امروز سی و ششمین سالگرد خاموشیِ «تاج آواز ایران» است؛ مردی كه آواز با صلابت و حنجره قدرتمندش، او را به یكی از قلههای بلند و استوار تاریخ آواز ایرانی بدل كرده است.
امروز، سیزدهم آذر ماه است و تكیه سیدالعراقینِ گورستان پرشكوه و باستانیِ «تخت فولاد» اصفهان باز هم مانند هر سال، میزبان جمعی است كه به یاد مردی دور هم جمع میشوند كه از عمق جان در آواز افشاری خوانده است: «اگر آن عهدشكن بر سر میثاق آید / جان رفته است كه در قالب مشتاق آید»؛ امروز سالمرگ بزرگ استادی است كه گرچه بهرسمِ روزگارِ خود كم تصنیف خوانده، همانهایی كه خوانده اما همه خاطرهانگیز است و ماندگار؛ خاطرههایی از جنس «آتش دل» (در دل آتش غم رخت تا كه خانه كرد...) یا «به اصفهان رو» (به اصفهان رو، كه تا بنگری بهشت ثانی...).
امروز یادآور سیزده آذر ماه 1360 است؛ روزی كه قلب مردی مرد و استادی استاد، هم در هنر و هم در اخلاق، از حركت بازایستاد. امروز سالروز درگذشتِ یكی از «یاران زنده رود» است، همنوای تار جلیل شهناز و نی حسن كسایی، استاد جلالالدین تاج اصفهانی است؛ خواننده بزرگی كه خوانندگان بزرگی افتخار شاگردی او را داشتهاند.
استادانی چون علیرضا افتخاری، سیدرضا طباطبایی، علی رستمیان، احمد مراتب، علیاصغر شاهزیدی، محمدتقی سعیدی، ناصر یزدخواستی و فضلالله شاهزمانی جزو سرشناسترین شاگردانِ استاد تاج هستند.
به مناسبت سالمرگ استاد تاج اصفهانی، خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفتوگوی مفصلی را با علیرضا افتخاری ترتیب داد تا این استاد نامدار آواز ایران، از منش و شخصیتِ ممتاز استادِ والامقام خود حكایت كند؛ گفتوگویی كه از لابهلای سطرهای آن بهخوبی میتوان عشق، احترام و ارادت افتخاری را به استاد سفركرده خویش احساس كرد.
** مواظب باشید دلی را نشكنید
ایرنا: جناب استاد افتخاری، مهمترین ویژگی اخلاقی مرحوم استاد تاج كه همیشه شما را به یاد ایشان میاندازد، چیست؟
- استاد تاج همواره این بیت از سعدی را به زبان میآوردند: «دنیا نیرزد آنكه پریشان كنی دلی / زنهار بد مكن كه نكرده است عاقلی».
ما میبینیم كه متأسفانه همه جا گویی جز دلشكنی برای یكدیگر چیزی به ارمغان نمیآوریم.
استاد تاج، رحمتالله علیه، همیشه تكیه كلامشان بر دلنشكستن تأكید داشت؛ كه آقا، كاری نكن كه آه یك نفر تو را بگیرد. ای آقایی كه ادعا میكنی من رئیسم یا من مدیرم، دل زیردست خود را مشكن. دنیا نیرزد آنكه پریشان كنی دلی!
استاد تاج از نظر اخلاقی بهگونهیی بود كه سعی میكرد حتی پا روی مورچهیی نگذارد. ایشان حتی حواسشان بود كه مانند برخی افراد كه با طمطراق و غرور پایشان را روی خاك میگذارند و حركت میكنند، پا روی خاك نگذارند. حواسشان بود كه خدای ناكرده حرفی یا سخنی را به زبان نیاورند كه دلی را آزار بدهد. باید بدانیم كه همه گرفتاریهای ما به سبب دلشكنی یكدیگر است. چرا بچه من یا بچههای ما دلشان باید در دانشگاه بشكند؟ منِ پدر چه میتوانم بگویم وقتی مثلاً رئیس دانشگاه دل بچه مرا میشكند؟ شاید كسی نداند، اما منِ پدر این را میدانم و منِ پدر باید بلرزم و بگویم چرا؟ اما راه چارهیی هم ندارم.
