به گزارش گروه اطلاع رساني ايرنا؛ «هنرهفتم نيازمند حمايت همه جانبه، بلاتكليفي شهروندان سرپل ذهابي پس از يكسال و پيامدهاي ناشناخته تغييرات اقليمي بر اكوسيستم ها» از جمله مهمترين موضوعات اجتماعي و فرهنگي محسوب مي شود كه در مطبوعات امروز (يكشنبه) برجسته شده است.
** هنر هفتم نيازمند حمايت همه جانبه
سينما از هنرهاي بزرگ و از سرمايههاي ملي ايرانيان از گذشته تاكنون بوده است و اين عرصه نياز به آرامش، تعامل و حمايت همه جانبه دارد. انتقال فرهنگ و آموزش با ابزار هنري همچون سينما اثرگذاري فراواني داشته و لازم است اين عرصه بيش از پيش تقويت و توسعه داده شود.
روزنامه «آرمان» در مطلبي با عنوان «بازيگر ديگر نميتواند دستمزد غيرمعقول بگيرد» به گفت وگو با محمدمهدي حيدريان رييس سازمان سينمايي پرداخت و نوشت: اگرچه دستمزد حِرَف مختلف در كشور متفاوت است اما بايد پشت اين دستمزدها منطق وجود داشته باشد، براي داشتن منطق نيز بايد ابتدا اقتصادي آن فعاليت مدنظر قرار گيرد. اقتصاد و بازگشت سرمايه سينماي ايران ظرفيت مشخصي دارد لذا نبايد هزينه تمام شده يك فيلم به بازگشت سرمايه آن غلبه پيدا كند. نظام تهيهكنندگي با همكاري و مشورت تهيهكنندگان تدوين و براي اجرا ابلاغ شده است و اگر هرچه سريعتر در صنف تهيه كنندگي قوام و شكل بگيرد، مشكلات فوق نيز برطرف خواهد شد. با اجراي نظامنامه تهيهكنندگي بازيگر نميتواند قيمت هاي غيرمعقول به توليدكننده بدهد چراكه با محدوديت از سوي صنف رو بهرو ميشود.
در ادامه اين گفت و گو مي خوانيم: از اين پس هر پروانه ساختي صادر شود براساس اين نظام نامه ارزيابي خواهد شد و با اجراي نظامنامه تهيهكنندگي بازيگر نميتواند قيمت هاي غيرمعقول به توليدكننده بدهد چراكه با محدوديت از سوي صنف روبهرو ميشود. از اين پس بازيگر نميتواند قيمت هاي غيرمعقول به تهيهكننده داده و آنها را در منگنه قرار دهند چراكه در اين صورت با محدوديت از سوي صنف روبهرو خواهد شد. سهم بردن بازيگر از فروش مزموم نيست اما در تمام دنيا دستمزد بازيگران براساس رتبه و درجه خودشان، اقتصاد سينما، هزينه و سرمايه فيلم تعيين ميشود. احتمالا تا آخر سال جاري وضعيت تهيهكنندگان موجود با نظام نامه جديد تطبيق نهايي داده خواهد شد و اين نظام ميتواند پايه و اساس شكلگيري مابقي نظامها در صنعت سينما شود.
روزنامه «اعتماد» با درج يادداشتي با عنوان«سينماي پرمدعاي بيبضاعت» مي نويسد: انگاري رسم هرساله سينماي ايران شده كه تا كار به انتخاب نماينده براي فرستادن به آكادمي اسكار ميرسد، عدهاي ميگويند بايد نماينده بفرستيم و عدهاي ميگويند اصلا معني نماينده داشتن در اسكار چيست؟ هر دو گروه هم شبهه منطقي ميآورند و حرف گروه اول مثل هميشه پيروز ماجرا ميشود؛ و اين تازه ابتداي قصه است كه خب حالا چه فيلمي را با چه كسي بفرستيم به اين مهماني فرنگي؟
سينماي ايران هرساله ده ها فيلم توليد ميكند و جشنواره فجر محل بروز توليدات يك ساله اوست. جشنوارهاي كه هر سال روي هم رفته شايد دو يا سه فيلم قابل تامل يا در خور بحث داشته باشد. سينمايي كه در اين سالها شيب ابتذال را به سرعت طي ميكند يا آثارش در سخيف بودن با يكديگر رقابت ميكنند، يا از نظر فيلمنامه و ساخت سينمايي هنوز ابتداي ماجرا ماندهاند، يا حتي آنقدر كليشهاي و از مد افتادهاند كه گويي در رسيدن به جريان سينما يك دهه دير كردهاند.
