ساری- ایرنا- موسیقی نظام مجموعه ای از آهنگ ها و نغمه های خاص بوده كه همواره با عملیات و فعالیت های سپاهی گری در تشكیلات نظامی و میدان های مشق نبرد و به هنگام صلح و جنگ به كار می رفته است.

این موسیقی از یك مجموعه علائم كه هریك از آنها پیام یا فرمانی را می رساند، تشكیل شده و معانی و مفاهیم آن ها برای نظامیان كاملا فهم پذیرند.
بنا به اسناد تاریخی موجود، ایرانیان در عهد باستان از آوازهای معركه و پیكار بهره می جستند، چندان كه تاریخ نگاران به آوازخوانی كوروش در میدان جنگ اشاره دارند.
به اعتقاد آنان، رسم نواختن موسیقی نظامی در میان سپاهیان ایران ظاهرا با نخستین سرودهای رزمی در دوره هخامنشیان آغاز شد. خواندن این سرودها به هنگام حمله سربازان كوروش هخامنشی (از 559 تا 529 پیش از میلاد مسیح) به سپاه دشمن در جنگ با آسوریان بود و از آن پس شاهان و فرماندهان نظامی ایران به هنگام پیكار با دشمن برای تقویت روحیه سپاهی رزمندگان و تضعیف نیروی دشمن، به دسته های موزیك دستور نواختن آهنگ های رزمی می دادند.
نبردهای میدانی هر روز با نواختن بوق، شیپور و طبل و كوس جنگ آغاز و با صدای بوق و شیپور و طبل «خاموش باش» پایان می یافت.
این شكل از موسیقی آوازی، نوای مرگ نمی دهد بلكه در یك درجه لطافت و ظرافت قرار می گیرد كه در عین شتاب دهندگی و كوبندگی نشانگر خواسته های نهفته در هویت پنهان جامعه نیز است و در آن ضربآهنگ ویژه پیشروی و مبارزه به سوی ساختار جدید و سازندگی نوین جریان دارد.
به هنگام صلح نیز نوازندگان سپاهی وظایفی برعهده داشتند مثلا با حركت و سفر شاه و بزرگان به وقت بر تخت نشستن شاه و دادن بارعام و بار یافتن سفیران سرزمین های بیگانه، نوازندگان سپاه آهنگ های ویژه ای می نواختند.
در قدیم نوازندگان دسته های موسیقی نظام را بیشتر از قشرهای مختلف جامعه شهری و روستایی انتخاب می كردند و در واحدهای نظامی به خدمت می گماردند و به این افراد كه هر یك با نواختن ساز بادی یا كوبه ای آشنایی داشتند، آهنگ ها و سرودهای نظامی لازم و مناسب با عملیات سپاهی تعلیم داده می شد.
در تشكیلات نظامی ایران برخلاف نظر عام به موسیقی و نوازندگان واحد دسته های موسیقی به چشم حقارت نمی نگریستند و به این دسته از نوازندگان به سبب اهمیتی كه در پیش‌برد هدف های نظامی داشتند، ارج می گذاشتند.
ویژگی های موسیقی نظام موسیقی بیداری، حركت و كار و تلاش بوده و حس غرور ملی سپاهیان را بر می انگیخته و حس نظم و انضباط در كار، حداكثر بهره گیری از وقت و دقت باریك بینی در رفتار، روحیه وظیفه شناسی وهمراهی و هماهنگی با جمع و گروهی عمل كردن، احساس مسئولیت در كار و رعایت قواعد و مقررات به هنگام خدمت در پادگان در صف های مشق و رزم، دلیری و سلحشوری در رزمگاه و دفاع از سرزمین را در میان سپاهیان، بیدار و تقویت می كرده است.
به طور كلی موسیقی نظامی ایران برخلاف موسیقی سنتی و ملی، از ویژگی شاد و تهیج كننده ای برخوردار بوده و روحیه خمودگی و بیم و ترس را از افراد سپاهی می زدوده است.
