تهران- ایرنا- قامت امیر هنوز افراشته و صدایش پرطنین است. با شلیك او بود كه صدام اولین سیلی سخت را در دریا خورد و پس از آن نیز رشادت های اخگر و همرزمانش، طومار نیروی دریایی عراق را ظرف سه ماه در هم پیچید.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، واپسین روزهای تابستان و اولین ایام پاییز برای بسیاری یادآور خاطراتی فراموش نشدنی است از آغاز جنگ تحمیلی، شكست حصر آبادان، عملیات ثامن الائمه، شهادت چهره های شاخص دفاع مقدس و ... . در چنین روزهایی امیر دریادار «علی اكبر اخگر» از فرماندهان نیروی دریایی در سالیان دفاع مقدس و فرمانده عملیات «اشكان»، میهمان سربلند خبرگزاری شد. دانش گسترده او در حوزه جغرافیای سیاسی و نظامی و خاطرات رنگارنگش كه با اسناد و مدارك همراه ایشان، تایید می شد، جایگاه امیر اخگر در دوران رزم و خروش نیروی دریایی را برجسته تر می سازد. او كه دوره های آموزشی خود را در بریتانیا گذرانده، در اصفهان متولد شد و پیش از انقلاب شكوهمند اسلامی، نیروی دریایی را برای خدمت برگزید. دریادار اخگر علاوه بر فرماندهی ناوچه قهرمان جوشن، در بخش های اطلاعات و عملیات نیروی دریایی نیز سال ها خدمت كرده است. شرح مصاحبه با ایشان در ادامه ارایه می شود؛

** ایرنا: برای آغاز مصاحبه از اهمیت نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران بفرمایید.
*اخگر: اگر ما بدانیم ژئوپولتیك چیست، می توانیم به نقش و اهمیت نیروی دریایی بپردازیم. شناخت اهمیت ژئوپولتیك منطقه یكی از اصول مهم در سیاست ها است. در سال 1952، «دوایت آیزنهاور» رئیس جمهوری آمریكا در مجلس سنای این كشور می گوید: شما ایران را نمی شناسید و نمی دانید ایران كجا است و چه جایگاه مهمی دارد. به یاد داشته باشیم تلاش كشورهای غربی برای نفود در منطقه خاورمیانه، به دلیل همین اهمیت ژئوپولتیك بوده است. علاوه برای این، منطقه خاورمیانه اهمیت فرهنگی نیز دارد. در عین حال این منطقه، مركز انرژی دنیا هم هست. 65 درصد منابع انرژی دنیا در این منطقه تمركز یافته است. همچنین 30 درصد ذخایر گاز جهان نیز در این بستر قرار دارد.
«هالفورد مك كیندر» نظریه پرداز معروف بر این باور بود كه خلیج فارس در گستره حوزه منافع اروپا است و اروپا باید به آن اهمیت بسیار دهد. همچنین «ساموئل هانتینگتون» نیز معتقد است كه خاورمیانه، قلب جهان است. «آلفرد ماهان» نظریه پرداز حوزه علوم سیاسی هم معتقد بود باید دریاها را كنترل و از طریق آن به جهان نفوذ كرد اما «هاوس هوفر» نظریه پرداز آلمانی بر این باور بود كه مالكیت و قدرت زمینی مهمتر است. در جنگ جهانی دوم و سال های پس از آن نشان داده شد این دریاها هستند كه اهمیت بیشتری دارند.

** ایرنا: پس همین مساله باعث تهاجم نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم به ایران شد؟
*اخگر: در زمان جنگ جهانی دوم، متفقین روز سوم شهریور 1320، عملیاتی را برای تصرف ایران اجرا كردند. دلیل ظاهری متفقین آن بود كه می گفتند چرا ایران به آلمانی ها پناه داده است. دو برادر در نیروی دریایی، در خلال دفاع ایرانیان در این جنگ، شاهكار كردند. یك برادر به نام دریابان «غلامعلی بایندُر»، به عنوان فرمانده در نیروی دریایی و برادر دیگر «ناو سروان یدالله بایندر» به عنوان فرمانده نیروی دریایی در سواحل دریای خزر.
كشتی های انگلیسی چند روز قبل از آغاز عملیات به عنوان بازدید و روابط دوستانه وارد منطقه جنوب كشور شدند اما 4 صبح روز سوم شهریور حمله را علیه كشتی های ما آغاز كردند. آن ها نیروهایی را كه پیش از این در منطقه پنهان كرده بودند پیاده كرده و سه تیپ از نیروهای خود را از سمت بصره به سمت داخل ایران حركت دادند. روز بعد هم ناو سروان یدالله بایندر متوجه تحركات نیروی دریایی روسیه و احتمال حمله به انزلی می شود.

