تهران - ایرنا - روزنامه آمریكایی واشنگتن پست در مقاله ای، با تاكید براینكه اگر آمریكا بخواهد تحریم های سخت تر علیه ایران اتخاذ كند، یقینا خود را فریب داده است، نوشت: اتحادیه اروپا مقابل شركت هایی كه بخواهند به تبعیت از تحریم های آمریكا، از تجارت با ایران خودداری كنند، خواهد ایستاد.

«اتحادیه اروپا مقابل شركت هایی كه به تبعیت از تحریم های آمریكا، از تجارت كردن با ایران خودداری كنند، خواهد ایستاد و مشوق های مالی به آنها عرضه خواهد كرد تا به تجارتشان با ایران ادامه بدهند. اگر آمریكا شركت های اروپایی را جریمه كند, اتحادیه اروپا هم اقدامات تلافی جویانه تجاری علیه واشنگتن انجام خواهد داد.»
«اگر ترامپ در برجام بماند و در عوض تحریم هایی هرچه سخت تر علیه تهران مقرر كند، یقینا خود را فریب داده است.»
«اگر سند و مدرك روشنی دال بر عهد شكنی ایران در قبال برجام در میان نباشد، هر فشار اقتصادی كه آمریكا علیه ایران اجرا كند؛ اثرش به مراتب كمتر از فشارهای مشابهی است كه پیش از توافق اجرا شده بود.»
متن مقاله واشنگتن پست به قلم 'كالین اچ. كال' و ' ویپین نارانگ' به شرح زیر است:
راهبرد «دونالد ترامپ» برای فشار و تهدید علیه برنامه هسته ای هیچ یك از كشورهای ایران و كره شمالی جواب نخواهد داد.
در روز 24 آوریل / 4 اردیبهشت / ' امانوئل مكرون' رئیس جمهور فرانسه وارد كاخ سفید شد با این ماموریت كه 'ترامپ' را برای حفظ برجام متقاعد كند.
اما ظاهرا مكرون در این ماموریت شكست خورد.
مكرون بعد از ملاقات و گفت و گو با ترامپ به خبرنگاران گفت كه ترامپ در این دیدار همان نظر همیشگی اش را راجع به برجام تكرار كرد و گفت كه این توافق 'بدترین توافقی است كه تا به حال بدست آمده است، یك كابوس است؛ یك فاجعه و مصیبت است'.
مكرون اشاره كرد كه ترامپ به او تاكید كرده است كه حتما به قولی كه در انتخابات داده است عمل خواهد كرد و در روز 12 ماه مه / 22 اردیبهشت/ كه روز تصمیم گیری او در مورد برجام است ؛ این توافق را پاره خواهد كرد .
از لحظه ای كه مكرون این اظهارات را بیان كرده؛ این مفهوم روز به روز عینیت بیشتری پیدا كرده است .
تمام این نكات برشمرده شده از بدیهیات بود. منتها رئیس جمهور فرانسه در صحبت هایش به موضوعاتی هم اشاره كرد. مكرون گفت:' تجربه ترامپ در مورد كره شمالی بر این اصل است كه تصور می كند با اتخاذ رویكردهای سخت، می توان طرف مقابل را وادار به حركت به سمت توافق بهتر كرد.'
در ادامه دیدگاه واشنگتن پست آمده است: با این حساب مشخص شد كه ترامپ به خصوص در این مقطع كه مشغول تهیه یك سیاست مشخص برای آمریكا در قبال ایران و كره شمالی است؛ گویا عمیقا به اشتباه افتاده است و بر پایه یك سری فرضیات معیوب در مورد هر دو كشور، درحال گام برداشتن است.
فرض معیوب ترامپ در مورد كره شمالی این است كه او تصور می كند با 'تهدید و حداكثر فشار' می تواند حریف را به زور قانع كند كه با قبول شروط آمریكا به پای میز مذاكره در مورد برنامه هسته ای اش بیاید. اما هرگز این طور نیست.
