هشتمین امام شیعیان در 11 ذیقعده 148 هجری در مدینه دیده به جهان گشود. این امام بزرگوار فرزند امام موسی كاظم(ع) و نجمه خاتون بود. «صابر، زكی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مكیده الملحدین، كفوالملك، كافی الخلق، رب السریر و رئاب التدبیر» از جمله لقب های آن امام همام محسوب می شود و از كنیه های آن بزرگوار می توان ابوالحسن، ابوالحسن ثانی و ابوعلی را نام برد. «عالم آل محمد» لقب دیگر ایشان است كه نمایانگر علم و دانش بی پایان او به شمار می رود.
امام رضا(ع) تا پیش از هجرت به مرو در مدینه سكونت داشت و در آنجا در كنار آرامگاه پاك رسول خدا(ص) و اجداد بزرگوار خویش به هدایت مردم و تبیین معارف دینی میپرداخت. با اینكه ایشان بیشتر سال های عمر خود را در مدینه گذرانده بود اما در سراسر مملكت اسلامی پیروان بسیاری داشت كه گوش به فرمان اوامر امام(ع) بودند.
مدت امامت هشتمین امام شیعیان(ع) را میتوان به سه بخش جداگانه تقسیم كرد. امامت آن حضرت در سال های نخست با زمامداری هارون الرشید خلیفه عباسی همزمان بود كه كوشش های فراوانی در تحریك او به منظور قتل امام(ع) انجام می شد تا آنجا كه در نهایت خلیفه عباسی تصمیم بر قتل ایشان گرفت اما فرصت نیافت نقشه خویش را عملی سازد.
پس از وفات هارون فرزندش امین به خلافت رسید. در این زمان به علت مرگ هارون ضعف و تزلزل بر حكومت سایه افكنده بود و فساد امین باعث شد كه او و دستگاه حكومت از توجه به فعالیت های امام(ع) بازماند كه می توان این دوره را دوران آرامش نامید. پنج سال آخر امامت آن بزرگوار همزمان با خلافت مأمون بود. علویان با استفاده از فرصت دودستگی در خلافت، هر یك به شكل های مختلف در پنهان و آشكار، خواهان براندازی حكومت عباسی بودند؛ از این رو مأمون درصدد بر آمد تا موجبات برخورد با علویان را ایجاد كند. او تصمیم گرفت تا خلافت را به امام رضا(ع) پیشنهاد دهد و خود از خلافت به نفع امام(ع) كنارهگیری كند. بدیهی است برای مأمون آسان بود در مقام ولایتعهدی بدون این كه فردی آگاه شود، امام رضا(ع) را از میان بردارد تا حكومت به صورت شرعی و قانونی به او بازگردد. مامون میاندیشید اگر امام(ع) خلافت را نپذیرد ایشان را به اجبار ولیعهد خود كند كه خلافت و حكومت وی در میان مردم و شیعیان توجیه شود.
مأمون برای عملی كردن برنامه های خود، چند تن از مأموران مخصوص خویش را به مدینه، نزد هشتمین پیشوای شیعیان(ع) فرستاد تا ایشان را به اجبار به طرف خراسان روانه كند. مأمون احتمال میداد كه ممكن است شیعیان با مشاهده امام(ع) در میان خود به شور و هیجان آیند و مانع حركت آن بزرگوار شوند و بخواهند آن حضرت را نزد خود نگه دارند كه در این صورت مشكل های حكومت چند برابر میشد. بنابراین امام رضا(ع) را از مسیر بصره، اهواز و فارس به طرف مرو حركت دادند.
مأمون به هنگام ورود امام رضا(ع) به مرو از ایشان استقبال شایانی كرد و در مجلسی كه همه اركان حكومت حضور داشت، گفت: «همه بدانند من در آل عباس و آل علی (ع) هیچ فردی را بهتر و صاحب حقتر به امر خلافت از علی بن موسی رضا (ع) ندیدم.» پس از آن به حضرت رو كرد و گفت: «تصمیم گرفتهام كه خود را از خلافت خلع كنم و آن را به شما واگذار نمایم.» حضرت فرمود: «اگر خلافت را خدا برای تو قرار داده جایز نیست كه به دیگری ببخشی و اگر خلافت از آن تو نیست، تو چه اختیاری داری كه به دیگری تفویض نمایی.»