** ایرنا: ما آن زمان در خزر كشتی جنگی نداشتیم؟
*اخگر: چرا! دو تا سه كشتی كوچك داشتیم. بایندر به همین دلیل یك قایق تعمیراتی را در برابر دهانه ورودی به انزلی غرق می كند تا مانع ورود كشتی های جنگی روسی شود. روس ها پس از بروز مشكل در ورود از طریق آب های منطقه، با هواپیماهایی كه قادر به بلند شدن از روی دریا بودند، به انزلی حمله ور می شوند. ناو سروان بایندر در پی این حمله همراه با جمعی از نیروهایش به شهادت می رسد.
در جنوب كشور، زمانی كه ناوگان انگلیس عملیات خود را در خرمشهر انجام می دهند، ناوهای استرالیایی هم به كمك آن ها می شتابند! بنده عنوان كرده ام كه ما در تاریخ با استرالیا هم جنگیده ایم و اعتبار این ادعا هم به كشتی استرالیایی باز می گردد كه در بندر امام خمینی (ره) (بندر شاهپور سابق) به سمت نیروهای ایرانی شلیك كرد. نیروهای انگلیسی و استرالیایی وارد بندر امام می شوند. دو ناو كوچك مین جمع كن ما به نام «سیمرغ» و «شهباز» كه در این بندر پهلو گرفته بودند، هدف قرار می گیرند.
انگلیسی ها تلاش می كنند كشتی های آلمانی و ایتالیایی را كه در این بندر پناه گرفته بودند تصرف كنند. درگیری تشدید شده و در همین زمان یك یگان از نیروی زمینی هم برای كمك به نیروی دریایی وارد بندر امام می شود. در نهایت و در پایان نبرد ، تعدادی از سربازان ایرانی شهید می شوند، برخی از كشتی های آلمانی و ایتالیایی آسیب می بینند و برخی هم به دست فرماندهان خود این كشتی ها آتش زده می شوند تا به صورت سالم به دست انگلیسی ها تصرف نشوند اما در نهایت چند كشتی به دست بریتانیایی ها تسخیر می شود.
در خرمشهر هم درگیری ها افزایش پیدا می كند و حدود 600 تن از اعضای نیروی دریایی شهید می شوند. دریابان غلامعلی بایندر پس از گزارش وضعیت به تهران، در حال تلاش برای بازگشت به كشتی ها به همراه یكی از یاران خود بر اثر شلیك گلوله های تانك، به شهادت می رسد. آرامگاه شهید بایندر هم اكنون در خرمشهر قرار دارد.
به همین مناسب، در نیروی دریایی چهار ناو به نام های «بایندر»، «نقدی»، «كهنمویی» و «میلانیان» با نام شهدای این نبرد مزین شدند. در جنگ ایران و عراق، دو ناو كهنمویی و میلانیان از دست رفت اما ناو بایندر و نقدی هنوز خدمت می كنند.

**ایرنا: پس از آن كه ما كشتی های خود را در جنگ جهانی دوم از دست دادیم، چگونه این نیرو دوباره مجهز شد؟
* اخگر: از سال 1325 و بطور مجدد نیروی دریایی بازسازی می شود. دولت های غربی، برای پشتیبانی از ایران به عنوان یك عضو ائتلاف نیروهای غربی در دوران جنگ سرد، به ایران تجهیزات نظامی دریایی فروختند. منطقه خلیج فارس و مناطق دریای عمان و بحرین، همواره اهمیت داشته اند. صاحب نظران مختلف از فرمانده نیروی دریایی ساسانیان تا دریاسالار پرتغالی «آلفونسو آلبوكرك» كه اعلام می كند دارنده تنگه هرمز، می تواند بر بخش بزرگی از دنیا حكومت كند، بر اهمیت این منطقه تاكید می كنند.
به یاد داشته باشیم مرزهای ایران 8640 كیلومتر است. 3000 كیلومتر آن دریایی است. 5400 كیلومتر نیز زمینی. 30 درصد مرزهای ما آبی است اما 90 تا 93 درصد واردات یا صادرات ما در این 30 درصد صورت می گیرد. نفت ما در دریا است. گاز ما هم در دریا است. ما باید در دریا اقتدار داشته باشیم. این پیام رهبری نیز هست. از همین رو همواره نیروی دریایی و تجهیز آن اهمیت فراوانی داشته است.

**ایرنا: به نظر شما با وجود این اهمیت، چرا ایران از بحرین دست كشید؟ آیا ایران توانایی نگاهداری از بحرین را نداشت؟
* اخگر: بحرین یك سرزمین شیعه و چسبیده به عربستان بود. نیروهای دولت انگلیس از سال 1902، وارد خلیج فارس شده و مناطق شیخ نشین حاشیه خلیج فارس را فعال كردند و گمركات ما نیز به دست آن ها تسخیر شدند. بریتانیا جزایر ما را در دست گرفته بود و می خواست پس از جنگ دوم منطقه را به آمریكا واگذار كند. از همین رو و به نوعی قرار شد با عقب نشینی ما از بحرین، مالكیت جزایر سه گانه خود را دوباره به دست آوریم. تصمیم بر آن شد كه طبق موازین دموكراسی در بحرین یك همه پرسی صورت پذیرد و این كشور مستقل گردد. نیروی دریایی در واقع جزایر سه گانه را با نیروی نظامی پس گرفت و ما در این عملیات شهید هم دادیم. این جزایر اهمیت راهبردی دارند و می توانند به ما در كنترل آبراهه های خلیج فارس و تنگه هرمز كمك كنند.

**ایرنا: آیا نیروی دریایی در جنگ ظفار نیز دخالت داشت؟
* اخگر: جنگ ظفار به دلیل شورش نیروهای تحت حمایت شوروی و چین آغاز شد. نیروی دریایی در جنگ ظفار، وظیفه پشتیبانی آتش را بر عهده داشت و تكاوران آن نیز در این نبرد حضور یافتند. ناوشكن های ما در نزدیك سواحل، كوهستان های منطقه را هدف قرار داده و از پیشروی نیروها حمایت می كردند.

