ترامپ بعد از جلسه اخیر با فرماندهان نظامی آمریكا راجع به ایران و كره شمالی گفت ' این آرامش قبل از طوفان است'. او از فرماندهان نظامی اش خواسته كه هرچه سریعتر طرح جامعی درمورد گزینه حمله نظامی تهیه كنند.
ترامپ درسخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل خود كره شمالی را تهدید به نابودی كرد و برجام را یكی از بدترین توافق های یكجانبه تاریخ خواند.
مذاكرات قدرتهای جهانی با ایران سال های متمادی طول كشید تا ازطریق دیپلماسی مدیریت شد و جامعترین سند تاریخ مذاكرات عدم اشاعه سلاح های هسته ای حاصل شد كه شامل كامل ترین سیستم شفافیت و بازرسی برنامه هسته ای در جهان است.
درحالیكه جامعه جهانی نگران امكان وقوع جنگ هسته ای آمریكا و كره شمالی هستنداین سئوال مطرح است كه آیا برجام میتواند الگوی حل بحران هسته ای كره شمالی باشد یابرعكس، آیا سیاست فشار ترامپ، موجب خواهد شد كه ایران مسیر كره شمالی را بعنوان بازدارندگی درمقابل تهدیدات آمریكا انتخاب كند؟ مركل صدراعظم آلمان گفت: 'توافقنامه هسته ای ایران میتواند به الگویی برای حل مساله كره شمالی نیز تبدیل شود'. درعین حال موگرینی اظهاركرد: ' ایران و كره شمالی كاملا با یكدیگر متفاوت هستند'.
ایران و كره شمالی و موضوع هسته ای این دو دروضعیتی متفاوت می باشد. ایران به رغم همه تهدیدها، فشارها و تحریمهای آمریكا و سایر ابرقدرتها در طول چندین دهه، عضو معاهده عدم اشاعه سلاح های هسته ای (ان پی تی) باقی ماند، بمب هسته ای ندارد،درطول چهارده سال به آژانس بین المللی انرژی هسته ای اجازه داد گسترده ترین بازرسی های تاریخ آژانس را داشته باشد، هیچ نشانه ای ازانحراف دربرنامه هسته ای اش به سمت بمب هسته ای یافت نشد، هیچگاه میز مذاكرات هسته ای را ترك نكرد، عضو همه معاهدات اصلی سلاح های كشتار جمعی است، درعالیترین سطوح مذهبی نیز فتوای حرمت كلیه سلاحهای كشتار جمعی را اعلام نموده، موشك با قابلیت حمل سلاح هسته ای ندارد و حتی زمانیكه توسط صدام مورد حملات سلاحهای شیمیایی قرار گرفت، بخاطر اعتقادات مذهبی مقابله به مثل نكرد.
اما كره شمالی معاهده ان پی تی را ترك كرده، بمب هسته ای ساخته، توان موشكی حمل سلاحهای هسته ای دارد، هیچ قید مذهبی ندارد ضمن اینكه ابایی هم دراستفاده از سلاح هسته ای علیه دشمنانش ندارد. لذا من با خانم موگرینی موافقم كه گفت: من به ویژه دوست ندارم كه بین موقعیت ایران و كره شمالی شباهتی قائل شوم؛ نظامهای سیاسی این دو بسیار متفاوت هستند. تاریخهای این دو كشور شباهتی به هم ندارند. ایران و كره شمالی كاملا متفاوت از یكدیگر هستند. من فكر نمی كنم كه این خدمت خوبی به واقعیت تاریخی و موقعیت كنونی باشد كه میان این دو كشور شباهت قائل شویم. درعین حال دیدگاه صدراعظم آلمان از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا كه مدل حل بحران هسته ای ایران می تواند راهنمای حل بحران هسته ای كره شمالی ازطریق دیپلماسی باشد.
