حسنزاده كه بیش از 100 اثر در حوزه های كودك و نوجوان و بزرگسال منتشر كرده، در سال 2018 به فهرست نهایی جایزه هانس كریستین اندرسن راه یافت و برنده لوح سپاس این جایزه شد. همچنین دیپلم افتخار برای رمان «زیبا صدایم كن» را از دفتر بینالمللی كتاب برای نسل جوان IBBY در شهر آتن دریافت كرد.
وی از سوی كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان به عنوان نامزد ایرانی جایزه آسترید لیندگرن برای سال 2017 معرفی شد.
همچنین از سوی شورای كتاب كودك نیز برای سال 2018 برای نامزدی جایزه هانس كریستین آندرسن و جایزه آسترید لیندگرن انتخاب شد.
لزوم تحلیل حوزه ادبیات كودك و افتخارات حسنزاده بهانه ای شد تا پای گپ و گفت كارشناسانه این نویسنده فعال كشور كه 95 درصد آثارش در حوزه كودك و نوجوان است، در مورد وضعیت ادبیات كودك بنشینیم.
حوزهای كه حسنزاده می گوید از ابتدای ورود به عرصه نویسندگی احساس كرده كه دنیایش با دنیای كودكان نزدیك است و این برایش لذتبخش است.
**ایرنا: تحولات حوزه ادبیات كودك را در دورههای مختلف رو چگونه میبینید؟
حسنزاده: در نگاهی كلی باید گفت كه ادبیات كودك و نوجوان ما جوان است، از مشروطه به این طرف ادبیات كودك و نوجوان ما با علاقهمندی كسانی همچون جبار باغچهبان و عباس یمینی شریف متولد شد، كسانی مانند محمود كیانوش و مهدی آذریزدی به طور مشخص به بچهها فكر كردند و آثاری برای این گروه سنی خلق كردند، اما در این دوران عمدتا آثار ترجمه، بیشترین سهم را داشتند و مسیر ادبیات ما را شكل دادند.
در دهه 40 مسیر ادبیات كودك بهتر و كاملتر شد؛ در این سالها آموزش رسمی در بین خانوادهها جا باز كرده و كودكان در كنار بزرگترها نیازشان به كتاب احساس میشد. با تاسیس كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان و نهادی چون شورای كتاب كودك كه كتابهای منتشر شده را بررسی می كرد و نقد و نظر میداد ادبیات كودك وارد عرصه تازهای شد.
البته نویسندگان ما خیلی محدود و كم بودند و كانون به خاطر اینكه كتاب كودك در عرصه جهانی و مطابق با استانداردهای جهانی داشته باشیم، از تعدادی نویسندگان بزرگسال دعوت كرد كه وارد این حوزه شده و برای بچهها بنویسند. از جمله كسانی كه پذیرفتند برای كودكان كتاب بنویسند میتوان به غلامحسین ساعدی، نیما یوشیج، احمد شاملو، احمدرضا احمدی و نادر ابراهیمی اشاره كرد. برخی نیز بدون سفارش گرفتن از جایی خود را متعلق به بچهها میدانستند مانند صمد بهرنگی.
از انقلاب 1357 جریان ادبیات كودك شكل فعالتری به خود گرفت و رشد چشمگیری را شاهد بود اما این ادبیات تحت تاثیر شعارها و تفكرات انقلابی، سرشار از شور و پیامهای گل درشت و به اصطلاح آگاهیبخش بود و تمامی نحلههای فكری چپ و مذهبی بر ادبیات تاثیر میگذاشتند. تاثیرهایی كه كودكان در آن بیشتر بهانه بودند و حرف این ادبیات از جنس دیگری بود.
بعد به دهه 60 می رسیم كه مقطع جنگ است و در شرایط جنگ، ادبیات و آثاری كه در این حوزه تولید و نوشته میشود، زیر سایه فضا و شرایط جامعه رنگ و بوی جنگ پیدا میكند.