**ایرنا: پس این نبرد یك آموزش كامل برای نیروهای ایرانی بود؟
* اخگر: بیش از آموزش، چون یك جنگ كامل بود و ما در این جنگ، انجام عملیات های مشترك را انجام داده و به صورت رزمی و در شرایط واقعی تمرین كردیم.

**ایرنا: در مورد ماجراهای سال 1348 و حضور كشتی سینا در اروندرود نیز توضیحاتی را لطف می فرمایید؟
* اخگر: دولت عراق در این سال اعلام كرد هر كشتی كه با پرچمی به غیر از پرچم عراق وارد اروندرود شود، هدف قرار می گیرد. از همین رو نیروی دریایی ارتش با كشتی ابن سینا وارد این رودخانه شد. فرمانده نیروی دریایی با همكاری تكاوران و پشتیبانی نیروی هوایی و نیروی زمینی حاكمیت ایران بر این رودخانه را تثبیت كردند.

**ایرنا: آیا نیروی دریایی پس از انقلاب با مسائلی همچون پاكسازی مواجه شد؟
* اخگر: به دلیل دوری نیروی دریایی از خاك كشور و درگیر بودن نیروها در دریا، جز برخی از موارد پاكسازی و بازنشستگی، نیروی دریایی چندان دچار مساله ای نشد. هرچند در دوران انقلاب، نیروی دریایی در كمك برای ایجاد نظم و انضباط حضور داشت اما هرگز در برابر مردم نایستاد و به هیچ شهروندی شلیك نكرد. نیروی دریایی حتی در كشاكش انقلاب هم مشغول حفاظت از مرزهای آبی ایران بود.

**ایرنا: داستان ناوچه پیكان چه بود؟ آیا این ناوچه بعد از انقلاب به ایران رسید؟
* اخگر: خیر! ناوچه پیكان در سال 1357 به ایران آمد اما ما سه عدد از ناوچه های خود را در سال 1360-61 دریافت كردیم. اینها از قبل آماده شده و در حال ارسال به ایران بودند. این ناوچه ها فرانسوی بودند.

**ایرنا: وضعیت نیروی دریایی در زمان آغاز جنگ چگونه بود و شما در زمان آغاز جنگ در كدام منطقه خدمت می كردید؟
* اخگر: با شروع درگیری در سال 1358 در خرمشهر، فرمانداری خرمشهر از نیروی دریایی درخواست كمك می كند. نیروهای معارض در خرمشهر انبار سلاح ایجاد كرده و عده ای را نیز گروگان گرفتند. در همین زمان صدام دست به حمایت از این نیروهای معارض زد. پس از آن صدام حسین در سال 1359 دست به مانوری در شمال منطقه خلیج فارس زده و تمریناتی را برای حمله به ایران آغاز كرد. نیروی دریایی در همین زمان، طرح درفش را برای آمادگی جهت حفاظت از جزایر سه گانه صورت داد. در این مانور، رییس جمهوری وقت نیز شركت كرد.
در تابستان 1358 به بنده ابلاغ كردند كه فرماندهی ناو قهرمان «جوشن» را برعهده بگیرم. نیروی دریایی برای حفظ و حراست جزایر و با وجود مشكلات و مخاطرات فراوان، در منطقه حضور داشت. این نیرو از سال 1358، آماده جنگ بود و برای عملیات دفاعی در برابر عراق تمرین می كرد.

**ایرنا: چرا عراق قصد تصرف مناطق حاشیه خلیج فارس در ایران را داشت؟
* اخگر: عراق دچار وضعیتی بود كه به اصطلاح، به آن «خفگی ژئوپولتیك» گفته می شود. مرزهای دریایی عراق محدود بودند و این كشور برای دسترسی بیشتر به آب های خلیج فارس قصد داشت تا سواحل اروند رود را تصرف كند تا بتواند خود را از این شرایط نجات دهد. از همین رو بود كه عراق پس از پایان جنگ و عدم موفقیت در این اقدام، به كویت حمله و تلاش كرد از این طریق، محدودیت مرزهای دریایی خود را جبران كند.
نیروهای عراقی وقتی خرمشهر را اشغال كردند، از روی رود كارون عبور كرده، به سمت «بهمنشیر» حركت، آن را قطع و وارد «كوی ذوالفقاری» شدند. چرا؟ چون در صورت تصرف جزیره آبادان، می شد خطوط دریایی ایران در منطقه را قطع می كرد. اگر هواناوها و بالگردهای نیروی دریایی نبودند، این ارتباط به صورت كامل قطع شده و آبادان به محاصره كامل در می آمد. جاده بندر ماهشهر به آبادان نیز به صورت كامل قطع شده بود. هواناوهای نیروی دریایی از لابلای گل و لای جنوب آبادان پیش رفته و از این شهر پشتیبانی می كردند.

**ایرنا: یعنی شكستن حصر آبادان با كمك هواناوها ممكن شد؟
* اخگر: نمی گویم فقط هواناوها باعث شكست حصر یا حفظ شهر شدند اما هواناوها یكی از نیروهای بسیار مهمی بودند كه به حفظ منطقه در دوران حصر كمك بسیار كردند.

**ایرنا: آیا هواناوها به همین منظور خریداری شده بودند؟
* اخگر: خیر! اما همانطور كه می دانید مناطق شمالی خلیج فارس كم عمق است. همان موقع پیش بینی شده بود كه هواناوها هم می توانند در فضاهای كم عمق حركت كنند و هم در دریا جابجا شوند. این یگان توان خود را در این زمان نشان داد. در عملیات خیبر هم هواناوها و شناورهای كوچك نیروی دریایی نزدیك به 27000 رزمنده را به همراه مقدار میزان زیادی از مهمات، جابجا كردند. پس از آن در عملیات بدر هم 2000 نفر و مقداری مهمات هم توسط همین هواناوها جابجا شدند. در عملیات والفجر 8 هم هواناوها هم حضور یافتند.

