موسيقي ايراني در سال‌هاي اخير شاهد اقداماتي بود كه نامش را ابداع و نوآوري گذاشتند. مدعي بودند سازهاي ايراني دچار نقص هستند و به دليل همين نقص‌ها است كه جهاني نشده‌اند.

شعار داديم كه جهان ما را با ساز و موسيقي‌مان نمي‌شناسد و بايد به رفع نقايص سازهايمان اقدام كنيم كه البته حاصلي نداشت. سوال اين است كه نقص از نگاه ما است يا از موسيقي و آيا سازهاي ايراني ناقص هستند؟ خبرهايي به گوش مي‌رسد كه خواننده يا نوازنده‌ و آهنگسازي در فستيوال‌هاي بين‌المللي با همين سازها و همين موسيقي درخشيده‌اند يا نشان شواليه، پيكاسو و... گرفته‌اند. پس جهان، ما را با همين سبك موسيقي و همين سازهايي كه ادعاي نقص شان را داريم مي‌خواهد و مي‌پذيرد.
آيا تا به حال از خود پرسيده‌ايم كه براي ارائه ساز و موسيقي ايراني در عرصه جهاني و داخلي چه اقدامي انجام داده‌ايم؟ برخي سازندگان ساز بر اين عقيده اند كه سازهاي ايراني مشكل كوك دارند. به اعتقاد اين دسته، مي‌توان با يك ساز غربي و جهاني با داشتن يك كوك ثابت و تعريف شده به راحتي نواخت، اما ساز ايراني براي هر دستگاه بايد كوك ويژه شود. به ويژه در سازي مانند سنتور كوك‌هاي متعدد بسيار مشهود است.
اكنون سازهاي كوبه‌اي ايراني نيز بسيار مورد بررسي است. ساز دف كه حالا به جرات مي توان گفت در اين روزگار ديگر چيزي از ساختمان آن باقي نمانده است و سازي با ساختمان جديد جاي آن ساز كهن كه با همان ساختمان قديمي خود چنان نوايي توليد مي‌كرد كه نوازشگر روح آدمي بود را گرفته است. پيش از اعلام تاسف از بر هم زدن ساختار سازهاي ايراني بايد اندكي نيز جامعه موسيقي كشور را نواخت كه چرا پي به عمق موسيقي و شخصيت واقعي سازهاي ايراني نبرده‌اند و بدون شناخت از ساختار سازهاي ايراني درخصوص آنها قضاوت نابجا كرده‌اند. ساز دف امروز با خطر فراموشي روبرو است.
نظير اين تفاق براي سازهاي ديگر ايران زمين نيز در حال در جريان است. عود و بربط ايراني امروز در بين اعراب حائز اهميت بسيار است و آن‌ها به اندازه اي موسيقي خود را با اين ساز آميخته‌اند كه گويي اين ساز غريب ايراني ريشه در فرهنگ اعراب داشته و دارد. در حالي كه بربط همان ساز دست باربد موسيقيدان عهد باستان ايران در دربار خسرو پرويز است. حالا همين ساز به تنهايي بار موسيقي عرب را به دوش مي‌كشد.
اما در ايران چه اتفاقي افتاده است؟ عود و بربط در اكسترهاي ايراني تنها به عنوان يك ساز بم خوان استفاده مي‌شود و اين ساز تكنواز خوش لهجه كاملا به انزوا رفته است. گيتار يكي از پرطرفدارترين و زيباترين سازها در دنياي موسيقي است. وقتي كه زرياب كبير بعد از الهام از ساز عود، گيتار را ابداع كرد و با مهاجرت از ايران به اسپانيا اين ساز را با خود به اندلس برد، چنان مورد استقبال قرار گرفت كه امروز جايگاه اين ساز در دنياي موسيقي غرب فاخر است. محققان موسيقي بر اين نكته كه غرب در ساخت ويولن و پيانو از كمانچه و سنتور ايراني الهام گرفت اتفاق نظر دارند. اما چه اتفاقي افتاده است كه ما در ايران سعي بر تخريب شخصيت سازهاي ايراني داشتيم؟ درست مانند پدري كه استعدادهاي فرزند خود را سركوب مي‌كند. هنوز در ايران شخصيت عرفاني و عميق سازهاي ايراني كشف نشده است. در حالي كه تمام آنچه كه اخيرا برخي از آن با عنوان ايراد ساز ايراني سخن مي‌گويند دقيقا از ويژگي‌هاي بسيار خوب سازهاي ايراني است كه سابقه اي تاريخي دارند.
نوازندگي در فرهنگ ايراني جايگاه والايي دارد. آنها كه در طول تاريخ قصد ورود به مسير را داشتند بايد با طي مراحلي به شناخت واقعي از ساز و موسيقي ايراني مي‌رسيدند، به همين خاطر نيز تمام سازهاي ايراني به گونه‌اي طراحي شدند كه نياز به مراقبت بسيار و كوك‌هاي ويژه داشته باشند. نوازنده بايد به مرحله‌اي از اهميت دادن به ساز مي‌رسيد كه به مقام نوازندگي دست بيابد. لزوم توجه به نگهداري مناسب از سازهاي ايراني و ايجاد ارتباط عاطفي بين نوازنده و ساز موجب شد كه اگر نوازنده‌اي براي مدتي ساز خود را نمي‌نواخت، ساز ديگر با او ياري نمي‌كرد و اصطلاح قهر ساز با نوازنده مطرح شد. در هيچ كجاي جهان چنين رابطه عميق عاطفي بين نوازنده و ساز برقرار نبوده است.
موضوع ديگر آن كه نياز سازهاي ايراني به كوك‌هاي متعدد نشانه نقص در ساختار ساز نيست. بلكه نشانه بي‌توجهي نوازنده به ساز و قهر ساز و فرسودگي ساز است. موسيقي ايراني به دليل تنوع فراوان و احترام به عواطف انساني است كه سازهاي ايراني را نيازمند كوك در دستگاه‌هاي متعدد كرده است. مروري بر زندگي بزرگان عرصه موسيقي ايران مشخص مي‌كند كه آنها چه رياضت‌هايي در تطور تاريخي سير موسيقي ايران كشيده‌اند. ساز ايراني به اندازه‌اي انعطاف پذير است كه اكنون در اكسترهاي سمفونيك يا كنار سازهاي الكترونيك و حتي در اركسترهاي پاپ مورد استفاده فراوان است و زيبايي بيشتري در سبك‌هاي مختلف موسيقي ارائه مي‌كند. حضور ساز ايراني در آثار بزرگان موسيقي ايران، همچون حسين عليزاده، مسعود شعاري، كيهان كلهر، خانواده كامكارها تصديق همين ادعا است. موسيقي اصيل ايراني با همان سازهايي كه ساختار تاريخي خود را حفظ كرده‌اند چنان بر پايه انسان و عواطف انساني، مناجات با پروردگار، عرفان و عشق بنيان نهاده شده است كه نواي ساز ايراني را به عرصه‌هاي جهاني موسيقي كشانده است.
سازنده و نوازنده ساز ايراني*