تهران- ايرنا- آسيب هاي اجتماعي يكي از مهمترين چالش هاي پيچيده و چند وجهي است كه از مهمترين عوامل بازدارنده و چالش آفرين توسعه در تمامي ابعاد كشور شناخته مي شود. افزايش نشاط و سلامت و مشاركت هدفمند در راستاي مديريت اصولي مسايل اجتماعي، ارايه آمارهاي دقيق و نگاه جامع به اين مساله مي تواند از موثرترين راهكارها براي مهار اين معضل ها باشد.

به گزارش گروه اطلاع رساني ايرنا؛ «كاهش آسيب هاي اجتماعي با برنامه ريزي ميان مدت و بلندمدت، اختلال در روابط اكوسيستم نتيجه ناسازگاري انسان با طبيعت و ترويج فرهنگ مطالعه نخستين اولويت براي رسيدن به توسعه» از جمله مهمترين موضوعات اجتماعي و فرهنگي محسوب مي شود كه مطبوعات امروز (شنبه) به آنها پرداخته اند.

** كاهش آسيب هاي اجتماعي با برنامه ريزي ميان مدت و بلندمدت
اعتياد، طلاق، حاشيه نشيني، ناهنجاري هاي اخلاقي و ... از جمله آسيب هاي اجتماعي به شمار مي روند كه سرفصل اولويت دار كشور در مقابله با آنها تعريف شده كه مهار و كنترل آن در مدت زمان محدود امكان پذير نيست و كاهش آن مستلزم برنامه ريزي ميان‌مدت و بلند‌ مدت است.

روزنامه «آرمان» با درج گزارشي با عنوان «روي سياه قانون در مقابله با اسيد پاش‌ها!» نوشت: شايد اسيد هم از روي قربانيان خجالت بكشد، اما روي قانون همچنان سياه است. به رغم اينكه قانون اساسا بايد بازدارنده از جرم باشد و قاعدتا از اسيدپاشي‌هاي مجدد جلوگيري كند؛ اما قصه پر غصه قربانيان اسيدپاشي نشان مي‌دهد كه بيشتر براي مرتكبان اين جرم شوم تشويق‌كننده بوده است. آمنه، زيور، معصومه، محسن، داوود، مريم، مرضيه و... قربانيان اسيدپاشي هستند كه قطعا فهرست نام‌هايشان با توجه به عدم تغيير قوانين و تشديد مجازات اسيدپاش‌ها پاياني نخواهد داشت. بيشتر اسيد پاش‌ها گروكشي مي‌كنند و قربانيان مجبور مي‌شوند كه مجرمان را ببخشند. نتايج تحقيقات نشان مي‌دهد كه دلايل اسيدپاشي به چند مورد برمي‌گردد. يكي اينكه اسيد به راحتي در دسترس مردم است و مورد بعدي آنكه آموزشي در اين راستا وجود ندارد. با اين حال مي‌توانيم قانون را تغيير دهيم و تصويب كنيم.

در ادامه اين گزارش مي خوانيم: مطمئنا با اين كار نتيجه خواهيم گرفت. وقتي اسيد ممنوع شود و قانون بازدارنده‌تر باشد، افراد كمتر سراغ اسيدپاشي مي‌روند و به تدريج فرهنگ آن در ميان ما نهادينه مي‌شود. براي مثال چند سال پيش آمار اسيدپاشي كم شده بود، اما از شروع سال جديد تاكنون شاهد اسيدپاشي در شيراز، بوشهر و تبريز بوديم كه متاسفانه به دلايل مسخره‌اي رخ داده بودند. اين در حالي است كه خود افراد اصلا آگاهي ندارند. بنابراين بايد خيلي چيزها را از كودكي به افراد ياد بدهيم. بنگلادش، هند و پاكستان در حوزه اسيدپاشي از ما بدتر بودند، حتي قرباني را مجبور مي‌كردند كه با همسر اسيد پاشش زندگي كنند. با اين حال اقداماتي را در بنگلادش انجام داده‌اند كه اكنون آمار اسيد پاشي در اين كشور پايين آمده است. در واقع به ما ثابت شد كه مي‌توان با قوانين بازدارنده به نتيجه مطلوب رسيد. سال گذشته در ايران فقط حدود 110 قرباني اسيدپاشي در يك بيمارستان بودند. اين در حالي است كه برخي از قربانيان حتي به بيمارستان هم نمي‌آيند. من تاسف مي‌خوردم كه مسئولان ارزش انسان را هيچ مي‌پندارند، چرا كه قوانين ضمانت اجرا ندارند و بازدارنده نيستند.

