تاریخ انتشار: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۴

پايگاه خبري يافته در مطلبي با عنوان زبان معيار در رسانه‌هاي استاني صدا و سيما نوشت: در ايران زبان فارسي زبان معياراست، يعني زباني كه قشر تحصيلكرده و فرهيخته جامعه در گفتار و نوشتار از آن استفاده مي‌كنند و به همين دليل با توجه به تقليد ساير اقشار از طبقه با سواد و فرهيخته جامعه، زبان معيار از سوي همه مردم و نيز ساير گروه‌هاي زباني پذيرفته‌شده و موردقبول واقع مي‌شود.

در ادامه اين مطلب آمده است: هم چنان كه اكنون زبان رسانه‌هاي جمعي كشور اعم از راديو، تلويزيون، مطبوعات، پايگاه‌هاي اينترنتي و شبكه‌هاي اجتماعي فارسي است؛ زبان نوشتاري صفحات استاني رسانه‌هاي جمعي و نيز مطبوعات و نشريات محلي هم فارسي مي‌باشد؛ اگر هم در برخي صفحات يا بخش‌هايي از نشريات محلي از زبان‌ها و گويش‌هاي محلي استفاده ‌شده و يا مي‌شود، به ابتكار و ذوق گردانندگان اين نشريات است كه البته با توجه اينكه اكثر مخاطبان با دستور زبان و آيين نگارش اين زبان‌ ها و گويش‌ ها آشنايي كافي ندارند، در بيشتر مواقع آن ‌طور كه بايد با استقبال خوانندگان مواجه نمي ‌شود.
در اين ميان مسئولان وقت رسانه ملي براي رفع اين نقص و با هدف پاسداشت و حفظ آداب و رسوم استان‌ها و نيز تقويت خرده‌ فرهنگ‌ها در كشور، شبكه‌هاي استاني صداوسيما را تأسيس كردند؛ به همين منظور در همان ابتداي تشكيل اين رسانه‌هاي استاني، مراكز استان‌ها مكلف شدند كه بخش‌هايي از برنامه‌هاي خود را به توليدات بومي و محلي اختصاص دهند.
از مهرماه 1381 كه شبكه استاني افلاك با حضور علي لاريجاني رئيس وقت سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران به‌صورت رسمي افتتاح شد، تاكنون رويه اين شبكه تقريباً به همين منوال بوده و بخش‌هايي از برنامه‌هاي توليدي اين مركز با بن‌مايه بومي و محلي استان تهيه و پخش‌شده و مي‌شود.
در اين برهه از زمان ذهن و فكر مخاطبان با توجه به ايجاد شبكه‌هاي اجتماعي و فضاي مجازي، در شبانه‌روز آماج مطالب و محتواهاي بي‌شماري قرار مي‌گيرد؛ با توجه به اينكه بخش عظيمي از كاربران اين فضا در دسته مخاطبان «غيرفعال»(مخاطباني كه تمام يا بيشتر محتواهاي ارسالي را باور و قبول دارند و تمام تحليل‌ها، اظهارنظرها و قضاوت‌هاي آنان درخصوص پديده‌هاي اجتماعي و مسائل روز جامعه بر مبناي همين محتواهايي است كه بيشتر توسط معاندان و بدخواهان توليدشده و مي‌شود) قرار مي‌گيرند، به همين دليل تحت تأثير بنگاه‌هاي خبرپراكني و رسانه‌هاي معاند، ندانسته وارد گروه منتقدان و بعضاً مخالفان مي‌شوند و به همه‌چيز و همه‌كس بدوبيراه مي‌گويند.
با توجه به تأثيرپذيري زياد اين دسته از مخاطبان و نيز پردازش نشدن اين داده‌ها توسط آن‌ها، رسانه‌ها خيلي راحت نه‌تنها ديدگاه، نظر و ذائقه سياسي و اجتماعي آنها را تغييرمي دهند، بلكه ذهن و افكار آنها را از مطالبات اصلي به سمت مطالبات كاذب و يا درجه چندم جهت‌دهي مي‌كنند؛ كما اينكه در دو سه سال گذشته مي‌بينيم كه جوان لرستانيِ تحصيل‌كرده بيكار به‌جاي شغل، رفاه، رونق اقتصادي و مطالبه از مسئولان براي راه‌اندازي كارخانه‌هاي راكد و...دغدغه‌اش بحث‌هاي قوميتي و طايفه‌اي شده است.
درمقابل اين دسته، مخاطبان، شهروندان و كاربران فعال قرار دارند؛ اين افراد نيز مطالب رسانه‌هاي مختلف اعم از ديداري، شنيداري، مكتوب و فضاي مجازي را مطالعه مي‌كنند و ضمن دريافت پيام محتواهاي متنوع، البته تحليل خاص خود را دارند و بدون چون ‌و چرا مطالب رسانه‌ها به ‌ويژه رسانه ‌هاي منتقد را قبول نكرده و خط‌ مشي، سياست ‌ها و اهداف صاحبان رسانه و توليدكنندگان محتوا را مي‌ شناسند و به ‌آساني توسط رسانه‌ هاي معاند و مغرض اقناع نمي‌شوند و به ‌اصطلاح در زميني كه آنها طراحي كرده‌اند بازي نمي‌كنند؛ در حقيقت ذهن و فكر آنها همانند يك فيلتر كار كرده و سره را از ناسره جدا مي‌كند.