در دهه 70، ادبیات از این نوع گرایشها خالی میشود و مسیر آزاد خود را طی میكند و نویسندگان و شاعران گویی به خود میآیند از زندگی و دنیای كودكی و نوجوانی مینویسند. مجلات رونق میگیرد و نقد و نقادی و پژوهش در این حوزه جدیتر میشود. نهادهای مربوط به ادبیات كودك مانند انجمن نویسندگان كودك و نوجوان شكل میگیرند. دهه 80 تا امروز هم به همین ترتیب فضا رو به رشد است و نویسندگان بیشتر شدهاند و شناخت نسبت به خلق آثار كودكانه تخصصیتر شده و رشتههای دانشگاهی و درسهای مربوط به ادبیات كودك جای خود را باز كرده است.
** ایرنا: وضعیت فعلی ادبیات كودك در كشور چگونه است و آیا به كودك بهای لازم داده میشود؟
حسنزاده: من فكر میكنم در سیاستگذاریهای كشور ما بچهها در اولویت نیستند و در بودجهبندیها و سیاستهای فرهنگی هم این مساله صحت دارد. چون مدیران كار برای كودكان را به مثابه هزینه میبینند. مدیران نگاهشان مقطعی است و به دنبال بیلان دادن هستند. به همین خاطر سراغ برنامههایی میروند كه زودبازده باشد. در حالی كه كار فرهنگی نمود خود را در آمار و گراف نشان نمیدهد بلكه در رفتارهای اجتماعی و انسانی نسلها نمایانگر میشود. درست مانند كاشت گردو است كه دیر به دست میآید ولی درختی با كیفیت و ماندگار است ولی آنها به دنبال كاشت گندم هستند. مثلا به كتابخانههای كودك بها نمیدهند و در وزارت آموزش و پرورش پست كتابدار حذف میشود. در نمایشگاههای بینالمللی كتاب، سالنهای روشن و شیك و تمیز به بزرگسالان اختصاص مییابد اما برای بچهها چادرهای آفتابگیر و گرم و پر از خاك وجود دارد. هرجا هم كه بودجه كم میآید اولین قربانی بخش فرهنگ است و در این بخش كودك و نوجوان از همه مظلومتر است.
**ایرنا: چه مشكلاتی در این حوزه پیش روی نویسندگان ما هست؟
مشكلات چندجانبه است؛ نویسندگی در كشور ما حرفهای نشده و نویسندگان نمیتوانند از این راه زندگی خود را بگذرانند كه این خود دلیلش به كمتوجهی به كتابخوانی و تیراژ پایین كتابهایمان برمیگردد. نكته بعدی ممیزی است، طی سالهای گذشته كسانی كه خود را قیم كودكان میدانند نسبت به آثاری كه برای بچهها خلق میشود حساسیت ویژهای دارند و نگران بدآموزی و انحراف هستند. در این شرایط دست نویسندگان ما بسته است و در حوزههایی كه باید كار كنند، گاهی با ممیزیهای سلیقهای از سوی ناشران و یا دولت مواجه میشوند. گاهی این ممیزی به نویسندگان سرایت میكند و بر روند خلق اثرشان ناخودآگاه تاثیر میگذارد بنابراین مخاطبان اعتماد خودشان را به كتابهای ایرانی از دست میدهند و خودشان و دغدغههایشان را در كتابهای ما پیدا نمیكنند. اینجاست كه مخاطب بین ادبیات ایران و ادبیات ترجمه مقایسه به عمل میآورد. مقایسهای كه عادلانه نیست چون مترجمان ما كارهای جایزه گرفته و برجستهای را از كشورهای دیگر انتخاب و ترجمه می كنند. ایران هم عضو قانون كپی رایت نیست و در ایران هیچ هزینهای بابت تالیف به ناشر و نویسنده اصلی پرداخت نمیشود بنابراین هم برای ناشران با صرفهتر است و هم اینكه به جز چند مورد كلیشهای مثل حذف سگ خانگی و خوك كتابهای ترجمه از آزادی بیان بیشتری برخوردار هستند. برای ما هنوز حرف زدن از اعتیاد و ایدز و تجاوز جنسی جزء تابوهاست.
طبیعی است كه هنر باید با آن جریان آزادش شكل بگیرد و هرگونه چارچوب و یا ممیزی محدودكننده است و روح اثر را میخشكاند.
