بندرعباس - ایرنا - «خلیل» دلداده دوست بود و برای رسیدن به مقام دوستی به دنبال كلیدهای عشق ورزی بود، عشقی كه او را با شعله ور شدن جانش به دوست و محبوب رساند.

به گزارش ایرنا، برخی افراد در درجه اول رفاقت و دوستی با خدا هستند و بی شك اگر دریابیم اینان چه كرده اند كه به چنین مقامی دست یافته اند، خواهیم توانست رمز نزدیك شدن به محبوب را بیابیم.
همه می دانیم هیچ فردی در دستگاه عدل الهی بی دلیل و بدون حساب و كتاب نمی تواند به جایگاهی ویژه دست پیدا كند و خداوند بر اساس لیاقت ها و امتیازهای هر فرد، مقامی متناسب، به او عنایت می كند، هر حلقه ای دری دارد و هر دری كلیدی. درهای بسته ای كه میان ما و محبوبمان فاصله انداخته با كلیدهایی باز می شوند كه در دست عاشقان حقیقی خداست.
«خلیل خدا» بودن شرط نخستش رفاقت و دوستی است، دوستی با كودكان و ترحم بر آن ها، احترام گذاشتن به بزرگان و مهمان نوازی از خویشان و دوستان. خلیل بسیار مهمان نواز بود و دست رد به سینه كسی نمی زد.
جابر بن عبدالله انصاری می گوید: از پیامبر خدا شنیدم كه می فرمود: خداوند، ابراهیم را به دوستی (خود) برنگزید مگر براي آنكه (دیگران را) اطعام مي كرد و شب هنگام كه مردم خواب بودند، نماز مي گزارد.
خلیل (شهید تختی نژاد) برای بیدار كردن شب زنده داران پیشقدم بود، خود اهل نماز بود و سحرها همیشه بیدار می ماند و نمی خوابید تا خانواده اش برای سحر و نماز خواب نمانند.
آیا هیچ دیده ای كه دوستی، مشتاق ملاقات دوست خود نباشد؟
خلیل بت های درونش را شكسته بود و خود را پذیرای جنگیدن با سختی و رنج های جنگی كرده بود كه عاملانش با كفر و تكفیر، سربریدن و آتش زدن مانوس بوده و هستند.
او هم چون «خلیل الله» خود را به آتش كفر تكفیریان زمانه انداخت تا دل مادری از به آتش كشیدن خانه اش آتش نگیرد، خود را به آتش كفر تكفیریانی انداخت كه سربریدن برایشان لذت بود و رقصیدن با هوس های شیطانی درونشان سرگرمی، خلیل اما از هیچ كوششی برای زنده ماندن مردمی كه فرسنگ ها از او فاصله داشته اند، فروگذار نكرد.
خدا خلیل را دوست خود برگزید او اینك خودش را به آتش تسلیم كرد و قلبش را به رحمان داد، به سوی الله شتافت و اسوه ای نیكو نام گرفت.
خلیل در ماه مبارك رمضان امسال در نخستین شب قدر و آن هنگام كه مولای متقیان علی (ع) از ضربت شمشیر جهالت، ندای «فزت رب الكعبه» را زمزمه كرد، در آتش كفر تكفیریان سوخت و پروانه وار روحش آسمانی شد و به معبود رسید.
خلیل تختی نژاد یكی از جوان ترین مدافعان حرم حضرت زینب (س) نیز هم چون ابراهیم خلیل الله؛ پیامبری كه «نشان رفاقت» گرفت، با شهادت خود «مدال خلیل اللهی» را درماه رمضان ماه بندگی و اطاعت از معبود به گردن آویخت و برای رسیدن به معبود افتخار شهادت را نصیب خود كرد.
و حالا خلیل كه در سحرگاه های رمضان به خوش رویی و مهمان نوازی در مسجد حمزه و منزل پدری معروف بوده خود مهمان فرشتگانی است كه شب و روز ذكر و ثنای خدا را زمزمه می كنند.
خلیل در كلام پدر هم چون ابراهیم خلیل بود كه به قربانگاه دشمن رفت و تنش آتش گرفت و چون پروانه سوخت.
محمد تختی نژاد، پدر شهید خلیل تختی نژاد می گوید: دعای من هم این است كه خدا این قربانی را از ما قبول كند، هیچ خواسته ای نداریم فقط از مردم می خواهیم كه دعا كنند خدا قربانی من خلیل را از ما قبول كند.
حالا محله آیت الله غفاری (شهناز قدیم) رنگ و بوی دیگری به خود گرفته، این محله به بوی عطر شهیدی مزین شده كه دوستی و رفاقتش زبانزد همه است. جوانی 24 ساله ای كه همه از خوش‌ خویی‌ و مهربانی اش می‌گویند. می‌ گویند آنقدر، سربه زیر، شوخ طبع و مهربان بود كه حتی اگر كودكی یك ساله چیزی از او می خواست، دریغ نمی ‌كرد.