**ایرنا: بازگردیم به زمان آغاز جنگ و آمادگی نیروهای ایرانی. در آن دوران نیروی دریایی چه تلاش هایی را صورت داد؟
** اخگر: با آغاز تهدیدات عراق، دو طرح «ذوالفقار» و «درفش» برای مقابله با عراق و تحركات احتمالی آمریكا در منطقه تهیه و تدوین شد. در روزهای منتهی به آغاز جنگ نیز این دو طرح بازنگری و به روز شد. در كنار این طرح ها، نیروی دریایی آماده حفاظت از خرمشهر با یك یگان تكاور شد. ناوهای جنگی هم دستور یافتند تا در صورت تجاوز هوایی عراق، واكنش نشان دهند.
در شهریورماه در خرمشهر و اهواز جلسات مختلفی تشكیل و فعالیت های نظامی دولت بعث عراق در خطوط مرزی مورد بحث و بررسی قرار گرفتند. در پی آن یك ستاد عملیاتی در نیروی دریایی تشكیل شد. با تجاوزات مكرر هوایی در محدوده مرزهای ایران و به ویژه آبادان و خرمشهر، این مشخص بود كه عراق دست به حمله خواهد زد. از همین رو ناوهای جنگی ایران با توجه به تجربه شهریور 1320، تصمیم گرفتند از بندر خرمشهر خارج و در شمال خلیج فارس موضع جنگی اتخاذ كنند و در خورموسی و اطراف جزیره خارك به گشت زنی بپردازند؛ زیرا ناوهای جنگی در بندر یا مناطق كم عرض، امكان مانور چندانی نداشته و به راحتی هدف قرار می گرفتند. در همین زمان و سه روز قبل از آغاز رسمی جنگ، قرارگاه عملیاتی «421» در بوشهر تشكیل شد. دلیل این نامگذاری آن بود كه ما چهار قرارگاه عملیاتی دریایی داشتیم، بوشهر قرارگاه 2 دریایی ما بود و 1 به معنای قرارگاه فرماندهی بود.

**ایرنا: آیا این نكته درست است كه ما در زمان حكومت پهلوی، به صورت دائم وضعیت عملیاتی عراق و فرماندهان این كشور را بررسی می كردیم؟
* اخگر: واقعیت آن است كه چرخه عملیاتی همیشه وجود دارد و متوقف نمی شود اما به دلیل پیروزی انقلاب و تغییر تقریباً همزمان در رژیم بعث عراق، وقفه هایی پیش آمد. در عین حال رژیم بعث عراق بسیاری از ایرانیان را از كشور عراق اخراج كرد و مراقب نیروهای اطلاعاتی ما بود. ما نیز در خرمشهر و اهواز مراقب نیروهای اطلاعاتی و نفرات استخبارات عراق بودیم. حتی عراق به صورت كامل از برخی گروه های شبه نظامی در منطقه نیز حمایت می كرد. ما با بررسی مداوم اطلاعاتی نیروی های عراق، به صورت منظم طرح های خود را به روز می كردیم. حتی مانورهای دریایی عراق در آغاز سال 1359 نیز به صورت كامل رصد و عكس برداری شده بود. ترددها در شمال خلیج فارس نیز تحت كنترل ما بود.

**ایرنا: عراق چگونه به ایران حمله ور شد؟
* اخگر: رئیس جمهوری عراق در 26 شهریورماه قرارداد الجزایر را به صورت یكجانبه پاره كرد. در قرارداد 1975 الجزایر اعلام شده بود خط تالوگ اروندرود، به عنوان مرز ایران و عراق قرار گیرد. خط تالوگ یعنی عمیق ترین نقطه اروندرود. این قرارداد را خود صدام امضاء كرده بود اما با رد آن ادعا كرد تمام اروندرود باید تحت حاكمیت عراق درآید. این به معنای ادعای حاكمیت بر بخشی از مرزهای ایران و به نوعی اعلام جنگ به ایران بود. از همین رو ما در آماده باش كامل قرار گرفتیم. یادتان باشد كه جنگ در خلیج فارس، تنها به معنای جنگ با عراق نبود. ما با ناوهای بسیاری از كشورهای مختلف روبرو بودیم. بیش از 25 فروند شناور از كشورهای مختلف اعم از آمریكا، انگلیس، فرانسه و غیره در این منطقه حضور داشتند. به ویژه ناوهای آمریكایی ممكن بود برای ما خطرساز شوند.
ناوهای آمریكا در ابتدای جنگ تلاش های اطلاعاتی فراوانی به نفع عراق صورت می دادند و در میانه جنگ نیز رسماً كشتی های كویتی را اسكورت می كردند. این ناوها در ماه های آخر دفاع مقدس نیز به ناوهای ما حمله كردند. همچنین هماهنگی هایی میان نیروی دریایی ایالات متحده و عراق، برای بسط و گسترش فعالیت نیروی هوایی عراق به نزدیك تنگه هرمز نیز شكل گرفت.

