تاریخ انتشار: ۷ تیر ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۷

تهران- ايرنا- همه جا، داشتن، خوب است. بعضي مواقع هم، نداشتن خوب است. تنها چيزي كه توانستيم در هفتم تير هديه بدهيم، 4 ساعت بود كه زير خاك و آوار بوديم.

محمدحسن اصغرنيا در يادداشتي در روزنامه اطلاعات نوشت: از آن 100 نفري كه در حادثه هفتم تير در محل حضور داشتند، تنها 27 نفر زنده ماندند كه دو نفرشان يعني حجت‌الاسلام فردوسي‌پور و مهندس عليزاده هم به شهادت رسيدند.‌ بعد از آواربرداري، ما را به بيمارستان منتقل كردند. به ياد دارم كه پيكرهاي ما را در بيمارستان طرفه روي هم ريخته بودند. همسرم مي‌گويد وقتي به من رسيد،‌ ديد روي سينه‌ام كاغذي چسبانده‌اند كه رويش نوشته شده: شهيد محمدحسن اصغرنيا. اما من شهيد نشدم.

سئوال مهم اين است كه اصلا چرا حادثه هفتم تير رقم خورد؟ براي جوابش بايد كمي به عقب برگرديم. چشمانمان را ببنديم و آن زمان را ببينيم. مجلس راي به عدم كفايت سياسي يك رئيس‌جمهوري مي‌دهد و او از فرماندهي كل قوا عزل مي‌شود. پس از آن در 30 خرداد 60، مجاهدين خلق در ميدان فردوسي اعلان جنگ مسلحانه مي‌دهند و براي رهبري در مسجد ابوذر حادثه بمب گذاري پيش مي‌آيد‎. پس كساني كه روز يكشنبه 7 تير وارد دفتر حزب جمهوري شدند، آگاهانه وارد ميدان مين شدند. در آن شب، بعضي‌ها از يكديگر مي‌پرسيدند كه چرا بعضي‌ها در جلسه نيستند؟ به ياد دارم شهيد باهنر از فرط خستگي چشماني سرخ و پف كرده داشت ولي در جلسه حاضر شده بود. يكي از دلايل آن حادثه اين بود كه حاضران در آن، از تاثيرگذاران بودند؛ چه ديروز، و اگر مي‌بودند چه امروز و چه فردا. بايد قدر انسان‌هاي تاثيرگذار را بدانيم، آ‌نها را بشناسيم و بشناسانيم. چند خصلت از بهشتي برايتان بگويم تا از شعار به شعور برسيم‎.

‎بعد از بيمارستان طرفه، ما را به بيمارستان مصطفي خميني منتقل كردند. مجاهدين-منافقين – گفته بودند كه باقي‌مانده‌هاي هفتم تير را هم در بيمارستان‌ها خواهند كشت. مردم هم شعار مي‌دادند كه دشمن در چه فكريه، ايران پر از بهشتيه. اما انصافا از بعد از بهشتي تا امروز، چند نفر در حد و قواره او در قوه قضائيه داشته‌ايم؟ علت اينكه بهشتي، بهشتي شده است، اخلاص اوست. اجازه بدهيد يك نمونه از عدالت او برايتان بگويم. آيت‌الله مروي مي‌گفت يك بار شهيد بهشتي از من خواست برو حاكم شرع فلان شهر را محاكمه علني كن! آن حاكم شرع معمم هم بود. آيت‌الله مروي از بهشتي مي‌پرسد كه دليل اين كار چيست؟ ايشان هم مي‌گويد از طرف من به آن روحاني بگو كه طبق گزارش‌هايي كه به من رسيده، شما وقتي جايي مي‌روي، ساك دستي‌ات را راننده‌ات حمل مي‌كند. به او بگو تو از دايره عدالت خارج شده‌اي‎.‎

يكي ديگر از خصوصيات شهيد بهشتي اين بود كه به حرف شما گوش مي‌كرد. بهشتي قبل از انقلاب در دانشگاه سنگ صبور ما در زمان دانشجويي بود. بعد از انقلاب هم كه رئيس شوراي عالي انقلاب بود، هفته‌اي يك روز، نيم ساعت با هم ناهار مي‌خورديم و من به او گزارش مي‌دادم. يك بار به او گفتم مصاحبه شما با نشريه اشترن چاپ شده و در آن مشت خود را گره كرده‌ايد. برخي معتقدند كه شما اداي امام خميني‌(ره) را درآورده‌ايد. ايشان به من گفت: تذكر خوبي دادي. يا يك بار مجله آيندگان عكسي چاپ كرده بود كه مهندس بازرگان در آن خندان و شهيد بهشتي چهره‌اي عبوس داشت. درباره اين عكس هم با هم صحبت و گفتگو كرديم. اما حرف من اين است كه به جاي عكس و پوستر، به افكار امثال بهشتي بپردازيد‎.‎‏ يك نكته ديگر اينكه استفاده ابزاري از شهدا ممنوع! امروز متاسفانه بعضي‌ها كم كه مي‌آورند از شهدا و جانبازان مايه مي‌گذارند. من اين را خطر عيني مي‌دانم.

*منبع: روزنامه اطلاعات؛ 1396،4،7
**گروه اطلاع رساني**1699**9131**انتشاردهنده: شهربانو جمعه