فشارهای آمریكا احتمالا محرك اولیه برای ترغیب رهبر كره شمالی ' كیم جونگ اون' به معامله كردن نخواهد بود. ضمن آنكه مطلقا نباید دچار توهم شویم و تصور كنیم كه پیونگ یانگ زیرساخت های هسته ای اش را متلاشی خواهد كرد. این فرضیات ناقص و معیوب ترامپ و توقعات بیجای او مانع از آن می شود كه یك كشمكش هسته ای به طرزی صلح آمیز حل و فصل شود.
از آن مهم تر، رونویسی كردن از روی دست یك چنین معامله ای با كره شمالی برای تعامل با ایران، خطایی بس بزرگ تر خواهد بود.
ترامپ تصور می كند كه وقتی اواخر ماه مه و یا اوائل ژوئن به اجلاس سران آمریكا و كره شمالی می رود ، رهبر كره شمالی كلید برنامه هسته ای كشورش را به او تحویل خواهد داد.
ترامپ تصور می كند كه كارزار او برای بكار بردن تحریم های اقتصادی؛ و جار و جنجال های توئیتری اش با عنوان ، تهدید ' آتش و خشم' و ' مرد كوچولوی راكتی' بخوبی كارساز بوده است و منطق كاخ سفید هم در انجام وظیفه موفق بوده و موجب شده است تا كره شمالی اینك خود را در مقابل فشارهای اقتصادی و نظامی حسابی آسیب پذیر احساس كند و زیر بار این فشارها حاضر به مبادله سلاح های هسته ای اش بشود و این سلاح ها را كه دیر زمانی آنها را ' گنجینه شمشیر عدالت' می دانست؛ از آن چشم بپوشد منتها بشرطی كه در ازای آن، شمشیر تحریم ها از روی سرش برداشته شود و نیز خاطرش آسوده شود كه آمریكا به او حمله نخواهد كرد.
اما هیچ نشانه ای دیده نمی شود كه نشان دهد كره شمالی احساس ضعف می كند چه از حیث اقتصادی و چه از هر لحاظ دیگر.
هیچ نشانه ای به چشم نمی خورد كه نشان دهد كیم مایل است در ازای مزایای اقتصادی، تضمین های امنیتی و یا هر مشوق دیگری كه ترامپ ممكن است به او پیشنهاد بدهد؛ حاضر باشد زرادخانه هسته ای اش را تحویل بدهد.
كیم بعد از آزمایش معنادار گداخت هسته ای اش در سپتامبر سال گذشته و سومین آزمایش موشك های بالستیك بین قاره ای اش در نوامبر گذشته؛ اعلام كرد كه نیروی پیشگیرانه هسته ای كره شمالی ' تكمیل شده' است و این كشور می تواند اولویت هایش از قبیل توسعه اقتصادی را تغییر بدهد.
كیم ماه گذشته پیش از دیدار با رئیس جمهوری كره جنوبی ' مون جای - این'؛ گفت كه كره شمالی آزمایش های هسته ای اش را خاتمه خواهد داد و سایت آزمایش های هسته ای اش كه در ماه سپتامبر از آن استفاده كرده است را خواهد بست.
معنای حقیقی این صحبت رهبر كره شمالی این است كه كشورش به آن سطح از توانایی هسته ای رسیده است كه دیگر نیازی به آزمایش كردن تسلیحات هسته ای اش ندارد.
ترامپ از این اعلان رهبر كره شمالی بسیار خوشش آمد و آن را ستود؛ اما واقع امر این است كه كره شمالی فقط همین یك سایت آزمایش هسته ای را ندارد بلكه سایت های بسیار دیگری هم برای این كار دارد.
جالب است؛ ترامپ فكر می كند كه كیم در مقابل او ضعف نشان داده است ؛ در حالیكه خود كیم شخصا معتقد است كه این ' اغواگری مسحور كننده' قدرت او بوده است كه در این زمینه موفق بوده است.
ترامپ فكر می كند می تواند هنگام خروج از پیونگ یانگ, حتما همراه با تسلیحات هسته ای كره شمالی این كشور را ترك خواهد كرد. كیم هم فكر می كند كه می تواند از این اجلاس سربلند بیرون آید و از آن پس رئیس جمهوری آمریكا كشور او را یك قدرت هسته ای بالفعل به رسمیت شناخته است.