در كتاب «پژوهشی در موسیقی و سازهای نظامی دوره قاجار» كه توسط علی بلوكباشی و یحیی شهیدی نگاشته شد، آمده است: در گذشته برافراشته بودن بیرق و تداوم نوای شیپور و طبل جنگ در نبردگاه، نشان پایداری سپاهیان در جنگ و برجا بودن نیروی رزمی آنان بود.
در این كتاب همچنین افزوده شد: در تشكیلات نظامی ایران، طبال و شیپور زن منزلت و جایگاهی همسان با بیرق دار داشته و در صف های مشق و مارش های نظامی این دو نوازنده پیوسته در كنار فرمانده سپاه قرار می گرفتند تا بتوانند فرمان های او را با نواختن به آگاهی رزمندگان برسانند.
در كتاب مذكور آمده است: نقش و اهمیت موسیقی در تهییج و تشویق سپاهیان به جنگ در میدان نبرد بسیار قوی بود و یكی از ترفندها در تضعیف روحیه سپاهیان دشمن و پیروزی بر آنان محسوب می شد.
فیلیس اكرمن پژوهشگر و نویسنده در یادداشت خود نوازند گان موسیقی نظامی را از عوامل مهم برانگیختن فرماندهان در جنگ می داند و می نویسد: نوازندگان رزمی برای ترغیب و تشجیع ولی‌نعمت خود در جنگ و اعلام مراجعت مظفرانه او به نواختن می پرداختند.
داستان تاریخی نوای رود رودكی همراه با سرود معروف «بوی جوی مولیان آید همی» در محضر امیر ابونصر سامانی و برانگیخته شدن امیر در بازگشت به بخارا یكی از برجسته ترین نمونه های كاربرد موسیقی در اثرگذاری بر نیروی اراده و تهییج شور و احساس امیران لشكر و بزرگان كشور و بیدار كردن مهر وطن در دل آنان بوده است.
موسیقی نظامی ایران از دوره صفوی تا زمان ناصرالدین شاه قاجار مانند موسیقی ملی وضعی نابسامان و صورتی سنتی و شیوه غیر علمی داشت. جهانگردانی كه در آن دوره طولانی تاریخی به ایران سفر كرده بودند در سفرنامه های خود به موسیقی نظامی و سازهای معمول در تشكیلات نظامی ایران آن دوره نیز اشاره هایی كرده اند.
كمپر از سیاحتگرانی كه در قرن هفدهم میلادی و دوره صفوی به ایران آمد، موسیقی نظامی را در ایجاد هیجان در جنگاوران و تحریك آنان به ستیز در جنگ، ناتوان توصیف می كند و می نویسد: موزیكچیان نظام ایران علم هماهنگی را آنطور كه گوش ما اروپاییان به آن آشنایی دارد، نیاموختند.
وی از كاربرد دو نوع شیپور در سپاه دوره صفوی (یكی شیپور دسته بلند و دیگری شبیه بوق های انگلیسی) یاد می كند و می نویسد: با یكی از این سازها صدای گوشخراش و با آن دیگر صدایی شبیه به عرعر خر ایجاد می كنند.
كمپر در زمینه سازهای كوبه ای به كاربرد دو نوع طبل در اندازه های مختلف و سنج های بزرگ و پهن اشاره می كند و می نویسد: طبل ها را با دست هایی كار ناموخته و بدون این كه حركتی یا فرمانی را با این نواختن توام كنند، می نوازند.
این جهانگرد در آداب جنگ در میدان های نبرد اشاره كرده و می نویسد: سربازان به هم نعره های وحشتناكی سر داده و به زبان تركی می گویند «یورو، یورو، یورو» یعنی «به پیش، به پیش، به پیش».
گسترش روابط میان ایران و كشورهای اروپایی در زمان فتحعلی شاه و تصمیم عباس میرزا به نوسازی قشون زیر فرمان خود برای مقابله با تهدیدات روسیه تزاری، نخستین گام در بهره گیری از فرهنگ نظامی غرب در ایران بود.
عباس میرزا آموزش عملی در نظام را با كمك افسران روسی فراری یا اسیر كه ظاهرا از اوایل قرن هجدهم میلادی به ایران آمده بودند آغاز كرد. بعد نوسازی نظام را در رسته های توپخانه و پیاده نظام به آموزشوران فرانسوی هیات ژنرال «گاردان» كه در ایران بودند، سپرد.
