به گزارش ایرنا، بیدارگر مشرق زمین، فریادگر قرن، مصلح انقلابی، پدر روزنامه نگاری، پایه گذار نهضت های اسلامی، منادی آزادی و ده ها لقب و شهرتی كه سید جمال الدین اسدآبادی را به آن می خوانند تا شاید بیانگر كمال و جمال سید باشد؛ اما افسوس ... .
افسوس كه نه این واژه ها و نه حتی ثبت 18 اسفند سالروز شهادت سیدجمال بنام 'بیداری اسلامی' در تقویم ایران هم حق سید را آنچنان كه باید و شاید ادا كند و نه كنگره ملی كه سال گذشته بنام و یادش برگزار و نه آیین نكوداشتی كه امروز در زادگاهش اسدآباد برپا شد.
ساعت ها، ماه ها و سال ها زمان برای بازخوانی اندیشه های بلند و ژرف سید نیاز است تا به راز و رمز شجاعت و نبوغ او دست یافت.
شاید واژه 'خورشید' برای اثربخشی سیدجمال مناسب ترین باشد كه امام جمعه همدان سید را به آن تعبیر می كند.
خورشیدی كه پس از گذشت یكصد سال از افولش هنوز نور می دهد و راه از بیراهه و سره از ناسره نشان می دهد و ناجی بشریت از ستم و تفرقه و اختلاف است.
اما تابش سیدجمال از جنس دیگری است، نوری از جنس عرفان ناب برای رهایی بشر از جهل و ستم و نورانی تر از چراغی كه ادیسون برتاریكی خانه ها ابداع كرد.
سیدجمال خورشید است، اصلا خود نور است و 'ستیزه با نور' هم رسم و عادت ظالمان و مستكبران زمان!
تشبیه و تعبیرهای امروز یكشنبه آیت الله غیاث الدین طه محمدی از 'خورشید اسدآباد' آنقدر شیوا و نافذ است كه بر شور و شرغالب مخاطبان این نكوداشت كه نوجوانان دانش آموز 15 تا 18 ساله هستند، غلبه كرده و همگی مشتاقانه چشم به دهان او دوخته اند تا از سید شهرشان كه نه، سید 'جهان وطن' بیشتر بدانند.
سیدجمال الدین خود را تنها متعلق به اسدآباد و همدان و ایران نمی دانست؛ به هر لباس و مسلكی در می آمد تا همرنگ جماعت شود و دردشان را بهتر حس كند و درمانگر باشد؛ گاه افغانی بود، گاه هندو، گاه روحانی، گاه دیپلمات و گاه ... .
گاه و بیگاه كه نه، سیدجمال همواره 'جهان وطن' بود؛ هر جا مسلمان رنج كشیده ای بود سید خود را به آنجا می رساند، دوست می شد و هم خانه با بی خانمان ها
*** سیدجمال الدین اسدآبادی فخر روحانیت
سیدجمال الدین اسدآبادی فخر روحانیت است؛ این جمله طلیعه سخن امام جمعه اسدآباد در همین آیین نكوداشت است كه در خطاب به جمعی از طلاب و روحانیون كه در انتهای مجلس نكوداشت سیدجمال نشسته اند، می گوید و آنها را به صدر مجلس دعوت می كند.
حجت الاسلام سید موسی حسینی مجد از دانشگاهیان و طلبه های همشهری سید می خواهد برای نشو و نمای افكار و آرمان های وحدت گرایانه و اسلام خواه سیدجمال نخست بیاموزند و سپس بیاموزانند.
***سیدجمال مجتهد و نابغه تكرار نشدنی
به تائید بسیاری از علمای اسلام به ویژه علامه سیدهادی خسروشاهی كه وی را سیدجمال پژوه برجسته كشور می نامند، اسدآبادی به واقع نابغه بی نظیر جهان اسلام است و در نوجوانی علوم فقه، اصول، تفسیر قرآن، ریاضی، طب و نجوم در بالاترین سطح را فرا گرفته، متبحر شده و به درجه اجتهاد نائل می شود.
سیدجمال در علوم غربی نیز تبحر داشت و در همان نوجوانی به چندین زبان زنده دنیا مسلط می شود و فرانسه، انگلیسی، تركی استانبولی و عربی را از بومیان این كشورها بهتر تكلم می كرد.
هوش سرشار و استعداد درخشان از سید جمال نابغه ای می سازد كه افكار، گفتار و كردارش صدها سال جلوتر از عصر خودش، در آن زندگی می كرد.
همین ها رمز موفقیت مجتهد نابغه ایرانی در جذب دل های ناامید و ستمدیده ملت های جهان بود؛ همین هم زبانی، همدلی و یكرنگی سید جمال با ملت های عربستان، مصر، فرانسه، افغانستان، انگلستان، روسیه، آلمان، عراق و تركیه كه در طول عمر 60 ساله اش با آنها نشست و برخاست كرده بود.
كلیپی از زندگی سیدجمال الدین نیز پخش می شود هرچند تكراری؛ اما مكرر دیدن و شنیدن از مصلح بیدارگر هرگز ملال آوركه نیست بلكه شیرین و غرور آفرین نیز هست.
دیدن خانه خشتی و گلی كه منادی بیداری اسلامی در آنجا دیده گشوده بود و حالا در سایه كچ سلیقگی برخی ها تخریب شده و جایش امارتی دیگر بنا شده و یا صفحاتی از روزنامه های 'عروة الوثقی' و 'ضیاءالخافقین' كه سیدجمال در پاریس و لندن منتشر كرده بود و هر شماره اش خواب حاكمان را تا مدتها برمی آشفت و مسلمانان را از خواب غفلت بیدار می كرد.
