تاریخ انتشار: ۲۸ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۳:۰۰

زنجان - ايرنا - تعزيه، آييني با جنبه هاي نمايش بسيار ظريف و زيبايي است كه با گذشت زمان، هر چند بسيار محدود در برخي نقاط ايران به ويژه استان زنجان اجرا مي شود و همچنان خود را سرپا نگه داشته است و موسيقي ركن ركين و بخش مهم و اصلي آن محسوب مي شود.

به گزارش ايرنا، بر اين اساس تعزيه يك نمايش موسيقيايي بشمار مي رود و بدون موسيقي، قسمت اعظم تاثير خود را از دست مي دهد.
يك محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر در اين ارتباط به خبرنگار ايرنا گفت: موسيقي آوازي تعزيه و ظرفيت هاي آن براي شخصيت پردازي ها در نمايش مورد بهره برداري قرار مي گيرد و دستگاه هاي مختلف در آوازخواني هاي نمايش تعزيه شامل چهارگاه، سيم گاه، راست پنج گاه، ماهور، دشتي، گوشه عراقي.. مورد استفاده قرار مي گيرد.
حسين عباسي نيا افزود: موسيقي بجز نمايش تعزيه در ديگر تظاهرات نمايشي ايران نيز جزو ركن ركين كاري بوده و ساليان درازي ناقلين فرهنگ ايراني جهت انتقال فرهنگ ايراني از سه عامل حركت، بيان و موسيقي بهره برده اند.
وي اظهار كرد: اين نزديكي موسيقي و بيان شعري از دوران سلطنت اشكانيان به بعد اتفاق افتاد و در زمان اشكانيان موسيقي از اهميت و اعتبار بسيار بالايي برخوردار بود و اكثر شعرا براي خواندن شعرهاي خود و تاثير هر چه بيشتر آن به تناوب از موسيقي استفاده مي كردند.
اين محقق و پژوهشگر ادامه داد: همين علتي شد تا شعر و موسيقي بماند و 2 ركن اساسي يك كار نمايشي در كنار هم قرار بگيرند و چنانچه شاعري از هنر موسيقي در قرائت شعرهاي خود بي بهره بود شعرهايش مورد توجه قرار نمي گرفت.
وي بيان كرد: اين انس و الفت بيان شعري و موسيقي و حركات نمايشي در زمان ساسانيان نيز ادامه پيدا كرد و اكثر شاعران در فن موسيقي نيز مهارت پيدا كردند و شعر و موسيقي را با هم مي خواندند.
عباسي نيا افزود: بر اين اساس عهده داران هنر شفاهي عيني گوسانها (نوازنده يا خواننده) كه نمايشگران و داستان سرايان زبده زمان اشكاني و ساماني بوده اند نيز در خواندن افسانه ها، شعرها و داستان و انتقال فرهنگ و هنر شفاهي ايران زمين از سه عامل حركت، بيان و موسيقي بهره مي بردند.
وي اظهار داشت: بعد از گوسانها نيز خنياگران (سرود گوي، سازنده) اين مهم را به عهده گرفته و از دياري به ديار ديگر رفته و افسانه سرايي، داستان پردازي و حماسه سرايي و تاريخ خواني مي كردند و در كار خنياگران نيز موسيقي از اركان اصلي و از عناصر تاثير گذار كار خنياگران بوده است.
اين محقق و پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: خنياگران در زمان ساسانيان اشعار و سروده هاي ديني را نيز به هنر خود افزودند و بدين ترتيب در افسانه سرايي هاي خنياگران روايت هاي ديني جاي خاصي باز كرد و جذابيت كار خنياگران به مراتب بيشتر شد.
وي اضافه كرد: اغلب كارهاي خنياگران از يك جوهره و جنبه ظريف نمايشي برخوردار بوده و همين ظرافت هاي نمايشي گسترش و توسعه كار خنياگران شد بطوري كه در زمان ساسانيان در اكثر بلاد و آبادي ها و مناطق تحت سلطه آنان خنياگران تاريخ برخوانان و افسانه سرايان مورد علاقه اي بودند كه فرهنگ و رسوم نسل گذشته نقل مي كردند.
