تاریخ انتشار: ۶ مرداد ۱۳۹۷ - ۱۲:۴۷

هفته نامه سیمره در مطلبی با عنوان 'واقع نمایی یا سیاه نمایی' به ضرورت بیان واقعیت وضعیت حاد آسیب های اجتماعی در لرستان پرداخته است و اینكه مسئولان استانی این نوع بیان واقعیت را سیاه نمایی تلقی نكنند.

در این یاداشت به قلم مجتبی تركارانی رئیس انجمن جامعه شناسی لرستان آمده است: در اوایل این هفته در جلسه‌ ای با عنوان جمعی از نخبگان لرستان میزبان جناب آقای نهاوندیان معاون اقتصادی رییس جمهور بودیم. در این جلسه فرصتی دست داد تا بنده به عنوان یك محقق اجتماعی در فرصت كوتاه خلاصه‌ای از وضعیت اجتماعی استان را به اطلاع ایشان برسانم و در آنجا به وضعیت حاد آسیب ‌های اجتماعی در استان و رتبه بالای كشوری استان در بسیاری از موارد اشاره كردم.
این موضوع مورد انتقاد یكی از مسئولین حاضر در آن جلسه قرار گرفت و با بیان اینكه وضعیت استان در آسیب‌ های اجتماعی خیلی بحرانی نیست به نوعی بنده را به سیاه نمایی و ارایه تصویر تیره و تار از استان متهم كردند. البته بنده به حرمت اینكه ایشان یكی از مسئولان رده بالای استان است وارد مجادله با ایشان نشدم.
ولی لازم دیدم در اینجا از خود و محققینی دفاع كنم كه به ‌خاطر بیان واقعیت‌ ها مورد ملامت و سرزنش اصحاب قدرت قرار می‌ گیرند و مدعی هستند كه شما عادت كرده‌ اید كه سیاه ‌نمایی كنید و خوبی ‌ها را نادیده بگیرید و بدی‌ ها را بزرگنمایی كنید.
در این یادداشت به‌دنبال آن هستم كه اثبات كنم این گفته ‌ها واقع نمایی است نه سیاه نمایی!
1- اول اینكه تفاوت جایگاه‌ ها و موقعیت در نوع استدلال افراد موثر است. یك محقق و منتقد اجتماعی سعی می‌ كند واقعیت ‌ها و یا برداشت خود را از واقعیت‌ های جامعه بیان كند و در این مسیر وضع موجود را قانع كننده ندانسته و نسبت به این وضع ناراضی است و با دیدن نیمه خالی لیوان به‌ دنبال آن است با بیان نقادانه خویش وضع موجود را تغییر دهد.
در حالی‌ كه یك مدیر یا سیاستگذار سعی می‌ كند وضع موجود را توجیه نموده و از این وضعیت دفاع كند و با دیدن نیمه پر لیوان، خوش‌ بینانه واقعیت ‌ها را مطلوب و مناسب جلوه دهد. بنابراین طبیعی است كه در نوع نگاه این دو گروه تفاوت زیادی وجود داشته باشد. آنچه كه می‌تواند این اختلاف دیدگاه ‌ها را كاهش دهد، داشتن آمار دقیق و به روز و شفافی از شاخص‌های اجتماعی است. متاسفانه در جامعه ما هم آمار دقیق و به روزی از آسیب‌های اجتماعی وجود ندارد و اگر آماری هم وجود دارد به صورت محرمانه در كشوی میز مدیران پنهان شده و در دسترس محققان و جامعه قرار نمی‌ گیرد. بنابراین مدیرانی كه آمار را محرمانه می ‌كنند خود با زبان بی ‌زبانی اقرار می‌ كنند كه وضعیت مطلوب نیست و همین پنهان‌ كاری خود به نوعی اثبات كننده گفته محققان است كه ما وضعیت مناسبی در آسیب‌ های اجتماعی نداریم.
2- وظیفه‌ یك محقق اجتماعی این است كه براساس تحقیق خویش واقعیت ‌ها را بیان می ‌كند. بنابراین محقق سیاه ‌نمایی نمی ‌كند بلكه این واقعیت ‌ها سیاه و تیره هستند.
اگر ملامتی است به این است كه چه عملكردی باعث چنین وضع تیره‌ای شده است. وظیفه یك مدیر و مسئول اجرایی انجام كار درست است و نباید به ‌خاطر انجام كار درست انتظارتشویق داشته باشد ولی به‌خاطر عملكرد منفی باید مورد ملامت و انتقاد قرار بگیرد. در مقابل منتقد و مصلح اجتماعی وظیفه‌ای برای گفتن خوبی‌ها ندارد بلكه باید ضعف ‌ها و كجی ‌ها را بیشتر بیان كند تا باعث بهبود اوضاع شود البته كه در بیان واقعیت باید منصف و عادل باشد ولی در ارزیابی و مسئولیت اجتماعی روشن است كه هیچ‌ كس خنثی نیست و همه دارای موضع‌ گیری ارزشی هستند.