روزنامه «ابتكار» در گزارشي با عنوان «قربانيان ناآگاه و جرم هاي تكراري» مي نويسد: روزانه ميليون‌ها عمل خلاف قانون در سراسر دنيا رخ مي‌دهد و براساس قوانين براي آن حكم‌هايي صادر مي‌شود. با نگاهي به آماري كه از زندانيان منتشر مي‌شود، اين زندان‌ها پر شده است از مجرمان با جرم‌هاي تكراري و احكام تكراري! رسانه‌ها روزانه خبرهاي بسياري از دستگيري متهمان را اعلام مي‌كنند؛ نسبت به اين جرم‌ها و شيوه ‌ها ارتكاب آن جرم اطلاع ‌رساني مي‌كنند و به نحوي سعي در آگاه‌سازي مردم دارند. به راستي چرا هنوز برخي از مردم طعمه كلاهبرداران، متجاوزان و خلافكاران مي‌شوند؟ اين در حالي است كه هم نسبت به آن جرم و هم نسبت به قوانين آگاهي نسبي دارند. كلاهبرداري مالي، تجاوزها به شيوه پيشنهاد ازدواج، لو رفتن رمز كارت بانكي و بسياري ديگر از جمله خبرهايي است كه روزانه مطرح مي‌شود و همه مردم از وقوع آن آگاه هستند اما همچنان اين چرخه پابرجاست. بازتوليد جرم در اين بين گريبان آن‌ها را گرفته است و يا عدم مطالعه رسانه‌ها و نداشتن اطلاعات كافي؟ و شايد هم هر دو!

در ادامه اين گزارش آمده است: بارها در اخبار حوادث ديده‌ايم كه خانمي سوار بر خودرويي شده و راننده او را مورد آزار و اذيت قرار داده است. در گفته‌هاي اين افراد مطرح مي‌شود كه خودرو مورد نظر مشكوك بوده؛ در عين حال سوار شده‌اند و سرانجام كار آزار و اذيت بوده است. در مورد ديگر مي‌توان به ماجراي سوءاستفاده‌هاي شبكه‌هاي مجازي پرداخت، تهديد به انتشار عكس خصوصي و مواردي از اين دست، در چند سال اخير افزايش داشته است. حال اينكه باز مشاهده مي‌شود كه روزانه پرونده ‏هاي بسياري در پليس فتا شكل مي‌گيرد! اغفال، كلاهبرداري، دزدي، تجاوز، همه و همه جرايمي تكراري هستند كه حتي شيوه ارتكاب به آنها نيز در بيشتر موارد يك نوع است. در كنار اين اخبار كه روزانه در خبرگزاري ها، روزنامه‌ها و حتي در شبكه‌هاي مجازي به طور مداوم عنوان مي‌شود، همچنان بر شمار مردمي كه از اين جرايم ضربه مي‌بينند، افزوده مي‌شود.

روزنامه «قانون» با انتخاب گزارشي با عنوان «دلايل افزايش آمار اعتياد زنان در كلانشهرها» نوشت: در موضوع اعتياد و مواد مخدر بهتر است قبل از هر گونه سخت‌گيري‌هاي قانوني به فرهنگ‌سازي و آموزش پرداخته شود. استفاده از مواد مخدر براي تناسب اندام و زيبايي زماني رخ مي‌دهد كه آموزش در كشور وجود نداشته باشد. توزيع مواد مخدر در قالب قرص ‌هاي لاغري و زيبايي موضوع تازه و جديدي نيست، يكي از ضعف‌هاي بزرگ كشور اين است كه تا موضوعي بحراني نشود به آن پرداخته نمي‌شود. اين نوع موادها اكثرا با عناويني چون لاغري، افزايش هوش و بي‌خوابي ذهن‌ ها را درگير مي‌كنند، بهتر است قبل از آنكه قانوني براي مقابله با توزيع اين نوع مواد تهيه كنيم به موضوع آموزش جوانان توجه داشته باشيم، زمانيكه آگاهي نسبت به مواد مخدر و انواع مختلف آن بالاتر برود، جوان‌ها كمتر به سمتش مي‌روند.