عباسي نيا مي افزايد: در بعضي از نقاط دور افتاده كه دسترسي به سازهاي مختلف تا حدودي شكل گرفته بود خنياگر، قصه موزوني را تنها با يك ساز شروع مي كرد و براي همراهي اين ساز از تماشاگران براي پايكوبي و دست افشاني كمك مي گرفت.
وي ابراز كرد: اين رسم پس از سامانيان و پس از ورود اسلام به ايران نيز ادامه پيدا كرد و در ادوار بعدي نقالان و شعر خوانان و اوزان ها و عاشق ها اين شيوه را دنبال كردند، با اين تفاوت كه پس از اسلام اين روايت ها همراهي ساز را از دست دادند و تنها نقل واقعه باقي ماند.
اين محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: پس واقعه خوانان در تكاپو جهت تقويت واقعه افتادند و واقعه خوانان ركن ركين و استوار كار نمايش شدند و كمبود موسيقي با حركات دست و پا و با بازيگر جبران شد.
وي يادآوري كرد: در ادوار بعدي كار نقل و نقالي بالا گرفت و شاخه هاي ديگري پيدا كرد و خواندن آواز بدون همراهي ساز به كار واقعه خوانان اضافه شد و واقعه در اكثر تظاهرات نمايشي كار خود را با چند بيت شعر كه به آواز خوانده مي شد شروع مي كردند.
عباسي نيا مي افزايد: اين رسم همچنان ادامه داشت و در دوران بعدي همه ناقلين و داستانسراها اعم از واقعه خوانها، روايت خوانها، خطيب ها، مديح ها، منقبي ها، دهقان ها، حمله خوانها، ،فضايلي ها،واعظي ها ، ذاكرين همه كار نقل خود را با آواز شروع كرده و به پايان مي بردند.
وي افزود: اين رويه زمان پديدار شدن نقش و پوشيدن لباس شهدا توسط واقعه خوان ها اثر خود را در مجالس تعزيه نيز گذاشت و نقش پوشان تعزيه با تاثير پذيري از نقال مذهبي با بيان شعري و آوازين واقعه را نقل مي كردند و در ادوار بعدي مخالف خوانها نيز به تاسي از اشتلم خواني نوعي بيان ريتميك و كوبشي را در مقابل بيان آوازي موافق خوان ها انتخاب كردند.
عباسي نيا گفت: بلافاصله دسته سنج زن ها كه قبل از اين مداحي را با سنج همراهي مي كردند، حركات مخالف خوانها را با سنج همراهي مي كردند و از همين جا موزيك وارد دسته هاي تعزيه و بتدريج متنوع شد.
اين محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: اين موزيك جاي بسيار مهمي در مجالس تعزيه باز كرد اما اينكه در آواز و گفتار تعزيه خوانان چه مايه و مقام هايي مي خوانند به درستي معلوم نيست و مشخص شده كه اصلا در خواندن آوازها از مايه و مقام استفاده مي كردند و يا اينكه به خواندن اشعار با آوايي غم انگيز بسنده مي كردند.
وي يادآوري كرد: اما ظن قوي اين است كه كه نه تنها در شهرستان ها بلكه در تهران زمان زنديه نيز توجهي به مايگي آهنگها نداشتند و هم حزن و اندوهي بود كه بايد در آوازتعزيه خوانان خود را نشان دهد.
عباسي نيا خاطرنشان كرد: حتي پس از حكومت زنديه و در زمان سلطنت قاجاريان نيز تا زمان ناصر الدين شاه به رغم موزيك در مجالس تعزيه و تنوع سازها دقت به مقام و رديف آوازي آنچنان اهميتي نداشته و تنوع كلمه ها و آهنگي و استفاده از مقام وگوشه ها از زمان ناصر الدين شاه به بعد مرسوم شد و به مرور آواز خوانان در دستگاه هاي مانند راست نيمگاه، ماهوري و همايون با توجه به نوع شخصيت واقعه خواني كردند.
