تهران- ايرنا- مهدي ذاكريان كارشناس حقوق بين الملل در گفت وگو با ديپلماسي ايراني درخصوص ارزيابي نگاه كنفرانس امنيتي مونيخ به برجام و نقش و جايگاه ايران در امنيت منطقه اي و جهاني معتقد است كه دكتر ظريف نه در اين دور از كنفرانس امنيتي مونيخ و نه در هيچ نشست و كنفرانسي در موضع دفاع نبوده است بلكه موضع او تبيين مواضع سياست خارجي و ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران بوده است.

در ادامه اين گفت وگو مي خوانيم: با وزارت امور خارجه قدرتمندي كه ما در بيش از 4 سال گذشته در اختيار داريم، توانسته ايم تا حدود زيادي اين تبيين را در جامعه جهاني داشته باشيم.
ديپلماسي ايراني– از سال 1962 ميلادي (سال آغاز به كار كنفرانش امنيتي مونيخ) كنفرانس امنيتي مونيخ كه با تلاش هاي 'ادوارد هاينريش فن كلايست اشمنتسين' شكل گرفت تا به امروز سعي داشته است تا نقش مهم خود را به عنوان يك مجمع مستقل بين المللي سازنده در زمينه ارتقاي حل و فصل مسالمت آميز مناقشه ها و همكاري و گفت و گوي بين المللي ايفا كند. لذا هر چند هدف اصلي و اساسا ذات و ماهيت برگزاري كنفرانس مونيخ ارتقاي و ايجاد فضاي مذاكره اي و تبيين گفت وگوهاي مثبت و سازنده در جهت حل و فصل مناقشات و چالش هاي امنيتي جهاني است، اما تقريبا هر ساله شاهد آنيم كه بعضا برخي مقامات كشورها از اين فرصت براي ايجاد فضايي عليه ايران استفاده مي كنند. در همين راستا نيز پنجاه و چهارمين دوره كنفرانس امنيتي مونيخ كه از 16 تا 18 فوريه برگزار شد به سياق سال هاي پيشين محل ايجاد چنين فضايي بود تا ايران را به عنوان يكي از مهم ترين چايش ها وتهديدات امنيتي در عرصه بين الملل معرفي كنند. اما آيا چنين فضايي در طي سه روز برگزاري كنفرانس امنيتي مونيخ عليه ايران شكل گرفته بود؟ واكنش هاي ايران و شخص ظريف به عنوان نماينده جمهوري اسلامي ايران در اين خصوص چگونه ارزيابي مي شود؟ با توجه به چالش هاي متعدد امنيتي جهاني چرا هر ساله ايران در كانون توجهات كنفرانس مونيخ قرار مي گيرد؟ ديپلماسي ايراني پاسخ به اين سوالات و پرسش هاي از اين دست را در گپ و گفتي با دكتر مهدي ذاكريان، كارشناس و پژوهشگر حقوق بين الملل و تحليلگر مسائل اسرائيل پي گرفته كه در كارنامه خود تدريس و تحقيق در بنياد دانشگاهي اروپا - بروكسل، موسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لايدن، دانشكده حقوق و مركز مطالعات خاورميانه دانشگاه پنسيلوانيا، موسسه دانشگاهي اتحاديه اروپا و همچنين استاد مدعو دانشكده حقوق دانشگاه پنسيلوانيا، عضو هيات تحريريه فصلنامه Relacions Internationales دانشگاه كورتابيا و بوينس آيرس انجام داده است كه در ادامه مي خوانيد.