**ایرنا: ادبیات كودك كشور را در عرصه های جهانی چگونه می بینید؟ پارامترهای درخشش در عرصه جهانی در این حوزه چیست؟
حسنزاده: با رشد ادبیات كودك كشور، نویسندگان ما تاحدودی این اعتماد به نفس را پیدا كردند كه در عرصه های جهانی هم حرفی برای گفتن داشته باشند، سالهای قبل هوشنگ مرادی كرمانی، محمدرضا یوسفی و احمدرضا احمدی نامزدهای جایزههای جهانی از جمله آسترید لیندگرن بودند و تا مراحل نهایی هم پیش رفتند. همانطور كه من هم به عنوان نویسنده كودك سه سال متوالی است كه نامزد آسترید لیندگرن شده و برای 2018 هم به فهرست نهایی جایزه آندرسن راه پیدا كردم و همراه با نویسندههایی از ژاپن، سوئیس، فرانسه و نیوزلند جزء پنج نفری بودم كه از جهان انتخاب شدم.
میدانید كه در حاشیه سی و ششمین كنگره بینالمللی ادبیات كودك و نوجوان در یونان طی هفتههای گذشته دو لوح به من تعلق گرفت؛ یكی برای راه یافتن به مرحله نهایی آندرسن و دیگری لوح سپاس برای كتاب «زیبا صدایم كن» كه رمانی بود كه در سال 1394 توسط كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان چاپ شد و این كار هم دیپلم افتخار دریافت كرد.
بخشی از درخشش در عرصه بینالمللی به خود نویسندگان ما بر می گردد، نویسندگان ما در حد توان خود تلاش و اثر خود را خلق میكنند و این جایزهها هم برای یك كتاب نیست برای مجموعهای از فعالیتهای نویسندگان است.
جایزه آندرسن را به نوبل ادبیات كودك یا نوبل كوچك تشبیه میكنند، به خاطر سلسله فعالیتهایی كه یك نویسنده در طول زندگی ادبی خود داشته و تاثیری كه توانسته بر ادبیات بگذارد و كارهایی كه توانسته خلق كند. ارزشهای مورد توجه این جایزه مشخص هستند. خلق كتابهایی با پیامهایی انسانی و جهانشمول مانند توجه به تفاوتهای فكر و جسم، صلح و دوستی، یكی از این ارزشهاست. توجه به زیست بومی و طرح مسائل عمیق انسانی در بافت قصههای منطقهای و بومی هم مهم است. نگاه واقعگرایانه به كودكان فراموش شده، مانند كودكان كار، كودكان دارای معلولیت و بیماری، البته اینگونه نیست كه نویسندهای بخواهد به طور مكانیكی این ارزشها را وارد كار خود كند. اینهایی كه گفته شد و بسیاری موارد دیگر از ناخودآگاه نویسنده میآید و در نوشتهاش جاری میشود و پیوند پیدا میكند. یك نویسنده متعهد برای نهادها و جایزهها نمینویسد. او در دنیا و خلوت خود و آثاری كه خلق میكند هیچ گاه نگاهش به جایزه نیست، ممكن است یك ورزشكار برای رسیدن به جایزه تلاش كند اما برای یك نویسنده در عرصه نویسندگی بر عكس است، اینجا جایزه است كه به دنبال نویسنده میرود تا او را بیابد.
**ایرنا: وظیفه دولت در این زمینه چیست؟ برای موفقیت در عرصههای جهانی چه باید كرد؟
حسنزاده: بخشی از كار هست كه از فعالیت نویسنده خارج است و كمبود ما در این بخش است. شاید به همین خاطر به جاهای بالاتر نمیرسیم و متوقف میشویم، وظیفه نویسنده نوشتن است و بس. او نباید درگیر عرصههای دیگر باشد. تمام كشورهای جهان فارغ از چارچوبهای فكری و سیاسی برای ارائه و ارتقای فرهنگشان در جهان تلاش و سرمایهگذاری میكنند. مثلا آثار نویسندهها باید به زبانهای دیگر ترجمه و به شكل طبیعی وارد بازار شده باشند.
برخی ناشران خارجی با وجود اینكه دوست دارند آثار ایرانی را ترجمه كنند اما متاسفانه به این دلیل كه ایران جزء پذیرشگران قانون كپی رایت نیست حاضر نیستند كه این مبادله را داشته باشند و این هم یكی از مشكل ماست.