ژنرال گاردان و افسران همراه او به سامان دادن قشون و آموزش سربازان پرداختند و در مدت اقامت خود در ایران چند دسته پیاده نظام منظم و كار آزموده همراه با دسته های موزیك تربیت كردند. پس از این هیات فرانسوی، افسران انگلیسی و چند تن افسر فرانسوی دیگر از جمله «گاسپارد روویل» به آموزش رسته های نظامی و نظم بخشیدن به سپاه پرداختند.
در تشریفات نظامی استقبال از فتحعلی شاه به هنگام ورود شاه به شهر سلطانیه زنجان، موزیكچیان نظامی با كلاه های قرمز سوار بر 50 شتر طبل و سرنا می نواختند. در مراسم عید فطر از طلوع آفتاب تمام نظامیان با موزیك به جانب قصر روزانه شدند 29 توپ در سه مرتبه به نوبت شلیك می كردند.
در زمان محمد شاه سازهای معمول در سپاه ایران بیشتر همان سازهای بادی و كوبه ای ایرانی و چند ساز فرنگی بود.
كلمبازی سرهنگ مهندسین قورخانه مباركه محمد شاه می نویسد: 25 موزیكانچی نیز در گروه آتشبار بودند كه سازهای مجلل و پرزرق و برق داشتند. سازهای موسیقی كه در نقاره خانه دسته موزیك نظام به كار می رفت عبارت از «كرنا» یا شیپورهای قدیم، «طبل بزرگ» كه محیطش سه متر بود ، «دهل» ، «تنبور» ، «نقاره»، «تیمپال»، «ترومپت»، «زرنا»، «اوبوا» و «قرنی» بود.
طبل بزرگ، دهل، نقاره، تیمپال جزء سازهای كوبه ای و مابقی جزء سازهای بادی هستند.
وی به طرز نواختن سازها و مواقع و مناسبت های نواختن آنها اشاره می كند و می نویسد: این موزیكانچیان با تمام قوا دیوانه وار در سازهایشان می دمیدند.
طلوع آفتاب، شروع زمان منع عبور و مرور شبانه جشن های عمومی، اعلام ورود شاه به مجالس ضیافت درباری، از مواقعی بودند كه این موزیكانچیان نوای خود را سر می دادند. همچنین سرود كوراغلو در میان این گروه جایگاه ویژه ای داشته و آن را می نواختند. كوراغلو سرودی نظامی است كه تاثیر آن بر ایرانیان مشابه سرودهای میهنی ما اروپائیان است.
سازهایی مانند تیمپال و ترومپت و اوبوا كاربرد داشته اند و دسته های نوازنده سنتی آنها را همراه با آلات و ادوات نقارخانه می نواختند.
اوژان فلاندن كه در زمان محمد شاه قاجار در ایران بوده، موسیقی ایرانی را به لحاظ علمی و آكادمیك نبودن ابتدایی و عقب افتاده توصیف می كند و می نویسد: موسیقی هنر تقلیدی نیست در صورتی كه ایرانیان موسیقی را به صورت تقلیدی و شفاهی آموخته اند.
در این دوره موسیقی به صورت تقلیدی و شفاهی در میان سه گروه وجود داشت: نخست هنرمندان خانواده های سرشناس و قشرهای بالای اجتماع كه بنا به ذوق و علاقه شخصی به این هنر روی آورده و جز در محافل خصوصی و خانوادگی ساز نمی نواختند، گروه دیگر هنرمندانی از قشرهای پایین اجتماع كه موسیقی را حرفه خود قرار داده بودند و سوم، تعزیه خوانان كه بنا به ضرورت با موسیقی آشنایی داشتند.
موسیقی در تشكیلات نظامی ایران نیز تابع وضعیت اجتماعی بود و از اواسط دوران قاجار سر و سامان یافتن آن و تاسیس شعبه موزیك، به صورت شفاهی و سنتی در خدمت نظام بود.
