تهران- ايرنا- محمدعلي جمالزاده به عنوان نويسنده اي واقع گرا با بهره گيري از ادبيات عامه پسند به بيان كمبودها و مسايل جامعه پرداخت و با رويكردي انتقادي و در قالب داستان هاي كوتاه به خلق آثاري تاثيرگذار همت گماشت تا بدين گونه، حافظ فرهنگ عاميانه در برابر موج خروشان تهاجم بيگانه باشد.

نقش شرايط اجتماعي و اقتصادي را در تحول و توسعه فرهنگي و ادبي كشورها نمي توان ناديده انگاشت و پيشرفت ‌هاي عيني هر جامعه‌اي به «خودانگيختگي فرهنگي» كه در توليدهاي ادبي و هنري نمود مي كند بستگي دارد. سير تحول خواه ايران پس از مشروطه به توليد محصولات فرهنگي و ادبي ويژه‌اي با توجه به خصوصيت ‌هاي اين دوره تاريخي انجاميد كه بسيار قابل تامل‌ هستند.

«محمد علي جمال زاده» به راستي يكي از بزرگترين فرهيختگاني بود كه آگاهانه و با بينشي مترقي به لزوم هرچه بيشتر چنين ارتباطي نه تنها پي برد، بلكه آن را تعميم داد. از اين رو نگاه به زندگي و آثارش بسيار مي تواند راهگشا باشد. «يكي بود، يكي نبود»، «گلستان نيكبختي»، «دارالمجانين»، «سرگذشت عمو حسينعلي»، «قلتش ديوان»، «صحراي محشر»، «سر وته يك كرباس»، «تصحيح سرگذشت حاجي بابا» و «قصه ما به سر رسيد» از جمله آثاري است كه از او به يادگار مانده است. سرانجام شمع وجود اين فرهيخته ادبي در 17 آبان 1376 خورشيدي در خانه سالمندان «ژنو» خاموش شد.

«حسن ميرعابديني» منتقد ادبي و پژوهشگر ادبيات داستاني معاصر ايران در كتاب «شهروند شهرهاي داستاني» درباره وي مي گويد: «جمالزاده از آغازگران ادبيات معاصر و يكي از مشهورترين نويسندگان فارسي‌زبان در جهان است. اما بسياري از منتقدان ايراني، بي‌آنكه همه آثارش را خوانده باشند، درباره كار ادبي او نظر داده‌اند. جمال‌زاده را بايد از نو خواند، زيرا بسياري از نوآوري‌هاي شكلي، زباني و بخش عمده‌اي از آراي او همچنان مطرح است. خيلي از آدم‌هاي دور و برمان انگار از داستان‌هاي جمال‌زاده بيرون جَسته‌اند. حتي اگر جامه بدل كرده باشند، بُن‌مايه طبايع‌شان همان است كه بود.»

«سيده الهام باقري» استاد زبان و ادبيات فارسي، مدرس دانشكده خبر و رييس موسسه فرهنگي و هنري هافز(هنر، ادب، فرهنگ زنان)، تفكرهاي جمالزاده را برخاسته از پديده هاي پيرامون وي مي داند كه با داستان نويسي تلاش داشت تا چالش هاي جامعه خويش را برطرف سازد. در ادامه نظرها و ديدگاه هاي وي را مرور مي كنيم.

**جمالزاده؛ پيشگام ادبيات عامه
سبك نويسندگي محمدعلي جمالزاده به عنوان نخستين پيشگام در ادبيات عامه تاريخ معاصر ايران از اهميت بسياري برخوردار است، چراكه همواره در حفظ و ماندگاري اين فرهنگ عاميانه تلاش مي كرد. در دوران مشروطه با ورود سريع فرهنگ بيگانه، بخش زيادي از سنت هاي ايراني منسوخ شد. جمالزاده براي نگهداري اين ميراث گرانبها بسيار كوشيد تا فرهنگ عاميانه كشور در قالب داستان بيان شود اما در همين حال نسبت به وضعيت فرهنگي، اجتماعي و سياسي جامعه آن روزگار نقدهاي بسياري نيز داشت. پدرش سيدجمال واعظ اصفهاني، يكي از واعظان مشهور و بنام در اصفهان بود كه مهمترين عامل در شكل‌گيري انديشه و توجه به قالب ادبي رمان اين نويسنده به شمار مي رفت. وي كه به شدت از كلام پدرش تاثير مي پذيرفت به طرف شناخت هنر داستان نويسي تمايل يافت و مردم را به خواندن «رمان» ترغيب و تشويق كرد.

