تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۰۸:۵۹

تهران- ايرنا- امروز احزاب، جايگاه قدرتمندي در سپهر سياسي كشور پيدا نكرده‌اند. اصلاح‌طلبان و اصولگرايان به دليل همين مشكل با تكثر احزاب و تشكل‌هاي سياسي مواجه هستند كه هيچ كدام كارآمدي لازم را ندارند.

روزنامه اعتماد در سرمقاله اي به قلم مرتضي مبلغ عضو شوراي مركزي حزب اتحاد ملت ايران، آورده است: جريان‌هاي سياسي اصلي كشور بر اين اساس براي اينكه بتوانند وضعيت مناسب‌تر و بهتري را به دست بياورند بايد دو اقدام اساسي را به سرعت در صدر سياستگذاري‌هاي خود قرار دهند.

اول آنكه احزابي كه از اصالت و توانمندي بيشتري برخوردار هستند با سرعت و جديت تمام اهتمام خود را براي بالا بردن ضريب قدرت و توان تشكيلاتي شان هزينه كنند و شاخص‌هاي يك حزب كارآمد را آهسته و پيوسته براي خود ايجاد كنند.

دوم آنكه احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا در سطح كلان حركت جبهه‌اي موثري را در خود ساماندهي كرده و نوعي وحدت راهبردي را دنبال كنند. اصلاح‌طلبان در اين سال‌ها سعي كردند كه ضمن تقويت جوهر حزبي در قالب فرآيند جبهه‌اي ذيل شوراي عالي سياستگذاري حركت كنند و البته بايد به اين مساله اعتراف كرد كه جريان سياسي اصلاحات در حال حاضر در آغاز حركت جبهه‌اي خود قرار دارد و بايد براي تقويت آن برنامه‌ريزي و اقدامات جدي‌تري صورت پذيرد.

براي عملياتي كردن اين اتفاق تعيين راهبردهاي حركت جبهه‌اي و شاخص‌هاي روشن و شفاف براي آن ضرورت دارد. به اين ترتيب شرايط و سازوكارهايي از نظر تشكيلاتي، سازماندهي و نحوه مديريت بايد تبيين شود تا هم‌افزايي در اردوگاه اصلاحات هر چه بيشتر اتفاق افتد. حركت جبهه‌اي وضعيت مناسبي براي سامان دادن تشكيلاتي اصلاح‌طلبان و رفتن به سمت احزاب فراگير خواهد بود. اصولگرايان هم به عنوان يك جريان مهم سياسي با همين مكانيزم مي‌توانند از بن‌بستي كه در آن گرفتار شده‌اند خارج شوند.

ضرورت وجود استانداردهاي فعاليت جبهه‌اي و انضباط تشكيلات سياسي بي‌شك مديريت كشور را بهبود خواهد بخشيد. امروز كمتر كسي در دو جناح اصلي سياسي كشور پيدا مي‌شود كه بر اين مساله معترف نباشد كه مديريت كشور با احزاب موثر و فراگير به مراتب داراي محاسن بهتري نسبت به مديريت بدون احزاب مقتدر است. از همين رو دو جناح كشور بايد چند حزب قوي و بزرگ داشته باشند تا هر يك پايگاه اجتماعي و طبقاتي خاص خود را در جامعه نمايندگي كنند.

حركت جبهه‌اي اصولا در ادبيات سياسي حركتي موقتي و اقتضايي است. در برخي از مقاطع به دليل مسائل ملي احزاب تشخيص مي‌دهند كه در آن مورد خاص اجماع داشته باشند و هماهنگ عمل كنند. وقتي موضوع منتفي شد يا هدف محقق شد، حركت جبهه‌اي هم از بين مي‌رود. در شرايط امروز جامعه حركت جبهه‌اي در ايران معنايي فراتر از معناي متعارف آن در ادبيات سياسي پيدا كرده و بايد پيدا كند. در حال حاضر بايد جريان‌هاي سياسي وحدت فراگير را در اردوگاه خود محقق كرده تا بستر‌هاي تحقق تحزب در كشور فراهم شود. از سوي ديگر احزاب بايد با از خود گذشتگي منافع ملي را دنبال كنند و هر دو جناح كشور بايد تلاش كنند تا خود را در قالب احزاب فراگير شكل دهند. اساسا حركت جبهه‌اي نمي‌تواند اصالت دايمي پيدا كند.

اين هم خود نوعي انحراف خواهد بود كه دايما همين يك نوع حركت دنبال شود. در اين صورت شاهد نوعي عقبگرد در كشور خواهيم بود. بنابراين حركت جبهه‌اي در شرايط امروز دو ويژگي دارد. اول اينكه اقتضاي زمان است و دوم اينكه بايد بسترساز شكل‌گيري تحزب در كشور شود. غفلت از اين دو هدف به ضرر كشور خواهد بود.
در چنين شرايطي مي‌توان اميد داشت كه با اقدامي موازي يعني تقويت احزاب و پيگيري حركت جبهه‌اي به سمت ايجاد تشكيلات كارآمد و نظام حزبي پيش برويم.

*منبع:روزنامه اعتماد،1396،7،10
**گروه اطلاع رساني**1893**9131**انتشاردهنده: شهربانو جمعه