اوژن فلاندن در سفرنامه خود درباره سربازان ایالتی ایران كه گروهی سرباز پیاده و موظف به حفظ قلمرو ایالات بودند، می نویسد: این سربازان همراه با صدای نی لبك و تنبور راهپیمایی می كنند و تنها موزیكچیان پیادگان گارد، آلات بادی دارند و با صدای آنها قدم می روند.
نوازندگان نقاره خانه ها نیز وظایف دسته های موسیقی را در بعضی از واحدهای نظامی انجام می دهند. كار اصلی نقاره چیان نواختن نقاره در هر روز به هنگام طلوع و غروب آفتاب در جایگاه های خاصی در میدان های شهر است. در تهران نقاره چیان ابتدا در اتاقك بالای سردر جایگاه های خاصی در میدان های شهر مستقر بودند و بعد در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه در اتاقك مخصوص بالای سردر میدان مشق در توپخانه نقاره می زدند.
كار دیگر نقاره چیان زدن نقاره در جشن ها، مراسم رسمی، استقبال از سفیران خارجی، مجلس عزا، مواقع حركت دسته های نظامی و به هنگام رزم سپاهیان در میدان های جنگ بوده است.
به نوشته عبدالله مستوفی نوازندگان این موسیقی وطنی در مواقع رزم با آلات موسیقی خود كه به دلیل سنگینی آنها را پشت شتر می بستند، در میدان جنگ حضور یافته و با نواهای مهیج خود سلحشوران را به وجد و شجاعت می آوردند و در كوچه ها منزل به منزل اسباب سرگرمی پیادگان و سواران بودند.

**دوره ناصری
در دوره ناصری چند تن معلم خارجی برای تدریس دروس مختلف در مدرسه دارالفنون كه با ابتكار و همت میرزا تقی خان امیركبیر در سال 1268 قمری بنیاد نهاده شده بود، استخدام شدند. پس از تشكیل شعبه موزیك در مدرسه دارالفنون در سال 1284 قمری آموزش موسیقی نظامی و اداره شعبه موزیك این مدرسه را به عهده باتیست لومر افسر متخصص موسیقی نظامی فرانسه سپردند.
پیش از لومر چند تن موسیقیدان دیگر اروپایی مانند بوسكه، رویون و ماركوبه آموزش موسیقی به دسته های موزیك نظامی دربار ایران اشتغال داشتند.
در سال 1298 قمری، سه سال پس از تاسیس دارالفنون شمار معلمان خارجی در هیات آموزشی مدرسه هشت تن و تعداد شاگردان رشته نظام مدرسه 25 نفر بودند كه همه لباس یونیفرم می پوشیدند. این لباس ها هر ساله توسط ناصرالدین شاه به مدرسه اهدا می شد. محصلان سالانه از 120 تا 250 فرانك هزینه تحصیلی دریافت می كردند و لباس و خوراك هم طبق مقرارات به آنها داده می شد.

**بازسازی و توسعه موسیقی در واحدهای نظامی
ایرانیان كه برای تحصیل به كشورهای اروپایی رفته بودند پس از بازگشت به ایران، در دارالفنون به كارآموزی پرداختند. كسانی كه در ایران نزد موسیقیدانان فرنگی كار كردند در شعبه موزیك دارالفنون به فعالیت پرداخته و به كار تعلیم و تربیت هنرجویان برای دسته موزیك نظام مشغول شدند.
غلامرضا مین باشیان یكی از برجسته ترین شاگردان لومر بود كه سالها به تعلیم موسیقی موزیك پرداخت و بعد از آن سرپرستی دسته موزیك را به عهده داشت.
وی از 1316 قمری به مدت دو سال در كنسرواتور پتروگراد و چندی در فرانسه به تحصیل موسیقی پرداخت و علم و هنر خود را در جهت موسیقی نظام به كار گرفت.
پس از تالیف و ترجمه نظام نامه ها و آیین نامه هایی بر مبنای آموزش های سنتی رایج در سپاه ایران و آموزش های نظامی غربی به خصوص فرانسوی و نوشتن دستورالعمل هایی برای نظامیان، دگرگونی هایی در تشكیلات قشون ایران و فرهنگ نظامی گری به وجود آمد و كارها در تشكیلات نظامی تا حدودی نظم و سازمان یافت و همراه با این تحولات در كار آموزش موسیقی نظام و كاربردهای سازهای موسیقی در واحدهای نظامی دگرگونی های بنیادی و ژرف پدید آمد.