اما حق، فقط با یكی از آنها می تواند باشد.
چشم انداز اینكه كره شمالی به همین زودی ها زرادخانه اتمی اش را نابود كند؛ بسیار ضعیف است. حتی با وجود آنكه ماه گذشته سران دو كره در منطقه خلع سلاح شده با یكدیگر دیدار كردند هم نمی تواند خللی در این فرض ایجاد كند.
بله. بیانیه مشترك كیم و مون بر یك پیمان صلح كه به جنگ دو كره برای همیشه خاتمه بدهد و نیز بر یك شبه جزیره عاری از هسته ای اشاره دارد كه این فقط از مجرای خلع سلاح هسته ای شدن كامل منطقه امكان پذیر است.
اما كره شمالی اگر بنا شود كاملا خلع سلاح هسته ای شود؛ مطمئنا آن را مشروط به آن خواهد كرد كه در سطح جهان، همه كشورها خلع سلاح هسته ای شوند؛ از جمله آمریكا.
' جان بولتون' مشاور جدید امنیت ملی ترامپ در مورد لزوم خلع سلاح هسته ای شدن كره شمالی خواستار پیروی از مدل 'لیبی' شده است یعنی این كه سلاح های هسته ای كره شمالی زیر نظر و تحت مراقبت آمریكا قرار بگیرد.
اما رهبر كره شمالی كاری را كه ' معمر قذافی' رهبر وقت لیبی كرد و تجهیزات هسته ای اش را تحویل داد، یك 'عمل احمقانه ' دانسته است.
معمر قذافی در سال 2003 برنامه هسته ای اش را تسلیم كرد اما با وجود این؛ آمریكا و متحدانش در عرض كمتر از یك دهه بعد رژیم قذافی را ساقط كردند .
كیم به نظر نمی رسد اشتباه قذافی را تكرار كند. برخلاف قذافی؛ همین حالا هم سلاح های هسته ای كیم جونگ اون فعال است.
با همه این اوصاف؛ هنوز هم شانس اینكه در تعامل با كره شمالی اهرم دیپلماسی موفق باشد وجود دارد.
راهكارهای دیپلماسی در این تعامل می تواند بر این منوال باشد: 1- پایان آزمایش های هسته ای البته مشروط بر دائمی بودن و قابل تصدیق بودن، 2- كاهش توانمندی های هسته ای و موشكی در دوره زمانی مشخص ؛ 3- تعیین یك فرآیندی برای تنش زدایی در شبه جزیره كره.
اما اگر ترامپ فكر می كند كه در دیدار آتی اش با كیم؛ رهبر كره شمالی خودش را در یك سوراخ موش قایم خواهد كرد؛ مطمئن باشید كه آنجا مرگ دیپلماسی در این مشاجره رقم خواهد خورد و هردو كشور وارد فاز جنگ خواهند شد.
در آن صورت ؛ مسلما رضایت خاطر بولتون هم فراهم خواهد شد چون او گفته بود:' اجلاس سران ترامپ و كیم , حداقل این فایده را دارد كه بی تاثیر بودن دیپلماسی را نشان خواهد داد و آنگاه است كه آمریكا می تواند سایر گزینه ها را مرور كند'.
یقینا اگر بنا شود جنگی میان آمریكا و كره شمالی رخ بدهد، فاجعه ای اتفاق خواهد افتاد و صدها هزار و بلكه میلیون ها انسان كه هیچ نقشی در راه افتادن این جنگ نداشته اند، از بین خواهند رفت.
فرضیات ترامپ در مورد ایران، به همان میزان خطرناك است.
توافق هسته ای ایران برای یك مدت زمان طولانی، توانمندی ایران را برای تولید اورانیوم غنی شده و یا پلوتونیوم در مقیاس ساخت بمب هسته ای، مهار می كند. این توافق ضمنا سخت ترین و محكم ترین رژیم بازرسی ها كه تا به حال به مذاكره گذاشته شده است را بر برنامه هسته ای ایران اعمال كرده است.