متأسفانه امروز میبینیم كه همه جا موجب دلشكستگی یكدیگر هستیم؛ با زبان، با قلم و یا حتی در خیابان هم كه شده، گاه یكدیگر را آزار میدهیم.
تأكید استاد تاج در كلاسشان نه بر روی ردیف بود و نه آواز؛ بیشترین تأكید ایشان تنها بر روی اخلاق بود و میگفتند بچهها مواظب باشید دلی را نشكنید.
اصلاً موسیقی برای چه پدید میآید؟ برای اینكه دشمنیها را از میان ببرد. پس منِ افتخاری كه چهل سال آواز خواندهام، برای چه بوده است؟ برای اینكه فرزندانم، فرزندانِ همه ما آزار نبینند؛ برای اینكه خوب زندگی كنیم. بدقولی و بدقراری نكنیم؛ اگر یك برگهیی را امضا كردیم، باید تا پای جان پای آن برگه بایستیم، اما متأسفانه میبینیم كه این مسائل رعایت نمیشود.
** روح تاج مراقب من است
ایرنا: و بیتردید همین نگرشِ اخلاقی مرحوم استاد تاج در مقام و جایگاه والای ایشان نیز مؤثر بوده است.
- بله، به همین دلیل بود كه شد استاد تاج، شد جزو اولیاءالله، شد آن كسی كه امروز نیز روحش مراقب اَمثال ما و شاگردانش است. من هر قدر هم كه آسیب ببینم، روح تاج نمیگذارد آبروی علیرضا افتخاری كم و زیاد شود.
استاد جلال تاج شخص خاصی بودند؛ ایشان در جوانی معمم بودند و پدرشان نیز یكی از روحانیان بزرگ و صاحبنام شهر اصفهان بودند. خود استاد تاج نیز یك شخصیت روحانی و ممتاز داشت.
** نگاه زیبا به یكدیگر نداریم
ایرنا: شاید بخشی از پریشانی موجود در فضای موسیقی ما هم كه سبب شده كمتر مانند گذشته اثر ماندگاری پدید بیاید، به دلیل كمرنگ شدن همین نگاه اخلاقی و وجدانی در مناسبات بین اهالی موسیقی باشد.
- دلشكنی آقا! سببش همین دلشكنی است؛ شخص میخواهد برای خودش جایی بازكند، من را بیرون پرت میكند! در حالی كه ما جای كسی را تنگ نكردهایم، اما مدیر برنامهاش میگوید هر طور شده، با حرف یا با نقد، به فرض علیرضا افتخاری را اول بزنیم تا بعد تو بتوانی خود را نشان بدهی. این، مثل این میماند كه شما یك كوزه پر از گُل پشت پنجره گذاشته باشی، بعد همه را برداری و به جایش یك عروسك پلاستیكی بگذاری تا خودنمایی كند.
متأسفانه امروز ما دچار این مسائل هستیم، مسائلی كه آدم را میزنند تا خودشان را نشان بدهند. در اروپا و آمریكا این مسائل وجود دارد و شاید در كارهای رقابتی، گاه یكدیگر را قلع و قمع كنند، اما باید توجه كنیم كه ما مسلمانیم، ما ملتی هستیم كه خودمان را جزو عاشقان پیامبر (ص) و مولا علی (ع) و ائمه (ع) میدانیم؛ پس باید علیوار مسائل را حل و فصل كنیم، نه اینكه به هم نیش بزنیم.
متأسفانه نمیدانند كه «با نوایی میتوان یك شهر دل در خون نشاند»؛ كافی است فردِ دلشكسته تنها یك آه بكشد، دیگر همه چیز تمام خواهد شد. پس ای كاش دلشكنی نكنیم و روحیات یكدیگر را خراب نكنیم، زیرا همه زندگی ما به روحیات ما بستگی دارد.