با توجه به اينكه تعداد مخاطبان و كاربران غيرفعال از مخاطبان فعال بيشتر است، به همين خاطر افراد فعال و به ‌اصطلاح داراي سواد رسانه‌ اي تأثير كمتري دارند و فضاي مجازي و شبكه‌ هاي اجتماعي همچنان عرصه تاخت‌ و تاز كاربراني است كه بدون فيلتر كردن اخبار و محتواهاي بي ‌شمار در اين فضا، خيلي سريع اقدام به «باز ارسال» و انتقال اين داده ‌ها به ساير كاربران مي ‌كنند.
تحت تأثير همين القائات رسانه‌ اي، گروه‌ هايي در فضاي مجازي شكل‌ گرفته كه به همه ‌چيز و همه ‌كس انتقاد كرده و به ‌شدت منتقد وضع موجود جامعه، ادارات و نهادها و...هستند، وضعيتي كه برون‌ رفت از آن نيازمند وحدت و تلاش همگاني است و شايسته است كه خود اين افراد هم در اين خصوص و به‌نوبه خود سهم و نقش خويش را ايفا كنند.
يكي از ارگان‌هاي مورد انتقاد اين دسته، صداوسيماي مركز لرستان است كه همواره در فضاي مجازي و واقعي آماج انتقاد آنهاست؛ برخي از اين انتقادها به‌ حق و سازنده بوده و بعضي ديگر نيز از سر احساس و هيجان و غيرمنطقي است.
يكي از اين انتقادها اين است كه شبكه افلاك سهم همه شهرستان‌ ها را در برنامه ‌سازي رعايت نمي ‌كند و عملاً بخش‌ هايي از جمعيت استان در اين رسانه استاني ناديده گرفته مي ‌شود.
در پاسخ به اين هم استاني‌ ها و هم تباران ذكر اين نكته ضروري است و آن اينكه هم ‌اكنون 50 درصد برنامه‌ هاي راديو لرستان با زبان و گويش‌ هاي محلي تهيه و پخش مي ‌شود و در اين برنامه‌ ها مجري، گزارشگر، مهمانان و كارشناسان با گويش محلي تكلم مي ‌كنند؛ مصاحبه‌ شونده‌ها هم معمولاً با گويش همان روستا و يا شهرستان خود حرف مي‌ زنند.
«سلام لرسو»،«ايواره تو وخير»، «شوتو و خير»، «ماهور»، «جُنگ ادب وهنر»، «كيچه باغ جووني»، «باغ خاطرات»، «باهنرمندان»، «هوم ولاتي» و «هفت شمه» از جمله اين برنامه‌هاست.
در حوزه سيما نيز 20 درصد برنامه ‌هاي توليدي شبكه افلاك با زبان و گويش‌هاي محلي تهيه مي‌شود؛ از مهم‌ترين اين برنامه‌ها مي‌توان به برنامه صبحگاهي «روز ازنو»، زنده شبانه «وايك»، عصرگاهي «چهارراه فرهنگ» و «روستا گرد» اشاره كرد.
زبان معيار در رسانه صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران همچون ساير رسانه‌هاي رسمي كشور زبان فارسي است؛ در استان‌ ها زبان و گويش معيار، زبان و گويش مراكز استان‌ ها مي ‌باشد؛ برهمين اساس زبان و گويش محور در شبكه افلاك، گويش خرم‌ آبادي است.
همان ‌طور كه در بالا اشاره شد برخي از هم استاني‌ ها معتقدند كه سهم بيشتري از برنامه‌ هاي شبكه افلاك مي‌ بايست با گويش و زبان آنها تهيه و پخش شود؛ اين عقيده اخيراً كم‌ و بيش در بين هم تباران بالا گريوه ‌اي، لك و بختياري رواج پيدا كرده و بيشتر انتقادها به صدا و سيماي مركز لرستان هم از همين ناحيه است.
در اين خصوص بايد اين موضوع را در نظر گرفت كه مبنا و محور را هر كدام از اين زبان و گويش‌ ها در نظر بگيريم بخش ‌هايي از مردم استان متوجه نمي‌ شوند، ضمن اينكه خود اين موضوع باعث سهم خواهي و اختلاف خواهد شد و وحدت رويه و نظم موردنظر در رسانه دچار اشكال خواهد شد؛ در اكثر رسانه ‌ها اعم از محلي، ملي و بين‌ المللي نيز همين ‌گونه است و زبان و گويش مراكز جمعيتي، پايتخت ‌ها، مراكز استاني و ايالتي معيار فعاليت اين رسانه ‌هاست.