همان طور كه انتظار مي رفت در سايه اهميت مساله توافق هسته اي و نيز پررنگ شدن مساله نقش تهران در امنيت منطقه و جهاني در چند وقت اخير؛ ايران به يكي از مضامين اصلي سخنراني مقامات در كنفرانس امسال مونيخ بدل گشت؛ هر چند نوع سخنراني ها و ديدگاه كشورها در اين خصوص متفاوت بود؛ اما هربرت مك مستر، مشاور امنيت ملي ايالات متحده آغازگر موج ضد ايراني در اين كنفرانس با حمله به برجام و مهم تر از آن مساله نقش مخرب ايران در منطقه خاورميانه و جهان بود و در اين راستا با متهم كردن سپاه به عنوان عامل افزايش ناامني، بستر را براي ايران هراسي در اين دور از كنفرانس فراهم كرد كه در سومين روز اين ايران هراسي به اوج خود رسيد؛ در سايه اين نكات اگر كنفرانس امنيتي مونيخ را برآيند نگاه عرصه بين الملل در خصوص امنيت جهاني بدانيم، آيا برآيند اين نگاه بين المللي ايران را جدي ترين تهديد امنيتي منطقه خاورميانه و جهان مي داند؟

خير من چنين تصوري ندارم. ايران نه تنها تهديد امنيتي نيست، بلكه منبع ثبات وامنيت در منطقه خاورميانه است. لذا تمامي فضاسازي هايي كه در كنفرانس امنيتي مونيخ با مك مستر شروع شد و با سخنان و اظهارات عادل الجبير و نتانياهو ادامه يافت در راستاي همان ايران هراسي است كه رسانه هاي آمريكايي و اسرائيلي به همراه جوسازي هايي است كه رياض در چند سال گذشته به راه انداخته، بوده است. در غير اين صورت نگاه غالب جهاني چنين نگاه منفي را به نقش و جايگاه ايران در منطقه و جهان ندارند. لذا فضايي كه كنفرانس امنيتي مونيخ بايد مورد توجه قرار مي داد و بيشتر هم به آن پرداخته شد، بحث مبارزه با تروريسم خشن و افسار گسيخته اي است كه از افراط گرايي داعش سرچشمه مي گيرد و كنفرانس هم بيشتر به چالش هاي امنيتي پيش رو در اين خصوص پرداخت. اتفاقا اگر ما سخنان ينس استولتنبرگ، دبير كل ناتو و برخي از اظهارات مقامات و سران اروپايي را مد نظر قرار دهيم، بر پررنگ شدن تهديدات و چالش هاي امنيتي تروريسم داعش در جهان تاكيد داشتند. لذا اساسا سوژه ايران چناني كه شما اشاره مي كنيد در كنفرانس امنيتي مونيخ امسال مطرح نبوده است.

اما جناب ذاكريان ما كه نمي توانيم علاوه بر اظهارات مك مستر، عادل الجبير و نتانياهو، سخنان ترزا مي، زيگمار گابريل را ناديده بگيريم. حتي در اين راستا ترزا مي، نخست وزير بريتانيا، آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان و امانوئل ماكرون، رئيس جمهوري فرانسه نيز با صدور بيانيه ي مشترك، اعلام كرده اند به توافق هسته اي با ايران پايبند خواهند بود، اما در عين حال، از تهران خواستند در مذاكراتي سازنده براي توقف اقدامات بي ثبات كننده اش در منطقه شركت كند؟

بي ثبات كننده در كجا و كدام منطقه؟

به اداعاي آنان در خاورميانه.

ببينيد اتفاقا نقش ايران در امنيت خاورميانه نقش معكوسي بوده و نه تنها مخل و مخرب امنيت در منطقه نيست، بلكه عامل افزايش معنادار صلح و ثبات در خاورميانه است. اين ايران بود كه داعش و تروريسم افسار گسيخته آن را در سوريه و عراق مهار كرد. همين الان شما در سوريه شاهديد كه تركيه چه رفتاري را در مقابل كردهاي سوريه دارد. امروز آنكارا تنها به دليل مسائل ناسيوناليسني و ملي گرايانه خود مي بينيد كه به چه اقداماتي دست زده است؟ اما آيا ايران تا كنون چنين رفتاري در هر جاي خاورميانه داشته است؟ جمهوري اسلامي ايران بر اساس موارد و بندهاي منشور سازمان ملل و به دعوت رسمي دولت هاي عراق و سوريه در جنگ با تروريسم در اين كشورها شركت داشته و بر اساس همين قواعد بين الملل هم رفتار كرده است. لذا كنفرانس امنيتي مونيخ نبايد در مثلث سياه مك مستر- الجبير - نتانياهو خلاصه مي شود. اكنون هر سه كشوري كه اين افراد نمايندگي آنان را بر عهده دارند، در انزواي كامل سياسي – ديپلماتيكي قرار گرفته اند.

