این تصویر مخدوشی است كه رسانه های اصولگرایان رادیكال از حسن روحانی و بسیاری از اعضای دولتش ساخته اند.
خط خبری اصولگرایان افراطی برای مقابله با دولت اعتدال چیست؟
گروه پژوهش و تحلیل خبر ایرنا از مدتی قبل این پرسش را با فعالان رسانه ای و سیاست پیشگان در میان گذاشته است این بار سراغ یك روزنامه نگار شناخته شده اصولگرا رفت. محمد مهاجری در دهه 70 عضو شورای سردبیری روزنامه ای بود كه تندترین حملات را نثار دولت اصلاحات می كرد. كنار دست حسین شریعتمداری می نشست و به گفته خود به همراه دیگر رسانه های اصولگرا از هیچ كاری برای تخریب دولت خاتمی مضایقه نمی كرد.
چیز زیادی از روی كار آمدن دولت محمود احمدی نژاد نگذشته بود كه منتقد تند یاران مشایی شد. در روزنامه همشهری عصر سردبیر شد و آنقدر به پر و پای دولت وقت پیچید تا پس از انتشار خبری درباره سیلی زدن یكی از وزرای احمدی نژاد به مسوولی دیگر، وادار به كناره گیری شود.
روانه خبرآنلاین شد و به اتقاق حسین انتظامی تیغ انتقادات خود را علیه احمدی نژادها به كار انداخت.
با به قدرت رسیدن حسن روحانی هم به حامی دولت تبدیل شد. مهاجری هنوز خود را اصولگرا می داند اما معتقد است برخی دوستان اصولگرایش كه احمدی نژاد را از همان دوره شهرداری اش خوب می شناختند ولی در مقابل وی سكوت كردند اكنون حداقل باید به وجدان خود پاسخگو باشند.
گفت وگوی گروه پژوهش و تحلیل ایرنا با این فعال رسانه ای پیش روی شماست:
** اتحاد سلام و كیهان
ایرنا: شما از فعالان سرشناس رسانه ای اصولگرایان هستید. 4 سال و اندی هم از روی كار آمدن روحانی می گذرد. رسانه های منتسب به اصولگرایان تندرو در این سالها چه موضعی را در قبال دولتهای یازدهم و دوازدهم اتخاذ كرده اند؟
مهاجری: برای پاسخ به این پرسش باید به اوایل دهه 70 برگردیم. عمده انتقاداتی كه رسانه ها به دولتهای جمهوری اسلامی صورت دادند از دولت دوم هاشمی شروع شد. شعار مخالف هاشمی دشمن پیغمبر است را اصولگراها درست كردند. اصولگرایان آن موقع از آنسوی بام می افتادند و الان از سویی دیگر.
در دولت هاشمی تمركز روی توسعه اقتصادی بود و چاره ای هم غیر از این وجود نداشت.
سیاست های توسعه اقتصادی هاشمی چالش هایی را در جامعه ایجاد كرد و اعتراضات و انتقادات عدالت خواهانه ای را برانگیخت.
این نقدها عمدتا بیشتر طرف اصولگراها بود ولی چپ های اسلامی آن موقع یا اصلاح طلبان فعلی ساكت ننشسته بودند.
جناح راست و چپ آن موقع كه هر دو دغدغه عدالت داشتند در حمله به هاشمی متحد شدند. روزنامه كیهان راست و سلام چپ علیه دولت مستقر شدند. این اتحاد حداقل در رابطه با سیاست های اقتصادی دولت دوم هاشمی امری مشهود و ملموس بود.
هر چند هاشمی سعی كرده بود هر دو جناح راست و چپ را در دولتش شركت دهد. مثلا هم مرتضی نبوی در كابینه ایشان بود هم افرادی كه بعدا عضو موسس حزب كارگزاران شدند.
** در تخریب خاتمی مضایقه نكردیم
ایرنا: در دولت خاتمی چه؟
مهاجری: در سال 76 خط كشی ها خیلی پررنگ تر شد.
جناح راست طرف ناطق رفت و چپ ها نیز همگی پشت خاتمی جمع شدند.
در دولت خاتمی جناح بندی ها بسیار واضح و كاملا دیوار كشی شد.
من هم در آن مقطع در جناح مخالف خاتمی قرار داشتم.
البته جناح راستی ها هم موافق ناطق نبودند و عده ای از آنها از ری شهری حمایت كردند كه رای كمی هم آورد. وی رئیس جمعیت دفاع از ارزش ها بود.