**ایرنا: به روزهای آغاز جنگ و حضور نیروی دریایی بپردازیم و عملیات ظفرمند «اشكان» را بررسی كنیم. چه شد كه نیروی دریایی ما به سرعت توانست نیروی دریایی عراق را مضمحل كند؟
* اخگر: در شب 31 شهریور و به محض حملات عراق، گردان تكاوران ما به سمت خرمشهر حركت كرد و در این شهر مستقر شد.

**ایرنا: این حضور چندان در رسانه ها بازتاب داده نشد.
* اخگر: بله! در سریال ها می بینیم كه درگیری های خرمشهر نشان داده می شود اما تكاوران نیروی دریایی و دانشجویان افسری دانشگاه امام علی به تصویر كشیده نمی شوند. مردم و نیروهای نظامی با هم در برابر عراق مقاومت كرده و جنگیدند. زمانی كه دشمن با توپ و تانك حمله می كند، تنها می شود با توپ و تانك به آن ها پاسخ داد.
شما می دانید رژیم بعث عراق آمده بود تا یك روزه خرمشهر را بگیرد. ایثارگری این نیروها باعث شد تا یك روز تبدیل به 34 روز شود. حال اگر نیروی رزمی یك كشور به جای یك روز، بخواهد 34 روز عملیاتی را انجام دهد، این یك موفقیت است. مقاومت جانانه آن دلاورمردان، این قابلیت را به سایر نیروها داد تا بتوانند در منطقه حضور یابند و موضع گیری كنند. متاسفانه برخی سیاستمداران ما در آن زمان به درستی به تحولات جنگ واكنش نشان نداند. شاید این مساله بخاطر بی تجربگی بود. زمانی كه بخواهید جلوی تجاوز نظامی را بگیرید، باید اول دشمن را متوقف كنید. نیروی زمینی ما توانست ظرف چند ماه، نیروی های نظامی عراق را به طور كامل متوقف كرد. در غیر این صورت ممكن بود دوباره وضعیتی مثل شهریور 1320 رخ دهد.
همانطور كه گفتیم نیروی دریایی از روز اول، درگیر جنگ شد. یكی از اولین اقدامات نیروی دریایی آن بود كه از خورموسی محافظت كرده و اجازه داد تا تردد كشتی ها به بندر امام در امنیت كامل ادامه یابد. دومین اقدام نیروی دریایی آن بود كه عراق را محاصره اقتصادی كرده و اجازه نداد هیچ كشتی تجاری وارد بنادر این كشور شود.

**ایرنا: آیا كشتی تجاری بود كه بخواهد تلاش كند و به عراق برود؟
* اخگر: دقیقاً! چند كشتی فكر كردند ایران در این مورد جدی نیست. آن ها تلاش كردند تا محاصره اقتصادی عراق را بشكنند و به سمت بنادر این كشور بروند كه نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به سوی آن ها تیراندازی كرده و آن ها را وادار به عقب نشینی كرد.
اقدام سوم نیروی دریایی آن بود كه مانع از تحركات نیروی دریایی عراق شود. ما در بندر عباس 12 اسكله، در بوشهر 2 اسكله و در بندر امام خمینی 28 اسكله داشتیم. از همین رو بندر امام خمینی، برای رساندن كالاهای ضروری به كشور، بسیار كلیدی و حساس بود. اسكله های بندرعباس و بوشهر برای تخلیه محموله ها كافی نبودند. نیروی دریایی تا روز پایانی جنگ تلاش بسیاری كرد تا از این بنادر حفاظت كند و برخی از پرسنل نیروی دریایی در این راه به شهادت رسیدند اما نیروی دریایی با حایل شدن بین محل تردد نیروی دریایی عراق و كانال خورموسی مانع از عملیات آن ها شد.

