تاریخ انتشار: ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۱۸:۰۵

تهران – ایرنا – دولت تركیه سال ها است كه علاوه بر تلاش برای گسترش نفوذ در آسیای مركزی، همت خود را بر حضور در كشورهای همسایه ایران، از جمله افغانستان گذاشته است تا با توجه برخی مشتركات فرهنگی تاثیر گذاری خود را در این كشور هم بیشتر كند.

هواپیمایی تركیه پنجشنبه ، پرواز مستقیم میان هرات، در آن سوی مرز ایران را با استانبول برقرار كرد تا زمینه ای باشد برای گسترش مناسبات چند وجهی بیشتر در این كشور، چرا كه اوزان طغرل، سفیر تركیه در كابل نیز گفته است آنكارا با راه اندازی این پرواز مستقیم میان هرات و استانبول قصد دارد زمینه را برای بهبود روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی دو كشور فراهم آورد.
وی قبل از راه اندازی این خط هوایی، از اقدامات تركیه برای نیل به این هدف به ویژه از طریق سرمایه گذاری در شهرك صنعتی هرات، راه اندازی كنسولگری تركیه در این شهر، اعطای بورس تحصیلی به جوانان هراتی برای ادامه تحصیل در تركیه خبر داد و گفت كه با وجود اینكه صادرات تركیه به هرات به صدها میلیون دلار می رسد، اما در یك سال گذشته ولایت هرات بیش از 10 میلیون دلار از تولیدات داخلی خود را به تركیه صادر كرده است.
ناگفته نماند كه ولایت هرات به تدریج می رود اهمیت بین المللی بیشتری بیابد چرا كه در حال حاضر، علاوه بر تركیه كه به زودی نمایندگی سیاسی اش را نیز در آن شهر راه اندازی می كند، ایران، پاكستان، هند و تركمنستان نیز در آن كنسولگری دارند و پروازهای مستقیم این شهر در همسایگی خراسان رضوی به برخی شهرها و پایتخت های جهان برقرار است.
صرف نظر از تحولات جدید اجتماعی و یا اقتصادی جدید در هرات كه یكی از شهرهای مهم افغانستان است، تركیه نه فقط به هرات، بلكه به كلیت افغانستان در منطقه آسیای مركزی چشم دوخته است تا شاید بتواند هم استیلای فرهنگی و سیاسی خود را در كشورهای منطقه تقویت كند و هم بتواند راه نفوذ به شرق را هموارتر ساخته و بهره های لازم را از این كشور ببرد.
آنكارا به رغم تلاشی كه طی 2 دهه اخیر برای نزدیكترشدن به غرب و حتی پیوستن به اتحادیه اروپا كرده است براحتی نمی تواند از شرق و به ویژه آسیای مركزی كه افغانستان نیز جزوی از آن است، غافل بماند.
در واقع بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق بود كه سلیمان دمیرل، نخست وزیر وقت تركیه در سال 1992 گفته بود كه 'تركیه به كشورهای آسیای مركزی علاقه مند است و در نتیجه مایل است، منطقه نفوذ خود را از آدریاتیك تا دیوارهای چین كه هم مرز با افغانستان نیز هست گسترش دهد'.
به ویژه بعد از شكل گیری و تقویت سازمان همكاری های اقتصادی شانگهای (به همت چین كه بیش از نیمی از جمعیت جهان را در بر می گیرد) تركیه بیشتر می كوشد با نفوذ در افغانستان و دیگر كشورهای این منطقه همچون تاجیكستان ، ازبكستان، پاكستان، قرقیزستان و قزاقستان راه خود را بهتر به سوی سازمان همكاری های شانگهای باز كند.
همانگونه كه اشاره شد اگرچه تركیه بیشتر به اتحادیه اروپا و پیوستن به آن چشم دوخته است اما حضور اقلیت ترك زبان در افغانستان شامل ازبك ها و تركمن ها با جمعیتی در حدود 10 تا 15 درصد جمعیت این كشور موجب شد تا آنكارا در طول قرن بیستم همواره نگاهی مهم به استفاده از این پتانسیل برای نفوذ در افغانستان داشته است و نگاه به شرق را حتی مكمل نگاه به غرب تلقی كند.
نكته قابل توجه اینكه حزب حاكم عدالت و توسعه نیز این حركت را ناقض حركت پیشین خط دیپلماسی (نگاه صرف به غرب و اروپا) نمی داند، بلكه آنرا مكمل آن می شناسد، همانگونه كه زمانی احمد داود اغلو، نخست وزیر این كشور معتقد بود كه 'هرقدر تركیه كمان خود را به آسیا بیشتر بكشد، همان قدر تیرش بهتر به اروپا می نیشیند و بخت بیشتری برای عضویت در اتحادیه اروپا را نصیب خود می كند'.