در اين بين گويش لري خرم‌ آبادي در عين اينكه گويش جمعيت زيادي از مردم استان است، براي تمام نقاط استان قابل ‌فهم بوده و گويش اول يا دوم اكثر قريب به‌ اتفاق لرستاني ‌هاست و هم‌ اكنون بيشتر مردم استان از شاخه ‌هاي زباني مختلف در ارتباط ‌هاي خود با اين گويش با هم مراوده دارند.
البته هم مجريان و هم مهمانان و كارشناسان بايد سعي كنند كه گويش خرم‌ آبادي را نه به شكل فارسلري كه به صورت اصيل آن صحبت كنند.
و اما اين بدان معنا نيست كه ديگر شاخه‌ هاي زباني و جمعيتي استان ناديده گرفته شود؛ راهكار اين قضيه، توليد برنامه‌هاي تلفيقي در قالب‌هاي مختلف مي‌باشد كه در آن‌همه زبان و گويش ‌هاي محلي استان در آن لحاظ شود؛ هم چنان ‌كه تقريباً هم ‌اكنون رويه كلي شبكه استاني افلاك همين‌ گونه است.
گزارشگران اين شبكه به هركدام از شهرستان‌ ها و روستاهاي استان سر مي ‌زنند، تلاش مي‌ كنند كه با زبان و گويش مردم همان مناطق با مردم مصاحبه كنند و گزارش بگيرند. به ‌عنوان مثال بهمن نجفي گزارشگر برنامه روستاگرد شبكه افلاك در عين اينكه لك زبان نيست در تهيه گزارش‌هاي خود از شهرستان‌هاي سلسله و دلفان با زبان لكي با مخاطبان صحبت مي‌ كند و يا خانم حسن‌ زاده مجري راديو لرستان در اكثر برنامه ‌ها لكي اجرا مي‌ كند.
خوشبختانه هم برنامه ‌هاي راديو لرستان و هم شبكه افلاك 24 ساعته شده و در طول شبانه ‌روز برنامه‌ هاي مختلفي از اين رسانه استاني تهيه و پخش مي‌ شود كه از اين ظرفيت عظيم مي ‌توان در ارتقاي همه ‌جانبه استان بهره برد.
اما اين نكته مهم نبايد فراموش شود كه در علوم و مباحث اجتماعي و تربيتي، رسانه در عين تأثير مهمي كه در جامعه دارد، در رتبه‌هاي بعدي قرارمي گيرد؛ در اين رده‌ بندي ابتدا نهاد خانواده بعد مدرسه، سپس گروه همسالان، گروه‌ هاي مرجع و... و درنهايت رسانه قرار دارد.
دوستاني كه به هر دليلي توپ انتقادات خود را به زمين صداوسيما مي‌ اندازند مرد و مردانه بگويند كه آيا با فرزندان خود با زبان مادري صحبت مي‌ كنند؟ نهاد مهمي مثل آموزش ‌و پرورش كجاي اين معادله است؟ اين دوستان كه برخي از آنها در رسانه‌ها نيز قلم مي ‌زنند آيا اساساً در اين رابطه نقشي براي آموزش‌ و پرورش كه نسل آينده ‌ساز جامعه را تربيت مي‌ كند قائل هستند؟ و ديگر اينكه اين هم استاني‌ هاي گرامي آيا صفحه 57 كتاب «استان شناسي لرستان» پايه دوم دوره متوسطه را مطالعه كرده‌اند؟
كاش اين دوستان كمي هم سيل انتقادات خود را به سمت گروه تأليف كتب درسي آموزش‌ وپرورش استان روانه مي ‌كردند تا شايد اين گروه بيش از اين وحدت قوم لر در لرستان را خدشه ‌دار نكند.
نگارنده اعتقاد دارد كه زبان و گويش‌هاي مردم لرستان ميراث فرهنگي همه ما هستند و بايد تلاش كنيم كه اين ميراث مشترك حفظ شود؛ همان‌ طور كه توضيح داده شد حفظ اين ميراث گذشتگان نيازمند تلاش همگاني است؛ اگر صداوسيماي مركز لرستان 100 درصد برنامه‌هايش را به‌ صورت 24 ساعته با زبان و گويش ‌هاي محلي پخش كند تا خانواده‌ها، آموزش‌وپرورش و ساير نهادهاي همسو در اين زمينه تلاش نكنند، حفظ زبان و گويش‌هاي محلي مقدور نخواهد بود و متأسفانه رفته‌رفته از بين خواهند رفت.
براي حفظ آداب، رسوم و نيز زبان و گويش‌هاي محلي همه بايد تلاش كنيم، صداوسيماي مركز لرستان هم يك قطعه از اين پازل است.
منبع: پايگاه خبري يافته به قلم مصطفي رباطي
3210/3022