در ادامه اين مطلب مي خوانيم: با فرار از آموزش احساس مي‌كنيم هر چقدر موضوعات در جامعه شفاف نباشند بهتر است در صورتي كه اگر آموزش‌هاي لازم به درستي داده شود نتيجه بهتري خواهيم گرفت. عدم رعايت فاصله صنفي، سهل انگاري در صدور مجوز كسب براي افزايش آمار اشتغال در كشور باعث مي‌شود افراد بي‌تجربه و بدون مهارت وارد اصناف مي‌شوند و براي افزايش درآمد اقدام به توزيع مواد مخدر به شكل ‌هاي مختلف مي كنند. براي كاهش اين نوع آسيب هاي اجتماعي دستگاه‌هاي اجرايي و نظارتي بايد قوانين مربوط به فاصله صنفي را رعايت كنند و در ارائه مجوز از افراد شايسته ‌اي استفاده شود ضمن اينكه بايد به آموزش توجه ويژه شود و جلسه‌هاي آموزشي صرفا براي رفع تكليف انجام نشود.

** اختلال در روابط اكوسيستم نتيجه ناسازگاري انسان با طبيعت
امروزه مشكلات زيست محيطي به عنوان يكي از اساسي ترين مسايل شهرها شناخته مي شود كه حاصل تعارض و تقابل انسان با محيط طبيعي به شمار مي رود كه نتيجه اين روند عدم تعادل و ناسازگاري ميان افراد و طبيعت و در نتيجه به هم خوردن اكوسيستم است.

روزنامه «آرمان» در گزارشي با عنوان «آبياري اراضي كشاورزي جنوب تهران با آب آلوده» نوشت: وضعيت محيط‌ زيست پايتخت نيز همچون محيط‌ زيست كشور و جهان اين روزها چندان مناسب نيست. كمبود آب، بحران زباله، عدم اعمال مديريت در پسماند، آلودگي هوا، نگراني‌هاي ناشي از تاثيرات پارازيت‌ها بر سلامت جامعه، مصوبه برج – باغ و خسارت‌هاي ناشي از آن به باغات اين كلانشهر. هريك از اين موارد به ‌تنهايي مي‌تواند وضعيت محيط ‌زيست تهران را با مخاطرات و تشديد نارسايي‌ها همراه كند. آبياري مزارع با فاضلاب خام علاوه‌ بر آلوده كردن خاك، سبب آلوده شدن آب‌هاي جاري و زيرزميني مي‌شود و اين مساله مشكلاتي را براي سلامت مردم ايجاد مي‌كند. محمد حسين بازگير افزود: اگر منشأ فاضلابي كه با آن مزارع كشاورزي آبياري مي‌شود كارگاه، كارخانه يا واحد توليدي باشد، اداره محيط‌ زيست وظيفه ‌شناسايي و برخورد با متخلفان را دارد، اما منشأ آبياري اين مزارع، فاضلاب‌هاي خانگي و آب‌هاي سطحي جاري است و شهرداري متولي جمع‌آوري و هدايت آب‌هاي سطحي محسوب مي‌شود.

در ادامه اين گزارش آمده است: همچنين جمع‌ آوري فاضلاب ‌هاي خانگي بر عهده شركت‌هاي آب و فاضلاب است. در محل‌هايي كه منشأ فاضلاب، صنعتي يا توليدي است اداره محيط‌زيست گشت‌هايي را مستقر كرده است كه به‌ طور مرتب تمام واحدهاي صنعتي يا خدماتي را براي استفاده از سيستم‌ هاي تصفيه فاضلاب رصد و پايش مي‌كند. بر اساس تاريخچه منطقه 18 كه در سايت رسمي شهرداري منتشر شده است، چند دهه پيش اكثر اراضي منطقه را باغات و مزارع كشاورزي تشكيل مي‌داده است، اما با توسعه تهران به طرف غرب، بخشي از اراضي مذكور تحت پوشش توسعه شهري قرار گرفته است و امروز نزديك به 20‌درصد آن باقي مانده است.

