موسویان دیروز (جمعه) در آغاز مقاله خود برای المانیتور نوشت: برداشت غالب در حلقههای سیاسی آمریكا و متحدانش این است كه ایران به دنبال سلطه بر خاورمیانه است. اسرائیل و سایر كشورهای منطقه مكرر ادعا كرده اند كه ایران میخواهد «امپراتوری پارسی» را احیا كند.
وی در ادامه مقاله خود افزود: با وجودی كه مقامهای ایرانی بارها این ادعا را مضحك خوانده و آن را رد كردهاند، واقعیت این است كه این موضوع مركز ثقل اختلافات فعلی آمریكا و متحدانش با ایران است.
بر خلاف ادعاهای مذكور، ایرانیها همواره خود را قربانی تجاوزات قدرتهای متخاصم خارجی در تاریخ معاصرشان میبینند و در تلاشند تا امنیت خود را حفظ كنند. از زمان انقلاب اسلامی سال 1357، سلسلهای از رویدادها و عوامل سبب شدند تا تهران به این باور برسد كه واشنگتن و متحدانش در منطقه، به دنبال تغییر رژیم و تجزیهٔ كشور هستند.
واقعیت این برداشت با سخنانی از نوع آنچه «ركس تیلرسون» وزیر امور خارجهٔ آمریكا در اوایل هفتهٔ جاری ابراز كرد، بهتر درك می شود. تیلرسون گفت 'قبل از آنكه ایران و آمریكا بتوانند به روابط مثبت و ماندگاری دست یابند، تغییر رژیم در ایران ضروری است'.
در مجموع شش عامل از زمان انقلاب 1357 این استنباط را در میان ایرانیان به وجود آورد كه در معرض تهدید قرار دارند.
نخست: چالشهای دههٔ 1360، بویژه جنگ ایران و عراق و شورش تجزیهطلبان در استانهای كردستان و خوزستان كه جان صدها هزار تن را گرفت و صدها میلیارد دلار خسارت به جا گذاشت. آمریكا و متحدانش در حاشیهٔ خلیج فارس، نقشی مهم در ایجاد بحران ایفا كردند. آنان به تجزیهطلبان كمك رساندند و هرگونه حمایت ممكن را به «صدام حسین» ارائه دادند.
از جملهٔ این كمكها میتوان به موشكهای بالستیك و سلاحهای شیمیایی اشاره كرد كه برای كشتار استفاده شد. در زمانهای منتهی به پایان جنگ، ایالات متحده مستقیماً سكوهای نفتی ایران را هدف قرار داد و حتی یك هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون كرد.
دوم: نظامیشدن روزافزون منطقه كه ایران از زمان انقلاب تا كنون در سراسر مرزهایش مشاهده میكند. نه تنها ایران در حلقهٔ پایگاههای نظامی آمریكا قرار دارد، بلكه سیل سلاحهای آمریكایی نیز مستمرا به منطقه، بخصوص خلیج فارس، سرازیر است. «باراك اوباما» رئیس جمهوری پیشین آمریكا، به سعودیها بیش از 115 میلیارد دلار اسلحه فروخت كه ركورد این فروش را نسبت به دولتهای پیش از خود شكست. درعین حال «دونالد ترامپ» دست اوباما را نیز از پشت بست. امروز ایران بهرغم آنكه دو برابر عربستان سعودی جمعیت دارد، یك پنجم این كشور بودجهٔ نظامی صرف میكند. حتی امارات متحده عربی با جمعیت بومی یك میلیون و 400 هزار نفری خود، دو برابر ایران بودجهٔ نظامی هزینه میكند.
سوم: تحریمهای بینظیری كه ایران از سال 1357 تا حال در معرض آنها قرار دارد. حتی با وجود آنكه ایران به دقت مفاد توافق اتمی تیرماه 1394 را رعایت می كند، كنگرهٔ آمریكا به دنبال وضع دور جدیدی از تحریمهاست. چنین تحریمهایی مدتهاست كه توسط اسرائیل و عربستان سعودی با هدف زمینگیر كردن اقتصاد ایران، تشویق میشوند.
چهارم: جنگهای پنهان، آمریكا و متحدانش در شكل حملات سایبری، ترور و حمایت از گروههای تروریستی همچون سازمان بدنام مجاهدین خلق. اخیرا نیز آمریكا به قصد تقویت این تاكتیكها، یك واحد ویژهٔ ایران در سازمان سیا تحت هدایت فردی با خصوصیات شدیداً تندرو به نام «مایكل دی آندریا» تاسیس كرده است. در واقع، تمامی دولتهای آمریكا از سال 1357، سیاست «تمام گزینهها روی میز است» را دنبال كردهاند.
پنجم: موضع تقابلی عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی كه امروزه گفته می شود ریاض را به سوی برقراری روابط استراتژیك با اسرائیل سوق داده است. ایران و عربستان سعودی در چارچوب سیاست حسن نیت «اكبر هاشمی رفسنجانی» رئیس جمهوری فقید ایران، طی مذاكرات نگارنده با «عبدالله بن عبدالعزیز» ولیعهد آن زمان سعودی، به تنش زدایی دیپلماتیك رسیدند و از سال 1996 میلادی روابط خوبی را تجربه كردند.
