تهران- ايرنا- شمس تبريزي عارف و اديب ايراني است كه معنويت را تنها راه دستيابي به مراتب والاي انساني و اصلاح اخلاق مي دانست و انديشه خويش را رهيافتي براي رسيدن به ذات يكتاي بي همتا قرار داد و در اين سيرو سلوك توانست به سرودن شعرهاي ناب بپردازد.

محمد بن علي بن ملك داد تبريزي مشهور به شمس تبريزي از بزرگان عرفان ايران است كه در سده 6 قمري چشم به جهان گشود. در ارتباط با زندگي او اطلاعات چنداني در دست نيست و سرگذشت خانوادگي او در هاله اي از ابهام قرار دارد. هر چند وي پدر و مادر خويش را به نازك‌ دلي و مهرباني توصيف مي‌كند و مي گويد: «اين عيب از پدر و مادر بود كه مرا چنين به ناز برآوردند.» همچنين در جاي ديگري درباره پدر خود مي نويسد: «نيك مرد بود ... الا عاشق نبود مرد نيكو دگر است و عاشق ديگر».

اين عارف بزرگ از مجذوبان فطري و سرشته از عشق ابديت بود كه با مردم عادي زندگي متفاوتي داشت و به كلي از عالم نفسانيت دوري مي گزيد. از برخي منابع موجود معلوم مي شود كه شمس عاشق سفر بود و عمر را به سير و سياحت مي‌گذراند و در يك جا آرام نمي‌گرفت.

شمس تبريزي در 26 جمادي ‌الثاني 642 هجري قمري در سفري به قونيه با مولانا ديدار كرد و با شخصيت نيرومند و نفس گرمي كه داشت، اين عارف نامي را متحول ساخت. مولانا از عالمان و فقيهاني بود كه در مدرسه هاي معتبر علوم ديني تدريس مي‌كرد اما ديدار با شمس باعث شد تا به يكباره مسند تدريس را كنار گذارد زيرا آتش عشق الهي چنان در نهادش شعله كشيد و اين حالت شورانگيز سير و سلوك؛ او را وادار به سرودن شعرهاي ناب كرد. شمس داشته ‎ها و بُن ‎مايه‎ هاي اصلي مثنوي و غزل ‎هاي مولانا را در اعماق روح و وجدان وي به حركت در‎آورد. بدين ترتيب زندگي مولانا به 2 مرحله پيش و پس از ديدار با شمس تقسيم مي شود كه مرحله دوم يك چرخش گسترده فكري و دگرگوني روحي در او ايجاد كرد. هر چند پس از مدتي مريدان به شمس حسادت ورزيدند و او به اين علت قونيه را ترك كرد.

پس از ترك قونيه شمس تبريزي در شام روزگار گذراند. وي از طرف سلطان ولد فرزند مولانا به آنجا دعوت شده بود اما حسادت مريدان بار ديگر او را آزرده خاطر كرد تا اينكه در 645 هجري قمري براي هميشه از اين شهر رفت. اين عارف پيش از ترك آنجا به سلطان ولد گفت: «خواهم اين بار آنچنان رفتن، كه نداند كسي كجاييم من، همه گردند در طلب عاجز، ندهد كس نشان ز من هرگز، سال ها بگذرد چنين بسيار، كس نيابد ز گرد من آثار».

درباره مقصد سفر پاياني شمس تبريزي از قونيه اطلاعاتي خاصي در منابع موجود نيست اما محل مزار او را خوي ناميده اند و اين امر نشان مي دهد كه مستقيم يا غير مستقيم به اين شهر رفته است.

كتاب «مجمل فصيحي» تأليف ‌شده در 845 هجري قمري نشان مي دهد كه «وفات مولانا شمس الدين تبريزي مدفوناً به خوي» رخ داد. همچنين گزارش معتبر ديگري در اين باره در «منشآت ‌السلاطين» نوشته «فريدون بيك» كه درباره گزارش لشگركشي «سليمان اول» سلطان عثماني به ايران است به حضور پادشاه عثماني ادر محل آرامگاه شمس اشاره دارد و مي نويسد: «در سه روزي كه در تابستان 942 هجري قمري در خوي، حضرت سرعسكر به زيارت مزار شريف حضرت شمس تبريزي مشرف گرديدند».

نوشته اي كه از شمس برجاي مانده با عنوان «مقالات» شامل مطالب و پرسش و پاسخ هايي است كه در جلسه هاي گفت وگو ميان او، مولانا، مريدان و منكران صورت پذيرفت. هر چند به سبب از هم گسيختگي و بريدگي عبارت ها و مطالب به نظر مي رسد كه اين كتاب را خود شمس تاليف نكرده بلكه همان يادداشت هاي روزانه مريدان او است. البته اين كتاب از نظر الفاظ به كار رفته در آن اهميت بسيار دارد و يكي از گنجينه هاي ادبيات و واژگان فارسي به شمار مي رود.