همین دیدگاه بود كه سبب گسترش روابط تركیه با ملل محتلف آسیای مركزی و افغانستان تا چین شده است و با توجه به اهداف بلند مدت سیاست خارجی اش در منطقه بخصوص در آسیای مركزی تلاش دارد تا با همه این كشورها روابط حسنه داشته باشد.
چند روزی است كه رئیس جمهوری تركیه در منطقه بسر می برد و امروز با مقامات ازبكستان دیدار داشته است.
تركیه به دلیل اهمیت راهبردی افغانستان در آسیای مركزی علاقه خاصی به توسعه مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با این كشور دارد و به همین دلیل سعی می كند از هر ابزاری برای نفوذ بیشتر در این كشور بهترین بهره را ببرد.
از جمله بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و تشكیل جناح های متكثر قدرت در افغانستان بود كه با تغییر شعار 'پان تركیسم' به 'پان اسلامیسم' برای حمایت از بقایای نژادی خویش در افغانستان، مدت ها در راستای منافع تركیه به مدت دو دهه از ژنرال عبدالرشید دوستم جنگ‌سالار ازبك و حزبش (جنبش ملی اسلامی افغانستان) كه معاون رئیس‌جمهور افغانستان می‌باشد، پشتیبانی كرد.
دوستم به تازگی با سفر به آنكارا و ریاض مذاكراتی را نیز با مقامات تركیه و عربستان داشته است.
البته فراموش نشود كه مردم محروم افغانستان كه از تاریخ زیادی هم برخوردار نیستند به سبب عدم هم مرزی با تركیه، احساس نامطلوبی نسبت به اقدامات تركیه در منطقه ندارند، لذا دولت تركیه با استفاده از همین فرصت سعی می كند نفوذ سیاسی اقتصادی و فرهنگی خود را در افغانستان بهبود بخشیده و گسترش دهد و برنامه های فرهنگی اقتصادی و بازسازی و سیاسی خود را در به ویژه در مناطق ترك زبان افغانستان پیاده كند.
همین حس افغان ها نسبت به ترك های تركیه موجب شد كه آنكارا همواره ادعا كند در امور داخلی افغانستان مداخله نمی كند و در این بین تلاش می كند تا نقش چند بعدی تركیه باعث افزایش واكنش ها بر علیه این كشور در دولت و یا میان مردم افغانستان نگردد.
دولت تركیه بعد از تحولات سیاسی پس از فروپاشی شوروی (سابق) بسیار كوشید تا مدل سیاسی سكولار حكومت خود را (كه تا حد زیادی نیز مورد حمایت امریكا و اروپا هست) به عنوان الگویی برای حكومت داری در افغانستان مطرح كند.
چرا كه تلاش تركیه برای دین زدایی از عرصه اجتماعی و سیاسی افغانستان به راحتی توانست این كشور را به عنوان یك مدل موفق سیاسی از جهان نزد نخبگان سیاسی این كشور جا بیاندازد، به همین منظور دولت و شركت های تركیه ای سعی می كنند برای نیل به هدف مذهب زدایی از جامعه افغانستا، این فرهنگ سكولاریسم را به بهترین نحو از طریق توزیع و پخش فیلم ها و سریال های تركیه ای پی بگیرند.
دولت تركیه در بعد سیاسی همچنین كوشید تا با استفاده از توان دیپلماسی خود در كاهش دو مشكل عمده افغانستان، یعنی تغییر نوع نگاه پاكستان به افغانستان و مساله جدیدتر، یعنی مذاكره دولت این كشور با طالبان نقش قابل توجهی بازی نماید، تا جایی كه نام تركیه هنوز به عنوان كشور برگزار كننده مذاكرات صلح افغانستان (دولت با گروه طالبان) بر سر زبان ها است.
در بعد نظامی هم در واقع در میان اعضای ناتو این فقط تركیه بود كه پتانسیل ها و اشتراكات متعددی را با افغانستان داشت و در طول سال های گذشته نیز كوشید جدا از كمك به آموزش نیروهای افغان عملا نقش قابل احترامی را در این كشور این كشور به دست آورد.
** در بعد اقتصادی
در بعد اقتصادی نیز دولت تركیه در سال های اخیر جدا از برنامه وسیع كمك های اقتصادی برای افغانستان، به طور گسترده ای در ساخت و ساز كارخانه ها، مدارس، بیمارستان ها، سرمایه گذاری های مختلف و صادرات به بازار نوپای افغانستان فعال بوده است.