كتاب های بجا مانده از سید و تصاویری از 'ارنست رنان' فیلسوف فرانسوی مات و مبهوت مانده از دانش و بینش سیدجمال، تصاویری از ناصرالدین شاه و كشته شدنش به دست شاگرد سیدجمال و ده ها صحنه حماسی و شورانگیز از فعالیت های سیاسی سیدجمال همه را به وجد می آورد و ذكر صلواتی كه میلاد بانوی دو عالم فاطمه زهرا(س)، خمینی كبیر و شهادت سیدجمال را باهم پیوند می دهد و فضای سالن آمفی تئاتر فرهنگ و ارشاد اسلامی اسدآباد را معطر می كند.
*** اندیشه های سید دوباره بر زبان ها جاری شود
مدیركل فرهنگ و ارشاد اسلامی همدان نیز در آیین گرامیداشت از این استان بعنوان دیار مفاخر و مشاهیر یاد می كند كه در دولت تدبیر و امید توجه ویژه ای به پاسداشت این سرمایه های فرهنگی و معنوی همت گمارده است.
فاضل عبادی برگزاری نكوداشت بوعلی سینا، میرسیدعلی همدانی، آخوند ملاقلی همدانی و باباطاهرعریان را گواه توجه دولتمردان به مفاخر گذشته و حال می داند.
وی خود فرزند اسدآباد است و رو به همشهری هایش می گوید : سیدجمال زنده است؛ بی تردید او تنها سیاستمدار و روزنامه نگار چشم از جهان فرو بسته ای است كه قلمش همچنان زنده و پرتوان است.
به اعتقاد او در طول و عرض قرن حاضر كه جهان اسلام به اتحاد، قانون گرایی، حفظ میراث اسلامی و مبارزه با بیگانگان نیاز دارد، مقاله ها و سرمقاله های سید لاجرم دوباره درجزوه ها، رساله ها و كتاب ها و زبان ها باید جاری شود.
آری سید مرد اندیشه در استاندارد همه زمان ها و سرزمین ها است كه نام بلند آوازه اش با واژه های آزادی، عصیانگری، اصلاح طلبی و ظلم ستیزی آمیخته است.
*** گردآوری 270 سند بر رد افغانی بودن سیدجمال الدین
آیین نكوداشت بیدارگر مشرق زمین، فریادگر قرن، مصلح انقلابی، پدر روزنامه نگاری، پایه گذار نهضت های اسلامی، منادی آزادی آرام آرام به انتها می رسد، اما جای اقوام و خویشاوندان سیدجمال در این مجلس خالی است.
سید جمال الدین در سال 1217 در خانواده ای از سادات در محله 'سیدان' شهر اسدآباد دیده گشود و شجره نامه اش به امام زین العابدین(ع) می رسد.
استاد سیدرضا ابوالقاسمی پیر تاریخ دان اسدآبادی به نمایندگی از خاندان سیدجمال در این محفل حضور دارد.
او كتابی به نام 'هویت تاریخی و فرهنگی سیدجمال الدین اسدآبادی' نوشت كه با 270 سند و ادله محكم، بر رد افغانی بودن و اثبات اصالت ایرانی سیدجمال صحه گذاشته است.
او و همه اسدآبادی ها، همدانی ها و ایرانی ها سیدجمال را متعصبانه دوست می دارند و قلم، آرمان و اندیشه های مصلحانه اش را ارج می نهند.
*** وصیت سیدجمال به فرزندان ایران
سیدجمال هم فرزندان ایران را بسیار دوست می دارد، آنقدر كه در آخرین لحظات سخت شكنجه و اسارت در زندان های استانبول به تاریخ 18 اسفند 1275 دست به قلم می برد و نامه ای حماسی و غم آلود خطاب به فرزندان ایران زمین می نگارد و امروز به یاد شهید راه آزادی بار دیگر این عاشقانه سید را با هم زمزمه كردیم:
من در موقعی این نامه را به دوست عزیز خود می نویسم كه در محبس محبوس و از ملاقات دوستان خود محرومم؛ نه انتظار نجات دارم و نه امید حیات، نه از گرفتاری متالم و نه از كشته شدن متوحش.
خوشم بر این حبس و خوشم بر این كشته شدن؛ حبسم برای آزادی نوع، كشته می شوم برای زندگی قوم.
ولی افسوس می خورم از این كه كشته های خود را ندرویدم، به آرزویی كه داشتم كاملا نائل نگردیدم.
شمشیر شقاوت نگذاشت بیداری ملل مشرق را ببینم، دست جهالت فرصت نداد صدای آزادی را از حلقوم امم مشرق بشنوم.
شما كه میوه رسیده ایران هستید و برای بیداری ایرانی دامن همت به كمر زده اید، از حبس و قتال نترسید، از جهالت ایرانی خسته نشوید، از حركات مذبوحانه سلاطین متوحش نگردید، با نهایت سرعت بكوشید با كمال چالاكی كوشش كنید، طبیعت با شما یار است و خالق طبیعت مددكار ... .
7527/2090
تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۷:۴۹
همدان- ایرنا- قلم، اندیشه و آرمان آزادی خواه و وحدت آفرین سیدجمال الدین حسینی اسدآبادی تاریخ مصرف ندارد و همچون خورشیدی بر تاریكی جهل و ستم مسلمانان دیروز، امروز و همه زمان ها و سرزمین ها می درخشد.