ایرنا: تندروها سمت ری شهری رفتند؟
مهاجری: خیر. آن موقع نمی شد طیف بندی كرد. افرادی مانند محمد شریعتمداری وزیر فعلی صنعت و تجارت ، عباس سلیمی نمین و احمد پورنجاتی عضو این جمعیت بودند. آنها طیفی بودند كه نمی خواست راست باشد اما میلی به چپ ها هم نداشت.
ایرنا: و بعد از دوم خرداد 76؟
مهاجری: جناح راست تمام تلاش و توان خود را برای تبلیغ علیه دولت به كار گرفت. راست و وجدانی بگویم ازهیچ اقدامی در تخریب دولت خاتمی مضایقه نكردیم. اگر كاری را هم نكردیم نتوانستیم.
البته دولت اصلاحات هم گاف زیاد داشت و خودشان به راحتی سوژه و گزك دست ما می دادند.
این دولت از نظر كار رسانه ای هم به افراد به شدت تندروی اصلاح طلب میدان داد.
نمی خواهم بگویم تعطیلی فله ای روزنامه ها در آن زمان كار درستی بود اما واقعا شورش را درآورده و شلختگی سیاسی را به حداكثر رسانده بودند.
** توسعه سیاسی، سراب شد
ایرنا: رویكرد تند روزنامه هایی چون كیهان و رسالت باعث اخذ چنین سیاستی از سوی دولت خاتمی نشده بود؟
مهاجری: خیر. خاتمی خیلی میدان دار كار رسانه ای اصلاح طلبان نبود. اصولا روش كار وی تندروانه نبود.
اخیرا صادق زیباكلام جمله خوبی گفته بود: در دوره اصلاحات بسیاری از افراد تندرو به هاشمی توهین و ایشان را تخریب كردند و رییس دولت كاملا سكوت كرده بود. آن سكوت خاتمی موید و مروج آن روش افراطی و تندروانه ای بود كه وجود داشت.
اما با اینكه ما 4 سال تمام توش و توان خود را برای تخریب دولت اول خاتمی گذاشتیم و تا توانستیم علیه آن شانتاژ كردیم اما در دور دوم 2 میلیون بیشتر از دور اول آورد.
این نشان می داد یا جناح اصولگرا سوراخ دعا را برای حمله به دولت گم كرده بود یا اینكه اصلاح طلبان سمبه خیلی پرزورتری داشتند. آخراستفاده ابزاری از واژه هایی چون آزادی و حقوق بشر همانطور كه در غرب رای جمع می كند در ایران نیز جذاب است.
بعدها هم احمدی نژاد از شعارها استفاده كرد ولی شعار حقوق بشر را به احیای حقوق اقتصادی و اجتماعی تغییر داد و انتخابات را هم برد.
اما در دولت دوم اصلاحات به دلایل مختلف برخی رسانه های آنها تعطیل شد و خود خاتمی هم فهمید تندروی هایی كه در 4 سال نخست صورت گرفت چندان به نفع دولتش تمام نشده است. در واقع این تندروها تیشه به ریشه دولت اصلاحات هم زده بودند.
در دومین دوره انتخابات شوراهای شهر و روستا، میزان مشاركت مردم بسیار پایین آمد. در حالیكه شعار خاتمی توسعه سیاسی بود و نخستین بروز و ظهور این شعار باید در افزایش مشاركت سیاسی مردم باشد. یعنی از قضا سركنگبین صفرا فزود.
نمی خواهم بگویم شعار توسعه سیاسی شكست خورده بود ولی در عمل رفتارهایی صورت گرفته بود كه مردم توسعه سیاسی را یك سراب و آرزوی دست نیافتنی بدانند و به سمت آن نروند.
رسانه های اصولگرا هم تا توانستند سوار اسب پایین آمدن نرخ مشاركت مردم در انتخابات شوراها شدند. چرا كه این موضوع ظرفیت بالایی برای نقدهای جدی تر به دولت خاتمی را تقدیم آنها كرده بود.
** احمدی نژاد برای رضای خدا موش نمی گرفت
ایرنا: در دولت نهم و دهم چه؟
مهاجری: در دولت احمدی نژاد به مرور صف بندی هایی در بین اصولگرایان صورت گرفت. اگر در 8 سال اصلاحات همه اصولگرایان در مقابل خاتمی قرار داشتند در سالهای 84 تا 92 تمام اصولگرایان پشت او نبودند. اصولگرایان در مقطعی به خاطر شكست رقیب به صورت تاكتیكی پشت احمدی نژاد در آمدند.
به عنوان فردی مطلع كه آن موقع در جریان مسائل داخلی اصولگرایان بودم می گویم در همان ایام خود ما هم به شدت منتقد احمدی نژاد بودیم.