در ادامه اين يادداشت كه به قلم رضا صديق نگاشته شد، مي خوانيم: در ميان اين خيل توليدات، انتخاب يك اثر كه نام نماينده ايران را در يك نمايش فرنگي يدك بكشد، دشوارتر از شور و مشورت چند سينماگر يا سازمان سينمايي است. حال به تمام اين موارد، اين نكته را هم بايد اضافه كرد كه فرضا فيلمي از لحاظ مولفههاي سينمايي هم خوب باشد ولي قرار است چه چهرهاي از ايران به نمايش بگذارد؟ مگر صنعت فرهنگ و بالخصوص ابزار مدرنازيسيوني چون سينما از امر سياسي بري و تهي است؟ و ايضا مگر فستيوالهاي فرنگي از متر و معيار سياسي خالي هستند؟ و مگر جز اين است كه ميزبانهاي اين فستيوالها، همان كشورهايي هستند كه در منزوي كردن ايران در طول چهار دهه گذشته نقش بسزايي داشتهاند؟ و از اين مهمتر آيا از اسكار سياسيتر هم هست؟
روزنامه «صبح نو» در مطلبي با عنوان «پاي بيتكوين و ژنخوب از سينما بريده ميشود» به گفت وگو با سيدضياء هاشمي، رييس جامعه صنفي تهيه كنندگان پرداخت و آورد: نظام تهيه كنندگي با همكاري و مشورت تهيهكنندگان تدوين و براي اجرا ابلاغ شده است و اگر هرچه سريعتر در صنف تهيه كنندگي قوام و شكل بگيرد، مشكلات فوق نيز برطرف خواهد شد. اين نظامنامه توسط خود ما تهيه شده و توسط رييس سازمان سينمايي ابلاغ شده است. اين نظامنامه از هفته گذشته اجرايي شده است و در دستورالعمل پروانه ساخت هم قرار گرفته است. هدف نهايي اين ابلاغيه اين است كه تمام تهيهكنندگان در يك چارچوب و معيار قرار گرفته و براساس آن خروجي ايجاد شود. شكلهاي مختلفي تعريف شده است و براساس تعداد فيلمهايي كه ساختهاند، فعاليتهايي كه دارند، وضعيت فعليشان و... بررسي ميشوند.
در ادامه اين گفت وگو آمده است: با اين كار ممكن است جوان ترها بگويند قديميترها براي خودشان حكومتي ساختهاند كه ديگران را به آن راه نميدهند! اينطور نيست؟ بله، ممكن است برخي اين تصور را داشته باشند. اتفاقاً اين نظام نامه جوانگراست. سختتر شدن آن به معناي تخصصي شدن آن است. ما نميخواهيم مثل الان، هركسي كه پول زيادي داشت وارد اين كار شوند؛ انواع پول دارها وارد عرصه شدهاند. رانت خواري، پول هاي بادآورده، بيت كوين، ژن خوب و... اينها در نظامنامه جديد جايي ندارند! با كسي تعارف نداريم و با اين موارد برخورد ميكنيم. در اواخر تابستان 11درخواست داشتهايم كه فقط دو جوان موفق به دريافت مجوز شدند. ما به استعدادها و فعاليتهايشان اهميت دادهايم. سرمايه گذاري برايمان مهم است اما به شرط اينكه با پول جيب خودش آمده باشد. بدون مدارك كاري انجام نميدهيم. مثلاً حداقل بايد پنج سال فعاليت در سينما داشته باشد. بايد در يكي از بخشهاي سينما فعال بوده باشد؛ نميشود ناگهان وارد كار شود. حتي اگر از دانشگاه هم بيايد، بدون سابقه فعاليت مجوز نخواهد گرفت. بايد بدانيم كه تهيهكنندگي يك تخصص است. تهيهكننده با سرمايهگذار فرق دارد.
