در این مطلب آمده است: تاریخ تمام جوامع موجود، تاریخ مبارزات طبقاتی بوده كه آزاده و برده، ارباب و سرف، استاد كارگاه و پیشه ور و روزمزد، در یك كلام ستمگر و ستمدیده با یكدیگر جدالی همیشگی داشته و به پیكاری بی وقفه، گاه نهان و گاه آشكار دست یازیده اند. ماركس
مساله معیشت و تامین نیازهای ضروری زندگی همیشه از اولین و اساسی ترین دغدغه هایی بوده كه بشر با آن روبرو شده و چه بسا مانند شاهراهی مسیر زندگی او را در طول تاریخ هزاران ساله اش تغییر داده و نشانی به بلندای اوراق آن كشیده است.
همین اولین و ضروری ترین نیازها در این پیكار بی امان به گرو گرفته شده و هر بار در موقعیت های زمانی و مكانی متفاوت معادلاتی گاه تراژیك را رقم می زنند.
در این میان تعدادی از شهرهای استان كردستان با توجه به موقعیت جغرافیایی خود بعنوان نقاط مرزی و با عنایت به اینكه هیچگاه آنچنان كه باید و شاید ایجاد موقعیت های شغلی، سرمایه گذاری های اقتصادی، تسهیل در امر واردات و صادرات و... به عنوان یك پروژه تعریف نشده است، خانواده ها به ناچار از بیراهه های همین مرزها، اقدام به تامین نیازهای ابتدایی و ضروری خود نموده اند.
این شیوه از تامین نیازها، باعث گسترش پدیده ای نه چندان نوظهور به نام كولبری شده است در لابه لای مسیرهای پر پیچ و خم این پدیده، كمتر روزی است كه شاهد اخباری تكان دهنده از قبیل كشته شدن، قطع عضو، ماندن زیر آوار برف و بوران، مرگ بر اثر سرما و ... نباشیم.
اخباری كه برای ما همان اخبار، اما برای آنان كه زیر یوغ این نبرد نابرابر و پنهان جان می دهند و چشمان منتظری كه برای تكه نانی تا ابد به در دوخته می شوند به واقع حقیقی ترین زندگی ممكن است كه سنگینی آن در تمام ثانیه های باقی مانده زندگی بر سرشان آوار می شود.
زندگی ای كه بر سر كاری نه چندان متعارف، گرفته می شود و كاری كه نه تامین مایحتاج ایشان را كه تراژیك ترین پیكار را رقم می زند.
اما پدیده كولبری به همین تقاطع تاریخی نان، مرگ و پیكار ختم نمی شود بلكه این مساله، آثاری بر زندگی بازماندگان و به خصوص كودكان برجای می گذارد.
كودكان به عنوان آسیب پذیرترین افراد جامعه، زخمی از این نبرد نابرابر هستند و سرنوشت دردناك تری در انتظارشان است.
كودكانی كه اگر تاكنون تاب آورده و توانسته باشند با كفش و لباس های مندرس سر كلاس های درس حاضر شوند و به كژ راهه های زندگی در نغلتیده باشند از فردای همین گلوله كه بر تن نان آورشان سرد شده و در امتداد همین بهمنی كه جان نه، زندگی را با همه جزییاتش نه از نان آور بلكه از همه آنها می گیرد، باید كمر نحیف همت خواسته هایشان را زیر بار مشكلات خم كنند و بشكنند.
اما در جامعه ای كه وفور نعمت و فراوانی منابع و پتانسیل های اقتصادی می تواند یك زندگی ایده ال برای هر كودكی بسازد و كودكان با بهره بردن از ابتدایی ترین حقوق خود كه همان آموزش و پرورش، بهداشت، بیمه های تامین اجتماعی است، در جهت شكوفایی و لذت از زندگی در محیطی امن و شاد، به فكر فردایی بهتر برای خود و دیگران باشند، مجبور به ترك تحصیل و فرو غلتیدن در بازار نابرابر كار می شوند چه بسا میراثی به نام كولبری نیز نصیب شان شده و راه ناهموار گذشتگان را با پاهای نذار خویش بپیمایند.
كودكان كولبر امروز پدیده ای چندان ناآشنا در كنار مقوله كولبری نیست، كودكانی كه گاه در كنار بزرگترها و گاه به تنهایی به عنوان تنها نان آوران خانواده، قدم در این راه نهاده و به جای حضور سر كلاس های درس و محیط بازی در لابه لای این زندگی رقت بار، دست و پا می زنند.
از تبعات این مساله كه نه تنها خود كودكان، بلكه گریبان جامعه را نیز می گیرد، می توان به بازماندن كودكان از تحصیل، تجربه شرایط نامناسب با رنج سنی كم و وضعیت روحی، باز تولید خشونت در آنان، دوری از بازی و شادی، عدم تجربه محیطی امن و شاد، و تاثیرات مخرب و مزمن روحی، روانی، تربیتی روی كودكان، قطع عضو و در نهایت مرگ كودكان و مواردی از این دست را نام برد كه به لحاظ روانی و اجتماعی تاثیرات دراز مدتی بر روی جامعه نیز می گذارد.
هر چند حقوق كودك بر تمام منافع قومی، نژادی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی ارجح است اما سیستم سرمایه در این مبارزه نابرابر، چندان بی رحم و خشن می نماید كه از قربانی كردن كودكان نیز، نهان و آشكار ابایی ندارد.
كولبری خود وصله ناجوری است بر تن جامعه و كودكان كولبر و قربانی این پدیده، بحثی است كه تامل و تعمق بیشتر می طلبد.
منبع: هفته نامه چاكار
تاریخ انتشار: ۲۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۹:۰۲
هفته نامه چاكار چاپ شهر سنندج در دومین شماره خود به تاریخ چهارشنبه 24 خرداد در مطلبی به قلم فایق رسولی با عنوان كولبری و كودكان كولبر، به وجود كودكان كولبر پرداخته است.