با وزارت امور خارجه قدرتمندي كه ما در بيش از 4 سال گذشته در اختيار داريم، توانسته ايم تا حدود زيادي اين تبيين را در جامعه جهاني داشته باشيم. البته اين وزارت امورخارجه قدرتمند مشمول همه نيروهاي آن نيست و تنها به حدود 5 درصد از نيروي نخبه اي باز مي گردد كه در دستگاه سياست خارجي ما حضور دارند. اين تيم نخبه در طول اين سال ها در موضع در انزوا قرار دادن اسرائيل، عربستان و آمريكاي ترامپي بوده است.
اما همسويي اروپايي ها را كه نمي توان كتمان كرد؟

اجازه دهيد سخنان من تمام شود؛ سخنان مقامات اروپايي به هيچ وجه در همسويي با مثلث سياهي كه گفتم نبوده است. همه آنها تاكيد داشتند و مكرر هم تكرار كردند كه در سايه برجام، توافق بسيار مثبت و سازنده اي با ايران در خصوص فعاليت هاي هسته اي صورت گرفته است. اين يك دستاورد جهاني براي افزايش صلح و امنيت است. اين به چه معنا است؟ اين به معناي تاييد فعاليت ها و نقش و جايگاه ايران در افزايش امنيت جهاني و منطقه اي است. در مسائل هسته اي همان طور كه آژانس بين المللي انرژي اتمي فعاليت هاي ايران را تاييد مي كند، مقامات اروپايي هم فعاليت هاي ايران را صلح آميز مي دانند.

اما بحث بيشتر در خصوص ايران موشكي است تا ايران هسته اي و توافق برجام؟

ببينيد بايد دو مساله را از هم تفكيك كرد. ايران موشكي با مسائل هسته اي دو مقوله كاملا جداگانه اي است. در خصوص مسائل موشكي و توان دفاعي كشور تا به امروز ما مذاكره وگفت و گويي را نداشته ايم. ما هيچ صحبتي در اين رابطه نداشته ايم. هيچ قرارداد و توافق نامه اي امضا نشده است تا طرف اروپايي و يا آمريكايي و يا هر كشور ديگر ادعا كند كه ايران در خصوص توان دفاعي خود مساله اي و يا مفادي را نقض كرده است. ما در تحريم موشكي نيستيم. اين يك نكته كاملا شفاف و روشني است.

اما قطعانه 2231 به چنين مسائلي هم در كنار موضوعات هسته اي ايران پرداخته است؛ در اين قطعنامه از ايران خواسته شده است كه از روز اجراي توافق (برجام) به مدت 8 سال، هيچ فعاليتي درباره موشك هاي بالستيك قادر به حمل سلاح هاي اتمي نداشته باشد؛ اما مساله اينجا است كه در اين راستا هماهنگي رو به گسترشي ميان اروپا و آمريكا درباره مطرح كردن اين موضوع كه ايران در حال نقض قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل (2231) است، در حال شگل گيري است؟