چرا به یكدیگر نگاه زیبا نداریم؟ چرا نگاهمان به هم خصمانه است؟ در این میان برخی افراد هم كه خوبی میكنند، متأسفانه به قصد خودنمایی خوبی میكنند. باید پرسید چرا دل میشكنیم؟ چرا به گوش هم سیلی میزنیم؟ آیا برای دنیا این كار را میكنیم؟ ما به دنیا نیامدهایم كه یكدیگر را برنجانیم؛ ما مسافریم و دو، سه روزی قرار است اینجا باشیم و بعد باید برویم، اما انگار این را فراموش كردهایم و از یاد بردهایم كه آخر سر جایمان زیر خاك است و بعد هم آن خاك را آسفالت میكنند و رقص تایر روی خاك ما نقش میشود.
**استاد تاج شاگردانش را فرزندانِ خود میدانست
ایرنا: جناب استاد، شما از چه سالی خدمت استاد تاج رفتید و محضر ایشان را درك كردید؟
- از سال 1349 كه تلویزیون اصفهان نیز تأسیس شد، من خدمت استاد تاج رسیدم. استاد حسن كسایی، رحمتالله علیه، هم كنار كلاس استاد تاج كلاس داشتند و نی درس میدادند. البته استادان دیگر هم بودند، اما برجستهترین استادان، همین استاد تاج و استاد كسایی بودند. ما هم سعی میكردیم همچون فرزندی در خدمتشان باشیم.
خود استاد تاج نیز همیشه همه شاگردانشان را «بابا» خطاب میكردند. اگر به ایشان میگفتند، «شاگردت، افتخاری»، ایشان میگفت نه پدرم، افتخاری فرزند من است.
استاد تاج نمیگفت من استاد اینها هستم و اینها هم شاگردان من هستند، بلكه میگفت اینها فرزندان من هستند. استاد تاج اصلاً یك دنیای دیگری برای خودشان داشتند و بسیار مهربان بودند.
[با خنده میگوید] ای كاش من هم در اصفهان میماندم و تهران نمیآمدم و یك سری مسائل را نمیدیدم. به هر روی امیدوارم به یاری خدا جوانها راه بزرگترهایشان را بروند و به پیشكسوتها احترام بگذارند.
** ماجرای آلبوم و تصنیفی كه علیرضا افتخاری به یاد استاد خود خوانده است
ایرنا: جناب استاد افتخاری، اگر اشتباه نكنم، نخستین آلبومی كه با صدای شما منتشر شد، «آتش دل» بود كه آن را به یادِ استادتان، مرحوم تاج اصفهانی، اجرا كردید؛ از شكلگیری آلبوم «آتش دل» بفرمایید.
-مرحوم استاد فرامرز پایور، رحمتالله علیه، به اصفهان آمدند و مهمان شخصی بودند. سر میز ناهار بنده خدمتشان بودم و خواندم. ایشان آن را با دست مباركشان نُت كردند و بعد استاد مهرداد دلنوازی كارها را از استاد گرفتند و كار با نظارت خودِ استاد پایور در استودیو بِل ضبط شد و من هم كار را خواندم. آوازهای آن آلبوم را با تار استاد هوشنگ ظریف و نی استاد محمد موسوی اجرا كردیم و تصانیف را هم زیر نظر استاد پایور اجرا و ضبط كردیم.
** آلبوم كاروان
ایرنا: شما آلبوم دیگری را هم به نام «كاروان» با تنظیم دوستِ صمیمیتان، استاد مهیار فیروزبخت، اجرا كردهاید كه در آن آلبوم نیز تصنیفهای استاد تاج را به زیبایی خواندهاید.
- آلبوم «كاروان» از ساختههای استاد عبدالحسین خان برازنده بود كه آقای فیروزبخت آنها را تنظیم كرده بود. آن آلبوم شامل تصنیفهایی است كه استاد تاج خوانده بودند.