حدوداً در همان زمان «حسن روحانی»، كه دبیر شورای عالی امنیت ملی بود، با «محمد بن نایف» وزیر كشور وقت سعودی، به توافق امنیتی دست یافت. با این حال، در زمان ریاست جمهوری «محمود احمدی نژاد» (بین سالهای 1384 تا 1392) كه جوّ بینالمللی برای فشار و تحریك جنگ علیه ایران، مساعد شده بود، عربستان این توافق را زیر پاگذاشت.
«رابرت گیتس» وزیر دفاع سابق آمریكا در سال 2010 گفت كه چگونه سعودیها همواره میخواهند كه «تا آخرین [سرباز] آمریكایی با ایران بجنگند.» جان كری، وزیر امور خارجهٔ پیشین این كشور نیز اظهار كرد كه كشورهای منطقه از اوباما خواستهاند تا «اینها را بمباران كند.»
ششم: ایران با تهدیدهای جدی در مرزهایش مواجه است. این تهدیدها از جانب گروههای تروریستی، كشورهایی با دولتهای ناتوان مانند عراق، سوریه و افغانستان، یا كشوری با بمب هستهای مانند پاكستان، وجود دارند. آنگونه كه یك مقام نظامی ایران گفته است، در قریب به 60 درصد از مرزهای ایران «هیچ كنترلی از جانب دولتهای كشور همسایه اعمال نمیشود.»
این حقایق ایران را واداشتهاند كه حضوری فعال و پیشگیرانه در منطقه داشته باشد تا مرزهایش، حاكمیت ملی و یكپارچگیش را حفظ كند. برای رسیدن به این مهم، اهداف سیاست خارجی ایران بر مقابله با تهدید، ایجاد ثبات منطقهای و بهبود خودكفایی در ایجاد سلاحهای بازدارندهٔ نظامی، از جمله قابلیت تولید موشكهای بالستیك، متمركز شده است.
***راه پیش رو
ریشهٔ دلایل كج فهمی ها درمورد نیات منطقه ای ایران، در فقدان گفتوگو میان قدرتهای منطقهای نهفته است. با توجه به شرایط كنونی، هیچ مجمع مشتركی وجود ندارد كه قدرتهای منطقهای در آن به طرح نگرانیها و گلایههای خود با یكدیگر بپردازند. به جای آن، هر كدام از طرفین دعوا با هدف جلب افكار عمومی، روایت خود را از ماجرا ابراز میكنند.
ثبات منطقه و ریشهكنی تروریسم تنها با مفاهمه و همكاری همهجانبهٔ قدرتهای منطقه ای و جهانی ممكن است.
در مورد جنگ علیه تروریسم، بر خلاف تصویرسازی از تلاش یك ایران به اصطلاح «شرور» برای سلطه بر منطقه، ایران نقشی كلیدی در زدودن داعش از فلوجه، موصل، حلب و نواحی مهم دیگر در سوریه و عراق، ایفا كرده است.
مقامهای عراقی تأكید كرده اند كه اگر همكاری ایران نبود، بغداد به دست داعش میافتاد. همچنین «مسعود بارزانی» رئیس دولت اقلیم كردستان عراق، گفته است زمانی كه اربیل در آستانهٔ سقوط قرار داشت، 'ایران نخستین كشوری بود كه به ما سلاح و مهمات رساند'.
به رغم آنكه سیاست دولت ترامپ در منطقه بر مداخلهٔ نظامی استوار است، هیچ بحرانی در منطقه بدون دیپلماسی دقیق و حسابشده، راه حلی ماندگار ندارد.
در این راستا گفتنی است كه مذاكرات منتج به توافق هسته ای، مدلی مفید برای حل بحران از طریق دیپلماسی چندجانبه ایجاد كرده است كه این مدل میتواند برای تسهیل توافق و رفع بحرانهای جاری در منطقه مورد بهره برداری قرار گیرد.
دولت ترامپ باید به سخنان گروهی از ژنرالها و دریاسالاران بازنشستهٔ آمریكایی گوش فرا دهد كه در نامهٔ سرگشادهٔ اخیرشان تأكید كردند 'بدون دیپلماسی، درگیریهای كوچك میتوانند براحتی از كنترل خارج شوند'.
در واقع، مَتیس و تیلرسون وزاری دفاع و خارجه آمریكا، به جای تدارك برای مداخلات نظامی، تخریب وجههٔ ایران یا تخریب توافق هسته ای، باید راه تعامل دیپلماتیك را با تمامی طرفهای درگیر، دنبال كنند و مهمتر از آن، به ایجاد یك سیستم برای همكاریهای جمعی در منطقه، كمك كنند.
اروپام *5*491**1479
ناشر:حسن سالك رضائی
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۳۹۶ - ۱۳:۴۱
مادرید- ایرنا- «سید حسین موسویان» پژوهشگر دانشگاه پرینستون آمریكا و عضو پیشین گروه مذاكره كننده هسته ای در مقاله ای در تارنمای المانیتور نوشت، آمریكا باید به جای مداخله در منطقه و تخریب توافق هسته ای، به دنبال راه های تعامل و همكاری جمعی باشد.