تهران- ایرنا- وضعیت سینمای كودك و نوجوان این روزها ما به‌قدری ناخوش احوال است كه احساس می شود اگر درباره آن از مدیران سینمایی سوال شود، بگویند: هیس! كودك كه فیلم ‌نمی‌خواهد.

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، صاحب‌نظران و كارشناسان سینما معتقد به تقسیم‌بندی كلی در حوزه فیلم كودك و نوجوان هستند به این مضمون كه فیلم‌ها یا برای كودكان ساخته می‌شود و یا آثاری هستند كه كودكان در آن حضور دارند. در واقع به زعم این كارشناسان در نوع دوم كودكان حتی از تماشای آن فیلم ها باید منع شوند.
فیلم‌هایی مانند «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» ساخته پوران درخشنده در نمونه داخلی و «جن گیر» و «حس ششم» در نمونه خارجی كه هرچند كودكان نقش تاثیرگذار و مهمی در آنها دارند اما تماشای این آثار هیچ‌گاه برای كودكان توصیه نمی‌شود.
از طرف دیگر با توجه به اینكه تصویر كودك در سینمای هر كشور در واقع مفهوم و نگاه آن كشور به كودكان را بازتاب می‌دهد، از این رو این سینمای كودك از یك كشور به كشوری دیگری عموماً منتقل نمی شود و حتی آثار این گونه سینمایی بین نسل‌ها و دوره‌های مختلف یك كشور نیز متفاوت است.
اما در بررسی سینمای ایران قبل از انقلاب تقریباً هیچ اثر قابل تاملی برای كودك و نوجوان آن دوران ساخته نشده است؛ كودكان عموما نقش پُررنگی در سینما نداشته‌اند و در واقع سینمایِ كودكی اصلاً شكل نگرفته بود، بنابراین كودكان و نوجوانان پیش از انقلاب به تماشای فیلم‌هایی می‌نشستند كه سایر سینماروهای آن دوران می‌دیدند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در دهه 60 و 70 سینمای شكل نگرفته كودك و نوجوان در ایران رنگ تازه‌ای گرفت. یعنی در سال‌هایی كه چندان دور هم نیست بسیاری از چهره های بزرگ سینمای ایران شهرت و جایگاه حرفه‌ای خود را مدیون فعالیت در ژانر كودك بودند. از ایرج طهماسب و حمید جبلی گرفته تا كامبوزیا پرتوی و مسعود كرامتی. البته باید به این فهرست محمدرضا هنرمند، مرضیه برومند و بسیاری اسم‌های دیگر را نیز اضافه كرد كه با فعالیت در ژانر كودك برای خود شهرت بسیاری كسب كردند.
بنابراین كم نبوده‌اند سینماگرانی كه بخش پُررنگ و باارزشی از كارنامه‌ خود را فیلم‌های مخصوص كودك و نوجوان تشكیل می‌داد. همان سال‌هایی كه بین اسامی فیلم‌های مهم سال حتماً اسم چند فیلم كودك از «كلاه قرمزی و بچه ننه» تا «الو الو من جوجوام»، از «گلنار» تا «پاتال و آرزوهای كوچك» و از «بهترین بابا دنیا» تا «مربای شیرین» دیده می‌شد.
اما حال و روز سینمای كودك و نوجوان در ایران از اواسط دهه 80 رو به ناخوشی گذاشت. قهر سینماگران ایرانی با كودكان حكایت تلخی بود كه باعث شد حالا بین فهرست فیلم‌های اكران شده در سال خیلی خبری از ژانر كودك نباشد و آثار بی‌شمار اجتماعی با یك علامت سوال بزرگ تولید می‌شود. علامت سوالی با این مضمون كه اگر این فیلم تولید نمی‌شد چه اتفاقی می‌افتاد؟ و حالا كه تولید شده چه تاثیرات منفی داشته است؟
امروزه سهم سینما كودك و نوجوان از چرخه این صنعت در ایران به جز چند انیمیشن پُرفروش چون «فیلشاه» و «شاهزاده روم» یا فیلم «شهر موش‌های 2» كه به جای مخاطب كودك بیشتر روی حِس نوستالژیك جوان‌ترها سرمایه گذاری كرده بود سالی دو سه فیلم كم سر و صدا است كه عموما برای اینكه برای همیشه بایگانی نشوند به آرام‌ترین و ساكت‌ترین شكل روی پرده‌های سینمایی كم تعداد نمایش داده می‌شوند و بعد از چند روز پرونده نمایش آنها برای همیشه بسته می‌شود.
شاید ساختن فیلمی كه بیشتر بینندگان آن را ، تعدادی كودك تشكیل بدهند برای برخی فیلمسازها نشانه كم بودن شان و مقام آنها باشد، اما اگر سینما همان كارخانه رویا سازی باشد كه روزگاری به خاطر آن به وجود آمد، نباید فراموش كرد كه هیچ كسی به اندازه بچه‌ها رویا را با تمام وجودش حس نمی‌كند.
حالا سینمایِ كودكِ بی‌اقبالِ این روزهای ما كه هر روز نحیف‌تر و بی‌توجه‌تر می‌شود تنها یك جشنواره دارد كه آن هم در آستانه برگزاری‌اش با حمایت دولت، برخی آثار شتابزده تولید می‌شود و بعد از جشنواره می‌روند در آرشیو تا دوره بعدی برگزاری، بنابراین زنگ خطر توجه و احیای سینمای كودك به گوش رسیده است كه باید زودتر فكری به حال آن كرد و امیدوار بود كه دوباره برسیم به زمانی كه یك كودك را، زمان خارج شدن از سالن سینما دید كه در رویای شخصیت‌های فیلمی كه دیده، غرق شده باشد.
از: علیرضا مرادی
فراهنگ**9246**1055