تاریخ انتشار: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۰:۱۵

مسكو - ایرنا - ایران در دوران پهلوی دوم با وجود وابستگی های سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی به غرب به ویژه آمریكا، با شوروی نیز مناسبات گسترده غیرسیاسی و بیشتر تجاری، صنعتی و حتی دفاعی داشت كه هنوز هم بازشناسی دامنه های آن مورد توجه كارشناسان روسی قرار دارد.

به گزارش ایرنا، ولادیمیر ساژین كارشناس ارشد سیاسی و مسائل بین المللی روسیه، روابط ایران و شوروی در زمان پهلوی دوم بین سال های پس از جنگ دوم جهانی از 1950 تا 1970 را از دیدگاه خود بررسی كرده است.
پایگاه رادیو روسی اسپوتنیك در مطلبی كه روز یكشنبه منتشر كرده به نقل از ساژین نوشته است: تجربه غنی روابط ایران و شوروی پس از جنگ دوم جهانی به ویژه سال های 1950 تا 1970 با وجود تمام فراز و نشیب ها، اختلاف های سیاسی و عقیدتی نیاز به مطالعه و بررسی دارد تا در زمان حاضر روسیه و جمهوری اسلامی وارثان اتحاد جماهیر شوروی و ایران پس از پهلوی، این تجربه را در بستر توسعه مناسبات مورد استفاده قرار دهند.
نویسنده مطلب افزوده است: سال 1950 در دوره نخست وزیری سپهبد رزم آرا، پیمان تجاری ایران و اتحاد جماهیر شوروی امضا شد و همزمان اختلاف های مرزی و موارد دیگری از مسائل پیچیده بین دو كشور مورد بحث و گفت وگو قرار گرفت.
ساژین در ادامه افزوده است: زمان نخست وزیری محمد مصدق روابط ایران و شوروی همچنان رو به توسعه بود، اما سال 1953 پس از وقوع كودتا، سرنگونی و دستگیری وی، حركت رو به پیش مناسبات مسكو و تهران با كُندی مواجه شد.
ولی با وجود مشكلات سیاسی بین شوروی و ایران، مقضیات زمان، طرفین را مجبور به سازش كرد و سال 1954 توافق نامه ای بین ایران و شوروی در باره مسائل مالی و مرزی در تهران امضا شد كه پایان یافتن اختلافات 100 ساله دو كشور همسایه (از زمان روسیه) را در پی داشت.
كارشناس روس نوشته است: با این حال، شاهِ ایران همچنان حریف نظامی سیاسیِ اتحاد جماهیر شوروی باقی ماند. غربگرایی تهران پس از عضویت در سِنتو كه سازمان و پیمان مركزی شامل عراق، بریتانیا، تركیه و پاكستان بود به خوبی آشكار شد.
(تا سال 1959 پیش از خروج عراق از سِنتو، این سازمان به عنوان پیمان بغداد شناخته می شد).
ساژین در ادامه مطلب نوشته است: شاه ایران سال 1956 در سفر به مسكو اطمینان داد كه سِنتو یك پیمان دفاعی است و تهران هرگز در هیچ گروه و ائتلافی كه ماهیت تهاجمی علیه شوروی داشته باشد، شركت نمی كند و نخواهد كرد، ولی زود مشخص شد چنین هم نبود.
با ابتكار ایران، در دسامبر 1958 تا فوریه 1959 مذاكراتی برای معاهده دوستی و عدم تجاوز با اعتبار 20 ساله بین دو كشور انجام گرفت. تهران در این روند خواستار اصلاحیه در متن معاهده دوجانبه را داشت كه ایران در صورت مشاركت در پیمان بغداد با تحریم هایی مواجه خواهد شد، اما شوروی از امضا امتناع كرد.
شرقشناس روس ادامه داده است: مذاكرات متوقف شد و ایران«دكترین آیزنهاور» را به مرحله اجرا درآورد. رئیس جمهوری وقت آمریكا در دكترین خود با اشاره به تهدید شوروی اعلام كرده بود كه نیروهای آمریكایی برای «تامین و حفاظت از تمامیت ارضی و استقلال سیاسی كشورهای نیازمند به كمك در مقابل تجاوز نظامی كشورهای تحت كنترل كمونیسم بین الملل» آمادگی كامل دارد.
در این راستا، تهران و واشنگتن پنجم مارس 1959 توافقنامه دوجانبه نظامی امضا كردند كه نیروهای مسلح آمریكا این امكان را داشتند از خاك ایران استفاده كنند. این مساله به یكی از بزرگترین دوران تشدید روابط ایران با همسایه شمالی منجر شد و امكان قطع كامل روابط را به مرز یك تار مو رساند.