وي بيان كرد: در نهايت آهنگ هايي ضربي در همسرايي ها و همخواني ها و بچه خواني ها و نيز مارشهاي نظامي به تدريج به موزيك تعزيه اضافه شد و بعد از آن براي هر يك از شخصيت هاي مصيبت ديده به اقتضاي نقش كه به عهده دارد مايه و آهنگ بخصوص مشخص شد و اين به عنوان يك رويه هنري در كار تعزيه دنبال شد.
اين محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: اين موضوع علتي شد تا شاعران تعزيه سرايان نيز از انواع و اقسام قالب ها و بحرهاي شعري و وزن هاي مختلف استفاده كنند، بطوري كه وزن شعر و كلام با اوزان وموسيقي مناسب و هماهنگ شود.
وي اظهار كرد: اين تنوع تدريجي در موسيقي در نهايت به اوج خود در زمان قاجاريه رسيد و اين تنوع و ظرافت ها زيبايي تعزيه را 2 چندان كرد و تعزيه خوانان با ابتكار خود در شرايط مختلف قصه هاي گوناگون با مايگي هاي خاصي مي خواندند مثلا وقتي مسلم خبر شهادت هاني را مي شنود اشعار را در گوشه ليلي مجنون مي خواند اما زماني كه تنها و سرگردان در كوچه هاي كوفه مي گردد، به دنبال پناهگاهي است و يا با خود سخن مي گويد آوازها در گوشه شوشتري خوانده مي شود.
'مسلم در غريبي دور از يار و ديارم ، چه كنم مي نهد هردم غمي سردركنارم،چه كنم '
'كاش مي ديدم رخ ياران و مي دادم روان مي كشد حسرت او انتظارم، چه كنم'

عباسي نيا گفت: اين نشان مي دهد تعزيه خوانان و تعزيه سازان با آگاهي و علم و شناخت كامل دست به انتخاب فلان گوشه و يا فلان آهنگ مي زدند و به طور مثال براي نشان دادن فراق گوشه اي خاص را انتخاب مي كردند و يا براي نشان دادن فضاي مربوط به وداع و خداحافظي گوشه ديگري را و اين انتخاب ها از سر شعور بالا و احاطه تعزيه سازان به امر موسيقي بود.
وي يادآوري كرد: به همين مناسبت در تعزيه ها مايه آهنگ ها و آوازها متناسب با شخصيت تعزيه خوانان و نوع واقعه تعيين مي شد و موسيقي آوازي گفتاري مختص اوليا بوده و اشقيا و مخالف خوانان براي اينكه شقاوتشان هرچه بيشتر عيان گردد و به هيچ وجه از موسيقي آوازي استفاده نمي كردند و اشعار را كوبشي و بطريقه اشتلم خواني ادا مي كردند اما در فواصل هر بند شعر خاص در رجز خواني هاي فردي كه اشقيا حركات نمايشي را داشتند، موسيقي بسيار پر حجم و هيجان انگيزي نواخته مي شد كه احساس هاي مختلفي را در تماشاگر ايجاد مي كرد.
اين محقق، پژوهشگر و مدرس تئاتر ادامه داد: در مجموع با توجه به اينكه شخصيت هاي تعزيه بشدت متنوع و حوادث گوناگون در تعزيه نمايش داده مي شود در نتيجه هر قصه هر نوع نمايشگري مستلزم آوا و آهنگ ويژه اي است و اين خود از جذابيت هاي مجالس تعزيه و نمايشي بودن آن مي باشد.
وي خاطرنشان كرد: بر همين اساس پيش خواني ها، مناجات خواني ها ، حماسه خواني ها،خطبه خواني ها و بچه خواني هر كدام از نواها آهنگهاي بخصوص دارند كه مختص همان قصه و همان صحنه و همان رويداد است.
عباسي نيا افزود: البته بسياري اتفاق افتاده كه در پيش خواني ها آهنگي كه در يك منطقه نواخته مي شود ، باآهنگ مناطق ديگر متفاوت باشد، به طور مثال در پيش خواني همراه با دسته موزيك چندين نوجوان همسرايي مي كنند، اما اين رويه در همه جا به ويژه در منطقه زنجان معمول و مرسوم نيست و پيش خواني ها معمول با چند ساز محلي (مثل دهل،طبل و قره ني)با آواز و يك تك خوان به اجرا در مي آمد.
9646/6085