تاریخ انتشار: ۱۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۵۳

تهران-ايرنا- خبرآنلاين در يادداشتي آورده است:«بانو قدس ايران» مستندي درباره زندگي همسر امام خميني‌(ره) است كه در جشنواره سي وششم فجر به نمايش درآمد. پيش از اين در جشنواره فجر 29 فيلم فرزند صبح مربوط به امام خميني نمايش داده شده بود.

مهدي تهراني در اين يادداشت آورده است: مصطفي رزاق كريمي نويسنده و كارگردان اين اثر گفته بود:'به شدت روي كارهايم پژوهش و تحقيق انجام دادم. بايد بگويم مستند بانو قدس ايران، مهم ترين اتفاق دوره فيلمسازي و به نوعي مانيفست كل زندگي فيلمسازي من است.نزديك ۶ ماه نگارش سناريوي مستند طول كشيد و دوستان بسياري در ساخت اين اثر به ما كمك كردتد. ويژگي اين اثر اين است كه من اولين فيلمسازي هستم كه وارد اندروني بيت امام (ره) شدم و اين كار مسئوليت من را سنگين كرد. سال ها در اتاق امام خميني (ره) كه براي مهمانان بود باز نشده بود ولي به دستور حاج حسن خميني اين در باز شد...'

چنين اظهارنظرهايي از سوي كارگردان فيلم كه در جشنواره سينما حقيقت نيز بيان شده بود مخاطب و علاقمندان به سينماي تاريخي و مستند را به اين باور مي‌رساند كه 'بانو قدس ايران' قرار است يك مستند تركيبي ششدانگ و عالي از كار درآمده باشد.

با اينهمه مستند 84 دقيقه‌اي بانو قدس ايران در محتوا اثري معمولي و در ساختار ضعيف است. رزاق كريمي در ذكر شخصيت همسر امام خميني يك كاستي علني نشان داده و آنهم عدم روايت زندگي ايشان در بيست سال بعد از فوت امام است. در واقع بانو قدس ايران با روايت رحلت امام و بسيار كمرنگ؛ با روايت فوت احمد آقا تقريبا به اتمام مي‌رسد و هيچ خط و ربطي از زندگي خانم ثقفي در اين دو دهه كه قطعا مهم بوده در فيلم وجود ندارد.

آنچه در بانو قدس ايران به كرات ديده و شنيده مي‌شود همانا ذكر خصايل و ويژگي‌هاي ممتاز بانو ثقفي از نگاه افراد خانواده و آشنايان و منسوبان است. در حقيقت معرفي ايشان همان چيزي است كه پيش از اين نيز از ايشان همگان مي‌دانستند.

روايت رزاق كريمي اگرچه ويژگي‌هايي نيز دارد مانند استفاده از صوت و صداي بانو ثقفي و استفاده از روايت برخي نزديكان اما همه اينها در جهت تكرار يك يا چند ويژگي قطعي است و فراتر نمي‌رود. رفتارشناختي و معنا شناختي خصايل همسر امام اينگونه روايت مي‌گردد كه بانو ثقفي داراي يك كاريزماي قوي و شخصيتي محكم و با اراده و عاشق همسر و خانواده بوده‌اند. اين انگاره‌هاي مثبت از فيلم رزاق كريمي قابل دريافت و برداشت است اما اين انگاره‌ها پيش فرض هايي ثابت شده بودند كه بايد در يك اثر مستند پرداخت مي‌شدند. و در اين راستا فيلم رزاق كريمي هيچ پرداختي ندارد .

همين اتقاق براي فرزند صبح كه مربوط به امام بود رخ داد. در واقع سينماي دولتي ما همانقدر كه به ساخت آثار متفاوت تمايلي نشان نمي‌دهد؛ به همان مقدار نيز در سياست گذاري براي ساخت و ساز كلان نيز سردرگم عمل مي‌كند. اين روند بويژه در ساخت و ساز آثار تاريخي و سياسي بيشتر جلوه‌گري دارد.

فرزند صبح يكي از پروژه‌هايي بود كه در اين ژانر قرار مي‌گرفت. يك فيلم بزرگ با عواملي كه مي‌توانستند يك اثر كلان در ژانر تاريخي خلق كنند. روندي كه البته هرگز اتفاق نيفتاد. وقفه‌هاي طولاني؛ تغيير اساسي و به‌دفعات در فيلمنامه و موارد مديريتي و حساسيت‌هاي ديگر باعث شد سن اين توليد بسيار مهم به يك دهه برسد.

در شروع كار قرار بود فرزند صبح روايتگر دوران رهبري امام باشد ولي پس از مدتي روايت كودكي و فرازهايي از زندگي ايشان در دهه 40 شمسي در دستور كار قرار گرفت. و سرانجام پس از يك دهه انتظار فيلمي به نام فرزند صبح در جشنواره بيست و نهم فجر به روي پرده نقره‌اي افتاد كه حتي كوچكترين انتظارات را نيز برآورده نساخت. فيلم يك اثر شكست خورده‌ي به معناي واقعي كلمه بود.

تدوين عجيب و ناشيانه؛ قاب بندي آماتور و فيلمبرداري سردستي و حتي دوبله فيلم بسيار ضعيف جلوه گري مي‌كرد. اكران فرزند صبح نيز همچنانكه پيش بيني مي‌شد ناموفق بود.

بانو قدس ايران و فرزند صبح يكي در جشنواره سي و ششم و ديگري در جشنواره بيست و نهم به اكران رسيدند. بازخوردها اما در باره هر دو اثرمشابه است. تقريبا مخاطبان ناراضي هستند. . در جشنواره فيلم فجر و در چنين سطحي تماشاگر علاقمند و شايق به ديدن تصاوير و شنيدن ديالوگ‌هايي است كه در مجموع اثري فاخر را ارائه دهد. وگرنه جاي چنين آثاري مي‌تواند با يك فيلم تلويزيوني عوض شود. چرا كه پرداخت روايت در هردو اثر كمرنگ است.

خبرآنلاين/17بهمن 96
اول*عليرضافرجي