روزنامه «ابتكار» با درج گزارشي با عنوان «مرگ، هديه هواي آلوده به كودكان» نوشت: هر سال 3ميليون نفر در اثر آلودگي هوا در جهان ميميرند و كشورهاي در حال توسعه و پر جمعيت سهم كلاني را در توليد اين آلودگي در جهان دارند. اما كشورهاي توسعه يافته نيز از اين معضل دور نمانده‌اند. مركز آمار انگلستان هشدار داده كه براساس آمار ارائه شده در انگلستان و ولز هزار و 320 نفر در سال گذشته ميلادي در اثر آسم جان خود را دست داده‌اند كه در طي يك دهه اين آمار بيش از 25 درصد افزايش داشته كه ناديد گرفتن مراقبت‌هاي اوليه تبعات جبران ناپذيري به همراه خواهد داشت. بر اساس تحقيقات تازه‌اي كه با بررسي شاخص‌هاي سلامت مربوط به آلودگي هوا انجام‌شده، هرساله حدود 3 ميليون نفر به مرگ زودرس ناشي از آلودگي هوا دچار مي‌شوند و پيش‌بيني مي‌شود اين مقدار مرگ‌ومير تا سال 2050 به دو برابر افزايش يابد.

در ادامه اين گزارش آمده است: در اين ميان كشورهاي درحال‌توسعه و پرجمعيتي چون چين و هند بيشترين سهم را در آلودگي هواي كره زمين‌دارند. چين از بيشترين درصد ميزان مرگ‌ومير زودرس ناشي از آلودگي هوا در جهان رنج مي‌برد. هرساله حدود 1.3 ميليون نفر، چيزي حدود 40 درصد از كساني كه بر اثر آلودگي هوا جان خود را از دست مي‌دهند، چيني هستند. از اواسط قرن گذشته با رشد صنايع سنگين و گرمايش زمين، حجم زيادي از گازهاي مهلك، دود و ازن وارد جو كره زمين شده است. اين آلودگي‌ها كه وارد هوايي كه ما تنفس مي‌كنيم شده‌اند، به‌اصطلاح مه دود ناميده مي‌شوند. مه دود (smog) تركيبي از گازهاي ناخوشايند است كه به ريه‌ها آسيب زده و متعاقباً موجب آسيب پايدار به سلامت جامعه مي‌شود.

روزنامه «جام جم» در گزارشي با عنوان «پلاستيك آباد!» مي نويسد: محصولات پلاستيكي گلوي رودخانه ‌ها را بند مي‌آورد. كشاورزان هر روز براي باز كردن مسير آبراهه باغ و مزرعه‌شان ساعت‌ها وقت صرف جمع كردن پلاستيك‌ها مي‌كنند. جمع ‌آوري پلاستيك از مخازن سدهاي كشور، پاي ثابت برنامه‌هاي دولت است. روي هر بوته مرتعي يا درختان جنگلي كه محل عبور گردشگران است، كيسه‌هاي پلاستيكي خودنمايي مي‌كنند. بيراه نيست اگر بگوييم صحرا و بيابان و جنگل به محاصره پلاستيك‌ها درآمده‌اند. براساس آمار روزانه 500 تن تركيبات پلاستيكي در ايران توليد مي‌شود و به مصرف مي‌رسد اما چون اين محصولات در كارگاه‌هاي به اصطلاح زيرپله‌اي توليد مي‌شود، بدرستي نمي‌توان گفت چه ميزان از توليدات، مربوط به كيسه پلاستيكي و چه ميزان مربوط به ظروفي از اين جنس است.

در ادامه اين گزارش آمده است: آنچه مشخص است اين‌كه ايران دهمين مصرف‌كننده پلاستيك دنياست و اين مساله مخاطره جدي براي محيط ‌زيست كشور به‌ شمار مي‌رود. پلاستيك ‌ها به‌جزء لاينفك تمام مناظر طبيعي كشور تبديل شده‌اند. همان پلاستيك ‌هايي كه از اتومبيل به بيرون پرتاب مي‌شود و يا در جريان حضور در طبيعت، رها مي‌شود از طريق باد در پاي بوته ‌ها يا لابه‌لاي شاخه درختان، باغ‌هاي پلاستيكي مي‌سازد كه دستپخت مصرف بيش از حد پلاستيك توسط ما ايرانيان است. اين باغ‌هاي پلاستيكي نه فقط براي انسان مخاطره‌آفرين است بلكه زندگي تمام موجودات ساكن در عرصه‌هاي طبيعي كشور را هم مختل مي‌كند. تغيير الگوي استفاده ازكيسه هاي پلاستيكي، استفاده از پاكت و كيسه هاي پارچه اي براي خريد، برنامه خريد كالاهايي با كمترين پلاستيك،فرهنگ سازي از طريق رسانه ها،جلوگيري دولت ازخط توليد نايلكس وعرضه آن، ايجاد فضاي مناسب براي بازيافت از جمله مهمترين راهكار هايي است كه مي توان در زمينه كاهش وكنترل مصرف پلاستيك بكار گرفت. بر اساس تحقيقات انجام شده در هر ثانيه 160 هزار كيسه پلاستيكي در سراسر دنيا توليد و مورد استفاده قرار گرفته و دور انداخته مي‌شود.