سال 1384 احمدی نژاد لگد به زیر وحدت اصولگرایان زد. چرا كه شاكله اصلی اصولگرایان گفته بودند نامزد ما لاریجانی است اما احمدی نژاد بازی درآورد. قالیباف هم وقتی دید می شود بازی درآورد بازی درآورد. دیدند دیگ در حال جوش است یك خرده نخود داخل آن ریختند و گفتند ما هم شریك.
مرحله دوم انتخابات دوقطبی شد و یك طرف هاشمی قرار داشت و طرف دیگر احمدی نژاد. حدود 90 درصد اصولگرایان اعلام كردند به احمدی نژاد رای می دهند. البته همان موقع بودند اصولگرایانی كه در مرحله دوم هم به ایشان رای ندادند، بعضی شان رای سفید یا به هاشمی رای دادند.
احمدی نژاد با همان سیاست های دوران شهرداری خود وارد دولت شد. او در شهرداری می گفت یعنی چه مردم ونك و تجریش و بالاشهر پل عابرپیاده و پله برقی داشته باشند و مردم پایین شهر نداشته باشند. رفت سمت پایین شهر و در مشیریه هم همین ها را ساخت. در ظاهرا كار خوبی بود و هیچ كس هم نمی تواند آنرا بد بداند.
اما احمدی نژاد برای رضای خدا موش نمی گرفت. او پله برقی و پل عابرپیاده را برای راحتی مردم آنجا نزد، بلكه فكر انتخابات سال 84 ریاست جمهوری بود.
یادم هست. چندین ماه قبل از انتخابات سال 84 ایشان را به برنامه صندلی داغ تلویزیون دعوت كردیم. آن قسمت هم هم هرگز پخش نشد. موقع ضبط یكی از همكاران گفت: آقای احمدی نژاد شما می خواهید رییس جمهور شوید. برخی كارهایتان در جهت اغفال مردم است. احمدی نژاد بسیار عصبانی شد كه ابدا این جور نیست و شما چرا این حرف را می زنید. ولی همین برآشفتگی نیت واقعی وی را به ما نشان داد.
بعد از رییس جمهور شدن هم تا وقتی كه احمدی نژاد تعریضی به جناح اصولگرا و اصول اصولگرایی نداشت با وی مخالفتی نداشتیم.
مثلا كلی شعارهای ضدآمریكایی می داد و اگر در كنار آن هم نامه ای به فلان رییس جمهور می نوشت كارش معنای خاصی پیدا نمی كرد و عدول تلقی نمی شد. در فضای رسانه ای بین سالهای 84 تا 86 انتقاد چندانی از سوی اصولگرایان از احمدی نژاد صورت نمی گرفت تا وقتی كه روش های مشایی تا حدی رو شد.
** شهر آفتاب مشایی
ایرنا: مگر مشایی چطور بود؟
مهاجری: طیف مشایی می ترسید رازهایشان برملا شود. بحث سوء استفاده از مهدویت بود كه البته پیاپی آنرا تكذیب می كردند ولی واقعا وجود داشت و مشایی در همین مایه ها بود.
شخصا از افراد موثقی مواردی از مدل اعتقادی مشایی شنیدم كه البته چون از من خواسته اند نقل نمی كنم.
فقط یكی را بگویم كه برای انتشار آن قولی ندادم.
یكی از دوستانم تعریف می كرد كه در زمان شهرداری احمدی نژاد در جریان ساخت پروژه شهر آفتاب، سخنرانی برگزار شده و مسوول پروژه مدعی بود كه 'شهری مدور می سازد كه شمال و جنوب نداشته باشد و همه خیابان های شهر را به اینجا برساند. انشاالله امام زمان كه تشریف آوردند ابتدا به شهر آفتاب می آیند و بعد به تهران می روند'.
یكی از حاضران اعتراض كرد كه این حرفهای بی سر و ته چیست كه برزبان می آورید؟ و جلسه به هم خورد.
خط مشی سیاسی مشایی به مرور در محافل اصولگرا بر سر زبان ها افتاد اما احمدی نژاد كه هنوز شهردار بود به هیچ عنوان حاضر نشد وی را از ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران بردارد.
بعد كه رییس جمهور شد هم او را رییس سازمان میراث فرهنگی كرد. به مرور برخی وزرا نسبت به رفتار مشایی با خود معترض شدند.
یكی از همین وزرا برایم تعریف می كرد هر چه می خواستم با احمدی نژاد ملاقات كنم می گفتند برو پیش مشایی با ایشان صحبت كن. من گفتم ایشان كه رییس جمهور نیست و من باید برخی مسائل كاری را با خود رییس جمهور در میان بگذارم. اما تلاشم بی فایده بود و خود احمدی نژاد هم به مشایی ارجاع می داد.