مدرسان شعبه موزیك مدرسه یك شالوده علمی را برای آموزش موسیقی به هنرجویان نظامی پایه گذاشتند و به آنان علاوه بر تعلیم دروس مختلف نظری و آشنا كردن با انواع سازهای بادی و كوبه ای معمول در آن دوره فن نت نویسی و نت خوانی را هم می آموختند.
روح الله خالقی در كتاب «نظری به موسیقی» درباره آموخته های هنرجویان مدرسه موزیك می نویسد: دانش آموختگان این آموزشگاه از موسیقی فرنگی بیشتر از موسیقی وطنی اطلاع داشتند، زیرا بیشتر در موسیقی فرنگی كار می كردند. اطلاعات آنها در سرایش و موسیقی نظری، ساز شناسی و تركیبات ساده از قبیل مارش و غیره خوب بود و شرط پذیرفته شدن در امتحانات نهایی علاوه بر گذراندن سال های تحصیلی و امتحان مفاد برنامه این بود كه برای روز جشن یك قطعه مارش را برای سازهای اركستر نظامی تنظیم و تقسیم كنند و خود یك دسته موزیك نظامی را رهبری نماید.
لومر در مدت 25 سال كه در شعبه موزیك «مدرسه شاهی» (دارالفنون) كه یك مدرسه متوسط سبك «ژیمناز موزیك» پاریس بود، توانست 45 هنرجوی موسیقی را برای رهبری دسته های موزیك واحدهای نظامی ایران تربیت كند. این گروه برای تعلیم موسیقی به افراد نظامی و تشكیل دسته های موزیك نظامی به واحدهای مستقر در تهران و شهرستانها فرستاده شدند.
به همت و سفارش لومر سازهای موسیقی نوین رایج در دسته های موزیك غربی از قبیل ساكسیفون، ترومپت، ترومبون، فلوت و اوبوا و انواع طبل ها و سنج ها به ایران وارد شد.
آشنایی با این سازها و نواختن آنها همراه با تعلیم بعضی از آهنگ ها، نغمه ها و مارش های غربی در برنامه آموزشی مدرسه قرار گرفت و تحول بزرگی در فرهنگ موسیقی نظام پدید آورد.
در دوران سلطنت ناصرالدین شاه تعدادی ساز اروپایی برای تعلیم به هنرجویان شعبه موزیك نظام در دارالفنون به ایران آوردند. این سازها سازهای متداول در تشكیلات نظامی فرانسه و اتریش در آن زمان بودند، سازهای اروپایی كه در دسته های موسیقی نظام ایران دوره قاجاری به كار می رفت، شامل دو دسته بادی و كوبه ای بود.
سازهای بادی چوبی شامل فلوت، فلاژوئوله، اوبوا، كرآنگله، باسون bason یا فاگوت، كنترباسون، كلارینت، كلارینت باس و سازهای بادی فلزی عبارت بودند از: ساكسیفون، كرن corn، كرن پیستون دار، ترومبن معمولی یا كولیس دار (تنور)، ترومبن كولیس دار باس، ترومبن پیستون دار، ترومپت ساده سوار نظام، ترومپت پیستون دار، ساكس هورن و ساكس هورن باس یا باس توبا.
سازهای كوبه ای نیز بر دو نوع یكی آنها كه در ساختمانشان پوست به كار رفته مانند تیمپال، طبل بزرگ و طبل كوچك و دیگری آنها كه فاقد پوست هستند مثل سنج و تربانگل (مثلث).
آرایش دسته موزیك در سان و گروه به این صورت بود، هنگامی كه شاه یا یكی از شخصیت های مملكتی می خواست از یكی از واحدهای قشون سان ببیند، از امیران و بزرگان واحدهای دیگر قشون برای حضور در سان دعوت می كردند.