آنكارا برای نیل به اهداف اقتصادی از افغانستان از بهترین ابزار سیاسی نیز بهره جست، بطور مثال در زمان جنگ آمریكا و در واقع غرب و سازمان آتلانتیك شمالی (ناتو) در افغانستان برای زدودن آثار سیاسی و نظامی شوروی سابق از خاك افغانستان بود كه آنكارا سعی كرد در قالب ائتلاف تحت رهبری آمریكا یا در چارچوب نیروهای ایساف به افغانستان نیرو بفرستد، نیرویی كه هنوز یك هزار و 700 تن از آنها در آن كشور باقی مانده اند.
در جریان سفر «اشرف غنی» رئیس‌جمهور افغانستان به تركیه در دسامبر سال 2015 بود كه اردوغان تصریح كرد كه «مشكل افغانستان، مشكل ما است، و موفقیت آن‌ها نیز موفقیت ما است.» وی همچنین اطمینان داد كه سربازان تركیه تا زمانی كه افغان‌ها بخواهند در این كشور باقی خواهند ماند.
این نیروها كه ابتدا 278 نفر و بعدها به 871 نفر رسیده بودند حتی براساس یك قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در سال 2001، ماموریت یافته بودند تا پایان 2003 در آن كشور بمانند و امروزه به آموزش نیروهای نظامی، انتظامی و امنیتی این كشور مشغول هستند.
در واقع تركیه با اعزام این نیروهای در ظاهر نظامی به افغانستان كوشید تا با در نظرداشتن ملاحضات گوناگون سیاسی اقتصادی، امنیتی و فرهنگی، نفوذ خود را در این كشور گسترش دهد و از پتانسیل های همكاری با افغانستان نوین بهره گیرد، یعنی با این حركت نظامی و سیاسی، پایه های نفوذ قدرت سیاسی و اقتصادی خود را در افغانستان مستحكم تر كرد.
تركیه با همین نفوذ سیاسی و امنیتی همچنین كوشید بعد از جنگ افغانستان و بعد از استقرار دولت ملی در این كشور، نقش پررنگی را در فرایند بازسازی اقتصادی و اجتماعی افغانستان ایفا كند، از اینرو اعطای بیش از 100 میلیون دلار كمك مالی در چهارچوب تعهدات آنكارا در كنفرانس لندن، تشكیل كمیسیون مشترك اقتصادی بین دو كشور (كه از زمان تشكیل نخستین جلسه آن در سال 2005 در آنكارا تاكنون ادامه دارد)، از جمله اقدامات دیگر دولت تركیه برای نفوذ اقتصادی بیشتر در افغانستان است.
بعد از این بود كه ده ها شركت خصوصی تركیه موفق شدند با سرمایه گذاری های میلیاردی در بخش های مختلف افغانستان، نام تركیه را به عنوان یكی از بزرگترین سرمایه گذاران حاضر در افغانستان، مطرح كنند.
هزینه این پروژه ها از محل بودجه ملی تركیه نبوده و در واقع فرصت بهره گرفتن از منابع مالی بین المللی را در اختیار شركت‌های تركیه قرار داده و از این منظر افغانستان تبدیل به بازار مناسبی برای صدور خدمات فنی و مهندسی تركیه شده است.
اما از آنجایی كه دولت افغانستان از تلاش های تركیه در امر بازسازی اقتصادی و فرایند باز گرداندن صلح و ثبات به این كشور استقبال می كند؛ می توان متصور شد كه تركیه در آینده نقش بیشتر اقتصادی، دیپلماتیك و سیاسی را در افغانستان بر عهده خواهد گرفت .
تركیه در یك دهه گذشته هم در كنفرانس توكیو و هم در كنفرانس لندن تعهد كرده بود تا سال 2017 حدود 150 میلیون دلار به افغانستان كمك كند، بنابراین این كشور امروزه یكی ازبزرگترین سرمایه‌گذاران خارجی در افغانستان به شمار می رود كه حتی ایجاد یك مسیر ترانزیتی خاص با عنوان 'راه لاجورد' را از تركمنستان، آذربایجان و در نهایت تركیه و اروپا را در دستور كار خود قرار داده و می كوشد از این امر به عنوان فرصتی برای گسترش نفوذ خود استفاده كند.