** بلاتكليفي شهروندان سرپل ذهابي پس از يكسال
حدود يكسال از زلزله 7.3 ريشتري كرمانشاه و سرپل ذهاب مي گذرد كه لرزش وحشتناك زمين در چشم به هم زدني همه چيز را آوار كرد. هنوز هم كابوس شبانه نجات يافتگان را رها نمي كند؛ حدود 11 ماه از زلزله ميگذرد، خانههاي زيادي از نو ساخته شدهاند اما همچنان هستند شهرونداني چشم اميد به كمك و ياري مسوولان و ديگر هم وطنان خود دارند.
روزنامه «آرمان» با درج گزارشي با عنوان «مستاجران در مناطق زلزله زده كف خيابان زندگي ميكنند» مي نويسد: تقريبا يكسال از زلزله سرپل ذهاب ميگذرد، اما همچنان مشكلات متعدد در اين مناطق مشاهده ميشود. روز به روز از ميزان دماي هوا در اين مناطق كاسته ميشود. انتظار ميرود كه بعد از گذشت يكسال امكانات زندگي اوليه براي اين افراد مهيا شود. حدود 30 درصد مستاجران خانههاي تخريبي شهري در كرمانشاه كف خيابان زندگي ميكنند، به اين معنا كه هنوز در اسكان موقت بهسر ميبرند و در چادر و كانكس هستند. اين روزها همه مشغول مشاركت در ساختوساز كرمانشاه هستند و درباره آماده نشدن همه خانهها، بايد بگويم؛ فقط 28 روز بتنريزي كف زمان ميبرد، بنابراين با يك حساب سرانگشتي ميتوان دريافت كه ترميم همه خانهها زمان زيادي را نياز دارد.
در ادامه اين گزارش مي خوانيم: در سال گذشته هلال احمر دو ميليون تومان به واحدهاي تخريبي براي تامين وسايل گرمايشي اختصاص داد و اين وسايل به تعداد نياز در اختيار مردم قرار گرفت و اگر در حال حاضر كسي نياز به وسايل گرمايشي داشته باشد، هلال احمر براي تامين آن ورود ميكند. فرهاد تجري نماينده قصرشيرين در مجلس درباره وضعيت مردم در مناطق زلزلهزده به خبرنگار آرمان مي گويد: تا امروز براي آب و برق مناطق زلزلهزده و سرپل ذهاب وجهي دريافت نشده است، اما از ماه جاري قبض دريافت ميكنند و بايد مبالغ را بپردازند. هركسي كه مستحق دريافت كانكس بوده و بايد از چادر خارج ميشده، شرايط اين كار براي او فراهم شده است. برخي به تمايل خودشان اسكان در چادر را انتخاب كردهاند، در واقع افرادي كه در چادر اسكان دارند، بهجاي دريافت كانكس، مبلغي را براي ترميم خانههاي خود دريافت كردهاند. برهمين اساس امكان دارد، هنوز افرادي وجود داشته باشند كه در چادر زندگي كنند، بنابراين افرادي كه در حال حاضر هنوز در چادر زندگي ميكنند به خواست خود در اين شرايط هستند.