مردمان این محله ماه رمضان امسال مهمان رفیق و پذیرای مهمانی بودند كه سال ها رفاقت و دوستی را به آن ها هدیه داده بود. دور و اطراف این خانه پرصفا و صمیمی هنوز هم شلوغ است، خلیل برای همه مردم این محله كه نه برای خیلی از مردم شهر بندرعباس نامی آشناست.
هنوز تا چهلمش 12 روزی باقی مانده است.
وصف خوش اخلاقی، سادگی، صمیمیت و مهربانی این خانواده بعد از شهادت خلیل بیشتر شنیده ایم، پدرش حاج محمد تختی نژاد از بازنشستگان اداره عقیدتی نیروی انتظامی است كه به شغلش افتخار می كند و خدمت در این نهاد را در تربیت فرزندانش بسیار موثر می داند.
پدر شهید خلیل تختی نژاد از شخصیت پسر شهیدش به عنوان یك شخصیت هیاتی یاد می كند كه از همان ابتدای ورود به جامعه روحیه فرهنگی داشته و به فرهنگ قرآنی علاقه مند بود.
می گوید: بدون مبالغه من و خلیل واقعا با هم رفیق بودیم، باهم كشتی می گرفتیم و روابط نزدیكی داشتیم.
خلیل از همان دوران ابتدایی علاقه زیادی به فراگیری قرآن از خود نشان می دهد، پدر او را در موسسه علوم قرآنی ابوتراب ساقی كوثر در كلاس های درس عباس بشیری تختی ثبت نام می كند. عشق و علاقه خلیل به قرآن تا جایی است كه یكی از شاگردان ممتاز استاد بشیری می شود.
او هم چنین علاقه زیادی به هیات های عزاداری در مكتب زهرا (س) بندرعباس از خود نشان می دهد و از پدرش بارها می خواهد كه برای نوحه خوانی به این هیات عزاداری برود.
پدری شهید تختی نژاد بار دیگر از فرزند شهیدش به عنوان یك فرد فعال و اجتماعی و خوش اخلاق نام می برد كه به افراد شخصیت می داد و حتی با فرزندان هم محله ای و آشناییان هم كلام می شد و بازی و شوخی می كرد.
می گوید: خلیل در قدرت جذب دوستان بسیار موفق بود و حتی زمانی كه شهید شد تازه فهمیدیم خلیل به خاطر اخلاق خوب و مهربان بودنش دوستان زیادی داشته است.
پدر شهید اما خدا را شكر می كند كه شهادت نصیب خانواده اش شده و معتقد است با شهید شدن خلیل خانواده اش نیز بیشتر به خدا نزدیك شده اند.
وی می گوید: خلیل روحیه ولایی داشت، می گفت فرامین رهبری نباید روی زمین بماند، می گفت اگر در سوریه نجنگیم مجبوریم در همدان و تهران با تكفیری ها بجنگیم.
خلیل هر چند كه عشق و علاقه اش برای رفتن به سوریه را بارها به زبان آورده بود اما نخستین بار كه به سوریه می رود به خانواده از رفتنش حرفی به میان نمی آورد، می گوید یك دوره آموزشی در تهران دارم و راهی تهران می شود.
خلیل زمانی كه تماس می گرفت صدایش ضعیف بود اما به پدر و مادرش می گوید من در قم یا تبریز هستم این جا آنتن نمی دهد، می گفت به من زنگ نزنید خودم تماس می گیرم. نمی خواست مادرش دل نگران باشد.
اولین بار خانواده شهید خلیل از طریق یكی از همرزمانش كه ماه رمضان سال گذشته برای افطار به منزل شان می آید، از رفتن او به سوریه باخبر می شوند. گفت: پسرتان سوریه است، زمانی كه برگشت اما خیلی خوشحال شدیم و با خلیل شوخی می كردیم نمی خواستیم به رویش بیارویم كه چرا بدون خبر رفته است.
پدر شهید تختی نژاد گفت: از این كه پسرم یك مدافع حرم بود، خوشحال بودم از ابتدا نیز بنده و خانوادم راضی به این رشادت بودیم و از رفتنش ممانعت نكردم، مرحله دوم خداحافظی كرد و گفت می خواهم بروم سوریه، گفتم برو حضرت زینب(س) پشت و پناهت.
اما مرحله سوم خلیل برای رفتن بسیار عجله دارد با این كه زمان رفتنش نبوده اما با اصرار می خواهد خود را به منطقه برساند و از قافله جانبازی دور نماند.
زهرا هاشمی تختی، مادر خلیل می گوید: چون بیشتر دوستانش مسجد حمزه بودند، نیم ساعت قبل از اذان كنار مسجد با دوستانش گل كوچك بازی می كردند و عادت داشت بیشتر وقت ها برای سحرها و نماز صبح ها ما را هم بیدار كند.