ایرنا: به نظر شما طیف احمدی نژاد واقعا به مسائل ماورایی مورد ادعای خود اعتقاد داشت یا آنرا دستاویزی برای رسیدن و ماندن در قدرت كرده بود؟
مهاجری: مشایی واقعا اعتقاد داشت ولی بقیه شان را نمی دانم. در ادامه كار به جایی رسید كه موضوع معاون اولی مشایی پیش آمد و كار به نامه مقام معظم رهبری و استعفای برخی از وزرا كشید. بعد از مدتی اصولگرایان فهمیدند چه كلاهی سرشان رفته و از كجا دارند می خورند. در حالیكه همان سال 83 معلوم بود كه وی چكاره است.
** از ابتدا می دانستند احمدی نژاد چطور آدمی است
ایرنا: یعنی اصولگرایان همان موقع می دانستند چه خبر است؟
مهاجری: بله. اما برخی از ما كلاهمان آنقدر پایین بود كه چشممان نمی دید بعضی هم می گفتیم انشاءا.. گربه است و اتفاقی نمی افتاد.
این طور شد كه احمدی نژاد كلاه اصولگرایان را برداشت. در حالیكه اصولگرا نبود و خودش هم بعدها این را گفت.
حتی بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 رسما در محافل متعددی گفته بود اگر حمایت برخی بزرگان از من نبود رایم خیلی بیشتر بود.
البته وقتی می گویم احمدی نژاد اصولگرا نبود به این معنا نیست كه در تشكل های اصولگرا حضور نداشت. چرا كه عضو شورای مركزی جامعه اسلامی مهندسین بود و در جمعیت ایثارگران هم رفت و آمد داشت.
اما به شكلی كه آقای مهدوی كنی و حتی باهنر اصولگرا بودند اصولگرا نبود و اهدافش با دیگر اصولگرایان تفاوت داشت.
جریان اصولگرایی از اواخر سال 87 شروع به فضاسازی علیه دولت كرد ولی به خاطر دوقطبی شدن انتخابات 88 این اختلافات كنار گذاشته شد. بعد از اینكه مقداری شور و شر فتنه 88 خوابید مجددا انتقادات علیه احمدی نژاد گسترش پیدا كرد.
این قضیه در سال 90 تشدید شد وقتی برخی حرفهای احمدی نژاد در محافل نشان داد ایشان در حال زاویه پیدا كردن كامل با برخی اهداف نظام است.
اما این انتقادات جریان اصولگرایی همچنان حامیانه بود. چون معتقد بودند اگر این انتقادات صریح تر بیان شود جریان فتنه از آن سوءاستفاده می كند. بزرگترین خطای اصولگرایان هم این است كه همیشه از بغض معاویه دست به عمل می زند نه از حب علی. این بار هم آنها برای مقابله با جریان مقابل از احمدی نژاد پشتیبانی كردند.
قاطبه اصولگرایان متهمان اصلی حمایت از احمدی نژاد هستند و حداقل در پیش وجدانشان هم شده به این پاسخ دهند كه چرا از وی حمایت كردند. چون از همان سال 83 هم مشخص بود احمدی نژاد در چه فضایی سیر می كند و بسیاری از آدمهای باتجربه و باهوش اصولگرا همان موقع فهمیده بودند كه وی چطور آدمی است.
** صد درصد صدا و سیما دست اصولگرایان است
ایرنا: و در مورد دولت روحانی؟
مهاجری: سال 92 باز فضا به سمت دوقطبی رفت و اصولگرایان و اصلاح طلبان مقابل هم قرار گرفتند. اصولگرایان كه نمی توانستند روحانی را اصلاح طلب بدانند ناچار به حمایت های خاتمی و هاشمی از وی گیر دادند و از این موضع با وی در افتادند. اصولگرایان البته با خود روحانی مساله ای نداشتند زیرا وی در مقاطع مختلف اصولگرایی خود را ثابت كرده بود.
بعد از 24 خرداد 92 جریان باخته انتخابات و بخش عمده ای از رسانه های زنجیره ای اصولگرایان مقابل دولت قد علم كردند. واقعیت این است كه جریان اصولگرایی روزنامه، خبرگزاری، پایگاه خبری بسیاری داشته و دارد و در فضای مجازی نیز كاملا فعال بود و است. بسیاری از تریبون های رسمی كشور هم در اختیار اصولگرایان است.
بیشتر از 95 درصد بلندگوهای نمازجمعه تریبون تبلیغاتی جریان اصولگراست. صدا و سیما هم صددرصدش در اختیار اصولگراهاست. بعید هم می دانم فرد عاقلی در جریان اصولگرا باشد كه منكر این واقعیت باشد.