** ترويج فرهنگ مطالعه نخستين اولويت براي رسيدن به توسعه
مطالعه و كتابخواني وضعيت مطلوبي در كشور ندارد به طوري كه مردم از خريد كتاب و مطالعه آن گريزان هستند. خانواده، مدارس، جامعه و وسايل ارتباط جمعي به عنوان بسترهاي لازم جهت ترويج مطالعه و كتابخواني بايد همسو و هم هدف با نهادهاي متولي حركت كنند تا اين فرهنگ به صورت گسترده فراگير شود و از اساسي ترين اولويت هاي جامعه براي رسيدن به توسعه كشور شناخته شود.

روزنامه «ابتكار» در گزارشي با عنوان «آب، كاغذ، كتاب» نوشت: براي كتاب نخواندن بهانه‌هاي بسياري وجود دارد؛ يكي گراني كتاب را بهانه مي‌كند، ديگري مي‌گويد وقتش را ندارد، آن ديگري ادعا مي‌كند محتواي كتاب‌ها ديگر مانند گذشته جذاب نيستند اما جالب‌ترين بهانه براي كتاب نخواندن، حمايت از درختان و جلوگيري از قطع شدن‌ آن‌ها است! گرچه اين دليل تنها يك شوخي به حساب مي‌آيد اما به نكته مهمي اشاره دارد؛ در شرايطي كه براي تامين كاغذ مورد نياز بايد آن را از خارج از كشور وارد كنيم، آيا باز هم بايد كتاب‌هاي كم‌مخاطب، ضعيف و به اصطلاح «نفروش» را به صورت كاغذي چاپ كنيم؟ بحران كاغذ ديگر وارد ماه نهم خواهد شد. در اين چند ماه راهكارهاي مختلفي براي حل اين معضل انديشيده شد. از اختصاص ارز 3800 و بعد 4200 به كاغذ تا تشكيل كميته‌اي براي ساماندهي به وضعيت كاغذ. اما همچنان مشكلات ناشران، نشريات و هر صنفي كه با كاغذ سر و كار دارد، پا بر چا است اما چه راهكارهايي براي مقابله با مشكل كمبود كاغذ وجود دارد؟

در ادامه اين گزارش مي خوانيم: آيا مي‌توان با چاپ نكردن كتاب‌هايي كه سال‌ها در قفسه‌هاي كتابفروشي اتراق مي‌كنند بدون آنكه كسي حتي آن‌ها را ورق بزند، كمي در مصرف كاغذ تحرير صرفه‌جويي كرد؟ آيا تمام كتاب‌ها بايد از ابتدا به صورت فيزيكي منتشر شوند يا مي‌توان ساز و كار ديگري براي انتشار كتاب‌ها انديشيد تا به آن وسيله كمي در مصرف كاغذ صرفه‌جويي كنيم؟ امروزه كاغذ بيشتر از مواد سلولزي تهيه مي‌شود. اين مواد از راه‌هاي مختلفي به دست مي‌آيد؛ از ساقه كتان و شاهدانه گرفته تا درختاني كه برگ‌هاي سوزني دارند و الياف تفاله نيشكر. مسير توليد اين برگه‌هاي سفيد، مسيري طولاني و پر هزينه است؛ بازيافت كاغذ و استفاده از محصولي شبيه كاغذ است كه به آن كاغذ سنگي مي‌گويند و از آن در نوشتار و لوازم و التحرير، يادداشت، پوستر، كتاب، مجله، ساك دستي و بسياري از كاربردهاي ديگر استفاده مي‌شود.