** نفوذ نرم فرهنگی
بطور كل می توان گفت كه حضور موثر تركیه در دو بعد سیاسی- امنیتی و اقتصادی- اجتماعی، موجب افزایش قدرت نرم این كشور در صحنه تحولات افغانستان شده است، چون به نظر می رسد آنكارا با هوشیاری فراوان می كوشد با گسترش فعالیت در بخش غیرنظامی ایساف و حضور موثرتر و پررنگ تر در بخش های اقتصادی و اجتماعی، اعتماد دولتمردان و مردم افغانستان را به خود جلب نماید.
همین نفوذ معنوی دولت تركیه در دولت و ملت افغانستان موجب شد تا رهبران تركیه امیدوار باشند تا دولت افغانستان اقدام لازم برای پاكسازی نفوذ گروه فتح الله گولن در این كشور كه آنكارا آن را یك گروه تروریستی می داند، انجام دهد.
یعنی اینكه آنكارا با اعتماد سازی در كابل درصدد تحكیم بنیان‌های معرفتی فرهنگ بومی و تعمیم ارزش‌ها، دانش‌ها و نگرش‌های خود به فراسوی مرزهای جغرافیایی خود است كه در این رهگذر از دیپلماسی نرم و قدرت فرهنگی بهترین بهره گرفته و می‌گیرد.
آنكارا حتی به همین منظور با راه اندازی یك نهاد ویژه با عنوان موسسه توسعه و همكاری جهان ترك (تیكا) وابسته به نهاد ریاست جمهوری تركیه بسیاری از اهداف سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تركیه را در این كشور پی می گیرد.
همین موسسه بود كه در 25 شهریور سال گذشته از دولت افغانستان خواسته بود تا مدارس افغان - ترك وابسته به جریان فتح الله گولن را كه 20 سال در افغانستان سابقه فعالیت آموزشی و فرهنگی دارد، ببندند.
البته تركیه پیش از این نیز بارها خواستار توقف فعالیت این مدارس شده بود كه از جمله در هرات نیز فعالیت می كند اما با مقاومت نمایندگان مجلس، مردم و وزارت آموزش و پرورش افغانستان مواجه شده بود، چرا كه مجلس افغانستان این مدارس را در بخش آموزش و پرورش برای كودكان افغان كارآمد ارزیابی می كند.
چون افغانستانی كه به استناد آمار وزارت آموزش و پرورش این كشور، بیش از 60 درصد مردم آن بی سواد هستند، تحت آموزش همین مراكز آموزشی جریان گولن، توانسته اند بهترین رتبه ها را برای آزمون ورودی دانشگاه‌ها و مسابقات علمی كسب كنند.
اما همین دولت افغانستان سال گذشته با واگذاری 16 مدرسه افغان - ترك به تیكا موافقت كرد، چرا كه دولت تركیه گفته بود از این پس تحصیل در این مدارس تحت مدیریت دولت تركیه (نه گولن) رایگان و با كیفیت بهتر انجام خواهد گرفت.
در هر حال، تركیه چند سالی است دامنه فعالیت های آموزشی خود را درافغانستان با این شعار كه زبان تركی بعد از عربی دومین زبان فراگیر در جهان اسلام است، گسترش می دهد و با تجسم دنیای جدید پیش روی دانش آموزان، مخاطب افغان خود را ترغیب به آموزش این زبان می كند.
چرا كه پیشتر همین نوع فعالیت ها را در دیگر كشورهای آسیای مركزی آغاز كرده بود، چون دولت آنكارا طی سال های اخیر قراردادهای مختلفی را با كشورهای آسیای مركزی در حوزه توسعه همكاری اقتصادی، تجاری، فرهنگی و آموزشی، سیاسی و نظامی، سرمایه گذاری های مشترك هم در كشورهای مقصد و هم در كشورهای ثالث امضاء كرده است.

** دیدگاه تحلیلگر
دولت تركیه به ویژه بعد از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسـعه در آنكارا، كوشید با انجام اصلاحات داخلی و خارجی در عرصه سیاسی و فرهنگی به حلقه بازیگران قدرت نرم در عرصه های منطقـه ای بپیوندد.
این كشور با عمق بخشیدن به سیاست های توسعه طلبانه خود و انجام اقدامات چند وجهی در ابعاد فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تلاش می كند در رقابت با سایر قدرت‌های منطقه‌ای از جمله ایران، روسیه، آمریكا، هند و چین در این منطقه براحتی دستاوردهای زیادی را نصیب خود كند.
دولت آنكارا برای نیل به اهداف سیاسی و اقتصادی بیشتر تلاش می كند با شیوه های مختلف نرم افزاری و با كمك ابزارهای صنعت فرهنگ زمینه های فرهنگی را برای نفوذ نرم با هدف گسترش قدرت سخت (اقتصادی و سیاسی و نظامی) در آن كشور فراهم آورد.