چناني كه شما هم اشاره داشتيد تنها مساله كه در خصوص توان موشكي ايران در قطعنامه 2231 ذكر شده است، اين بوده كه ايران از داشتن هر گونه موشك و توان موشكي با قابليت حمل كلاهك هسته اي منع شود و تهران از به دست آوردن اين نوع تجهيزات هم دوري كند. حتي اين جمله و بند ناقض فعاليت هاي موشكي ايران نيست. براي اين كه كليه تجهيزات موشكي توان دفاعي كشور، همان طور كه از نام آن پيدا است، براي دفاع از كشور بوده و در راستاي تقويت مسائل امنيتي و افزايش توان بازدارنگي كشور بوده است. لذا اين مسائل، مسائلي نبوده كه در پروسه مذاكرات دو و يا چند جانبه با طرف هايي مورد گفت وگو قرار گيرد تا در سايه اين گفت گو ها ايران تعهدي را به كسي، كشوري، نهادي، ارگاني و ياسازمان بين المللي داده باشد. اتفاقا در اين رابطه بايد كشورهاي ديگر به جامعه جهاني در خصوص رفتارهاي مخرب امنيتي خود پاسخ گو باشند؛ يكي از آنان اسرائيل است. تل آويو درباره فعاليت هاي هسته اي خود در ديمونا تمامي مفاد و بندهاي (N.P.T) را نقض كرده است. چرا كه هيچ كدام از اقدامات اسرائيل تحت نظارت آژانس بين المللي انرژي اتمي نيست. اسرائيل با حمله به نيروگاه اتمي عراق در دهه 80 ميلادي طي قطعنامه شوراي حكام از هر گونه همكاري و هرگونه حمايت و پشتيباني آژانس بين المللي انرژي اتمي محروم شده است. در خصوص توان موشكي نيز امروز اسرائيل موشك هايي را در اختيار دارد كه قابليت حمل كلاهك هسته اي را دارند. لذا يكي از موارد مخرب وعامل بي ثباتي در امنيتي جهاني و خاورميانه، نه ايران بلكه خود اسرائيل است. از زمان تاسيس اين رژيم تا به امروز تل آويو نزديك به 10 جنگ را به خاورميانه تحميل كرده است. از همين رو زماني كه ادعاهايي از مثلث سياه رياض - تل آويو- واشنگتن عليه ايران مطرح مي شود، نبايد اين گونه گفت كه ايران در سايه اين ادعاها در جامعه جهاني تحت فشار است و در داخل هم تحت تاثير چنين القائاتي، فشارهاي رواني را به كشور وارد كرد.

اما واكنش ديپلماتيك و دستگاه سياست خارجي كشور در خصوص اين مثلث سياهي كه شما نام گذاري كرديد بايد چگونه باشد؟

همان طور كه اشاره كردم هر سه ضلع اين مثلث سياه در انزواي جهاني قرار دارند. اما نكته اينجا است كه انزواي كامل اين سه ضلع منوط به رفتار ديپلماتيكي و فعاليت هاي سياسي ما در عرصه بين المللي است. اينجا است كه مساله ديپلماسي عمومي، Track two Diplomacy (ديپلماسي خط دو يا مدار دو) و يا Half and One Diplomacy (ديپلماسي يك و نيم) مطرح مي شود. در سايه چنين ديپلماسي ايران و دستگاه سياست خارجي كشور بايد چنين رفتار كند كه تهران به تمامي مفاد و تعهدات خود در جامعه جهاني متعهد و پايبند بوده است.

اما نكته اي كه در اينجا مغفول مانده اين است كه در سايه پررنگ شدن تحركات ديپلماتيك معنادار واشنگتن بعد از اولتيماتوم 120 روزه ترامپ، آمريكا در حال گره زدن توافق هسته اي به توان دفاعي كشور است؛ در همين رابطه هم كميته اي به نام كميته اصلاح برجام ميان اروپا و آمريكا شكل گرفته است؟

كجا و در چه زماني اين كميته شكل گرفته است؟ چه كسي اين اداعا را مطرح كرده است؟

اين ادعا را ركس تيلرسون، وزير امور خارجه آمريكا در جريان سفر ماه ژانويه سال جاري ميلادي اروپايي خود كه به لندن، پاريس، داووس و ورشو داشت، مطرح كرد.