مادر خلیل كه در دلش غوغایی به پاست اما حرف هایش را با لبخند و خنده ای دلنشین ادامه داد: اولین بار قبل از این كه به سوریه برود برای این كه رضایت مرا را بگیرد رفتن به سوریه اش را با شوخی مطرح می كرد، می گفت بابا را هم ثبت نام می كنم دو تایی می رویم.
زهراخانم چند روز قبل از آخرین سفر خلیل به سوریه می بیند كه خلیل كاغذهایی در دست دارد و درحال نوشتن است با خود فكر می كند شاید خلیل درحال نوشتن وصیت نامه باشد، بعد كاغذها را كه خلیل درون میز تلویزیون می گذارد را وارسی می كند اما وقتی می بیند از وصیت نامه خبری نیست مادر این بار دلش قرص می شود. می گوید: بعد از دو دوره رفتنش این بار دلم قرص و محكم بود و هیچ وقت به شهادتش فكر نمی كردم، اما بیشتر از ما عمویش خیلی نگران بود، همیشه می پرسید خلیل زنگ نزده است؟
آخرین مرحله، خلیل در نیمه های شعبان امسال راهی سوریه می شود. این بار اما مادرش او را تا فرودگاه همراهی می كند، می گوید: خیلی برای رفتن عجله داشت و اصرار كرد كه وارد سالن انتظار نشوید تا پرواز زمان ندارم، باید زود بروم.
پدر شهید خلیل به نقل از خاطرات همرزمان شهیدش ادامه می دهد: دو سه نفر از همرزمان و همكلاسی های خلیل كه باهم در سوریه بودند، از خاطرات خلیل حرف های خوبی زدند كه دلم قرص شد فرزندم را خوب تربیت كردم، می گوید: یكی از دوستانش در مسجد حمزه حرفی از خلیل زد كه برایم عجیب و خوشحال كننده بود، می گفت: زمانی كه خلیل فرمانده عملیات منطقه درعا بود، یك وسیله نظامی را از شهید خلیل سالم تحویل گرفتم ولی زمانی كه تحویل دادم آسیب دیده بود شهید خلیل من را بازخواست كرد چرا این وسیله معیوب شده گفتم جنگ است، پیش می آید گفت مگر نمی دانی كه این وسیله متعلق به «بیت المال» است، خلیل خطاب به همرزمش می گوید: پدرم زمانی كه وارد نظام شده اولین سفارشش حفظ بیت المال بوده من هم به حفظ بیت المال حساس هستم.
پدر شهید خلیل امیدوار است كه مسوولان این كشور نیز هم چون جوانان رزمنده به حفظ بیت المال این كشور مقید و حساس باشند و آن را شكر نعمت می داند.
پدر خلیل كه خودش هم آرزوی شهادت دارد، می گوید: از خدا می خواهم كه مرگ من هم مثل خلیل به شهادت ختم شود.
او به عنوان پدر شهید مدافع حرم تقاضا دارد كه جوانان همسن خلیل نیز پیرو منویات رهبرفرزانه انقلاب باشند تا بتوانیم كشوری پویا و باامنیت كامل داشته باشیم.
شهید خلیل تختی نژاد سومین فرزند خانواده محمد تختی نژاد 10 مرداد سال 72 در محله آیت الله غفاری بندرعباس(شهنازقدیم) به دنیا آمد و در محله كمربندی بزرگ شد تا به سن 24 سالگی رسید.
شهید خلیل وقتی یكساله بود به دلیل شغل پدرش كه نظامی نیروی انتظامی بود به همراه خانواده به كردستان می روند و تا سال 74 در این استان زندگی را سپری می كند.
او تا پنجم دبستان را در مدرسه بلال درس خواند و مقطع راهنمایی را در محله سه راه برق در مدرسه امیركبیر گذراند. دبیرستان تا پیش دانشگاهی را در رشته تجربی در مدرسه شهید ذاكری بندرعباس ادامه داد و بعد از آن وارد دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) شد.
شهید تختی نژاد مقطعی را در شهرستان های خمیر و قشم خدمت می كرد.
وی یكی از جوان ‌ترین شهیدان مدافع حرم حضرت زینب(س) است كه در سه مرحله به سوریه رفت عازم و آخرین مرحله ماه شعبان امسال راهی سوریه شد و درحالی كه 24 ساله بود، 14 خرداد همزمان با 19 ماه مبارك رمضان رمضان در نبرد با تروریست ‌های تكفیری در منطقه درعا در سوریه به شهادت رسید.
خلیل تختی نژاد دومین شهید مدافع حرم از استان هرمزگان و فرمانده عملیاتی، در منطقه درعا سوریه به شهادت رسید.
با شهادت خلیل تختی نژاد در سوریه، تعداد شهیدان مدافع حرم از استان هرمزگان به 2 نفر رسید.
شهید عبدالحمید سالاری فرزند حمزه از اهالی روستای سردر سیرمند از توابع شهرستان حاجی آباد به عنوان اولین شهید مدافع حرم از هرمزگان نیز 12 آذر سال 94 در سوریه به شهادت رسید.
گزارش: فرنگیس حمزه یی
9887/7408