با همه این الزامات؛ ترامپ هنوز هم فكر می كند كه این توافق ' به طرز فاجعه باری ناقص است'.
تمام مقامات آمریكا شهادت داده اند كه ایران به توافق عمل كرده است اما ترامپ می گوید كه این توافق نتوانسته اهداف مورد نظر را تامین كند.
در این بحبوحه كه اروپا هم سعی كرد ترامپ را راضی كند در برجام بماند؛ ' بنیامین نتانیاهو' نخست وزیر اسرائیل ظاهر شد و در نمایشی اعلام كرد كه ایران تا سال 2003 ساخت كلاهك هسته ای را طراحی می كرده است. اما نتانیاهو هیچ سندی ارائه نداد كه ثابت كند ایران توافق را نقض كرده است .
این صحبت های نتانیاهو فقط یك نمایش بود با این هدف كه چنانچه ترامپ از برجام خارج شد؛ این افشاگری های نخست وزیر اسرائیل توجیهی برای آن باشد.
اگر ترامپ در برجام بماند و در عوض تحریم هایی هرچه سخت تر علیه تهران مقرر كند؛ یقینا خود را فریب داده است.
اگر سند و مدرك روشنی دال بر عهد شكنی ایران در قبال توافق در میان نباشد؛ هر فشار اقتصادی كه آمریكا علیه ایران اجرا كند؛ اثرش به مراتب كمتر از فشارهای مشابهی است كه پیش از توافق اجرا شده بود.
ظاهرا اتحادیه اروپا مقابل شركت هایی كه به تبعیت از تحریم های آمریكا، از تجارت كردن با ایران خودداری كنند، خواهد ایستاد و مشوق های مالی به آنها عرضه خواهد كرد تا به تجارتشان با ایران ادامه بدهند. اگر آمریكا شركت های اروپایی را جریمه كند, اتحادیه اروپا هم اقدامات تلافی جویانه تجاری علیه واشنگتن انجام خواهد داد.
روسیه، یكی دیگر از امضا كنندگان برجام هم حس اینكه وارد این بازی شود را نخواهد داشت.
چین، آخرین طرف امضا كننده توافق؛ به دنبال راه حل های دیگری خواهد رفت . چین خریدار نفت ایران است. سایر مشتریان نفت ایران در آسیا هم به همین شیوه عمل خواهند كرد.
با این حساب؛ این بار برخلاف دوران قبل از توافق؛ اهرم تحریم علیه ایران دیگر كارایی و اثر لازم را نخواهد داشت.
بازگشت تحریم ها به منزله جنگ با دیپلماسی خواهد بود.
منطق دیپلماسی این است: می توان 120 درصد برنامه هسته ای ایران را محدود كرد، آن هم تنها بوسیله كمتر از 100 درصد از این اهرم مورد نیاز.
به دلائل موجه می توان یقین داشت كه افزایش فشار بر روی ایران با هدف به تسلیم واداشتن آن ؛ نتیجه عكس خواهد داشت.
ترامپ فكر می كند كه توافق باید مجددا به مذاكره گذارده شود تا توافق بهتری بدست آید؛ اما او كمترین مشوقی به تهران برای راضی كردن آن به آمدن به پای میز مذاكره نشان نداده است. مقامات تهران احساس می كنند كه انتظارات اقتصادی شان از برجام برآورده نشده است چون دولت ترامپ هم در مقابل این توافق از خود حسن نیت نشان نداده و به تعهداتش در قبال آن عمل نكرده است.
ایران هرگز حتی تصور آن را هم نمی كند كه توافق جدیدی را با ترامپ امضا كند كه شرایطش نسبت به توافق قبلی به مراتب بدتر باشد.
جمهوری اسلامی در جنگ خونین هشت ساله اش با عراق صدها میلیارد دلار خسارت خورد و صدها هزار قربانی در این جنگ داد.
