تهران- ایرنا- تشدید سیاست های خصمانه كاخ سفید به شكلی است كه گویی دولت جمهوریخواهان، ایران را به عنوان اصلی ترین منبع تهدید اهداف، منافع و امنیت آمریكا شناسایی كرده است. با این حال، واشنگتن در برخورد با تهران و تامین پیش نیاز آن یعنی اجماع سازی با سه چالش اساسی روبرو است.

به گزارش گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا، دولت «دونالد ترامپ» از ابتدای كار تاكنون در عرصه سیاست خارجی بخش عمده تمركز خود را به رویكردهای تقابلی با جامعه بین المللی معطوف ساخته و بیش از همكاری راه واگرایی و تنازع را پیموده است.
از دید اغلب صاحبنظران و تحلیلگران مسائل بین المللی، اهداف و تفكرات خاص و غیرمتعارف ترامپ در مجموع سبب ایجاد گسل هایی میان آمریكا با اتحادیه اروپا، چین، روسیه و دیگر بازیگران نظام بین الملل شده و با كاستن از وزن رویكردهای همكاری جویانه به گسترش رقابت ها و اختلافات دامن زده است.
ترامپ در 9 ماه گذشته برخی دولت ها را به شكل ویژه مخاطب حملات مكرر قرار داده و بارها بر ضرورت برخورد جدی با این دولت ها تاكید كرده است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران را باید یكی از اصلی ترین اهداف سیاست های ستیزه جویانه رییس جمهوری آمریكا دانست.
ترامپ با هدف زیرسوال بردن عملكرد دولت دموكرات ها، از ابتدا مخالفت خود را با یكی از برجسته ترین اقدامات «باراك اوباما» در حوزه سیاست خارجی یعنی توافق هسته ای ایران و 1+5 اعلام داشت. دولت آمریكا همچنین به دنبال برخی اهداف و منافع سیاسی- اقتصادی در خاورمیانه، فعالیت های موشكی جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی جدی در برابر ثبات و امنیت منطقه و جهان قلمداد كرده و انگشت اتهام حمایت از گروه های تروریستی را به سوی تهران نشانه رفته است.
به این ترتیب، سیاست ورزی كاخ سفید در برابر جمهوری اسلامی ایران در دولت ترامپ نیز همچون دوره اوباما البته با جنس و ماهیتی متفاوت به شكلی پردامنه و چشمگیر در جریان است. جدا از تمایز نسبی رویكرد دولت های پیشین و كنونی آمریكا در قبال ایران، شرایط و ابزارهای دو دولت در فرایند تصمیم سازی دارای تفاوت هایی آشكار است.
در دولت دموكرات ها، اوباما و وزیر امور خارجه دولت نخست وی یعنی «هیلاری كلینتون» از طریق رایزنی های فراوان و نیز بده بستان و چانه زنی های گوناگون موفق به ایجاد اجماعی بین المللی علیه تهران شده و دیواری از جنس تحریم های مالی، نفتی، تجاری، بانكی و ... را گرداگرد ایران پایه گذاشتند.
در دوره جدید و در فضایی كه رویكرد تنش زدا و تعاملی دولت اعتدالگرا بسیاری از بهانه های ایران هراسی را زایل ساخته، ترامپ اعلام كرده برای بازگرداندن تحریم ها علیه تهران در جهت تغییر رفتار و جلوگیری از افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران تلاش خواهد كرد. این در حالی است كه ترامپ نه تنها برای اقناع و برانگیختن متحدان پیشین خود علیه تهران گامی برنداشته بلكه به واسطه انگشت نهادن بر نقاط افتراق آمریكا با رقبا و شركای این كشور، خود را درگیر نوعی هماوردی سیاسی- حیثیتی- اقتصادی با بازیگران مطرح بین المللی ساخته است.
از دید بسیاری از ناظران، ترامپ در پوسته ای سخت و نارس از درك شرایط بین المللی گرفتار آمده و به جای تقویت توان آمریكا در عرصه جهانی، ارابه سیاستگذاری بین المللی كشورش را در مسیری ناهموار قرار داده است.
