ايلام - ايرنا - پايگاه خبري ايلام بيدار، به مناسبت گرامي داشت روز جانباز گفت وگو با 'مهدي ويسه'، جانباز دوران دفاع مقدس را منتشر كرد رزمنده اي كه ،بي اعتنا به درد ريه اي كه ديگر ريه نيست ، حضور فعال در عرصه مجاهدت علمي را پيشه خود كرده است.

رادمرداني چنان ،شايسته استقبال و ارائه به عنوان والاترين الگوها هستند متن ايلام بيدار با عنوان زخم بي پايان يك جانباز ايلامي/ وقتي 'جهاد علمي' نسخه درمان مي شود / به اين شرح است:
'مهدي ويسه'، جانباز و ايثارگر ايلامي است كه با درد و زخم بي پايان خود در قسمت 'ريه' با مشكلات عديده اي دست و پنجه نرم مي كند.
او از سن جواني و در 18 سالگي همچون بسياري از جوانان و نوجوانان راهي جبهه مي‌شود. آخرين عملياتي كه در آن شركت داشته، برمي‌گردد به سال 1362 عملياتي به نام والفجر 10، كه با مجروحيت ناشي از حملات شيمايي ريه وي آسيب جدي مي بيند.
وي بعد از دوران تحميلي جنگ به فعاليت در عرصه علم روي آورد و هم‌اكنون عضو هيات علمي دانشگاه ايلام است وي پنج كتاب در حوزه تخصصي و كاري خود تدوين ومنتشر كرده است.

روز گرامي داشت جانباز بهانه‌اي شد براي گفت‌و‌گو با اين جانباز سرافراز ايلامي تا به قدر ساعتي همنشيني با او، بدانيم امروز بر شهيدان زنده ما چه مي‌گذرد، با ما همراه باشيد:
در ابتدا خودتان را به طور كامل معرفي بفرماييد.
باسلام خدمت شما و همه شهدا و ايثارگراتن عزيز و نيز شهداي مدافع حرم و مخاطبين عزيز پايگاه خبري ايلام بيدار، بنده مهدي ويسه هستم عضو هيئت علمي دانشگاه ايلام كه افتخار جانبازي را در دوران دفاع مقدس پيدا كردم.
از چه سني در جبهه حضور يافتيد؟
از سن 18 سالگي در جبهه حضور داشتم و در مناطق مختلف عملياتي در كسوت پاسداري انجام وظيفه كرده ام.
چه شد كه تصميم گرفتيد عازم جبهه شويد؟
در واقع بايد گفت در آن مقطع كنوني فضايي شكل گرفت كه دفاع از سرزمين بعنوان يك ارزش تمام عيار محسوب مي شد كه حفظ آن با توجه به انقلابي كه مردم ايران نيز انجام داده بودند از اهميت بالايي برخوردار بود و من نيز همچون بسياري از جوان ها در جبهه حضور يافتم.
در چه عمليات هايي شركت داشتيد؟
بنده در عمليات هاي متعددي حضور داشتم كه از جمله آن مي توان به نظير عمليات هايي همچون والفجر 10، بيت المقدس 3، عمليات چلچراغ، ميمك و كربلاي يك اشاره كرد.
در كدام عمليات به درجه جانبازي نائل آمديد؟
بنده در عمليات والفجر 10 و در منطقه تيمور ژنان حلبچه جانباز شدم.
ماجراي جانبازي تان را برايمان توضيح دهيد.
در جريان عمليات والفجر 10، دشمن بعثي در حركتي غافلگيرانه اقدام به حمله شيميايي عليه نيروهاي رزمندگان و مردم بي دفاع كرد و گروهاني كه درگير با عمليات بودند 100 درصد از اين حمله آسيب ديدند.
در جريان اين حمله بزرگ بعثي تعداد هشت بمب به صورت مستقيم بر روي محيط مذكور فرود آمد كه همگي شيميايي بودند.
ماجرا از اين قرار بود كه بوي ناشي از بمب هاي شيمايي به گونه اي لذت بخش بود كه از رايحه هاي خوشبوكننده در آنها استفاده شده بود لذا بنده و برخي ديگر از بچه هاي رزمنده به واسطه اينكه از لحاظ جسماني قوي بوديم كمتر خطر را احساس كرديم و به فكر خنثي كردن افتاديم.