**در وصف آلبوم نوای اساتید
ایرنا: سال 1387 هم شما در آلبوم «نوای اساتید»، قطعه «به یاد استاد تاج» (روزی آن حنجره آوازی داشت...) را خواندید و دوباره ارادتتان را به استادتان نشان دادید. درباره این تصنیف هم لطف بفرمایید كمی توضیح دهید.
- «گر تو خواهی كه بجویی دلم، امروز بجوی / ورنه بسیار بجویی و نیابی بازم» [بیتی از سعدی كه استاد افتخاری آن را در میانه تصنیفِ «به یاد استاد تاج» به زیبایی به آواز خوانده است.].
بله، این تصنیف را من در رثای استادم خواندهام. موسیقی این كار، آهنگ بسیار خوبی است كه استاد فضلالله توكل آن را ساخته. خودِ استاد توكل به من گفتند اگر صلاح میدانی این كار را اجرا كنیم، كه من هم امتثال امر كردم و این تصنیف را به یاد استادِ عزیزم، تاج اصفهانی، خواندم.
** تاجزاده! اول شعر را تحویل بده، بعد تحریر بده
ایرنا: جناب استاد، از روزگاری كه همراه با دیگر شاگردانِ استاد تاج سر كلاس ایشان بودید كمی بفرمایید.
- سر كلاس استاد تاج بچهها حالتی را داشتند كه گویی الآن قرار است پدرشان از سفر بیاید و وارد كلاس شود؛ همه ما اینگونه مشتاقانه منتظر استاد میماندیم تا به زیارت استاد نائل شویم. بعد هم كه استاد تشریف میآوردند، پدر [لفظی است كه استاد افتخاری برای استاد تاج به كار میبرند] برایمان حكایاتی میگفتند. از جمله حكایتهایی از روانشاد استاد سید رحیم [استاد سید عبدالرحیم اصفهانی كه مرحوم استاد تاج نزد ایشان شاگردی میكردند.] تعریف میكردند.
مرحوم استاد سید رحیم دندانهایشان به گونهیی بوده كه گویا گاهی موقع حرف زدن، دندانهایشان روی هم قرار میگرفته و حرف میزدند. استاد تاج دقیقاً با همان حالتِ سید رحیم به ما میگفتند كه «استادم، سید رحیم میگفتند تاجزاده! [یعنی خودِ استاد] اول شعر را تحویل بده، بعد تحریر بده». یعنی ما باید امانتدارِ شعر باشیم و وقتی شعری از شیخ اجلّ سعدی یا حضرت حافظ میخوانیم، باید مواظب باشیم كه وسط بیتِ شعر تحریر نزنیم، زیرا اگر فردی خواست بیت را ترجمه و تفسیر كند، گمان نكند تحریر هم جزو شعر است. این را استاد تاج نمیپسندیدند كه بین شعر تحریر نابجا زده شود؛ از اینرو میگفتند اول شعر را تحویل بده، یعنی معنای شعر را به درستی و به تمامی به مخاطب تحویل بده، بعد تحریر بزن.
** مكتب آواز اصفهان مانند فرش اصفهان و مسجد شیخ لطفالله است
ایرنا: و اگر اشتباه نكنم، این تأكیدِ بر شعر، یكی از اصلهای مكتب آواز اصفهان است.
- بله؛ این مكتب آواز اصفهان درست مثل فرش اصفهان و گنبد شیخ لطفالله اصفهان است كه ویژگیهای خاصِ خود را دارد.
** خوانندگان ما در مكتب اصفهان در برابر شعر باادب بودند
ایرنا: چه تشبیه زیبایی!
- شما شباهت فرش و موسیقی را در نظر بگیرید، كناره فرش انگار برای خود یكی نُتی دارد؛ لچكیاش یك نُت دارد، میانه و ترنجش و گلها و گلپیچكهایش هم گویی نُتی است جداگانه. در كنار این، موسیقی مكتب اصفهان از فضای شهر اصفهان و یا حتی صحبت كردنِ مردم اصفهان و شمرده و بجا صحبت كردنشان نیز اثر گرفته است.