اشكال دیگر این است كه وقتی نویسندهای را برای یك جایزه جهانی نامزد میكنیم (منظورم دولت و نهادهای دستاندركار است)، اینها هیچ هماهنگی با هم ندارند، در حالیكه این كار هزینه دارد.
وقتی قرار است رزومه كاندیدای موردنظر ارائه شود باید حمایت مالی بشود. یك پرونده با حدود 200 صفحه متن و عكس و رزومه تشكیل میشود كه باید به زبان انگلیسی ترجمه و ارسال شود، اصلا هم كار سادهای نیست. كاری است زمانبر و هزینه بر. مثلا شورای كتاب كودك كه این كار را انجام میدهد نهادی است مردمی كه با حق عضویت اعضایش كارهایش را پیش میبرد و من خبر دارم كه چقدر در این زمینه مشكل دارد.
نكته دیگر این است كه نویسندگان ما باید در عرصههای بینالمللی رفت و آمد داشته باشند از جمله نمایشگاه كتاب، سمینارها و مراسمی كه در جاهای مختلف برگزار میشود و به هرحال سفر خارجی هزینه دارد و این نهادها هستند كه باید كمك و حمایت كنند كه نویسنده بتواند به آن عرصهها رفته و دیده شود.
**ایرنا: نظرتان درباره وضعیت كتابخوانی در كشورمان چیست؟
حسنزاده: چیزی كه همه نویسندگان و دستاندركاران كتاب از آن رنج میبرند، معضل كتابخوانی است، بهتر است بگوییم كتابنخوانی، و تا كتابخوانی به شكل یك فرهنگ و عادت در خانوادههای ما شكل نگیرد درها بر همین پاشنه خواهند چرخید. مردم نیاز به راهنما و آگاهی دارند. فرهنگسازی وظیفه دولت و نهادهایی است كه بودجه فرهنگی میگیرند. یادتان میآید تا چند سال پیش روی صندلی جلوی ماشینهای سواری و تاكسیها دو نفر مینشستند؟ خیلی هم عادی بود. اما یك دورهای با این رفتار غلط برخورد شد و فرهنگسازی شد. الان دیگر این رفتار جا افتاده كه صندلی جلو جای یك نفر است، یعنی همه آگاه شدهاند. این آگاهی وظیفه نهادهای فرهنگی آموزشی است. در زمینه كتاب نخواندن و زیانهای آن باید مردم را آگاه كرد.
مثلا آموزش و پرورش حتما باید سیاستهایی را داشته باشد كه كتابخوانی در مدارس نه به شكل اجبار و تكلیف بلكه به صورت یك كار داوطلبانه و عاشقانه صورت بگیرد. بچهها فرصت داشته باشند برای فكر كردن و مطالعه و گفتوگو. الان سیستم به گونهای است كه بچهها به دنبال كسب نمره و امتیاز هستند و از كلاس اول كه وارد دبستان میشوند در فكر این هستند كه چگونه در كنكور شركت كنند، اینها فرصت خواندن را از بچه ها میگیرد.
دیگر اینكه رسانهای مثل صدا و سیما كه دارای این همه امكانات است باید در زمینه كتابخوانی نه به شكل سلیقهای و گزینشی بلكه به شكلی فراگیر و مردمی كار كند تا به شیوهای نرم و غیردستوری فرهنگ خواندن را بین خانوادهها ترویج كند. گرچه مردم رسانه خود را خودشان انتخاب میكنند ولی هنوز عدهای جز رادیو و تلویزیون گزینه دیگری ندارند. باید تبلیغات كتاب به اندازه تبلیغات كالاهای مصرفی صورت گیرد بدون اینكه بخواهد هزینهای به ناشر تحمیل كند و بر قیمت كتاب تاثیر بگذارد.
همچنین نباید نقش نهادهای مردمی را نادیده گرفت. باید كاری كرد تا نهادهایی هم كه در زمینه ترویج خواندن برای بچه ها فعالیت میكنند تقویت و دلگرم شوند و با شوق بیشتری كار كنند، تا قهری كه بین جامعه و كتاب صورت گرفته از بین رفته و تبدیل به آشتی مردم با كتاب شود اینها باعث رونق ادبیات كودك ما خواهد شد و در عین حال بچههایی كه مخاطب هستند را میسازد.