آمریكااز سال 1980 كه جمهوری اسلامی درایران شكل گرفت با هرگونه تاسیسات هسته ای صلح آمیز ازجمله نیروگاه هسته ای درایران مخالفت كرد و حتی سوخت راكتور تهران را كه خود درسال 1967 ساخته بود را نداد. تحریمهای آمریكا باعث شد كه ایران برای تامین سوخت مورد نیاز خود، درسال 2003به غنی سازی دست بزند. تنها دراین مقطع آمریكا عقب نشینی كرد و تكنولوژی صلح آمیز هسته ای شامل نیروگاه و سوخت را بشرط انصراف ایران از غنی سازی پذیرفت. از 2003 تا 2013 آمریكا فشار و تحریم را به اوج رساند و ایران هم ظرفیت و سطح برنامه هسته ای خود را بحدی افزایش داد كه به نقطه گریز رسید. نگرانی آمریكا و اسراییل از عبور ایران از نقطه گریز مهمترین دلیلی بود كه واشنگتن به دیپلماسی مذاكره پیوست و حاضر به پذیرش غنی سازی و رفع تحریم های ایران شد. درسال 2013 آمریكا مجبور به عقب نشینی و حاضرشد درصورت بازگشت ایران از نقطه گریز، غنی سازی ایران را بپذیرد. لذا معامله ای برد-برد صورت گرفت كه اساس آن برمبنای توقف افزایش تحریم ها درمقابل توقف عبور ایران از نقطه گریز و رفع تحریمهای ایران درمقابل رفع خطربمب هسته ای بود.
اشتباه آمریكا درمورد ایران راجع به كره شمالی عینا تكرار شده است. هرچه آمریكا فشار و تحریم را گسترش داده، كره شمالی نیز توان موشكی و بمب های هسته ای خود را افزایش داده است. ادامه این روند خطر جنگ را افزایش می دهد. لذادر گام اول ضروری است كه آمریكا دیپلماسی واقع بینانه را جایگزین افزایش تهدید و فشاركند.
درس دوم از موضوع ایران بكارگیری دیپلماسی چندجانبه گرایی بود. هرپنج قدرت جهانی به اضافه آلمان موسوم به گروه1+5 حضورو مشاركت فعال داشتند. درمورد كره شمالی هم آمریكا باید یكجانبه گرایی را كنار بگذارد و پنج قدرت جهانی مسئولیت مشترك مذاكرات را عهده دار شوند.
سومین موضوع كلیدی كه منجر به برجام شد این بود كه مذاكره كنندگان درابتدا روی اصولی توافق كردند كه آخر خط را برایشان روشن كرد. رفع تحریم ها و پذیرش غنی سازی ایران درمقابل بمب صفر و شفافیت حداكثری. اصولی كه درمورد كره شمالی می تواند واقعگرایانه باشد این است كه كره شمالی اولا: به عضویت معاهده ان پی تی برگردد، ثانیا:آزمایشها وتوسعه توان موشكی و هسته ای خود را متوقف كند،
چهارم اینكه معاهده منع آزمایش های هسته ای راامضاء كند و به مذاكرات خلع سلاح ویك پیمان امنیتی مشترك با كره جنوبی و ژاپن بپیوندد تا سایه جنگ ازشبه جزیره كره دورشود. درمقابل قدرتهای جهانی كره شمالی هسته ای را بپذیرند، تحریم های اعمال شده مرتبط با موضوع هسته ای علیه كره را بردارند وتضمین های امنیتی لازم برای احترام به تمامیت و حاكمیت كره شمالی را بدهند.
پنج اینكه هم همچون برجام، توافق نهایی با كره شمالی بصورت قطعنامه به تصویب شورای امنیت سازمان ملل برسد تا بعنوان تصمیم بالاترین مرجع سیاسی-امنیتی جهانی، ضمانت های اجرایی لازم را به طرف های مذاكره بدهد. ناگفته پیداست كه اگردولت ترامپ برجام را زیر پا بگذارد، این به معنی مرگ دیپلماسی برای حل بحران هسته ای كره شمالی خواهد بود زیرا هیچ دلیلی برای كره شمالی و ایران وجود نخواهد داشت كه به آمریكا و حتی شورای امنیت سازمان ملل اعتماد كنند ضمن اینكه مشوقی برای ایران خواهد بود كه مسیر هسته ای كره شمالی را به منظور مقاومت دربرابر سیاست های تقابلی آمریكا، انتخاب كند.
اروپام **5*491*شبس*1488 * انتشار دهنده: بهمن بامداد **
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۳۹۶ - ۰۲:۲۵
مادرید- ایرنا- «سید حسین موسویان» پژوهشگر ارشد دانشگاه پرینستون و معاون پیشین سیاست خارجی دبیرخانه شورای امنیت ملی ایران در مقاله ای برای لوبلاگ آمریكا نوشت اگر دولت ترامپ برجام را زیر پا گذارد این به معنی مرگ دیپلماسی برای حل بحران هسته ای خواهد بود .