استاد روانشاد جلیل شهناز و استاد حسن كسایی و استاد عبدالحسین برازنده و استاد ساغری و دیگر استادان بزرگ موسیقی اصفهان در موسیقی خود فضایی را ایجاد میكردند، كه نشان میداد اینان اهل اصفهان هستند. خوانندگان ما در مكتب اصفهان در برابر شعر باادب بودند، یعنی خواننده طوری شعر سعدی را میخواند كه گویی دارد در برابر خود سعدی شعر میخواند؛ بنابراین شعر را جویده جویده نمیخواند. به بیان دیگر این خوانندگان شعر شاعر را كاملاً مؤدبانه و شمرده شمرده میخواندند و جاهایی كه باید مكث كنند و جملهبندیها و ادوات تحریر را با حساب و كتاب اجرا میكردند.
اصلش نیز همینطور است؛ خواننده اگر شعر خیام را میخواند، باید حس كند كه خیام در برابر او نشسته است و دارد به آواز او گوش میدهد. ببینید، استاد تاج به دلیل همین مسائل است كه خداوندگار آواز ایران است. خیلی از خوانندگان میگویند زمان اجازه نمیدهد كه بخواهیم بیتهای یك آواز را بهشكلی طولانی بخوانیم. اما باید توجه داشت كه خواننده باید طوری آواز بخواند كه مخاطب بتواند به راحتی شعری را كه او میخواند، بنویسد و جا نمانَد. در غیر اینصورت معنای شعر بهطور كامل انتقال پیدا نمیكند. البته این كار، دشواریهای خاص خود را دارد، اما رعایت همین مسائل است كه رفتهرفته خواننده را استاد میكند. استاد تاج، استاد این نوع سبك و اسالیب بودند.
** وقتی تاج شنید فردی پشت سر او صحبت كرده
ایرنا: «مناسبخوانی» یكی از ویژگیهای مكتب آواز اصفهان است كه هم در آواز استاد تاج به بهترین شكل تجلی داشته و هم بسیاری از بزرگان مكتب اصفهان، از جمله جنابعالی، آن را دارا هستند. لطفاً قدری هم از «مناسبخوانی» استاد تاج بفرمایید.
- ببنید مناسبخوانی یعنی اینكه اگر برفرض چهارشنبهسوری بود و همه دور آتش نشسته بودند، فردی مثل استاد تاج اگر میخواست در چنان فضایی بیتی را به آواز بخواند، حتماً باید بیتی را میخواند كه آتش و آن فضا را در خود داشته باشد؛ از اینرو میخواند: «بر آتش تو نشستیم و دود شوق برآمد...».
در مورد موقعیتهای دیگر نیز همینطور است؛ از كنار جوی آب گرفته تا توجه به دوست.
خاطرهیی هم بگویم كه هم به مناسبدانی استاد تاج مربوط است و هم اخلاق والای او. یادم است كه در منزل روانشاد شاطر رمضان ابوطالبی گفتند آقای تاج، فلان دوست، كه اسمش را نیاورم بهتر است، پشت سر شما صحبت میكرد. من، بنده هم به حكم یك شاگرد كوچك در آن مجلس نشسته بودم؛ دیدم كه آقای تاج فرمودند «عجب! عجب! حتماً دلش هوای مرا كرده؛ وخیزم برم یه سر بهش بزنم». تاج نگفت برای چه پشت سر من حرف زد؛ گفت حتماً فلانی دلتنگ من شده، برم او را ببینم. شما گذشت این مرد را ببینید.
یا یك مورد دیگر؛ به استاد تاج میگفتند این آوازی كه شما خواندی، از لحاظ نُتی اندكی كم و زیاد نبود؟ ایشان پاسخ میدادند كه پدرم، من یك عمر است كه كم و زیاد میخوانم؛ یا به ایشان میگفتند، این آوازی كه خواندید، خارج نبود؟ ایشان با آن مقام و مرتبه والا كه تأكید میكنم خداوندگار آواز ایران است، میگفتند عجب! بله پدرم، یك عمر است كه بنده خارج میخوانم. ببینید، خیلی حرف است كه كسی اینطور پاسخ بدهد. این، یعنی او تسلیم محض است؛ این روحیه و منش، گویی ورای طبیعت است و گویی باید عالمی چون ارسطو بیاید كه بتواند فلسفه چنین مَنشی را تحلیل كند؛ اینها راز انسانیت است.