شمس برخلاف عقيده بعضي از تذكره نويسان در علم تفسير، فقه، حديث، كلام و فلسفه اطلاع كافي داشته و كتاب «التنبيه» را نزد علماي مشهور عصر خود آموخته است. وي همچنين اطلاعات زيادي درباره ادبيات عربي داشت و مدتي در دمشق و حلب مي زيست و به عربي سخن مي گفت و در ارزنه الروم و بخي از شهرهاي روم (تركيه كنوني) به شغل معلمي مي پرداخت.

شمس تبريزي از اختلاف هاي مذهبي گريزان بود و انديشه بعضي از فرقه ها را در معرفت اسرار قرآن و خداشناسي؛ نارسا مي دانست. ويژگي هاي شخصيتي و روحي از وي انساني ساخت كه مي توان او را از بزرگان عرفان در فرهنگ ايراني- اسلامي دانست.

تاثيرگذاري شمس تبريزي در فرهنگ و تاريخ ايران باعث شد تا در 1394 خورشيدي برپايه مصوبه شوراي عالي انقلاب فرهنگي هفتم مهر به عنوان «روز بزرگداشت شمس» در تقويم رسمي كشور نامگذاري شود.

«علي محبوبي» مسوول هماهنگي و اجرايي درباره اختصاص روزي به نام شمس، گفت: پيشنهاد اين روز از چندين سال پيش كه مسووليت پيوند فرهنگي مفاخري چون مقبره شمس تبريزي در خوي با مولانا(قونيه)، حافظ(شيراز) و عطار(نيشابور) را بر عهده داشتم در ذهنم بود؛ مفاخري مانند حافظ، عطار، مولانا، سعدي، فردوسي چون داراي يك روز به نام خودشان در تقويم كشوري بودند، از اين لحاظ احساس مي كردم كه بايد روزي هم به نام شمس اختصاص يابد اما به علت نبود فضاي فرهنگي مناسب از اجرايي كردن آن صرف نظر كردم؛ پس از روي كار آمدن دولت تدبير و اميد و به وجود آمدن فضاي فرهنگي مناسب در كشور دوباره اين طرح را پيگيري كردم و نامه اي درباره اهميت اختصاص روزي به نام اين عارف به شوراي فرهنگي عمومي كشور نوشتم كه با موافقت دبير اين شورا فرم هاي مخصوص براي اين مهم را تحويل گرفتم و به همراه درخواست نماينده مردم خوي تحويل مسوولان مربوطه دادم.

«زهرا حياتي» عضو هيات علمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي در گفت وگو با پژوهشگر گروه اطلاع ساني ايرنا درباره ويژگي هاي عصري كه شمس تبريزي در آن زندگي مي كرد، بيان داشت: محمد بن علي بن ملك داد ملقب به شمس الدين در دوره ‏اي مي‏ زيست كه طريقه‏ هاي عرفاني و عرفاي بنام و با وجاهت رسمي در ميان مردم وجود داشتند. طريقه ‏هايي همچون اسماعيليه، نزاريه و فيلسوفان و عارفاني مانند «پير سله باف، پير سجاسي، شهاب هريوه، امام فخر رازي، اوحد الدين كرماني و ابن عربي» با شمس تبريزي همزمان و در پاره ‏اي باورها هم‏ زبان بوده ‏اند.

اين استاد ادبيات فارسي با اشاره به آموخته ‏هاي شمس از فقه و عرفان اظهار كرد: آموخته هاي اين عارف سده هفتم از فقه و عرفان به تفكري كه در آن دوره رواج داشت، مرسوم و محدود نشد و خلق و خوي او باعث گفت وگوهاي گوناگون شمس و مولانا شد كه نقد و انكارهاي خود را از زبان مولانا بيان كرد و در واقع شهرت شمس از مثنوي و غزليات مولانا برمي‏آيد.

وي درباره ارتباط شمس تبريزي با مولانا يادآور شد: آن چيزي كه مولانا از شمس آموخت، در قلب خود جاري كرد و آن را با زبان ادبي شگرف و پر دامنه خويش درآميخت و با ياد كردن از شمس در گفته ها و شعرهاي خود باعث شهرت او شد.

حياتي درباره ناشناخته ماندن زندگي شمس تبريزي گفت: اينكه راز و رمز زندگي ‏شمس تبريزي ناشناخته ماند، از يك طرف در حضور كوتاه و غيبت بلند او ريشه دارد و از طرف ديگر از اصالت و استقلال وي بر مي‏آيد كه سبب مخالفت ديگران شد تا بدين شكل انزواي او را رقم زدند و همين امر باعث سكوت مولانا نيز شد.

منابع
-مقالات شمس تبريزي، تصحيح و تعليقات: احمد خوش نويس، تهران: موسسه مطبوعاتي عطايي، 1349.
-ني نواز اول؛ احوال شمس تبريزي و سخنان او به شعر، تاليف: عبدالحسين جلاليان، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1371.

*گروه اطلاع رساني
خبرنگار: مهدي احمدي**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9370**2002**9131
ايرنا پژوهش، كانالي براي انعكاس تازه ترين تحليل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشي ايران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شويد.