تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۱

تهران- ایرنا- چند سالی‌ست كه بحث سیاه‌نمایی در سینمای ایران به طوری جدی مطرح شده و همواره این اختلاف نظر میان فیلمسازان وجود دارد كه مرز میان فیلم‌هایی با موضوع آسیب‌های اجتماعی و آثار سیاه‌نما كجاست؟

به گزارش خبرنگار سینمایی ایرنا، فیلم‌های سیاه یا همان «نوآر» برای نخستین در سال‌های 1940 پایش به سینمای جهان باز شد و تا قرن 21 نیز رد آن در هنر هفتم دیده می‌شود.
«نوآر» كه ابتدا از ادبیات وارد سینما شد در زبان فرانسه به معنای سیاه است و فیلم نوآر، فیلم سیاه معنی می‎شود. این ژانر برای نخستین بار در رمان‌های «ریموند چندلر» و «داشیل همت» دیده شد و البته این دو نویسنده بعدها تاثیر فراوانی بر این جریان گذاشتند.
در تاریخ سینمای جهان نیز فیلم نوآر به معنی فیلم سیاه است. اما در تعریف، ژانر نوآر به فیلم‌های پلیسی اطلاق می‌شود كه نوعی آنارشیست در آنها وجود دارد و چندان با لقب سیاه نمایی كه به فیلم‌های ایرانی داده می‌شود، تطابق ندارد.
واژه سیاه نمایی كه بعد از ساخت چند فیلم از ابتدای سال‌های 88 در سینمای ایران به شكل جدی‌تری مطرح شد درواقع نگرشی سیاسی و حتی اجتماعی است كه كمتر به قواعد و تئوری‌های سینمایی نزدیك است و منتقدان بسیاری نیز دارد.
سینماگران ومنتقدان این نوع نگاه معتقدند كه عموما دولت‌ها برای در دست گرفتن مدیریت سینما بعضی فیلم ها «سیاه» می‌نامند در حالی كه این فقط یك نام است و باید دید فیلم چه اثری روی مخاطب می‌گذارد.
منتقدین این نظر معتقدند، اینكه تعریف سیاه‌نمایی را به این سمت می‌بریم كه فیلمی با گزندگی و تلخی، مسائلش را تعریف می كند و یا حقیقت را وارونه نشان می دهند بی انصافی محض در قبال این گونه آثار است.
اما روایت پدیده‌ها و معضلات اجتماعی كه به ژانر اجتماعی در سینمای دنیا معروف است، در هنر هفتم ایران و با مختصاتی خاص با سینمای نئورئالیسم ایتالیا همسو به نظر می‌رسد. در این گونه سینمایی، فیلمساز به دل جامعه می زند تا معضلات مردم را از نزدیك درك كرده و روای صادقانه آن باشد.
حال سوال و در واقع بحث اصلی از همین جا آغاز می شود كه این فیلم‌ساز تا چه اندازه در روایت معضلات صادق بوده و در نمایش آنها اغراق نكرده است. یعنی سینما منشاء خیریت خود را حفظ كرده است و از نشان دادن سیاهی‌ها و پلشتی‌ها این قصد را داشته كه مسئولان و مردم را باخبر كند تا این معضلات از بین برود یا تنها با پیدا كردن یك سوژه تلخ تلاش در ناامید كردن مخاطبان خود داشته است.
این دعوای فرهنگی- سیاسی كه هر از گاهی با تولید یك فیلم اجتماعی بالا می‌گیرد همچنان ادامه دارد و شاید مهمترین دلیل آن این باشد كه مرزی بین روایت واقعی و سیاه نمایی در سینما تعریف نشده است.
یكی از ادله‌های منتقدین فیلم سیاه این است كه سینمای اجتماعی به اجتماع و مردم می‌پردازد نه یك گروه خاص. بنابراین اگر معضلی مختص به چند نفر در گوشه‌ای از كشور رخ داد نمی‌توان آن را به كل جامعه تعمیم داد و اثری تولید كرد كه ناامیدی و سیاهی در آن موج می‌زند.
اكنون ما در خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) قصد داریم در سلسه گفت‌وگوهایی با كارشناسان و منتقدین سینما این موضوع را به طور جدی بررسی كنیم كه به واقع مرز بین روایت صادقانه و سیاه نمایی كجاست؟
سعی می‌كنیم هم‌راستا با رسالت رسانه‌ای خود صادقانه نظر موافقان و مخالفان این موضوع را به بحث بگذاریم تا شاید از این مجموعه بحث‌ها به راهكار درست و سندی برای مرزبندی سیاه نمایی در سینمای ایران دست یابیم.
و در نهایت به امید هنری كه سیاه باشد اما سیاه نما نباشد، زیبا باشد اما فریبنده نباشد. پرسشگر باشد اما پرستشگر نباشد. آگاه باشد آما آگهی نباشد و آزاد باشد اما عاصی نباشد.
گزارش از علیرضا مرادی
فراهنگ**9246**9053