ببينيد در خود برجام كميته شكايات حال از هر طرفي، نهاد بازرسي و نحوه نظارت بر اجراي مفاد و تعهدات طرفين پيش بيني شده است. لذا هر نوع اقدامي كه در برجام بخواهد صورت بگيرد بايد با توافق و چراغ سبز ايران باشد. پس هر گونه بحث و يا هر نوع كميته اي در خصوص اصلاح بند و يا مفادي از برجام بدون حضور طرف ايراني مشكل جدي حقوقي دارد و هيچ اعتبار قانوني ندارد. پس اساسا بحث تشكيل كميته اي به نام كميته اصلاح برجام از طرف تيلرسون و يا هر طرف ديگري اعتبار قانوني ندارد.

يعني شما منكر تحركات ديپلماتيك معنادار آمريكا براي همراهي اروپا با خود عليه ايران هسته اي و ايران موشكي هستيد؟

اروپا خود را نيم قرن عقب تر از آمريكايي ها مي داند. بزرگ ترين بودجه نظامي جهان در دست آمريكا است. بنابراين اگر تمام قدرت نظامي كشورهاي جهان را گرد آوريم با قدرت آمريكا مي تواند رقابت كند. پس اكنون كاخ سفيد در حال استفاده از همين توان و قدرت نظامي بالاي خود براي فشار بر جامعه جهاني من جمله اروپا است. فشاري كه در حال حاضر ترامپ براي تغيير برجام و حتي مطرح كردن توان موشكي ايران به عنوان عامل ناامني منطقه اي و حتي جهاني به كار بسته است. اما اين كه واشنگتن در اين امر موفق خواهد شد يا خير؛ محل ترديد است. كما اين كه از رياست جمهوري ترامپ اكنون بيش از يك سال گذشته است. اما او نتوانسته در اين مدت برجام را لغو كند و يا حتي آمريكا را از توافق هسته اي خارج كند. بنابراين روي ادعاي تيلرسون مبني بر شكل گيري كميته اصلاح برجام بايد گفت كه كميته اي تا به اكنون شكل نگرفته، اگر هم چنين كميته اي هم شكل گيرد، بدون حضور و جواب مثبت ايران اعتبار قانوني ندارد. اما من هم در راستاي نكته شما منكر فشارهاي تيلرسون و ترامپ بر اروپا براي همسو كردن اتحاديه اروپا و كشورهاي اروپايي با مواضع خود كاخ سفيد عليه ايران نيستم.

يعني اكنون حلقه اي كه به دور ايران پيچيده اند كه بخشي از آن را در كنفرانس امنيتي مونيخ ديده شد، در حال تنگ تر شدن نيست؟