**ایرنا: در آغاز جنگ، شما چه وظیفه ای یافتید؟
* اخگر: بنده در تاریخ30 مهر 1359 به عنوان فرمانده ناو «جوشن» انتخاب شدم و برای دفاع از كشتی های تجاری در كانال خورموسی با نیروهای این ناو به منطقه اعزام شدیم. اطلاعاتی به ما رسیده بود كه نیروی دریایی عراق قصد دارد تا از نزدیكی پایانه های نفتی خود، كشتی های حامل كالا به ایران را هدف قرار دهد. ما ناو جوشن را آماده كردیم. این ناو امكان شلیك با توپ و موشك را داشت. در آن زمان آمادگی ناو نسبی بود و ما با كمبود قطعات روبرو بودیم اما با عشق و علاقه و انگیزه در منطقه حضور یافتیم.
پس از ورود به منطقه، ما در شمال خلیج فارس و به سمت پایانه های نفتی دشمن موضع گرفتیم. در آن زمان با پس دادن موشك های بسیار راهبردی «هارپون» از سوی دولت موقت، ما تنها چند فروند موشك داشتیم كه بین ناوها جا به جا می شدند. آن روز ما فقط یك موشك هارپون تحویل گرفتیم و با همان یك موشك به سمت دشمن حركت كردیم.
پس از ورود به منطقه، ما در شمال خلیج فارس موضع گرفتیم. ساعت 12 شب متوجه شدیم از كانال خورعبدالله، یك كشتی در حال خروج است. با امواج راداری متوجه شدیم كه این ناو روسی و مدل «اوزا» است. تنها عراق چنین ناوهایی در منطقه داشت. از همین رو مطمئن بودیم كه این ناو متعلق به دشمن بعثی است. پس از آن كه ناو كمی بیشتر جلو آمد، امواج راداری خبر از حضور ناو دیگری هم به ما دادند و ما متوجه شدیم آن ها دو شناورند كه در كنار هم موضع گرفته اند.
ما آمادگی درگیری را پیدا كردیم. به دلیل توقف و موضع گیری ما لابلای موانع دریایی، آن ها امكان شناسایی ما را نداشتند. مشكل اصلی ما آن بود كه ما یك ناو در برابر 2 ناو بودیم. اگر ما به سمت اولی شلیك می كردیم، دومی به سمت ما شلیك متقابل می كرد.
ما فقط یك موشك داشتیم اما كشتی های دشمن هر كدام چهار موشك داشتند. طرح ما آن بود كه تنها موشك خود را روی ناو اولی قفل و به سمت آن شلیك می كردیم. اگر موشك ما به درستی عمل می كرد ناو دشمن شكار می شد و ما به سرعت به سمت ناو دوم می چرخیدیم و با آن ناو هم درگیری می شدیم. اما اگر موشك ما شلیك نمی شد و مشكلی پیش می آمد، نقشه ما آن بود كه با سرعت به سمت ناو دشمن هجوم ببریم. در آن صورت آن ها امكان ابتكار عمل را از دست داده و به دلیل نزدیك شدن ما به آن ها، ناو دشمن امكان شلیك موشك به سمت ما را نداشتند زیرا موشك كشتی برای عمل كردن، نیاز به فاصله ای دارد و اگر هدف نزدیكتر از آن فاصله باشد، امكان شلیك موشك وجود نخواهد داشت. اما ما امكان شلیك با توپ را داشتیم. بنده دستور دادم هر چهار موتور كشتی را روشن كرده و با تمام سرعت به سمت دشمن حركت كنیم. ما موشك را شلیك كردیم و موشك موفقیت آمیز پرتاب شد و ناو اول دشمن را غرق كرد. برخلاف تصور ما ناو دوم ترسید و به سرعت فرار را بر قرار ترجیح داد!
به محض روشن شدن هوا، نیروی هوایی ما وارد منطقه شد و چهار شناوری كه از طرف عراق برای نجات ناو شكار شده آمده بودند، نیز از جانب نیروی هوایی ما شكار شدند. بنده یك یادگاری از تجهیزات این ناو غرق شده برداشتم. كشتی شكار شده، اولین ناو جنگی دشمن بود كه هدف قرار گرفت. پس از بازگشت ما، مردم خوب و خونگرم بوشهر از ما استقبال و گوسفندی نیز برای ما قربانی كردند.

**ایرنا: عملیات موفقیت آمیز اشكان چگونه اجرا شد؟
* اخگر: مدتی بعد جناب «مدنی نژاد» جانشین نیروی دریایی ما را خواست و دستور داده شد پایانه های نفتی «البكر» و «الامیه» را هدف قرار دهیم. بنده فرمانده ناو جوشن بودم. ناوهای «گردونه» و «پیكان» نیز تحت فرمان بنده درآمدند تا بتوانیم عملیات «اشكان» را برای تصرف و نابودسازی این دو پایانه به اجرا بگذاریم.
ما در 8 آبان، به صورت جداگانه عازم منطقه شدیم. حدود ساعت پنج بعد از ظهر، ناو گردونه اعلام كرد دچار مشكل فنی شده است. تصمیم بر آن شد كه ناو گردونه باز گردد و پس از حل مشكلات، دوباره به تیم عملیات ملحق شود. ناو گردونه مشكل سیستم كنترل آتش پیدا كرده بود. این ناو به بوشهر بازگشت و با تلاش های تیم پشتیبانی تا ساعت هشت شب مشكل رفع و گردونه دوباره به گروه ملحق شد. در ساعت 12 شب هر سه ناو به سمت هدف حركت كردیم. طرح ما آن بود كه برای گمراه كردن دشمن، ابتدا به سمت كویت جهت گیری كردیم تا دشمن نتواند مسیر ما را حدس بزند. پس از آن نیز دوباره مسیر بازگشت به ایران را در پیش گرفتیم. عراقی ها تصور كردند ما به سمت بندر بوشهر باز می گردیم.
ساعت 6 صبح و پس از چند بار تغییر مسیر، به سمت هدف چرخیدیم. بلافاصله اولین هواپیمای دشمن به سمت ما پرواز كرد تا با ما برخورد كند. ساعت 6.30 دقیقه صبح، هواپیما توسط ناو قهرمان پیكان مورد هدف قرار گرفت. قرار بر همین بود كه پیكان از دو ناو دیگر در برابر تهاجمات نیروهای عراقی، دفاع كند. با آتش ناو پیكان «میگ 23» عراق شكار شد و با سر به درون آب افتاد. پس از آن دستور آتش صادر شد. ناو جوشن پایانه الامیه و ناو گردونه پایانه الابكر را هدف قرار دادند.

**ایرنا: فاصله بین الامیه و الابكر چقدر بود؟
* اخگر: 8 كیلومتر بود. زمانی كه شهید «محمدابراهیم همتی» فرمانده ناو قهرمان پیكان دید هواپیماهای دشمن در آسمان دیده نمی شود، از بنده اجازه گرفت و به كمك گردونه شتافت. این ناو هم سكوی البكر را هدف قرار داد. تا ساعت 8. صبح این سكوها را زیر آتش سنگین گرفتیم. در این زمان 6 هواپیمای دشمن به سمت ما پرواز كردند. ما با پایان مهمات و تخریب بخشی از این دو سكو، به سمت بندر بازگشتیم. در همین زمان نیروی هوایی ما برای حمایت از عملیات، وارد منطقه شد و هواپیماهای دشمن جرات نزدیك شدن به ما را پیدا نكردند. از همین زمان، صادرات نفت عراق از این سكوها تا پایان جنگ به صفر رسید.