3- واقعیت آن است كه استان لرستان به‌ خاطر توسعه‌ نیافتگی و فقر و تبعیض در حوزه‌ آسیب‌ های اجتماعی مانند نرخ خودكشی، طلاق، اعتیاد، مهاجرت و بیكاری چند دهه است كه وضع مطلوبی ندارد و در رده‌های بالای كشوری است.
بنابراین مهم نیست كه این استان به ضرب، بازی كردن با آمار و ارقام دوپله بالاتر و یا پایین ‌تر از میانگین كشوری باشد. مهم این است كه همه معترضند كه ساختار اجتماعی ما بیمار است و باید برای آن فكری اساسی كرد. (دیدن كودكان كار در خیابان و افراد نیازمند كاسه به ‌دست و معتادین كارتن خواب خود گواهی بر وجود مسایل اجتماعی است) وقتی نرم میانگین كشوری یك آسیب اجتماعی در جامعه از حالت نرمال فاصله گرفته و وارد محدوده نابهنجار شده است.
بنابراین فرقی ندارد یك استان زیر میانگین و یا بالای میانگین باشد. همه در وضعیت نامناسبی هستند. بنابراین دلخوش بودن به رتبه ‌های آماری تنها برای رضایت خود و كسب رضایت بالادستان است. تاسف بارتر این است كه استان ما در بسیاری ازاین شاخص‌های بحرانی از میانگین كشوری هم خیلی بالاتر است.
4- نكته آخر اینكه آمارهای آسیب‌ های اجتماعی با این مشكل روش شناختی مواجه هستند كه بسیاری از آنها در مراجع مربوطه درست ثبت نشده و یا در محاسبه آنها دقت كافی وجود ندارد و یا هرسازمانی آن را به شیوه ‌ای سنجش می‌ كند.
علاوه بر این ‌ها بسیاری از حوادث اجتماعی در آمارهای رسمی ثبت نشده و به‌خاطر بار فرهنگی و فشار اطرافیان در خانه‌ها پنهان مانده و یا در سطوح خویشاوندی و محلی حل و فصل شده و به مراجع رسمی كشیده نمی‌شوند. (مانند همسرآزاری، كودك آزاری، اعتیاد و برخوردهای خیابانی) بنابراین می‌ توان ادعا كرد بدلایل فوق بسیاری از این شاخص‌ های اجتماعی در لرستان منعكس كننده كامل واقعیت نیستند و همیشه میزان واقعی آنها را باید به صورت ضریبی چند برابر از آمار رسمی در نظر گرفت. (نرخ بیكاری را كه رسمی ‌ترین و عینی ‌ترین شاخص اقتصادی است، همگان به‌ یاد داریم در دوره استاندار قبلی با نوعی بازی كردن با آمار به چه وضعی رسید!) در جامعه‌ ای كه نرخ خودكشی و یا نرخ مهاجرت و طلاق بالاست خود نشان از نگرانی‌ های جدی در دیگر شاخص‌ ها دارد كه خودش را در این شاخص‌ ها نشان می ‌دهد.
بدین روی از مسئولان دولتی كه ادعای دلسوزی و خردمندی دارند انتظار می ‌رود با كلمات زیبا، واقعیت نازیبای جامعه را پوشش ندهند. یافته ‌های تحقیقاتی و مشاهدات عمیق جامعه ‌شناختی به ما می‌ گوید وضع جامعه در حد بحرانی است.
فقر و آسیب‌های اجتماعی و بیكاری و ناامیدی و مهاجرت و بی‌عدالتی توان مردم را گرفته است. اگر مصلحانی این درد را با بهداشتی‌ ترین كلمات بیان می‌ كنند به جای ساكت كردن آنها بدنبال راه حلی برای كاهش این مشكلات باشیم.
با ملت خویش شفاف و صادق باشیم و بدانیم تنها محرم مشكلات این مردم خودشان هستند. بیماری را كتمان نكنیم چرا كه تشخیص زودهنگام و درمان در اوایل بیماری می ‌تواند نجات بخش باشد.
محققان اجتماعی تشخیص دهنده دردهای اجتماع و واگوكننده و درمان كننده آن هستند.
منبع: هفته نامه سیمره
1920/3022