** امروزه زندگی نمیگذارد آن آوازها از گلو بیرون بیاید
ایرنا: میراثداران مكتب آواز اصفهان و بهویژه شاگردان استاد تاج همه جزو بهترین خوانندگان سرزمین ما هستند كه شما، خودتان یكی از سرآمدان و بهترین نمونههای این نوع تربیتِ آوازی هستید؛ میخواهم دیدگاه كارشناسانه شما را درباره نسل تازه خوانندگانی كه تحت تأثیر اسالیب مكتب آواز اصفهان میخوانند، بدانم.
- ببینید، قدیمیها میگویند موسیقی از شیراز آمد، در اصفهان تكمیل شد و در تهران خراب شد. در تهران آدم حواسش به زندگی و روزگار و بچهها و اینها است؛ و آن آوازها دیگر از گلوی آدم بیرون نمیآید. این آواز با زندگی و مرام و حتی جایجایی كه آدم قدم میگذارد، در ارتباط است.
اگر خواننده حواسش مدام به روزگارش و زندگیاش و بهتر زندگیكردنش باشد، از آواز بازخواهد ماند. تاج در همه چیزِ زندگی نیازهایش را به زیر صفر رسانده بود و بینیازِ بینیاز بود. برفرض اگر ایشان از اصفهان به تهران میآمد و شما یك چِك به او میدادید، میگفت پدرم نیازی نیست؛ هر وقت نیاز داشتم از شما میپذیرم. این یعنی هماهنگی اندیشه و كردار. اما امروز بچههای خواننده ما كه صداهای قشنگی هم دارند، هر یك گرفتاریهای زندگی خود را دارند و ناگزیرند كه به زندگیشان بپردازند. به دلیل همین مشغلههای امروزی است كه ما هرچه آوازهای خوانندگان نسلهای گذشته را بررسی میكنیم، میبینیم شرایط بهتر بوده است. باید به بچههای امروز كمك شود. باید یك جایی به من بگوید افتخاری، این بودجه را بگیر و برو ردیف آواز تاج را ضبط كن.
** نذر استاد تاج و رتبه اول آزمون باربد
ایرنا: اتفاقاً یكی از پرسشهای بنده هم این بود كه چرا شما در جایگاه شاگرد برجسته و نامدار استاد تاج، ردیف آوازی ضبط نمیكنید تا در دسترس علاقهمندان قرار گیرد؟
- من نیم بیشتری از گوشههای ردیف را ضبط كردهام و حتی زبان و بطن شعر را هم توضیح دادهام و گفتهام كه چگونه باید خواننده با لحن خود معنای باطن شعر را ادا كند. به هرروی، من در این زمینه ادعا دارم؛ زیرا سالها آواز خواندهام و با بسیاری از آهنگسازان بزرگ این سرزمین كار كردهام.
وقتی استاد علی تجویدی درباره اجرای من در آلبوم «یاد استاد» میگوید اجرای علیرضا افتخاری قابل ستایش است، من باید پرواز كنم كه شخصیتی چون استاد تجویدی اینگونه درباره بنده نظر داده است.
اما از آنسو مشكلات افتخاری را هم باید در نظر بگیریم. زندگی بسیار دشوار شده است، زیرا مدام در پی آزار رساندن به یكدیگر هستیم و همدیگر را میپاییم. متأسفانه در دینداریمان هم غلو میكنیم و گاه میخواهیم فقط به هم نشان دهیم كه مؤمن هستیم! در صورتی كه خدا باید ما را بشناسد، نه بندگان خدا.