**ایرنا: این پایان كار البكر و الامیه بود؟
* اخگر: خیر! به یاد داشته باشید این پایانه ها بسیار بزرگ و وسیعند. هرچند ما این پایانه ها را از كار انداختیم اما پایانه ها همچنان وجود داشتند. مدت كوتاهی بعد عملیات «شهید صفری» طراحی و اجرا شد.

**ایرنا: عملیات شهید صفری چگونه صورت گرفت؟
* اخگر: در این عملیات دو گروه تكاور به سمت پایانه های البكر و الامیه حركت كردند. ناو پیكان، تعدادی از تكاوران را در این دو سكو پیاده كردند. در هر سكو حدود 10 الی 12 نیرو پیاده شدند. در همین زمان یك ناو عراقی وارد منطقه شد كه از سوی پیكان هدف قرار گرفت. تكاوران ما برای هر سكو یك بسته 1000 پوندی مواد انفجاری هدیه بردند!
شب بعد پیكان به سكوها بازگشت. با كارگذاری مواد انفجاری، در هر سكو، 2 تكاور باقی ماند تا مراقب این مواد منفجره باقی بماند و بقیه با ناو پیكان بازگشتند. فردا صبح دو بالگرد به این دو سكو اعزام شده و چهار تكاور باقی مانده را با خود بازگرداندند. به محض آن كه تكاوران با بالگرد از سكوها فاصله گرفتند، سكوها را منفجر كردند و این سكوها به شدت صدمه دیدند و در شعله های آتش فرو رفتند.
این عملیات در 14 آبان 1359 انجام شد. این یك عملیات تاكتیكی بود كه نتیجه ای راهبردی داشت. همانطوری كه مقام معظم رهبری فرمودند، نیروی دریایی جریان اقتصادی كشور را حفظ كرد. صادرات نفت ایران هرگز در دوران جنگ قطع نشد.

**ایرنا: چگونه نیروی دریایی توانست كاری كند كه دشمن نتواند صادرات نفت ما را قطع نماید؟
* اخگر: برای این كار تلاش های فراوانی صورت گرفت و نیروی دریایی در دوران جنگ، ابتكارات فراوانی از خود نشان می داد. یكی از ابتكارات ما آن بود كه هدف های كاذبی را با امكانات ساده ساخته و در دریا رها می كردیم. هواپیماهای عراقی به خیال هدف قرار دادن كشتی های ما، به سمت این اهداف موشك های گران قیمت «اگزوسه» را پرتاب می كردند و ما به سرعت هدف های كاذب بعدی را در دریا كار می گذاشتیم! بدین ترتیب سرمایه و نیروی فراوانی از ارتش عراق، به هدر می رفت.

**ایرنا: این اهداف چگونه ساخته می شدند؟
* اخگر: اگر منشورهایی با حلب یا آلومینیوم بسازید، امواج رادیویی و رادارها، آن ها را بسیار بزرگ نشان می دادند. بدین ترتیب دشمن به اشتباه می افتاد. این ناشی از خلاقیت در صحنه متخصصین نیروی دریایی بود.

**ایرنا: عملیات «مروارید» چگونه صورت پذیرفت؟
* اخگر: عملیات مروارید از 4 آذر 1359 آغاز شد. قرار بود دو مرتبه به سمت باقی مانده سكوهای البكر و الامیه برویم و امكانات دیدبانی مقدم دشمن را از بین ببریم. دشمن در بقایای این سكوها تجهیزات دیده بانی نصب كرده بود و منطقه را زیر پوشش گرفت.

**ایرنا: آیا این درست است كه ناخدا «بهرام افضلی» طراح عملیات مروارید بود؟
* اخگر: خیر! این عملیات از سوی همان نیروهای قرارگاه 421 طراحی شد. بعد از عملیات شهید صفری، نیروی دریایی به فكر عملیات مروارید بود. ایشان در این عملیات نقش طراحی نداشت. البته در آن زمان اصلاً این مطرح نبود كه چه كسی طراح عملیات است؟ طراحی عملیات ها نیازمند همكاری و هماهنگی بسیار بود و كار یك نفر نیست. جنگ ارتباطی عمیق و دوستانه را میان نفرات ایجاد می كرد و از همین رو كارها با اشتراك همه نفرات انجام می شد و مدت ها بعد از این عملیات بود كه بحث جاسوسی و افشای اطلاعات در نیروی دریایی پیش آمد كه البته بنده از جزییات آن اطلاع دقیقی ندارم.
عملیات مروارید آنقدر موفقیت آمیز بود كه در دانشگاه های جهان هم تدریس می شود. در 6 آذر گروهی از تكاوران دوباره در البكر پیاده شدند. این گروه شامل تنها 7 نفر بود كه توانستند 10 تكاور عراقی را اسیر كنند! پشت سر این تكاوران، ناو پیكان وارد میدان شد. قصد ما تصرف كامل سكوها بود. ناو قهرمان پیكان برای حمایت از تكاوران در منطقه ایستاد و با ناوهای دشمن درگیر شد و پس از وارد كردن تلفاتی سنگین به دشمن، این ناو قهرمان غرق شد. روز 7 آذر این ناو قرار بود بازگردد كه موشكی از سمت یك ناوچه عراقی پنهان شده در كنار سكوی الامیه به سمت این ناو شلیك شد و شهدای قهرمان آن برای همیشه جاوید الاثر شدند اما عملیات با موفقیت پایان پذیرفت.