ساژین در ادامه نوشته است: تنها با ارائه دیدگاه مشاورین شاه كه «به دشمن باید نزدیك شد»، رابطه دیپلماتیك ایران و شوروی قطع نشد.
واكنش مسكو نسبت به پیمان ایران و آمریكا منفی بود. نیكیتا خروشچف رهبر اتحاد جماهیر شوروی كه از سیاست تهران بسیار خشمگین شده بود، با اشاره به فصل ششم پیمان 26 فوریه 1921 بین مسكو و تهران به شاه یادآور شد كه «دولت شوروی حق دارد نیرو به خاك ایران اعزام كرده تا برای دفاع از خود اقدامات لازم را به عمل آورد.»
سپس 15 سپتامبر سال 1962، یادداشت هایی بین دو كشور مبادله شد. ایران اطمینان داد كه «به هیچ كشوری امكان ایجاد و استقرار هیچ نوع پایگاه موشكی در خاك خود را نمی دهد».
دولت شوروی از این موضع استقبال كرد و در مبادله یادداشت ها، طرف ایرانی با بیان شفاهی، رسما اعلام كرد «هرگز اجازه نخواهد داد ایران به ابزاری جهت تجاوز به اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شود.»
از طرف شوروی هم تاكید شد كه دولت این كشور به اظهارات دولت ایران و ماهیت یادداشت های مبادله شده، اطمینان دارد كه می توانند «در خدمت تقویت حسن همجواری بین اتحاد جماهیر شوروی و ایران و همچنین منافع صلح و امنیت در خاورمیانه، مفید باشد.»
كارشناس ارشد روس ادامه داده است: این وضعیت آغازگر بهبودی روابط دوجانبه شد و در سال های 1963 تا 1977 بین اتحاد جماهیر شوروی و ایران مجموعه ای از توافق ها مانند اقتصادی، فناوری، نظامی- فنی، علمی، همكاری های فرهنگی و آموزش های صنعتی- فنی امضا شد.
طی این مدت، با حضور و مشاركت شوروی بیش از 150 پروژه از جمله 60 كارخانه و مجموعه بزرگ در ایران ساخته شد كه می توان به نمونه هایی مانند مجتمع فولاد اصفهان، كارخانه ماشین سازی اراك، نیروگاههای حرارتی رامین و شهید منتظری كنونی، نیروگاه آبی ارس و احداث خط لوله سراسری گچساران- آستارا اشاره كرد.
نویسنده مطلب اسپوتنیك افزوده است: همكاری های نظامی بین تهران و مسكو رونق گرفت. صدها كارشناس نظامی شوروی در ایران تا 15 سال پیش از پیروزی انقلاب اسلامی فعالیت داشتند و بیش از 500 افسر ایرانی هم در اتحاد جماهیر شوروی تحصیل كرده بودند.
از سوی دیگر، اتحاد جماهیر شوروی تجهیزات مختلفی را برای یگان های زمینی، مهندسی و توپخانه به ایران فروخت كه می توان به خودروهای زرهی، سامانه های ضدهوایی و راكت اندازهای چندگانه، توپ، خودروهای نظامی ماز، تانك های پل گذار و ماشین های مین جمع كن اشاره كرد.
ساژین افزوده است: در اصفهان و شیراز هم با مشاركت شوروی، مجموعه هایی برای تعمیر و نگهداری جنگ افزارها و تجهیزات نظامی فروخته شده به ایران راه اندازی شده كه كارشناسان شوروی در آنها فعالیت می كردند.
برای تعمیرات اساسی جنگ افزارهای توپخانه ای، تجهیزات زرهی و خودروهای نظامی نیز با همكاری شوروی نزدیك تهران مجتمع عظیم صنعتی بابك دربرگیرنده آزمایشگاه، كارگاههای امروزی، مراكز سنجش خودروهای شنی دار، چرخدار و همچنین میدان تیر توپخانه ساخته شد.
نویسنده مطلب در پایان نوشته است: سال های 60 و70 قرن بیستم میلادی، ایران بزرگ ترین شریك تجاری و اقتصادیِ اتحاد جماهیر شوروی در خاورمیانه شد و این كشور كمونیستی وقت نیز جایگاه نخست را در (جذب) صادرات غیر نفتی ایران به خود اختصاص داد، ولی همزمان شاه عضویت خود را در پیمان سِنتو حفظ كرد و به عنوان متحد آمریكا به تعهدها در چارچوب توافق نظامی سال 1959 تهران و واشنگتن ادامه می داد.
اروپام 1516 ** انتشار دهنده: هادی مولوی نیا