بعد از اين ماجرا فهميدم به لحاظ تنفسي و گوارشي دچار مشكل شدم و اكنون نيز داراي 25 درصد آسيب ديدگي حاد ريوي و داراي سوختگي كامل ريه هستم.
به فكر درمان اين مشكل هم بوده ايد؟
بله. از همان زمان و بعد از پيروزي جنگ به فكر درمان اين مشكل از طرق مختلف بودم اما با توجه به اينكه انجام عمل مربوطه و احتمال زنده ماند نصف مي شد ديگر ترجيح دادم تا عمل جراحي انجام ندهم.
يكي از خاطرات آن زمان پر افت و خيز را نيز برايمان بازگو نماييد.
در جريان تجاوز رژيم بعثي به مناطق غرب و از جمله استان ايلام، آنها موفق به حضور در مناطقي از ارتفاعات پيرمحمد در شهرستان ملكشاهي شدند كه از اين حيث نيز به همراه ساير همرزمان تصميم به پس گيري اين منطقه شديم.
در همين ميان و در حجم وسيعي از اتش رزمندگان اسلام بر عليه عراقي ها در نهايت توانستيم بالگرد عراقي را در ان منطقه ساقط و دشمن را به راحتي از اين ارتفاعات عقب برانيم كه اين خود باعث خوشحالي و تقويت روحيه رزمندگان ايلامي شد.
در حال حاضر چه فعاليتي داريد؟
بعد از دوران پرالتهاب و پرافت و خيز دفاع مقدس و توفيق دفاع از سرزمين، فرصتي برايم پيش آمد تا بتوانم به ادامه تحصيل خود بپردازم.
در دوران دبيرستان هم بسيار زرنگ بودم و حتي در ان زمان با توجه به شرايط موجود بدون استفاده از معلم موفق به اخذ مدرك ديپلم شدم.
مدارج علمي
بعد از طي اين مقطع و شركت در آزمون كنكور موفق به قبولي در رشته كشاورزي در دانشگاه تبريز شدم كه با توجه به بعد مسافت از رفتن صرف نظر كردم اما در سال بعد در مقطع دامپروري قبول و بعد از ان در رشته مهندسي كشاورزي به فعاليت درسي خود ادامه و در نهايت با توجه به علاقه ام به علوم انساني موفق به قبولي در كارشناسي ارشد مديريت و در نهايت دكتراي مديريت شدم.
هم اكنون نيز عضو هيئت علمي دانشگه ايلام در گروه مديريت هستم و مقالات متعددي را نيز در حوزه هاي انساني و كاري خود ارائه داده ام و علاوه بر اينها موفق به چاپ پنج جلد كتاب مرتبط با حوزه فعاليت كاري خود نيز شده ام و امسال نيز در آستانه دانش ياري هستم كه در حال سپري كردن مراحل آن هستم.
چه كساني در زندگي بر روي شما تأثير داشته اند؟
دو نفر از دوستان دانشگاهي بسيار بروي بنده تأثير مثبت داشته اند اول دكترياريكه در دانشكده علوم انساني دانشگاه ايلام فعاليت دارند و دوم نيز دكتر تابان كه از نخبگان دانشگاهي هستند.
آيا با دوستان زمان جبهه ارتباط داريد؟
بله بسيار بسيار زياد ارتباط دارم و حتي بهترين و زيباترين حسم با آنها رقم مي خورد.
نوع نگاه ها به جامعه ايثارگران را در جامعه چگونه مي بينيد؟
مردم ما براي ايثارگران واقعي كه در جنگ به آنها آسيب جدي وارد شده بسيار احترام و ارزش قائل هستند كه در نوع خود رضايت بخش است.
در پايان اگر صحبتي داريد بفرماييد.
در واقع ايثارگران افرادي مورد اعتماد هستند كه در جنگ تحميلي آزمون خود را به خوبي داده اند و مي طلبد كه نگاه ها به اين قشر نگاهي اسلامي، انقلابي و ديني باشد، مديران دستگاه ها بايد از ظرفيت و توان اين قشر نهايت استفاده را ببرند نه آنكه انان را به حاشيه برده و تسويه حساب كنند.
6034