ایالات متحده آمریكا تا پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هر چند مسكو را در قامت رقیبی بزرگ و غیرقابل انكار پیش رو می دید اما به اجماعی از كشورها در فراسوی غربی پرده آهنین متكی بود. با پایان دوره دوقطبی، واشنگتن در راس سیستم سلسله مراتبی غیردستوری قرار گرفت و با تعریف جایگاه یك قدرت قاعده ساز، قانونگذار، ناظم، تنبیه گر و در نهایت مرجع سیاست بین الملل برای خود، موجی از یكه تازی در عرصه بین المللی را آغاز كرد.
با گذشت این دوران، بسیاری از واقعیت های حال حاضر بین الملل از جمله سربرآوردن قدرت های نوین و تجدید قدرت های جهانی پیشین سبب شد تا رهبران كاخ سفید در سال های اخیر بر مدار واقع بینی مشی تعامل با اعضای نظام بین الملل را در پیش گیرند. ترامپ اما به دنبال بازگشت از راه پیموده شده و حركت به سوی گذشته است تا به شعار بازگرداندن عظمت به آمریكا جامعه عمل بپوشاند؛ تصمیمی كه خود به خود زمینه های تقابل آمریكا با قدرت ها و مجموعه بازیگران بین المللی را ایجاد خواهد كرد.
در موضوع توافق هسته ای ایران و 1+5، ترامپ علاوه بر یكجانبه گرایی برای برهم زدن برجام به نوعی جایگاه سازمان های بین المللی چون آژانس بین المللی انرژی هسته ای و شورای امنیت سازمان ملل را به چالش كشیده است؛ وضعیتی كه موجب شده دولت های حاضر در توافق هسته ای برای اعاده شرایط پیشین زبان به انتقاد از تصمیمات ترامپ بگشایند و به صورت مكرر با اعلام پایبندی كامل به برجام آشكار سازند كه از این سیاست های تكسوگرایانه رییس جمهوری آمریكا پیروی نخواهند كرد.
به همین خاطر بسیاری از تحلیلگران مسائل بین المللی بر این موضوع اتفاق نظر دارند كه آمریكا برای پیشبرد اهداف خود در زمینه توافق هسته ای نخواهد توانست اجماعی جهانی ایجاد كند و در برابر با اجماعی از كشورهای حامی تداوم برجام به شكل كنونی مواجه است.
آمریكای ترامپ علاوه بر چالش اجماع سازی در عرصه جهانی با دو چالش دیگر با همین جنس مواجه است؛ یكی در جامعه سیاسی آمریكا كه ترامپ با مقاومت اكثریت دموكرات ها و برخی از اعضای جمهوریخواه كنگره برای بر هم زدن برجام و اعمال فشار مضاعف بر تهران مواجه است و دوم اجماعی كه در ایران و در پاسخ به سیاست های ترامپ ایجاد شده است.
رییس جمهوری آمریكا و برخی مقامات دولت وی بارها از طریق اظهارنظر و سخنرانی های خود به دنبال ایجاد شكاف بن مردم و حاكمیت بوده و راه این دو را در ایران از هم جدا دانسته اند. حال آنكه موضع گیری های جنجالی ترامپ همچون عربی نامیدن خلیج فارس نتایجی وارونه به دنبال داشته و بر ضدیت با ماجراجویی و ایران ستیزی رییس جمهوری آمریكا افزوده است.
با توجه به آنچه گفته شد، ترامپ اكنون خود را در برابر سیاه چاله های اجماع سازی می بیند كه با نیروی گرانشی قابل توجه خود، موانعی جدی را فراروی عبور رییس جمهوری آمریكا از برجام قرار داده اند.

پژوهشم**9279**1601**خبرنگار: سیدمحمد موسی كاظمی** انتشار: شهناز حسنی
ایرنا پژوهش، كانالی برای انعكاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.