سخنان مقامات اروپايي به هيچ وجه در همسويي با مثلث سياهي كه گفتم نبوده است. همه آنها تاكيد داشتند و مكرر هم تكرار كردند كه در سايه برجام، توافق بسيار مثبت و سازنده اي با ايران در خصوص فعاليت هاي هسته اي صورت گرفته است. اين يك دستاورد جهاني براي افزايش صلح و امنيت است. اين به چه معنا است؟ اين به معناي تاييد فعاليت ها و نقش وجايگاه ايران در افزايش امنيت جهاني ومنطقه اي است.
خير؛ ايران به هيچ وجه در تنگنا قرار ندارد. بلكه تنگ تر شدن عرصه اكنون براي اسرائيل صدق مي كند. ببيند امروز در خصوص مسائل هسته اي ايران هيچ گونه چالش و مشكلي با جامعه جهاني ندارد. تنها مشكل توافق هسته اي هم به مشكل ترامپ با برجام باز مي گردد كه آن را حاصل دولتمردان پيشين كاخ سفيد مي داند. حتي او كاخ سفيد نشينان سابق را در اين خصوص احمق و نادان خواند. تكليف اين شخص در جامعه جهاني امروز پس از يك سال از زمامداريش روشن شده است. من به شخصه از رئيس كميسيون اتحاديه اروپا اين مطلب را شنيدم كه اگر از ترامپ بپرسيد كه اتحاديه اروپا چيست و در كجا قرار دارد، به شما خواهد گفت كه نام روستايي در يكي از ايالات هاي آمريكا است. اين نشانه بارزي از بي سوادي و بي خردي فردي است كه به نام رياست جمهوري ايالات متحده آمريكا، سكان هدايت اين كشور را در دست گرفته است. لذا ايران در خصوص فعاليت هاي هسته اي خود هيچ گونه مشكلي نداشته و مطابق با مفاد (N.P.T)، پادمان ها و نيز زير نظارت شديد آژانس بين المللي انرژي اتمي فعاليت هاي خود را انجام مي دهد. ايران از همان ابتدا تمامي فعاليت ها و تلاش هاي هسته اي خود را براي موارد صلح آميز به كار بسته است. اين مساله هم با بازرسي هاي مكرر آژانس و تاييد رفتار ايران از طريق همين آژانس به اثبات رسيده است. در خصوص مسائل موشكي هم بايد گفت كه ايران به عنوان كشوري كه مورد حمله قرار گرفته است و به مدت 8 سال بر او جنگ تحميل شد مي تواند به چنين تواني دست يابد. مضافا اين كه در در طول 200 سال گذشته ايران آغازگر و شروع كننده هيچ جنگي نبوده و به هيچ كشوري حمله نكرده است. بنابراين وضعيت ايران وضعيت يك عامل ثبات دهنده در منطقه و جهان بوده است. حتي در رفع ناامني و به درخواست رسمي كشورها ايران حضور موثري در آن كشورها يافته است. اما در خصوص اين كه ايران ورود به ساخت موشك براي بالا بردن توان دفاعي خود داشته باشد، يك حق مسلم براي كشور است، چرا كه در سايه منشور سازمان ملل اين حق براي همه كشورهاي جهان در نظر گرفته شده است. هر كشوري حق دفاع از تماميت ارضي خود را در برابر هر عامل متجاوزي را دارد. حق دفاع از خود در برابر متجاور با چه ابزاري صورت مي گيرد، مگر غير از جنگ افزار، موشك و سلاح است. ما كه در خصوص حق دفاعي و بالا بردن توان موشكي خود از اروپا و ساير نقاط جهان هم تقاضاي كمكي نداشته ايم، بلكه اين موشك ها حاصل توان و دانش بومي ايران است. آيا در توليد اين سلاح ها ما محدويتي داريم؟ آيا به واسطه توان دفاعي خود، مفادي از كنواسيون بين المللي را نقض كرده ايم؟ آيا ايران مين ضد نفر ساخته است؟ آيا ما بمب خوشه اي و يا سلاح شيميايي و ميكروبي و ساير جنگ افزارهاي غير متعارف ديگر را به كار برده است؟

در راستاي نكات شما حتي ايران (C.T.B.T.) پيمان منع جامع آزمايش هاي هسته اي را هم امضا كرده است، اما چرا چنين مسائلي و فشارهايي بر ايران وارد است؟

بله؛ ايران حتي عضو شوراي اجرايي سازمان منع گسترش سلاح هاي شيمايي است. يعني ايران مقام تصميم گيرنده و موثر در منع و تكثير سلاح هاي شيمايي در ديوان لاهه است. اما دليل اين كه ايران با چنين نقش مثبتي، چنين فشارهايي را متحمل شده، ناشي از اين است كه فضايي كه در خصوص ايران شكل گرفته است، فضايي مبتني بر بررسي هاي حقوقي و تكنيكي در بستر حقوق بين الملل نيست. پس به وضوح مي بينيد كه در رفتار و گفتار ايران هيچ نقطه تاريكي مبني بر توان دفاعي بر خلاف رفتار اسرائيل وجود ندارد. من در مصاحبه قبلي با ديپلماسي ايراني اين نكته را هم عنوان كردم كه ايران اين حق را براي خود مسلم و محفوظ مي داند كه توان خود را در ساخت و افزايش تجهيزات دفاعي به منظور بالابرد سطح امنيت كشور داشته باشد. من به عنوان يك استاد در حوزه حقوق بين الملل اين نكته را هم عنوان مي كنم كه حق توليد موشك ها و نيز برد آن براي هر كشوري مانند ايران تا جايي است كه مورد تهديد واقع شود. پس زماني كه به صورت مستقيم از جانب اسرائيل، عربستان و حتي ايالات متحده آمريكا مورد تهديد هستيم، حقوق بين الملل به ما اين اجازه را مي دهد كه برد موشكي خود را تا مرزهاي آمريكا گسترش دهيم.