امام رضا(ع) در گفت وگویی با مأمون درباره ولایتعهدی فرموند: «همانا ولایتعهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی كه من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از كوچههای شهر مدینه عبور میكردم، عزیرتر از من كسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من میآوردند و كسی نبود كه بتوانم نیاز او را برآورده سازم مگر اینكه این كار را انجام میدادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مينگریستند.»
مأمون كه پیوسته شاهد شور و اشتیاق مردم نسبت به امام(ع) و اعتبار بیهمتای ایشان بود، برای خدشه دار كردن این قداست و اعتبار تلاش فراوانی می كرد. از جمله كارهایی كه برای رسیدن به این هدف انجام داد تشكیل جلسه های مناظره میان امام رضا(ع) و دانشمندان علوم مختلف از سراسر دنیا بود تا شاید بتوانند آن امام همام را از نظر علمی شكست دهند و وجهه علمی ایشان را زیر سوال ببرند.
هفت مناظره از جمله مهمترین این مناظره ها به شمار می رود كه شیخ صدوق، در كتاب «عیون اخبار الرضا» آورده و همینطور علامه مجلسي نیز در جلد 49 بحار الانوار از كتاب عیون نقل كرده و در كتاب مسند الامام الرضا نیز نقل شده است.
این مناظره ها عبارتند از: مناظره با جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی)،مناظره با رأس الجالوت (پیشواي بزرگ یهودیان)،مناظره با هربز اكبر، مناظره با عمران صابي
مناظره با سلیمان مروزي، مناظره با علي بن محمد بن جهم و مناظره با ارباب مذاهب مختلف در بصره
خصوصیات اخلاقی، زهد و تقوای آن حضرت به گونهای بود كه حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود می كرد. یكی از یاران امام(ع) در این باره می گوید: «هیچ گاه ندیدم كه امام رضا(ع) در سخن بر فردی جفا ورزد و نیز ندیدم كه سخن فردی را پیش از تمام شدن قطع كند. هرگز نیازمندی را كه می توانست نیازش را برآورده سازد، رد نمی كرد در حضور دیگری پایش را دراز نمی كرد. بسیار روزه می گرفت و كار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت و بیشتر در شب ها مخفیانه به فقرا كمك می كرد.»
سرانجام هشتمین امام شیعیان در 30 صفر 203هجری با دسیسه مامون مسموم شد و به شهادت رسید. پیكر مطهر آن امام همام را در شهر مقدس مشهد به خاك سپردند كه اینك آرامگاه با شكوه امام رضا(ع) در این دیار مامن امنی برای عاشقان خاندان اهل بیت(ع) است.
اینك به بهانه سالروز ولادت امام رضا بر گزیده ای از سخنان ایشان مروری كوتاه می كنیم:
*دوست هر انسان عقل اوست و دشمن هر فرد جهل، نادانی و حماقت
*علم و دانش همانند گنجی میماند كه كلید آن سوال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت كند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر است: 1- سوال كننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده
*مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است
*چیزی نیست كه چشمانت آن را بنگرد، مگر آن كه در آن پند و اندرزی باشد
*نظافت و پاكیزگی از اخلاق پیامبران است
*گروه اطلاع رسانی
خبرنگار: مریم همتی**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9117**2002**9131
ایرنا پژوهش، كانالی برای انعكاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۳:۵۳
تهران- ایرنا- یازدهم ذیقعده سالروز میلاد امام رضا(ع) هشتمین پیشوای شیعیان است، امام همامی كه با رافت و منش خویش توانست الگوی تعامل در جهان اسلام شود و با استدلال قرآنی و تكیه بر اصول فقه اسلامی در مناظره ها به پاسخگویی به شبهه ها پرداختند و دانشمندان و بزرگان را به تحسین واداشتند.