من دخترم، استاد دانشگاه است؛ میآید و میگوید مثلاً هنگام درس دادن، قدری پوشش سرش كم و زیاد شده و به همین دلیل به او بهاصطلاح گیر دادهاند، در حالی كه در اصل باید به علم او گیر بدهند.
باز هم باید بازگردیم به نام مبارك استاد جلالالدین تاج اصفهانی كه ما هرچه داریم از دعای استاد است. از آزمون باربد كه بنده برمیگشتم، خدمت استاد رسیدم و ایشان گفتند نذر كرده بودم كه شما در این آزمون حائز رتبه برتر شوید. شما نگاه تاج را ببینید.
** موفقیت ما در آزمون مرهون دعای استاد تاج بود
ایرنا: این رابطه گرم و پدرانه - پسرانه استاد تاج و شاگردانشان هم از آن كیمیاهای امروز است!
- آنچه گفتم، عین جمله استاد است. آن زمان در تهران به كسی به این راحتی مجوز نمیدادند كه دو نفر از اصفهان، بنده و آقای اصغر شاهزیدی، با اتوبوس بیاییم و جا و مكانی نداشته باشیم و در مسافرخانه بمانیم و بدون هیچ پارتی پانزده روز در باغ فردوس باشیم تا آخرالامر اعضای آزمون باربد، یعنی دكتر بركشلی، دكتر صفوت، دكتر فروغ، حاجی علیاكبر خان شهناری بزرگ و استاد علی تجویدی بگویند این دو نفر حائز رتبه برتر آزمون باربد شدهاند. این آزمون سال 1357 برگزار شد و ما در تهران غریب بودیم و خودمان چیزی نداشتیم، اما با دعای استادمان بود كه این موفقیت رقم خورد. بیریا بگویم كه ما جوان بودیم و خام؛ و با دعای استادمان توانستیم حائز رتبه برتر آزمون باربد شویم.
** آلبوم تازهیی در راه است
ایرنا: دوست دارم در پایان این گفتگو كمی هم از فعالیتهای جنابعالی بپرسم. از سال 93 كه «آلبوم پادشاه فصلها» با صدای شما منتشر شد، دیگر آلبومی با صدای شما به گوش علاقهمندان نرسیده است؛ چرا در زمینه تولید آلبوم فعال نیستید؟
- ببینید، اگر بخواهم بیریا حقیقت ماجرا را بگویم، این است كه امروزه كار افتاده است دست مدیر برنامههای عزیزانی كه آواز میخوانند. بنده هم هیچگاه مدیر برنامه نداشتهام؛ و این بخشی از سببِ این كمكاری در اجرای آلبوم است. افزون بر این، قبول دارم كه خودِ من نیز تا اندازهیی در مورد این رایزنیها كوتاهی و كمكاری كردهام و این ایراد از خود بنده بوده است. اما امیدوارم كه انشاءالله بتوانم دوباره در این زمینه فعال باشم.
البته بهتازگی هم در خدمت استاد فریدون شهبازیان بودم و ایشان فرمودند كه دارند كاری را به صورت آلبوم تنظیم میكنند و از بنده هم دعوت كردند كه در خدمتشان باشم؛ و قرار شد كه دیگر از خانه بیرون بیایم و مشغول كار شوم.
**هر زمان بخواهند برای رفتن به استودیو آماده ام
ایرنا: چه خبر خوبی! پس از طریق همین گزارش میتوانیم نوید آلبوم تازه شما را به همه علاقهمندان موسیقی بدهیم.
- انشاءالله. صدای من هنوز هست و من صدایم را به رسم امانت حفظ كردهام و هر زمان كه از من بخواهند برای رفتن به استودیو آماده شوم، با تمام وجود و انرژی و احساسم برای دل عزیزانمان خواهم خواند.
** زمانی كارمان را آغاز كردیم كه به سبب وجود كلمه «آغوش» در شعر، مجوز نمیدادند
* ایرنا: بنده نیز در جایگاه یك شنونده موسیقی ایرانی، بسیار از این خبر خوشحال شدم و امیدوارم علیرضا افتخاری كه به قول استادان بزرگی چون اكبر گلپایگانی و نیز خوانندگان خوب نسل تازه، همچون علیرضا قربانی، بیتردید از برترین صداها و بزرگترین ستارههای موسیقی ایرانی در سالهای پس از انقلاب است، بیش از پیش برای علاقهمندان موسیقی نغمههای خوش بخواند.