پس با اين تفاسيري كه شما بيان مي كنيد ما در خصوص توان موشكي نبايد وارد مذاكره شويم؟

بر اساس حقوق بين الملل حق دفاع از كشور يك حق قانوني است و ما در اين خصوص با هيچ كشوري وارد مذاكره نشده ايم؛ اگر هم وارد مذاكره و گفت وگو شويم، بايد از موضع طلبكارانه باشد، نه بدهكار به جامعه جهاني.

اما در خصوص مسائل حقوق بشري ايران به موازات دو مساله ديگر يعني نقش مخرب در خاورميانه و توان دفاعي و موشكي هميشه مورد بازخواست بوده است. بعد از كاهش حاشيه هاي اعتراضات مردمي دي ماه گذشته متاسفانه مرگ كاووس سيد امامي دوباره نام ايران را به صدر حاشيه ها كشاند. آيا شما ضلع سوم را هم مانند دو ضلع ديگر مي بينيد؟

من بر خلاف دو موضوعي كه تا كنون به آن پرداخته ام در راستاي نكات شما به شدت اعتقاد دارم كه در ايران نقض حقوق بشر صورت مي گيرد. اين از كاستي هاي ما است و من به آن معترفم. مقام معظم رهبري در سخنراني يكشنبه خود به صراحت از عدم برقرار عدالت در كشور سخن گفتند و بابت آن هم عذرخواهي كردند. يعني مقام اول كشور به اين كاستي معترف است. اما آيا ترامپ و يا ملك سلمان به چنين كاستي هايي در كشورهاي خود معترفند؟ يكي از مخالفين جدي نقض حقوق بشر در جمهوري اسلامي ايران بنده هستم. در طي سال ها آن را به كرات مطرح كرده ام. در خصوص مساله حمايت از حقوق بشر من به هيچ عنوان كوتاه نمي آيم و از مواضع جدي خود عقب نشيني نخواهم كرد. من معتدم كه در خصوص نقض حقوق بشر در كشور پيش و بيش از آن كه به مجامع جهاني پاسخگو باشيم، بايد به خدا و قرآن پاسخگو باشيم. ما مسلمانيم. به واسطه آموزه هاي به حق اسلام بايد حقوق بشر را به درستي پياد كنيم. به حكم دين مبين اسلام يك مسلمان و يك غير مسلمان با حقوق مساوي بايد در جامعه زندگي خود را داشته باشند. آيا در خصوص پياده كردن اين شرايط در داخل با مشكل روبه روييم؟ بله. من به شدت به نقض حقوق بشر در داخل معترضم. چرا كه افرادي در داخل با سليقه خود در كشور عمل مي كنند. اما آيا اين كار قانوني است؟ خير. آيا اساسا نظام اين كار را تاييد مي كند؟ خير. آيا ما توانسته ايم از تمام ظرفيت ها قانون اساسي و ساير مسائل براي ايجاد يك فضاي درست حقوق بشري استفاده كنيم؟ خير. اما نكته اينجا است كه آيا اين كاستي ها سبب خواهد شد كه رياض، تل آويو و يا واشنگتن به همراهي اروپا چماق نقض حقوق بشر را بر سر ايران بگيرند؟ خير، به هيچ وجه چنين مساله قابل پذيرش نيست. بلكه ايران بايد اين كشورها را نه به دليل نقض حقوق بشر كه به دليل نقض فاحش حقوق بشر، تاكيد دارم نقض فاحش حقوق بشر مورد بازخواست قرار دهد. بزرگ ترين قرارداد تسليحاتي جهاني ميان چه كشورهايي بسته شد، غير از آمريكا و عربستان؟ آيا غير از اين است كه رياض مخالفان خود را حتي در ميان شاهزادگان اعدام مي كند؟ آيا در عربستان سعودي زنان حق راي دارند؟ تا همين چند ماه پيش هم حق رانندگي هم نداشتند. پس چطور اين كشورها مي توانند از مساله حقوق بشر عليه ايران استفاده كنند. وضعيت اسرائيل كه به مراتب بدتر از عربستان است. در اين شرايط شما ديديد كه در سخنان رهبري ايشان گفتند كه مي توانند از ايشان هم انتقاد داشته باشند. اين انتقاد به معني مخالفت با نظام نيست. لذا ضلع سوم حقوق بشر در ايران در قياس با دو ضلع ديگر اكنون با چالش هايي روبه رو است.