** برجام نباید به ثمر می رسید
ایرنا: و از داستان برجام شروع شد؟
مهاجری: تقریبا. گر برجام آنطوری كه مد نظر روحانی بود به ثمر می رسید جریان اصولگرایی باید حداقل 20 سال تعطیل می شد و به حاشیه می رفت.
این جریان كه نمی توانست در مقابل این موفقیت احتمالی ساكت نشیند شروع به تبلیغات گسترده كرد البته جریان اصولگرای معتدل با اصولگرایان تندرو همراه نشد.
به طور مثال چند روز پیش هم ناطق نوری گفت كه بعضی جریانات داخلی در قضیه برجام هم موضع ترامپ هستند و هر چیزی كه ترامپ می خواهد را آنها بر سرزبان می آورند.
آخر می شود شما به یك نفر( ترامپ) فحش بدهید ولی با او همراهی كنید؟! البته این هم یكی از ندانم كاری های دیگر جریان اصولگراست.
در انتخابات ریاست جمهوری امسال شاهد بودیم كه جریان اصولگرای افراطی با بهره بردن از مشكلات حل نشده اقتصادی جامعه توانست تا حدی اصولگرایان معتدل را نیز همراه خود كند.
این جریان دنبال قدرت گرفتن خود در سال 1400 است. اگر دولت موفق به حل مسائل اقتصادی نشود جریان رقیب می تواند به خوبی از این نقطه ضعف سود جوید.
بگذاریم اسم ببرم. شاهدیم كه جریان وابسته به محسن رضایی در یكی دوسال اخیر به سمت اصولگرایان تندرو سوق پیدا كرده است. شما به توئیتر رضایی و سایت وی نگاه كنید شاهد تند شدن مواضع وی هستید. این روند بعد از انتخابات ریاست جمهوری امسال شدت گرفته است.
به نظرم جریان اصولگرا احتمالا از الان ختم 'امن یجیب' گرفته است تا دولت روحانی در هیچ پروژه اقتصادی موفق نشود.
ضعف اقتصادی دولت هم در همه جای دنیا عامل پیروزی یا شكست در انتخابات است. دلیل موفقیت ترامپ هم در انتخابات آمریكا همین اقتصاد بود. او به آمریكاییان گفت چرا پول شما را باید مهاجرین بخورند و سخنانی از این قبیل.
** صدا و سیما قابل جمع كردن نیست
ایرنا: اشاره نمودید كه 100 درصد صدا و سیما در دست اصولگرایان است. عملكرد این رسانه در قبال دولت روحانی چطور بوده است؟
مهاجری: نه صددرصد كه صد و بیست درصد صدا و سیما دست جناح اصولگراست. ولی باید بگویم رییس این سازمان خیلی در این روند نقش ندارند.
صدا و سیما یك سازمان عریض و طویل است كه قابل جمع كردن نیست.
یك رسانه كوچك به راحتی قابل جمع كردن است و حتی رسانه های بزرگ دنیا كه با یك پنجاهم نیروی انسانی صدا و سیما فعالیت می كنند هم خط و ربطشان مشخص است.اما صدا و سیما این طور نیست. البته این رسانه كوشیده همراه با جریان تندروی اصولگرا، فضا را برای تبلیغ علیه دولت روحانی مهیا كند.
** دولتهای ائتلافی شكننده اند
ایرنا: رسانه های اصلاح طلب چه؟ موضع آنان در قبال دولت روحانی چگونه است؟
مهاجری: همه اصلاح طلبان امسال از نامزدی وی حمایت كردند. جریان اصلاح طلب طیفی گسترده تر و متنوع تر از اصولگرایان است. طیف اصولگرایان از معتدل شروع و به افراطی ها ختم می شود.
اما جریان اصلاح طلب از یك جریان لائیك و سكولار شروع و به جریان های مذهبی مثل مجمع روحانیون و حتی متدینینی منتهی می شود كه رابطه ای هم با تشكیلات اصلاح طلبان ندارند. مانند برخی رزمندگان دفاع مقدس كه تعدادشان هم كم نیست.
بخشی از این طیف گسترده فقط برای این پشت سر روحانی قرار گرفتند كه اصولگرایان رای نیاورند. وگرنه نه به خط مشی اعتدال روحانی اعتقاد داشتند نه فكر می كردند با برنده شدن روحانی همه مطالباتشان برآورده می شود.
به طور مشخص بخش هایی از حزب مشاركت كه به خاطر نوع اعتقادشان هرگز نمی توانند با روحانی همراه باشند چرا كه ذاتا تند هستند.