به همین منظور ضمن تقویت دیپلماسی علمی و فرهنگی خود در افغانستان و اعطای آموزش های هدفمند به جوانان این كشور، بطور همزمان میزبان ده ها هزار دانشجو از افغانستان در دانشگاه های تركیه است كه بعد از فارغ التحصیلی اهداف فرهنگی تركیه را در كشور خود پیگیری می كنند.
در عین حال، این كشور علاوه بر نهادهایی كه پیشتر اشاره شد، با راه اندازی یك موسسه فرهنگی دیگر به نام بنیاد 'یونس امره'، افزایش این بورس های تحصیلی به افغان ها، آموزش كارمندان دولت افغانستان در سطح وسیع، برگزاری نمایشگاه های مختلف فرهنگی و هنری، كنسرت های موسیقی و به ویژه از طریق توزیع و پخش فیلم ها و سریال ها با چاشنی غلیظ فرهنگ تركی در سطح جامعه و در شبكه های صوتی و تصویری دولتی افغانستان، توسعه گردشگری، آموزش زبان تركی استانبولی و كمك به رسانه‌های همگرا با جریان ترك‌گرایی و پان‌تركیسم سعی می كند از هیچ تلاش هدفمند برای گسترش نفوذ در این كشور كوتاهی نكند.
البته رایزنی فرهنگی و خانه های فرهنگ تركیه در شهرهای مختلف افغانستان به همراه بنیاد فرهنگی تركیه حداكثر سعی خود را برای نیل به این هدف ملی كشورشان در افغانستان به كار می بندند.
از دیگر اقدامات دولت تركیه در این خصوص می توان به كمك و مشاركت در ساخت و یا بازسازی مساجد و مدارس دینی با محوریت آموزه های مكتب دینی حنفی، تاسیس دانشگاه پزشكی، دانشگاه كابل، یك دانشكده علوم سیاسی و یك موسسه علمی مستقل با نام 'مدرسه پدر مولانا' در بلخ اشاره كرد.
دولت تركیه به سبب میزبانی از آرامگاه مولانا جلال الدین بلخی كه زادگاه او در بیش از 800 سال قبل جزو خراسان بزرگ ایران بود، از این شاعر بزرگ فارسی زبان نیز به عنوان یك وجه مشترك فرهنگی میان افغانستان و تركیه یاد كرده و سعی می كند به حق یا به ناحق از او بیشترین بهره برداری فرهنگی را بنماید.
آنچه كه حائز اهمیت است این است كه سیاستمداران حاكم در كابل نیز سعی می كنند تركیه را با تكیه بر 'قدرت نرم' این كشور در عرصه های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی به عنوان الگوی شاخص توسعه سیاسی و اقتصادی به شهروندان خود معرفی كنند.
حاكمان جدید تركیه كه از طریق پیروی از اصول سه گانه سكولاریسم، دموكراسی و بازار آزاد زمام قدرت را در آنكارا به دست گرفتند و براساس دكترین 'عمق استراتژیك' رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری فعلی و پیشتر توسط احمد داووداغلو، نخست وزیر سابق، سعی دارند رؤیای نئوعثمانی را در منطقه آسیای مركزی و قفقاز، خاور میانه و حتی شرق اروپا گسترش دهند، بی تردید نمی توانند از افغانستان چشم بپوشند.
اما از آنجایی سیاست های تركیه در شمال آفریقا و خاورمیانه با انقلابات بهار عربی نتیجه مطلوبی به ویژه در مصر نداشت و حضور ایران، روسیه و حتی آمریكا در سوریه نیز برخی برآوردهای این كشور را در سیاست های منطقه ای اش با شكست مواجه ساخت، بنابراین رهبران تركیه سعی می كنند در جبهه های دیگر از جمله در آسیای مركزی برای احیای عمق استراتژیك و قدرت نرم ˈتركیه نوینˈ غافل نمانند.
به عبارت دیگر اكنون كه اردوغان و هم فكرانش رویای پیوستن به اتحادیه اروپا (غرب) و بدل شدن به قدرت اول خاورمیانه را حداقل برای مدتی طولانی تمام شده می بینند، تلاش خواهند كرد حد اقل از دو منطقه در شرق، یعنی قفقاز-آسیای مركزی شامل افغانستان و كمتر عقبتر، یعنی استان سینكیانگ چین، مغولستان و در واقع مناطق ترك نشین شرق بی نصیب نمانند.
آساق**138**
گزارش از علی نصیری**