تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۴:۴۱

تهران- ایرنا- شاملو شاعری كه نخست پس از آشنایی و ملاقات با نیما، نیمایی و شعر سپید می گفت، بعدها حتی فراتر از آن به شعر بی‌وزن متعارف اما با وزن درونی روی آورد و این نوع شعر را ضمیمه تاریخ ادبیات ایران كرد.

15 ساله بودم كه نوار كاستی به دستم رسید كه در آن یك نفر با صدایی دلپذیر شعری خواند كه من بیشتر فكر می كردم نثر است. با آنكه آن شعرخوانی را برای اولین و آخرین بار شنیده بودم هنوز صدای شیوای شعر خواندنش در گوشم طنین‌انداز است:
«درخت با جنگل سخن می گوید
علف با صحرا
ستاره با كهكشان
و من با تو سخن می گویم
نامت را به من بگو
دستت را به من بده
حرفت را به من بگو
قلبت را به من بده
من ریشه های تو را دریافته ام
و با لبانت برای همه سخن گفته ام
و دست هایت با دست های من آشناست
و در خلوت روشن با تو گریسته ام
... ».
شاعر و شعرخوان این شعر كسی نبود جز «احمد شاملو».
دوم مرداد 1379 بود كه شاعر شعرهای بدون وزن برای همیشه رفت؛ او كه سبكی نو در شعر ایران پدید آورد.
احمد شاملو متخلص به «الف بامداد» یكی از شاعران معاصر ایرانی است كه مضمون خاص شعرهایش شهرت زیادی در داخل و حتی خارج از كشور دارد.
شاید می توان ادعا كرد شعرهای عاشقانه و كوتاه او پرطرفدارترین اشعار این شاعر نامی است. اگر چه اشعار سیاسی او هم طرفداران خاص خود را دارد اما مهم ترین علت محبوبیتش شاید سرودن اشعاری بدون وزن است كه مثل همه آن‌هایی كه چون نیما یوشیج (علی اسفندیاری) سبكی جدید به ادبیات اضافه كردند، در آغاز راه دچار مخالفت‌ها و دشواری‌های فراوان شد.
حتی فروغ فرخزاد هم نخست گفته بود شاملو باید سرودن این گونه شعرها را متوقف كند! این بانوی شاعره شعرهای شاملو را دوست داشت اما در عین حال معتقد بود شاملو گاهی در حذف وزن افراط می‌كند و شعرهای بدون وزن می‌سراید.
الف بامداد یا همان احمد شاملو با وجود همه انتقاداتی كه به شعرهایش وارد شد، قدرتمندترین شاعریست كه توانست شعر بی‌وزن سراید. سیمین بهبهانی غزلسرای بلندآوازه معاصر شاملو را شكارچی زبردست می دانست.
بهبهانی معتقد بود: «استفاده از طنین طبیعی كلمات و تألیف و تلفیق و جابه‌جا چیدن و به كار گرفتن جناس‌های لفظی و صوتی واژه‌ها و حرف‌ها ایجاد تخیل می‌كند. صدا و حالت شكستن، كوبیدن، خروشیدن، جوشیدن و بسیاری از فعالیت‌های انسان یا طبیعت را می‌توان با ایجاد تناسب در تركیب واژه‌ها عینیت بخشید. شاملو كسی است كه قدرتمندانه از این شگرد سود می‌جوید...».
به هر حال برای مردمی كه اشعار وزن دار شاعران بزرگی چون فردوسی، حافظ و سعدی خوانده اند پذیرفتن این سبك شعر برایشان كمی سخت است و آنگونه كه باید نمی توانند با اشعار شاملو ارتباط بگیرند و در حقیقت آن را نوعی نثر تلقی می كنند؛ نثری كه با واژگان به بهترین شكل بازی می كند.
برخی شاعران و نویسندگان، سبك نوشتاری شاملو را برگرفته از شاعران سپید فرانسه و غرب می دانند و گاهی آن را نقطه مثبت توصیف می كنند. به عنوان مثال محمدرضا شفیعی كدكنی دراین باره می گوید: «اگر شعر امروز فارسی می‌تواند در كنار شعرهای رایج در ادبیات معاصر جهان از حضور خود شرمگین نباشد، به بركت تأثیرپذیری‌های خلاق نسل شاملو و شخص شاملو از شعر فرنگی است. شاملو خود نسبت به چنین امری، با دو چشم‌انداز متفاوت همیشه برخورد داشت: از یك سوی می‌پذیرفت كه تغییراتی كه نمونه‌های شعرش در طول زندگی هنری نسبتا طولانی او پذیرفته است، حاصل همین تأثیرپذیری و آشنایی است واز سوی دیگر به هرجای شعرش كه دست می‌گذاشتید و می‌گفتید این‌جا یادآور مایاكوفسكی است و این‌جا یادآور الوار یا آراگون یا لوركاست، سخت برآشفته می‌شد و انكار می‌كرد.»
جدای از سبك شعری و شعر نویسی، یكی از مهمترین موارد زندگی شاملو، ازدواجش است. او سه بار ازدواج كرد كه دو ازدواج آن به جدایی انجامید اما آخرین بار با بانویی ازدواج كرد كه روح و جسم همه اشعارش با او گره خورده بود.
واژه «آیدا» در شعرهای شاملو به وفور یافت می شود و این آیدا كسی نیست جز سومین همسر شاملو كه سالیان سال در كنار هم عاشقانه زیستند.
شاملو در كنار شاعر بودنش، نویسنده، مترجم، مستندساز، پژوهشگر و روزنامه‌نگار هم بود و حتی اواخر بسیاری از شعرهای خود را خواند و ضبط كرد.
18 تابستان است كه الف. بامداد رفت و در هجدهمین سالمرگش این شعر زیبایش را مرور می كنیم :
«كار دیگری نداریم
من و خورشید
برای دوست داشتنت بیدار می‌شویم
هر صبح»
گزارش از لیلا اسماعیل نژاد
فراهنگ** 7329**1055