البته چپ های تند فرق زیادی با راست های تند ندارند. شهید مطهری كاپیتالیسم و كمونیسم را دو لبه یك قیچی می داند. این را درباره چپ ها و راست های افراطی هم می توان گفت. افراطیون چپ و راست برای از بین بردن نظام و ضرر زدن به منافع ملی با یكدیگر هم افزایی دارد و تولید سینرژی می كند.
چپ های تند احساس كردند روحانی آن اصلاح طلبی كه فكر می كردند نیست. البته از نظر آنها حتی خاتمی هم اصلاح طلبی كه می خواستند نبود.
شاید برخی گرایش های مصطفی معین در سال 1384 یا عبدا...نوری در سالهای دهه 70 و 80 را بتوان مطابق نظرات چپ ها یا اصلاح طلبان تند فعلی دانست. آنها سهم خود را از روحانی می خواهند.
مثلا حزب كارگزاران سهم خود را از دولت روحانی می خواهد. حتی حزب اعتدال و توسعه هم كسانی هستند كه خواهان سهم خود از دولت هستند. بسته به اینكه روحانی چقدر مطالبات آنها را برآورده كند به مخالف یا موافق دولت بدل می شوند.
الان شاهدیم كه بعضی از روزنامه های تند چپ به شدت مخالف روحانی شده اند. این قضیه در مورد افرادی غیر از روحانی هم صدق می كند.
مثلا الان نجفی شهردار تهران شده است. من نه مخالف ایشان هستم نه موافق. شناختی هم از انتصابات ایشان ندارم. اما وقتی نجفی برخی از مدیران شهری سابق را ابقا می كند بخشی از جناح چپ فریاد می زند كه این چه انتصابی است و قرار بود ما بیاییم همه كاره شهرداری شویم .
همین هم دارد بین آنها چالش ایجاد می كند و جناح چپ در میان مدت برای حمایت از روحانی دچار تفرقه خواهد شد.
چون تصور می كنند از الان باید با روحانی مخالفت كنند تا در دور بعد اصلاح طلبی به قول خودشان خالص تر و ناب تر را رییس جمهور كنند. به همین خاطر از هم اكنون تلاش دارند در انتخابات 1400 فضا را سمت دوقطبی كامل اصلاح طلب و اصولگرا سوق دهند. این را باید بگویم كه بزرگترین موفقیت روحانی از بین بردن این دوقطبی بود.
همین الان هم بسیاری از افراد معتدل جناح اصولگرا علیرغم همه انتقاداتی كه به روحانی دارند ایشان را به مراتب بهتر از اصلاح طلبان حتی معتدل می دانند.
شاید در جناح اصولگرا هیچ شخصی را پیدا نكنید كه محمد رضا عارف را بر روحانی ترجیح دهد. با اینكه ممكن است بگوییم عارف فردی معتدل و اهل عقب نشینی است و روحانی اهل عقب نشینی نیست.
در فضای فعلی از یك طرف اصولگرایان تند و از سویی اصلاح طلبانی كه نتوانستند سهم خود را از دولت بگیرند علیه دولت موضع می گیرند.
در تمام دنیا دولت های ائتلافی شكننده تر از دولت های تك حزبی هستند و هر چه روحانی به سمت سهم دهی به جناح های سیاسی پیش رود خود را بیشتر در معرض سوءاستفاده سیاسی رقبای خود قرار داده است.
البته پاشنه آشیل همه دولت های بعد از انقلاب ضعف اقتصادی كشور بوده كه درباره این دولت هم صادق است.
** روحانی بسیار باهوش و امنیتی است
ایرنا: با این تفاسیر آینده سیاسی حسن روحانی را چگونه پیش بینی می كنید؟
مهاجری: روحانی در مخمصه سختی به سر می برد. در مورد برجام هم در داخل و هم از سوی ترامپ تحت فشار است.
اما وی آدم بسیار باهوش، بسیار سیاستمدار و بسیار امنیتی است. برخلاف خاتمی و احمدی نژاد مولفه های قدرت را خوب می شناسد. حتی اغراق نیست اگر بگویم روحانی در برخی موضوعات از هاشمی هم باهوش تر است.
خوب می داند بالانس قدرت در كجا باید صورت گیرد. هنگامی كه باید به نفع محصورین شعار دهد و زمانی هم می داند كه در مراسم تحلیف ریاست جمهوری، حتی اسم هاشمی را هم نباید بیاورد.
این كارها فقط از یك سیاستمدار كاركشته برمی آید.
