اين نوشتار به قلم مهدي محمدي در ادامه مي افزايد:
بخش اول
تحولات در خاورميانه شدت گرفته است. علت اصلي، تلاش مشترك امريكا، سعودي و اسراييل براي جلوگيري از هژمونيك شدن قدرت منطقه اي ايران و رسيدن آن به نقطه غيرقابل بازگشت است.
پس از نهايي شدن كار داعش در سوريه و عراق –و به يك معنا پس از تصرف حلب در سوريه- متحدان اسراييل به اين نتيجه رسيدند كه نه فقط داعش در حال از بين رفتن است، بلكه كل داستان عن قريب معكوس خواهد شد و آنكه به زودي در تنگناي راهبردي قرار مي گيرد اسراييل است نه ايران و مقاومت.
بخش دوم
آنچه روي زمين در منطقه رخ داده، اين است كه اولا ايران و مقاومت صاحب بخش عمده زمين هايي است كه زماني در اختيار داعش بود. ثانيا كريدورهاي داراي ارزش ژئوپلتيكي اين زمين از جمله مرز سوريه و عراق را در اختيار دارد كه در واقع آزادي عمل بي سابقه اي در هرگونه درگيري عملياتي آينده به آن مي دهد. ثالثا گروه هاي مقاومت اتاق كنترل و فرمان واحد پيدا كرده اند و امروز مقاومت به راهبرد و الگوي عمل يكپارچه در منطقه رسيده است.
ارتش فرامرزي مقاومت، درست است كه به دليل مبارزه با داعش شكل گرفت، اما اكنون ماموريت هاي فرامرزي براي خود قائل است و با موفقيت آنها را به سرانجام هم مي رساند. رابعا، مقاومت توانسته ميان قدرت موشكي و منطقه اي خود تلفيق مناسبي انجام بدهد كه اين امر منجر به ارتقاء بي سابقه توان عملياتي آن از راه دور و با هزينه انساني اندك شده است. خامسا، بدل شدن كل منطقه به پايگاه مقاومت –نه لزوما اين يا آن نقطه خاص- اين جمع بندي را در ذهن امريكا، اسرائيل و سعودي ايجاد كرده است كه زيرساخت عملياتي مقاومت عليه آن به نحو بي سابقه اي توسعه يافته و با مرزهاي آن مماس شده است.
بخش سوم
اين صحنه مهيب، جريان سازش را با گرفتن تصميم هايي به شدت عجولانه و گاه احمقانه واداشته و اضطرار ناشي از شكست، براي سعودي و اسراييل شرايط خرد كننده اي ايجاد كرده است.
نخستين اشتباه در لبنان انجام شد، جايي كه سعودي تصورمي كرد با حذف حريري مي تواند حزب الله را تضعيف كند اما در واقع آن را به شدت تقويت كرد. اكنون در لبنان، حزب الله نيرويي مشروع و قدرتمند است كه از عزت اين كشور –حتي حريري- دفاع كرده و سعودي هم راهزني است كه حتي راهزني هم بلد نيست. هدف سعودي ايجاد نزاع دخلي در لبنان عليه مقاومت و سپس تمركز روي تحريم حزب الله بود اما حالا اقدام عليه حزب الله در لبنان از هر زمان ديگري دشوارتر شده است.
اشتباه بزرگ تر اما در يمن انجام شد. قبل از هر چيز بايد به اين نكته توجه كرد كه امروز هيچ مسئله اي براي سعودي فوري تر از يمن نيست. عربستان در يمن هم به لحاظ نظامي و هم به لحاظ سياسي كاملا به بن بست رسيده و رشد توان عملياتي انصارالله بويژه در حوزه موشكي، به كابوسي بي سابقه براي آن بدل شده است. جنايت كردن و گرسنگي دادن به ملت يمن به مقاوم تر شدن آنها انجاميده و قدرت نظامي آنها با وجود محاصره كامل چنان رشد كرده كه مي توانند غافلگيري هاي راهبردي براي سعودي ايجاد كنند.
بخش چهارم
سعودي مي خواست يمن را به يك اهرم فشار عليه حزب الله و ايران تبديل كرده و با اين اهرم پاي ميز مذاكره بنشيند. فقط كسي با حماقت محمد بن سلمان مي توانست اينگونه ارزيابي كند كه وادار كردن علي عبدالله صالح به خروج مسلحانه عليه انصارالله مي تواند حوثي ها و متحدان را چنان ضعيف كند كه شرايط عربستان را بپذيرند. اين درست مانند اشتباه محاسباتي بي سابقه اي است كه درباره توان سعد حريري عليه حزب الله مرتكب شدند. اكنون ديگر علي عبدالله صالح در يمن حضور ندارد، قدرت به نفع انصارالله يكپارچه شده و روي زمين، كاري را كه ائتلاف سعودي در سه سال گذشته قادر به انجام آن نشده بود، انصارالله در 48 ساعت انجام داده است.
يمن نه نقطه آسيب پذيري مقاومت بله يك نقطه قوت بي سابقه براي آن است و كسي كه بايد باخت در اين بازي بزرگ را بپذيرد سعودي است نه مقاومت. خصوصا كه سعودي بهتر از هر كس مي داند كمك رساني به يمن بسيار دشوار است و عملا اين خود يمني ها هستند كه به چنين ظرفيت سياسي و نظامي عظيمي دست يافته اند.
با ادامه اين روند، مي توان اينگونه نتيجه گيري كرد كه گيجي استراتژيك سعودي، اسراييل و امريكا عمق نفوذ مقاومت را بيشتر خواهد كرد به جاي اينكه از آن بكاهد؛ و با وضع فعلي مقاومت نياز چنداني به رقباي خود ندارد، چرا كه سعودي، اسراييل و امريكا خود با اشتباهات خود با سرعت بيشتري آنها را حذف خواهند كرد. نوبت بعدي از آن كيست، خدا مي داند!
*منبع: پايگاه خبري مشرق/13 آذر 96
** اول ** 1337- انتشار دهنده: خداوردي اسدي
تاریخ انتشار: ۱۴ آذر ۱۳۹۶ - ۱۱:۲۰
تهران - ايرنا- پايگاه خبري مشرق در يادداشتي نوشت: تحولات در خاورميانه شدت گرفته است. علت اصلي، تلاش مشترك امريكا، سعودي و اسراييل براي جلوگيري از هژمونيك شدن قدرت منطقه اي ايران و رسيدن آن به نقطه غيرقابل بازگشت است.