**ایرنا: در پایان جنگ ما شاهد حملات نیروهای آمریكایی به ناوهای خودمان بودیم. در زمان حمله نیروهای آمریكایی به ناو جوشن، شما فرمانده این ناو بودید؟
* اخگر: خیر! بنده فرمانده عملیات منطقه بودم.

**ایرنا: آیا این صحیح است كه آمریكایی ها پیام تسلیم برای نیروهای ناو جوشن ارسال كردند؟
* اخگر: بله! آمریكایی ها ابتدا به ناو جوشن اخطار ترك منطقه دادند. پس از رد آن، پیشنهاد تسلیم به این ناو داده شد و پس از رد مجدد آن، آمریكایی ها به نیروهای ایرانی پیشنهاداتی وسوسه انگیزی نیز دادند اما قهرمانان جوشن ایستادند و شعار «هیهات من الذله» سر دادند. سه ناو آمریكایی این ناو را محاصره كرده بودند. قهرمانی ناو جوشن حكایتی شنیدنی دارد.
در سال 1360 در غرب كشور و در منطقه «شیانكوه»، «ستوان عبدالحمید انشایی» افسر دیده بان توپخانه، آتش نیروهای ایران را هدایت می كرد. این شهید والامقام زمانی كه از سوی نیروهای عراقی محاصره شد، در آخرین لحظه نقطه استقرار خود را به نیروهای توپخانه داد و از آن ها خواست شلیك كنند. انشایی در بیسیم می گوید: به مادرم و امام بگویید، شیانكوه لرزید! اما انشایی نلرزید!
چند سال بعد، برادر او، «مسعود انشایی» افسر ناو جوشن بود. این شهید والامقام هم جانانه جنگید و به شهادت رسید. پس از آن ناو «سهند» هم كه برای كمك به جوشن وارد منطقه شد بدون آن كه بداند دقیقاً در منطقه در چه وضعیتی است، مورد حمله نیروهای عراقی قرار گرفت. سه ناو آمریكایی با 160 سورتی پرواز دشمن، به ناو سهند حمله كردند. ناوچه سهند تا ثانیه آخر و در زمان غرق شدن نیز همچنان در حال شلیك به سمت دشمن بود.

**ایرنا: شما به عنوان افسر اطلاعات و عملیات هم خدمت كرده اید. از عملیات های خود در این قسمت بفرمایید.
* اخگر: بنده یكی از ماجراهای این دوران را برای شما بازگویی می كنم. در آذرماه 1361، كشتی نفت كشی به نام «اسكیپ مانت» 30 هزار تن نفت سفید را از كانال خورموسی به سمت بندر امام حمل می كرد. عراقی ها به این كشتی حمله كردند. این كشتی آسیب دید اما با كمك جزر و مد و امواج دریا با هزاران تن نفت سفید شعله ور به سمت بندر امام ادامه مسیر داد. كاركنان یونانی كشتی سریعاً آن را تخلیه كردند. اگر این كشتی وارد منطقه می شد ما تا پایان جنگ دچار مشكل می شدیم. بنده داوطلب مقابله با این مشكل شده و با یك بالگرد به خلبانی امیر سرتیپ «آشتیانی» به سمت كشتی حركت كردم. با خواهش و تمنا از امیر آشتیانی خواستم بنده را روی كشتی پیاده كند. ایشان ابتدا قبول نمی كرد اما پس از درخواست ها و خواهش های مكرر بنده، ایشان در نهایت قبول كرد بنده را پیاده كند، به شرط آن كه با فاصله بایستد تا بنده را دوباره سوار كند.
امیر آشتیانی با كمك تجهیزات فرود، بنده را در نوك كشتی پیاده كرد. بنده كشتی را بازرسی كردم تا اگر كسی در كشتی باقی مانده است، او را نجات دهم. خوشبختانه كسی در كشتی نبود. پس از بررسی متوجه شدم كه جز با آزاد كردن لنگر كشتی، هیچ راه دیگری برای متوقف كردن كشتی وجود ندارد. برای انداختن لنگر نیاز به همكاری 10 نفر بود. بنده نمی دانم چطور و با چه نیروی لنگر را انداختم و كشتی را متوقف كردم! پس از این اقدام بالگرد بازگشت و دوباره بنده را سوار كرد. بقایای كشتی تا سال ها در كانال باقی ماند.

**ایرنا: در مجموع نیروی دریایی در جنگ به چه دستاوردهای دست یافت؟
* اخگر: علاوه بر شكست كامل نیروی دریایی عراق و قطع صادرات نفت این كشور، بزرگترین اقدام نیروی دریایی در 8 سال جنگ، اسكورت هزاران كشتی باری و نفت كش بود. در عین حال دریادلان این نیرو هزاران كشتی را بازرسی كرده و مانع از صدور هزاران تن كالا به سمت عراق شدند. در دوران جنگ بیش از 1000 فروند كشتی تجاری بازرسی شد.
امروزه نیز دریادلان نیروی دریایی 2000 كیلومتر آنسوی مرزها در حال پاسداری از خطوط كشتی رانی ما هستند و امنیت دریایی جمهوری اسلامی ایران را تامین می كنند. ما امروزه در دریاها حضور داریم و این حضور به معنای اقتدار كشور ما است و باید آن را حفظ كرد.
پژوهش**ب.س**9279