** دنبال ساكت كردن روحانیت مبارز است
ایرنا: حرفهای غلامرضا مصباحی مقدم درباره بازگشت روحانی به جلسات جامعه روحانیت مبارز را چگونه ارزیابی می كنید؟
مهاجری: این جامعه روحانیت مبارز است كه از روحانی درخواست كرده در جلساتش شركت كند. اگر روحانی درخواست جامعه روحانیت مبارز را برای دیدار می پذیرد به خاطر ایجاد بالانس و توازن در قدرت است.
ممكن است وی احساس كرده باشد در بخشی از اصلاح طلبان نسبت به دولت ایشان عدم حمایت هایی در حال انجام است و به این وسیله می خواهد به سمت بخش دیگری از جامعه برود تا توازن ایجاد شود.
البته روحانی خوب می داند كه وزن و اعتبار سیاسی جامعه روحانیت مبارز بسیار كم است و این تشكل در عمل عددی نیست.
همین الان اگر در تهران انتخابات برگزار كنید و بگویید این سی نفر نامزدهای جامعه روحانیت مبارز هستند قطع به یقین می گویم حتی 5 درصد این لیست رای نمی آورد.
روحانی دنبال این است كه جریان اصولگرای منتقد خود را دست كم به جریانی ساكت تبدیل كند. بعضی از اعضای جامعه روحانیت كه افراد تندی هستند را تبدیل به افرادی ساكت كند.
این در سپهر سیاسی جامعه معنادار است و حكایت از مهره چینی خاصی دارد. حتی فكر می كنم روحانی در ادامه این روند با دیگر اصولگراها هم دیدارهای علنی یا غیرعلنی داشته باشد.
** بازی سیال بین دو جناح
ایرنا: مصباح یزدی؟
مهاجری: هیچ بعید ندانید كه روحانی دایره مذاكراتش را به مخالفان خود هم تسری دهد. روزی خاتمی می گفت باید مخالف را به منتقد تبدیل كنیم ولی در آن فضای تند تحقق نیافت ، حال روحانی به دنبال عملی كردن این ایده است.
بسیاری از تندروها تلاش فراوانی كردند كه مراجع را به سمت مخالفت با دولت بكشانند. ولی حتی اگر تك و توك مخالفتی از سوی مراجع با دولت صورت گرفته روحانی بلافاصله موضوع را جمع كرده است. روحانی با رایزنی اجازه نداده است انتقادات تند برخی مراجع ادامه پیدا كند.
دو سه بار دو مرجع قم به شدت دولت را مورد حمله قرار دادند و روحانی بلافاصله نهاوندیان را به قم فرستاد. بعد از مدتی آنها هم به جرگه موافقین دولت پیوستند. در حالیكه برای احمدی نژاد رابطه با مراجع اصلا مهم نبود.
به نظرم روحانی روش مذاكره و شیوه برقراری توازن در كشور را بلد است.
در حال حاضر نگرانی اصلاح طلبان این است كه اگر روحانی برود رییس جمهور بعدی اصلاح طلب است یا اصولگرا؟
روحانی دارد بازی بسیار سیالی را در میانه میدان انجام می دهد. گاهی كشتی خود را به سمت اصولگرایی كج می كند و گاهی به سوی اصلاح طلبی.
وی دنبال این است كه در این فضا بتواند ناكامی های اقتصادی ناشی از برجام را به نحوی بپوشاند.
ایرنا: وزن جامعه روحانیت مبارز در حاكمیت چقدر است؟
مهاجری: در بخش هایی از حكومت بالاست.
مثالی بزنم. شما یك وقت یك خبرنگار عادی هستید و یك وقت خبرنگاری كه با نوشتن یك یادداشت در جامعه موج ایجاد می كند.
در حالت دوم قطعا در چانه زنی و كسب امتیاز موفق خواهید بود.
در این صورت اگر بخواهند یك تعاونی مسكن برای روزنامه نگاران راه بیندازند می گویند شما با وزیر مسكن در این باره رایزنی كن.
شركت روحانی در جلسه جامعه روحانیت مبارز برای لابی كردن با بخش های پرقدرت نظام است. اعضای این جامعه هم در شورای نگهبان نفوذ دارند هم در مجمع تشخیص مصلحت نظام و غیره. جامعه روحانیت مبارز تركیبی است از طیف های مختلف اصولگرا.
** لابی من قهاری است
ایرنا: برخی معتقدند با توجه به قدرتی كه جامعه روحانیت در نهادهای انتصابی دارد روحانی قصد دارد با نزدیك شدن به این نهادها برخی از وعده های خارج از حوزه اجرایی را محقق كند.
مهاجری: یك دیدار صرف با جامعه روحانیت مبارز نباید الان اینقدر معنادار تلقی شود.
ایرنا: برخی با استناد به یك سلسله از تحولات این موضوع را مطرح كرده اند كه روحانی می خواهد میانه خود با جناح اصولگرا را ترمیم كند.