اما براي سوال پاياني سخنراني ظريف و مساله مهمي كه در اظهارات وي مبني بر تغيير معماري امنيتي منطقه اي خاورميانه با تشكيل نوعي مجمع گفت و گوي منطقه اي مطرح شد، چيزي شبيه به معاهده هلسينكي كه وي پيشتر هم در نشست اسلو آن را عنوان كرده بود را چگونه ارزيابي مي كنيد؟ آيا اين دست از پيشنهادها نمي تواند تا اندازه اي به تلطيف جو ايران هراسي كه ما بخشي از آن را در كنفرانس مونيخ شاهد بوديم، بينجامد؟

قبل از هر چيزي بايد بگويم كه بر خلاف باور برخي من معتقدم كه دكتر ظريف نه در اين دور از كنفرانس امنيتي مونيخ و نه در هيچ نشست و كنفرانسي در موضع دفاع نبوده است. بلكه موضع او تبيين مواضع سياست خارجي و ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران بوده است. با وزارت امور خارجه قدرتمندي كه ما در بيش از 4 سال گذشته در اختيار داريم، توانسته ايم تا حدود زيادي اين تبيين را در جامعه جهاني داشته باشيم. البته اين وزارت امور خارجه قدرتمند مشمول همه نيروهاي آن نيست و تنها به حدود 5 درصد از نيروي نخبه اي باز مي گردد كه در دستگاه سياست خارجي ما حضور دارند. اين تيم نخبه در طول اين سال ها در موضع در انزوا قرار دادن اسرائيل، عربستان و آمريكاي ترامپي بوده است. يعني مسئولين سياست خارجي در همه نشست ها و همه مذاكرات در محل طلبكارانه مبني بر حقوق بين الملل توانسته اند اين مثلث سياه را در انفعال قرار دهند. لذا سياست خارجي و ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران با تاكيد بر مذاكره و گفت وگو به دنبال حل مناقشات و تنش هاي منطقه اي و جهاني بر اساس يك منطق ديپلماتيك است. لذا در خصوص نكته شما درباره پيشنهاد دكتر ظريف بايد گفت كه اتفاقا چنين پيشنهادهايي در راستاي همان منطق روشن سياست خارجي ايران به دنبال ايجاد مجمع منطقه اي براي گفت وگو در راستاي حل اختلافات منطقه اي است، چرا كه منطق سياست خارجي ايران، مذاكره را يگانه راه حل مشكلات مي داند، نه بمباران موشك باران مدارس، بيمارستان ها و كشتن كودكان و زنان كه برخي كشورها اين رويه را در پيش گرفته اند.
*منبع: پايگاه خبري ديپلماسي ايراني/ 1 اسفند 96
** اول ** 1337