روزنامه «اعتماد» با درج يادداشتي با عنوان «آموزش و بهداشت؛ يكسال بعد از زلزله سرپلذهاب» كه به قلم ميرشاهين فاطمي نگاشته شد، آورده است: در يكي از همين شبهاي پاييزي سال گذشته بود؛ خبر بهتآور زلزله 7.3 ريشتري سرپلذهاب همه جا به گوش ميرسيد؛ بسياري با شتاب خود را به مناطق زلزلهزده رسانده و به ياري مردم آسيبديده شتافتند. به سرعت گروه هاي دولتي، خيريه و مردمي جهت امدادرساني و تامين وسايل ضروري زندگي به مردم منطقه تشكيل شد. اما اكنون و پس از گذشت حدود يكسال خبر خاصي از آنجا نيست. گويا همه چيز سر جاي اولش بازگشته. اما اگر سفر كوتاهي به مناطق زلزلهزده داشته باشيد، پي خواهيد برد كه نهتنها هيچ چيز سر جاي اولش بازنگشته، بلكه معضلات بسياري ايجاد شدهاند كه كمتر از 7.3 ريشتر زلزله نيستند! چه بسا بسياري از مسائلي كه در جوامع انساني پس از فجايع طبيعي به وجود ميآيند در بلندمدت و در صورت حل نشدن موجب آسيبخيز شدن اجتماع مورد نظر و حتي از هم پاشيدگي آن ميشوند.
در ادامه اين يادداشت مي خوانيم: با همكاري دفتر سردشت و سرپلذهاب انجمن جامعهشناسي ايران و به جهت بررسي ابعاد اجتماعي زلزله و در قالب چند كارگروه به شهر سرپلذهاب رفتيم. به فراخور رشته تحصيليام سعي كردم تا به بررسي ابعاد معيشتي- رفاهي پسازلزله بپردازم و موضوعاتي چون وضعيت رفاه مطلق، اشتغال، سلامت و آموزش در اين منطقه را مورد بررسي قرار دهم. از تخريب فيزيكي مدارس شهر سرپلذهاب كه بگذريم، بسياري دانشآموزان دچار معلوليت و مشكلات رواني ناشي از زلزله شده و قادر به ادامه تحصيل در شرايط معمول نيستند و نيازمند مراقبتهاي پزشكي و مشاورههاي روانپزشكي هستند. به دليل رواج گسترده اخذ هزينه در مدارس در سرپلذهاب در سالهاي اخير بسياري از خانوادهها كه در برآورده كردن مايحتاج اوليه زندگي خود در دوران پسازلزله با مشكل روبهرو هستند قادر به پرداخت شهريه مدارس كودكان و همچنين تهيه كتابها و لوازم تحصيل آنها نيستند.
روزنامه «بهار» با درج مطلبي با عنوان «عدم بازسازي منازل زلزله زده سرپل ذهاب» مي نويسد: منازل و ساختمان هاي مسكوني در شهر سر پل ذهاب استان كرمانشاه كه بر اثر زلزله 7.3 دهم ريشتري آبان ماه سال 96 ويران شده اند و ديگر قابل سكونت نبودند، مدتي است كه روند بازسازي و نوسازيشان توسط مردم، خيرين و پيمانكاران آغاز شده است. ولي پس ازگذشت يازده ماه از اين اتفاق و در پيش داشتن فصل سرما به علت گراني مصالح ساختماني و همان طور عدم توان مالي مردم براي خريد لوازم و مصالح و باز پرداخت وام ها كار و روند باز سازي به حالت تعليق و نيمه تمام، رها شده است. به اين علت مردم اين شهر زندگي اجباري در كانكس ها را به زندگي در منازل ترجيح مي دهند.
در ادامه اين گزارش آمده است: با وجود همه مشقات جريان زندگي در كانكسهاي رنگارنگ و گاها سفيد يا خاكستري، در مناطق مختلف سر پل ذهاب، جاري است. مواجهه و برخورد مردم با زندگي در كانكسها بر اساس شرايط فرهنگي و اقتصادي، متفاوت است. اما شرايط كنوني مردم اين منطقه حس هم دلي، همياري و بالا بردن تحمل شرايط سخت را برايشان به ارمغان آورده است. ورود مشاغل به كانكسها، معنايي فراتر از يك سر پناه در بر داشته و كاربردي متفاوت و درآمدزايي براي خانوادهها را ايجاد كرده است. متولد شدن نوزادان و بازيهاي كودكان، پرورش گل و گياه در داخل و خارج از كانكسها رنگي از اميد به آينده و انگيزه ي بيشتر در لايههاي مختلف مردم به وجود آورده است.