مهاجری: نمی دانم این طور است یا نه. ولی می توانم این را بگویم كه روحانی ظرفیت ایجاد این بالانس میان جریان های سیاسی و ذینفوذ را دارد. روحانی لابی من بسیار موفق و قهاری است و برای اجرایی شدن برخی از وعده های خود توان رایزنی با نهادها و مقام های انتصابی نظام را دارد.
** ضربه ای كنترل شده به رییسی
ایرنا: : شما اصولگرایی هستید كه در ارتباطات خود با محافل اصولگرایی احتمالا از مسائلی مطلعید. رابطه روحانی با رهبر معظم انقلاب را چطور ارزیابی می كنید؟
مهاجری: بسیار خوب. روحانی یك آخوند به تمام معناست. فردی است كه تمام ملاحظات لباس روحانیت را می داند. خاتمی این طور نبود. روحانی در مناظره آخر ریاست جمهوری به رییسی حمله كرد و نسبت به كارنامه وی در دادگاه ویژه روحانیت انتقادات تندی مطرح كرد.
اما آیا روحانی نمی دانست كه دادگاه ویژه روحانیت باید وجود داشته باشد؟ اتفاقا خوب می دانست.
روحانی فقط می خواست یك ضربه به رییسی بزند تا از او سید مظلوم درست نكنند. دقیق هم می دانست میزان حمله اش باید تا كجا باشد. وی در فضای تبلیغاتی و همین طور اجرایی آدم بسیار باهوشی است.
حتی در دولت خود افرادی را استفاده كرده كه جز آدمهای باتجربه حاكمیت هستند. هر كس دیگری هم جای روحانی بود اگر از اشخاصی غیر از این ها بهره می برد موفق نمی شد.
روحانی تجربه چند رییس دولت قبلی را دارد و از سرنوشت میرحسین موسوی، هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد آگاه است. روحانی با هوش و ذكاوتی كه دارد هرگز در دامی كه روسای جمهور قبلی افتادند نخواهد افتاد. البته نمی گویم روحانی تمام نظراتش مانند نظرات رهبری است. اصلا این طور نیست. چرا كه هیچ دو فرد غیرمعصومی را خدا نیافریده كه یك جور فكر كنند.
شخصا در این سی و چند سالی كه از انقلاب می گذرد منسجم ترین، منطقی ترین ارتباط یك رییس جمهور با رهبری را در مناسبات روحانی و مقام معظم رهبری می بینم. شایعات خلاف این كه در بیرون به گوش می رسد ممكن است كار جناح راست افراطی باشد كه خود من هم گهگاهی آنها را می شنوم و بعضی هم شاید كار چپ افراطی باشد.
رهبری در طول سالهای طولانی نشان داده اند كه روی چه مسائلی حساسیت بالایی دارند و این موارد را هم بی تعارف مطرح می كنند.روحانی هم دقیقا این نقاط را می داند. بنابراین این مسائل را با مذاكره با رهبری حل می كند.
** ایران پر از بهشتی نبود!
ایرنا: اشاره به كابینه با تجربه روحانی كردید. این با شعار جوانگرایی ایشان در تضاد نیست؟
مهاجری: احمدی نژاد مگر شعار جوانگرایی و دولت عدالت محور نداد. اما كارنامه عملی اش چطور بود؟ اعضای كابینه وی افراد درجه پنجم و ششم حكومت بودند.
نمی گویم چرخش نخبگان نباید وجود داشته باشد اما باید نخبگانی تربیت شده باشند كه بتوانند جای نخبگان مسن را بگیرند. یادم هست وقتی آیت ا.. بهشتی شهید شد در خیابان ها شعار می دادیم « آمریكا در چه فكریه ایران پر از بهشتیه» اما واقعا این طور نبود و بهشتی یكی بود و تمام شد. همین طور مطهری و بسیاری از شخصیت های كشور.
برای بسیاری اشخاص جایگزین وجود ندارد . تاریخ انقلاب ما هم آنقدر طولانی نیست كه نخبه پروری كرده باشیم و البته در این زمینه ضعف داریم.
پژوهشم3081**خبرنگار: ناصر غضنفری**
ایرنا پژوهش، كانالی برای انعكاس تازه ترین تحلیل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشی ایران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شوید.
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۰
تهران- ایرنا- «گول آمریكا را خورده و در دام دشمن افتاده . پیر و فرسوده است و به آرمان های انقلاب و امام پشت كرده. سفره مردم را هم كه كوچك تر كرده. سرتان را درد نیاوریم سراپا بدی است و هیچ حسنی ندارد.»