- این را هم دوست دارم بگویم كه زمانی ما كار میكردیم كه وقتی شعرِ آهنگ را برای تصویب به ارشاد میبردیم، اگر حرف دل داخل شعر بود، روی آن خط میكشیدند. زمانی شروع به كار كردیم كه اگر بر فرض شعر باباطاهر را كه میگوید «چو شو گیرم خیالت را در آغوش...» میبردیم برای تصویب، روی آغوش خط میكشیدند. آن زمان كار بسیار دشوار بود و الآن از این نظر كار بسیار راحت شده است. اما من سعی میكردم به اندازه توان و كفایت بتوانم در موسیقی خودی نشان دهم.
یادم است كه در گوشه «گبری» این شعر را میخواندم كه «ای گمشده دل، كجات جویم / غم نهانی به كه بگویم»؛ اما دیدم كه «دل» را خط زدند! گفتند دنبال كدام دل میخواهی بگردی؟!
با تعجب گفتم این ردیف است! به هر ترتیب مجبور شدم آن بخش از شعر را با تحریر سامان بدهم. منظورم این است كه ما با مشكلات عدیدهیی روبرو بودیم، اما الآن جوانان عزیز ما به راحتی میتوانند كارشان را انجام دهند. اما باید بدانند كه ما گرچه عاشق بودیم، عشقمان بدون رنج نبود و رنج فراوانی در این راه دیدیم.
** نیلوفرانهیی دیگر كه در صف انتظار مانده است / همكاری تازه با استاد عباس خوشدل
ایرنا: در پایان این را هم بپرسم كه بنده در جشنواره موسیقی فجر سال گذشته وقتی از استاد عباس خوشدل، آهنگساز بزرگ «نیلوفرانه» ، درباره احتمال همكاری دوباره با شما پرسیدم، گفتند كه اتفاقاً چند آهنگ آماده دارند كه برای صدای آقای افتخاری ساختهاند. چرا این همكاریِ دوباره تاكنون به مرحله ضبط آلبوم نرسیده است؟
- بله، ایشان یك كار زیبا دارند و دو شركت نشر موسیقی هم به ایشان قول همكاری داده بودند، اما به ایشان گفتم استاد فكر نمیكنید كه دارند اذیتمان میكنند؟
آخر مردی چون استاد خوشدل را كه كاری والا چون «نیلوفرانه» را با شعر قیصر امینپور ساخته، نباید اذیت كرد. به هر ترتیب به نظر بنده هیچ شركتی جز شركت مشكات و آقای محمدعلی چاووشی كه كار نیلوفرانه را هم ایشان تولید كرده است، نمیتواند این كار را پخته و آماده كند و به دست شنونده برساند و به باور من قرعه این كار به نام آقای چاووشی است. متأسفانه ایشان هم اكنون فعالیت نمیكنند و كمكار هستند، اما اگر ایشان بپذیرند و این كار را عهدهدار شوند، من حاضرم بدون مزد این اثر را بخوانم و حتی خود استاد خوشدل هم در اینباره موافق هستند تا این اثر ضبط شود.
ایرنا: امیدوارم این اتفاق بیافتد و اثر ماندگاری برای موسیقی ایران به یادگار بماند.
- از شما سپاسگزارم.
گزارش*3067*1436*گفتگو از: امیرحسین دولتشاهی*انتشار: داود پورصحت*
تاریخ انتشار: ۱۳ آذر ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۹
تهران- ایرنا- خواننده نامدار موسیقی ایران از استاد خویش میگوید: از آزمون باربد كه برمیگشتم، خدمت استاد تاج رسیدم و ایشان گفتند نذر كرده بودم كه شما در این آزمون حائز رتبه برتر شوید.