جمهوری اسلامی هویتش را در ' مقاومت' در برابر غرب تعریف می كند و كسب مشروعیتش در داخل را عمدتا بر روی دفاع از ' حقوق هسته ای ' كشور سرمایه گذاری كرده است. ایران هرگز راضی نخواهد شد كل برنامه هسته ای اش را از هم بپاشد. این واقعیت را 'باراك اوباما' در سال 2015 متوجه شد و امروز هم همان واقعیت وجود دارد.
ایران در پاسخ به تهدیدهای ترامپ علیه برجام سعی می كند نقش یك قربانی را بازی كند و برنامه اش این است كه میان آمریكا و جامعه بین الملل شكاف بیاندازد.
اصلا هیچ بعید نیست كه ایران بعد از فروپاشی برجام، به تدریج تمام ابعاد برنامه هسته ای اش را گسترش بدهد؛ فعالیت های تحقیق و توسعه این برنامه را توسعه بدهد، سانتریفیوژهایش را نصب كند؛ تا نشان دهد كه مقابل واشنگتن ایستاده است و زور و نیروی متقابل خودش را به آمریكا نشان دهد به این امید كه متحدان آمریكا كه از اعمال عجولانه ترامپ به خشم آمده اند؛ به گونه ای دیگر عمل كنند.
هرچقدر تحریم ها گزنده تر باشد؛ 'برجام' برای تهران غیرقابل تحمل تر خواهد بود.
بنابراین كپی برداری از نسخه موفق اعمال فشار بر روی كره شمالی، در مورد ایران جواب نخواهد داد. بلكه بر عكس اثر بخشی تلاش های بین المللی برای مهار ایران را به مراتب كمتر خواهد كرد؛ احتمالا برنامه هسته ای ایران توسعه پیدا خواهد كرد و هیچگونه راه مشخص دیپلماتیك برای حل بحرانی كه عملا ساخته دست خود ماست؛ وجود نخواهد داشت.
استراتژی 'بالا بردن تنش' تنها ثمره اش ؛ بیشتر شدن تنش ، شروع یك حركت مارپیچی فشار، انتقامجویی و تهدیدهای نظامی است.
این راهش نیست.
ترامپ درس های غلطی از نحوه تعامل با كره شمالی آموخته است و دارد همین درس ها را در مورد ایران هم بكار می بندد.
بلكه برعكس؛ درس هایی در توافق هسته ای ایران هست كه باید الگوی سیاست گذاری در مورد هردو كشور باشد.
'برجام ' ثابت كرد كه تنش زدایی از یك بحران هسته ای، مستلزم یك فرآیند مستمر، به دقت برنامه ریزی شده و چند جانبه باشد تا بعد از یك تعامل مستقیم و انجام یك سری اقدامات اعتماد سازی، منتهی به یك توافق جامع شود.
اگر ترامپ فكر می كند كه در مورد هر دو كشور ایران و كره شمالی می تواند با همان ذهنیت ' هنر معامله كردن' خود وارد صحنه شود و با زور تهدید و توپ و تشر هردو طرف را وادار به تسلیم كامل نماید ؛ حقیقتا ناامید خواهد شد.
ترامپ نه تنها با این شیوه در كارش موفق نخواهد بود؛ بلكه بدتر نه یك بحران ، كه دو بحران هسته ای خواهد آفرید و تمام جاده هایی را كه برای حل صلح آمیز و دیپلماتیك هردو قضیه ساخته شده اند، خواهد بست.
نگارندگان مطلب شامل؛ ' كالین اچ. كال' از اعضاء برجسته 'مركز امنیت و همكاری بین الملل ' وابسته به دانشگاه 'استنفورد' آمریكا و مشاور استراتژیك در 'مركز دیپلماسی و تعامل جهانی پن بیدن ' و همچنین ' ویپین نارانگ' استادیار علوم سیاسی در 'موسسه تكنولوژی ' ماساچوست و متخصص در زمینه منع اشاعه سلاح های كشتار جمعی و استراتژی و نیز عضو برنامه مطالعات امنیتی دانشگاه ' MIT ' هستند.
اروپام**1591** 1723