این شخصیت های نظامی موظف بودند پیش از سان گیرنده در میدان حاضر شوند، در میدان سان، دسته موزیك در جلوی صفوف نظامی و در نزدیك راه و ورودی به میدان ایست قرار می یافت و پیش از آغاز مراسم سان رژه، ارشد طبالان دسته موزیك وظیفه داشت با نواختن طبل ورود امیران مدعو را به برای ادای احترام نظامی، اعلام كند.
این طبال برای هر یك از امیران قشون با توجه به درجه آنها یك یا دو سه بار طبل می نواخت یا به اصطلاح «دراب» dorrab می زد. برای ورود سرتیپ به میدان یك دفعه و برای امیر پنجه (میرپنج) دو دفعه دراب می زد. با نواختن هر بار طبل اعلام ورود صاحب منصبانی كه واحد داشتند و شمشیر بسته بودند با شمشیر و آنهایی كه واحد نداشتند و بی شمشیر بودند با دست یك مرتبه سلام می دادند. ادای احترام با سلام برای هر یك از این امیران موقعی اجرا می شد كه امرا به ترتیب درجه از پایین به بالا به میدان می آمدند.
زمانی كه سان گیرنده وارد میدان می شد، فرمانده سان برای ادای احترام به او به واحد مستقر در میدان فرمان «خبردار»، «نظر به راست» و «نظر به چپ» یا «پیش فنگ» می داد. با شنیدن كلمه «فنگ» دسته موزیك به فرمان فرمانده خود شروع به نواختن آهنگ «سلام مخصوص» می كرد و واحدهای مسلح «پیش فنگ» می كردند و افسران شمشیر بسته با شمشیر و افسران بی شمشیر با دست سلام می دادند.
پس از مرگ فتحعلیشاه، سرهنری لیندسی بیتون انگلیسی ماموریت یافت كه به فرماندهی یك هیات نظامی انگلیسی، محمد میرزا پسر عباس میرزا را از تبریز به تهران ببرد و برتخت بنشاند. به لیندسی بیتون 2هزار و 800 لیره برای برپایی مجدد كارخانه باروت سازی و 400 لیره برای خرید سازهای موسیقی غربی نیز پرداختند. لیندسی بیتون در 1836 میلادی در راه بازگشت از انگلستان به ایران، 2 دسته كامل از سازهایی كه در دسته های موزیك نظامی آن زمان در اروپا معمول بوده، خرید و به قشون ایران آورد.
در آغاز دهه دوم سلطنت ناصرالدین شاه در سال 1859 میلادی یك هیات فرانسوی مركب از چهار افسر، چهار درجه دار، یك كارشناس فنی زرادخانه و یك موزیكانچی به ریاست سرگرد برونیاز برای آموزش دسته های نظامی به ایران آمد.
میرزا حسین خان سپهسالار وزیر جنگ و صدراعظم ایران در سال 1297 قمری به نوسازی تشكیلات نظامی همت گمارد. در همین سال واحد قزاق سواره نظام ایران به فرماندهی افسران روسی تشكیل شد.
این واحد از یك تیپ و چندین هنگ از افسران و سربازان ایرانی و روسی تشكیل شده بود، در میان سربازان افرادی از ایل های مختلف ایران و مهاجران روسی و اهل قفقاز بودند. وواحدهای قزاق نیز دسته های موزیك مخصوص خود را داشتند.
پس از بركناری «استاروسلسكی» واحد قزاق به فرمان احمد شاه در 1339 قمری از میان رفت، افسران اتریشی نیز كه به ایران آمده بودند در 1296 قمری یك نیروی نظامی مخصوص با واحد موزیك پدید آوردند كه پیش از مرگ ناصرالدین شاه از میان رفت.
به گفته مورخان در سال 1316 قمری سه كارشناس نظامی موزیك در میان كارشناسان نظامی خارجی در زمان پادشاهی مظفرالدین شاه وجود داشتند كه به سپاهیان آموزش موزیك می دادند.
در زمان احمد شاه افسران سوئدی ژاندارمری ایران را سازمان دادند و در 1335 قمری افسران بریتانیایی واحد تفنگداران جنوب را تشكیل دادند.