كتابهایی كه بچههای ما دارند به عنوان كتاب درسی و تعلیمی میخوانند چیزی نیست كه به دانش زندگی و تجربههایشان اضافه كند و عمدتا بیشتر مطالبی هستند كه بچهها باید حفظ كنند، بدون اینكه علاقهای پشتش باشد و امتحان بدهند و درس بخوانند و از مرحلهای عبور كنند.
سیستم آموزشی ما خیلی نیاز به بازنگری و تغییر و مشورت با اهالی فن دارد.
**ایرنا: به عنوان یك طنزنویس كودك، وضعیت طنز كودك و تاثیر آن در روند جذب كودكان به سمت مطالعه را چگونه ارزیابی میكنید؟
حسنزاده: اصولاً طنزنویسی كار سختی است و برای بچه ها كار سختتری است، چون محدودیتها بیشتر است و به لحاظ واژگانی و محتوایی دست نویسندگان خیلی باز نیست، برای همین نویسندگان این حوزه كم هستند.
اول این را بگویم كه طنز گونهای است كه به لحاظ ریخت و ساختش خودبهخود بچهها را به خواندن تشویق میكند و راهی است برای كتابخوان كردن آنها. از سویی طنز، بچهها را به تفكر وا می دارد علاوه بر آن خندهای كه در پس هر صحنه و هر جمله هست نكاتی در خود دارد كه بچهها را به فكر وا میدارد. بچههای این نسل علیرغم هوشی كه دارند مشكلشان این است كه تفكر انتقادی ندارند و همه چیز را دربست میپذیرند. آنها حاضر نیستند در برابر خوراكهای فكری و آموزشی و حتی زندگی كه به آنها داده و ارائه می شود فكر كنند.
یكی از ویژگیهای طنز این است كه روحیه پرسشگری به كودكان میبخشد و آنان را به تفكر وا میدارد. - تفكری انتقادی.- ولی كتابهای طنز تالیفی كمی برای كودكان داریم و این جای تاسف دارد. در حالی كه كتابهای طنز میتواند دریچه ورود به مطالعه باشد و به نگاه آنها عمق ببخشد.
به گزارش ایرنا، فرهاد حسنزاده متولد بیستم فروردین 1341 در آبادان از نویسندگانی است كه در تمامی حوزههای ادبی از داستان كودكان، نوجوانان تا رمان برای بزرگسالان دست به نگارش زده است.
او نوشتن را از دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستان آغاز كرد. جنگ ایران و عراق و مهاجرت از آبادان باعث شد مدتی از نوشتن باز بماند. اما در سال 1370 اولین كتابش به نام ماجرای روباه و زنبور در شیراز چاپ شد و از آن پس به شكل حرفهای قدم به دنیای نویسندگی در حوزه ادبیات كودكان و نوجوانان گذاشت.
از حسنزاده تاكنون نزدیك به 100 اثر چاپ شده كه برخی از آثار او به زبانهای انگلیسی، مالایی، چینی، تركی استانبولی و كردی ترجمه و انتشار یافته است، همچنین بر اساس بعضی از كتابهای او فیلم، انیمیشن و كتاب الكترونیكی (e-book) تهیه شده است.
وی همچنین عضو هیات مؤسس انجمن نویسندگان كودك و نوجوان بوده و چند دوره به عنوان عضو هیات مدیره انتخاب شده است.
حسنزاده تاكنون بیش از چهل جایزه برای آثارش گرفته كه مهمترینشان نشان ماه طلایی از جایزه جشنواره بزرگ برگزیدگان ادبیات كودك و نوجوان است كه آن را انجمن نویسندگان كودك و نوجوان برای انتخاب بهترین نویسندگان، شاعران، مترجمان و منتقدان و پژوهشگران ادبیات كودك و نوجوان در دو دهه 60 و 70 برگزار كرد.
فراهنگ**3009**1418** 1055
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۷
تهران- ایرنا- فرهاد حسنزاده كاندید جایزه ادبی آسترید لیندگرن و برنده لوح تقدیر هانس كریستین آندرسن معتقد است ممیزی سلیقهای عرصه را برای نویسندگان حوزه كودك محدود میكند و مانع خلق اثر مورد اعتماد كودكان می شود درحالیكه خلق اثر هنری در جریان آزاد فكری شكل میگیرد.