** انتقادي بودن اثرهاي جمالزاده؛ فصل تمايز آن
تمامي اثرهاي جمالزاده آميخته با انتقاد است. ايران در آن دوران از وضعيت معيشتي مطلوب برخوردار نبود و اين امر سبب شد تا عقب ماندگي كشور در اوج باشد. او به انتقاد اين شرايط پرداخت و تمامي اين مشكل ها و كمبودها را در قالب داستان بيان كرد. وي بسيار نكته سنج بود و مسايل اجتماعي جامعه را موشكافانه به نقد و بررسي مي گذاشت. كتاب «خلقيات ما ايرانيان» خود گواهي بر اين مدعا به شمار مي رود كه در آن به تمام علت هاي عقب ماندگي ايران در آن دوران اشاره مي كند. كتاب «يكي بود يكي نبود» با پرداختن به نقد فرهنگ سياسي سفله پروري در كشور به گردش نخبگان در فرهنگ سياسي ايران مي پردازد. با مطالعه در آثار وي مي توان به وضوح وضعيت و شرايط سياسي و اجتماعي آن دوران را ترسيم كرد.

**گويايي و شيوا بودن قلم جمالزاده ويژگي ادبي او
سبك نويسندگي جمالزاده از ويژگي هاي متمايز كننده اي برخوردار است. فصاحت لغت، انتخاب جمله هاي ساده، بي پيرايه و روان بودن آنها از جمله مولفه هاي ادبي او شناخته مي شود. استفاده از عبارت هاي قابل فهم و آسان براي تمام قشرهاي جامعه، آثار وي را خاص و جذاب مي سازد. به كار بردن ضرب المثل هاي اصيل ايراني كه عموم مردم از آن بهره مي برند وجه تمايز آثار جمالزاده به شمار مي رود. همچنين كاربرد تعبيرها و طنز شيرين در نوشته هايش، خدمات او به زبان فارسي را بيشتر نشان مي دهد. كتاب «فارسي شكر است» به عنوان يكي از نمونه هاي ساده نويسي اين اديب است و او در اين داستان به گونه اي اصطلاح هاي ثقيل نويسي را برهم مي‌زند و از جمله هاي محاوره‌اي استفاده مي‌كند تا همگان بتوانند به خواندن چنين مطلب هايي روي بياورند.

**ريشه كني فقر اولويت جامعه
محمدعلي جمالزاده فقر را زمينه ساز هرگونه عقب ماندگي در جامعه مي داند و اعتقاد دارد كه براي رسيدن به توسعه كشور بايد اين مشكل را ريشه كن كرد تا مردم در اجتماع هيچ گونه فقري را احساس نكنند و بدين گونه بتوانند ديگر نيازهاي خود را برآورده سازند. او بر اين باور است كه مي بايست براي برطرف شدن اين عقب ماندگي از درون جامعه شروع كرد، تفكري كه سبب شد تا وي به يك منتقد فرهنگي و اجتماعي تبديل شود. جمالزاده با مقايسه ميان ايران و كشورهاي غربي مي خواست تا با دستيابي به ريشه هاي اين توسعه نيافتگي، زمينه هاي رشد و ترقي را شناسايي و اينگونه به از ميان برداشته شدن، شرايط نامناسب داخلي كمك كند.

** جمالزاده ركن اصلي در ادبيات فارسي ايران زمين
محمدعلي جمالزاده يكي از تاثيرگذارترين و به نوعي بخشي از ادبيات معاصر كشور است زيرا گسترش و رواج ادبيات عاميانه از خدمات ارزنده وي در اين عرصه به شمار مي رود. او در بسياري از داستان هاي خود با بهره گيري از شخصيت هاي كوچه بازاري و عاميانه و همچنين دانش و تجربه هاي خويش، روش هاي داستان نويسي اروپايي را با سنت هاي اصيل ايراني تلفيق و از آنها آثار مانايي را خلق مي كرد كه تا امروز نيز در تحقيق هاي ادبي استفاده مي شود. او اعتقاد داشت كه نويسندگان فقط به قشر خاصي همچون نخبگان توجه مي كنند و از عموم مردم بي خبر هستند. جمالزاده به رمان بسيار اهميت مي داد و تاثير آن را بيشتر از فرهنگ نامه ها مي دانست. وي حتي در اقامت خود در ژنو نيز همواره به مردم كشور خويش و مشكلات آنان مي انديشيد.

*گروه اطلاع رساني
خبرنگار: مريم همتي**انتشار دهنده: شهربانو جمعه
پژوهشم**9117**2059**9131
ايرنا پژوهش، كانالي براي انعكاس تازه ترين تحليل ها، گزارش ها و مطالب پژوهشي ايران وجهان، با ما https://t.me/Irnaresearchهمراه شويد.