این واحد شامل چند تیپ متشكل از افسران و سربازان انگلیسی، هندی و ایرانی بود كه تا 1340 قمری یعنی سال انحلالش حفظ نظم در مناطق ایلاتی را به عهده داشت.
زنده یاد خالقی در كتاب «سرگذشت موسیقی ایران» می نویسد: موسیقی نظامی در ایران سابقه بسیار قدیم دارد. از دیرباز، سرودهای جنگی موجب نشاط سربازان و رسیدن آنها به فتح و پیروزی بوده است.
در كتاب «خصال كوروش» تالیف زنوفن مورخ یونانی هم آمده است: كوروش هنگام حمله به قشون آسور، بنا برعادت خود، سرودی آغاز كرد كه سپاهیان با صدایی بلند و با احترام و ادب بسیار، دنبال آنرا خواندند.
او در جای دیگر می گوید: كوروش برای حركت سپاه چنین دستور داد كه صدای شیپور، علامت حركت و عزیمت خواهد بود و همین كه صدای شیپور بلند شد باید همه سربازان حاضر باشند و حركت كنند.
این مورخ یونانی می افزاید: در نیمه شب كه صدای شیپور عزیمت و رحیل بلند شد، كوروش سردار سپاه را فرمان داد تا با همراهان خود در جلوی صفوف سپاهیان قرار گیرد و به آنان گفت: «همین كه به محل مقصود رسیدیم و حملات 2 سپاه نزدیك شد، سرود جنگی را می خوانم و شما بی درنگ جواب مرا بدهید.»
خالقی می افزاید: سازهایی مانند كوس، دهل، كرنا، شیپور، سرنا و غیره از سازهای متداول موسیقی جنگ بوده كه شاعران ما به كرات از آنها یاد كرده اند.
موسیقی نظامی ایران تا دوره ناصرالدین شاه كه آلات بادی اروپایی به كشور آمد، همان اسبابی بود كه در نقاره خانه به كار می رفت.
شاردن فرانسوی در «سفرنامه شاردن» راجع به نقاره خانه می نویسد: سمت سردر بازار شاه، 2 ایوان سر پوشیده است كه آن را نقاره خانه خوانند و هنگام غروب و سحر، با نقاره و كوس و دهل كه قطر آن سه برابر قطر طبل های اروپاست، می زنند. محل این نقاره خانه در قیصریه كهنه بود و قبل از شاه عباس بزرگ، به هنگام شام و سحر نقاره می زدند، تا آنكه میدان شاه را ساختند و نقاره خانه به آنجا انتقال یافت.
او در جای دیگر می نویسد: در محله خواجو هم كاخ نقاره چیان هندیست كه در آن، كرنا زنان و سایر نوازندگان هندی منزل دارند.
وی در جای دیگر نیز می نگارد: در یكی از گوشه های این میدان محله عباس آباد نقاره خانه ای مانند نقاره خانه میدان شاه است كه به هنگام غروب آفتاب، در آن نقاره می زنند.
دیولافوا در «سفرنامه دیولافوا» می نویسد: نقاره چیان با آن كرناهای بلند، قبل و بعد از طلوع آفتاب در بالای عمارت نقاره خانه، به رسم نیاكانشان به آفتاب كه بزرگترین نماینده قوای زنده طبیعت است، سلام می دادند.
به اعتقاد پژوهشگران از زمان تاسیس شعبه موزیك نظام، موسیقی سنتی ایران بر پایه اصول و قواعد علمی، دوباره شكل گرفت و استادان موسیقی نظام كه به نت آشنایی داشتند كوشیدند كه شماری از آهنگ های قومی و سرودهای رزمی را جمع آوری كرده و به موسیقی نظامی هویت ایرانی ببخشند.
آنان بسیاری از الحان و نغمه های موسیقی نظامی و غیر نظامی را كه قبلا ساخته شده بود، به زبان نت درآورده و به هنرجویان خود می آموختند، معلمان غربی و ایرانی شعبه موزیك دارالفنون و مدرسه موسیقی، علاوه بر آموزش سازهای نظامی، چند ساز دیگر مثل ویولن و پیانو را هم كه تازه به ایران آمده بود به صورت خصوصی به هنر جویان می آموختند.
فراهنگ**7330**1055