روزنامه «كسب و كار» در گزارشي با عنوان «جامعه به سمت يادگيري فرهنگ و ادب پيش رود» نوشت: جامعه به سمت كتابخواني و يادگيري فرهنگ و ادب پيش رود. امروزه كمتر به فرهنگ ‌مداران و اهالي فرهنگ بها داده مي‌شود و شاهد آن هستيم كه مفاخر و فرهيختگان فرهنگ و ادب اين ديار مورد بي‌مهري و كم‌توجهي قرار گرفته‌اند و چه خوب است قدر آيينه بدانيم چو هست، نه در آن دم كه افتاد و شكست. متأسفانه در جامعه ما وقتي كسي را از دست مي‌دهيم شروع به گريه و زاري و برگزاري يادمان براي او مي‌كنيم و چقدر خوب است كه اين كارها را در زمان حيات مفاخر مشاهير و بزرگانمان انجام دهيم و از آنها با حضور و وجود خودشان تجليل كنيم.

در ادامه اين مطلب آمده است: بايد براي ارج نهادن به جايگاه مفاخر و فرهيختگان فرهنگ و ادب و حوزه‌هاي مختلف اين ديار تلاش كرد. متأسفانه امروز شاهد آن هستيم كه گرايش جامعه به سمت ادب فرهنگ و عرفان كمتر شده و اشتياق كمتري در جوانان نسبت به اين مسائل وجود دارد كه البته آنها در اين زمينه مقصر نيستند چراكه زمينه براي آنها فراهم نشده است، بايد تلاش شود كه جامعه بيشتر به سمت كتابخواني و يادگيري فرهنگ و ادب پيش رود. هنر به عنوان مؤلفه‌اي انتزاعي و درخور تعميق همواره در رشد و توسعه فرهنگي جوامع نقش بسزايي داشته است به گونه‌اي كه وجود مختلف آن از قبيل شعر، نقاشي، موسيقي، خوشنويسي، تئاتر و ديگر رشته‌هاي هنري از بنيان‌هاي اصولي و مهم رشد جوانان محسوب مي‌شوند.

روزنامه «جهان اقتصاد» در يادداشتي با عنوان « نقش خانواده در تقويت فرهنگ مطالعه» نوشت: خانواده عامل بسيار مؤثري در ايجاد عادت به مطالعه و ترويج فرهنگ كتابخواني است. محيط و شرايط خانواده، روش تربيتي و آموزشي والدين، طرز تفكر و نگرش والدين در رابطه با مطالعه و كتابخواني، وجود كتب و نشريات قابل دسترس و همچنين سطح اقتصادي و پايگاه اجتماعي خانواده، نقش بسزايي در تقويت عادات مطالعه و كتابخواني دارد. خواندن كتاب، مجله و روزنامه را به عادتي براي دانش آموزي كه تازه وارد مدرسه شده است تبديل كنيد. با او به خريد برويد و با مشاركت يكديگر كتاب‌هاي مورد علاقه اش را تهيه يا او را در يك كتابخانه عضو كنيد. مطالعه در حوزه‌هاي مختلف مي‌تواند براي آنها فوايد آموزشي بسياري را فراهم آورد. همچنين او را براي شرايط و انتخاب‌هاي آينده آماده مي‌سازد و مهارت‌هاي تحصيلي اش را تحت الشعاع قرار مي‌دهد.

در ادامه اين يادداشت كه به قلم مژگان برزگر مروستي دبير ادبيات نگاشته شد، مي خوانيم: كتاب را بايد همانند يك اسباب بازي در نظر بگيرند و آن را لمس كنند، با آن بازي كنند و در آن جست‌وجو كنند. اين يك نياز بنيادين است تا هنگامي كه بزرگ‌تر شدند، كتاب را چيزي كسل كننده نپندارند. مجبوركردن دانش آموزان به خواندن كتاب اشتباهي بسيار بزرگ است، بايد تلاش كرد آنها به ميل خود مطالعه كنند و اين رغبت زماني پديدار مي‌شود كه آنها مطالعه را عاملي براي خوشنودي خود بدانند. مشاوره و بازديد از كتابخانه‌ها مي‌تواند براي آشنايي با كتاب و درونمايه‌هاي مناسب بسيار سودمند باشد. بيشتر وقت‌ها، ما كتاب‌هاي مناسب سن و وضعيت آنها را نمي‌شناسيم.

پژوهش**9117**9131