** پيامدهاي ناشناخته تغييرات اقليمي بر اكوسيستم ها
تغيير اقليم از مهمترين چالش هاي جهان و داراي پيامدهاي ملي و فرامنطقه اي است كه جامعه جهاني با آن روبرو خواهد بود. اصلي ترين و بارزترين پيامد آن در سراسر جهان افزايش درجه حرارت و تغيير الگوهاي بارش است كه باعث گسترش بيابانزايي و نيز خشكسالي هاي پي در پي در جهان شده است. تغيير اقليم همه بخش هاي اقتصادي را تا اندازه اي تحت تأثير قرار مي دهد و پيامدهاي ناشناخته و گسترده اي بر اكوسيستم هاي طبيعي دارد.
روزنامه «آرمان» با درج گزارشي با عنوان «درختان، ناتوان در مهار روان آبها» مي نويسد: سيل اخير در استانهاي شمال كشور، يكي از كم سابقه ترين بارش هاي پاييزي در سالهاي اخير بود كه خسارات زيادي به مردم و اموال عمومي زد. همان قدر كه اين روزها فلات مركزي ايران از كم آبي و خشكسالي ميسوزد، صفحات شمالي كشور از سيلاب نالان است،چون با اين وجود كه سازمان هواشناسي هشدار داده بود، اين 13استان در خطر وقوع«سيلاب ناگهاني» قرار دارند، باز هم بارش كمسابقه باران مردم مشگينشهر را غافلگير كرد. با خسارات فراواني كه سيل اخير به استانهاي شمالي زد، اين سوال بار ديگر در ذهن ناظران اين فجايع شكل گرفت كه چرا در افزايش وقوع سيل در ايران؛ ما مقصريم نه طبيعت؟! جنگل يك مجموعه پوشيده از گياهان است كه به دليل دارا بودن لايههاي مختلف ارتفاعي از جمله علفي، درختچهها و درختان انبوه كه به آن اشكوببندي گفته ميشود، در زمان بارندگي هر كدام از اين لايهها، بخشي از باران را جذب ميكنند. همانند بارندگي اخير در چند روز گذشته در يك بازه 24 ساعته حدود 200 ميليمتر باران باريد و به دليل شدت فراوان و زمان كم زمين براي جذب آب، روان آب ايجاد شد كه اين امر موجب بروز سيل شد.
در ادامه اين گزارش آمده است: مهمترين ركني كه درختان ميتوانند در مقابل سيل مقاومت كنند، داشتن ريشهها ي عميق است و هرگونهاي كه به آب علاقه بيشتري داشته باشد، ريشه سطحي دارد. گونهاي مانند توسكا كه نياز آبي زيادي دارد، در جايي مستقر ميشود كه سطح آب سفره زيرزميني بالا باشد، بنابراين اين گياه چون نيازي نميبيند كه در اعماق زمين رطوبت را جذب كند، ريشهاش را به صورت سطحي در سطح خاك پخش ميكند؛ بنابراين اين گياه مقاومت كمتري را در برابر سيلاب دارد، اما گونهاي مانند راش، بلوط و ممرز چون ريشه عميقتري دارند، ميتوانند در مقابل سيل مقاومت بيشتري داشته باشند. تصاوير زيادي از سيل شديد در تالش و 15 روستاي گيلان، منتشر شده كه نشان ميدهد، سيلاب، بيامان بر مردم تاخته است. فيلمهاي تكان دهندهاي از سيل هولناك تالش و گرفتار شدن ماشينها در جاده اسالم مردم را ميخكوب كرد كه چرا بايد اين فجايع در شمال اتفاق بيفتد. هرچند واقعا بلايي كه سيل بر سر روستاهاي گيلان آورد با خسارات هيچ سانحه ديگري قابل مقايسه نبود. نه تنها در استان گيلان بلكه در چهار استان درگير سيل و آبگرفتگي هم خسارات جبران ناپذيري به مردم وارد شد.
روزنامه «اعتماد»با درج مطلبي با عنوان «استارت آپ ها به كمك محيط زيست ميآيند» به گفت وگو با علي مريدي، مديركل دفتر آب و خاك سازمان حفاظت محيط زيست پرداخت و نوشت: يكي از مشكلات عمده در مديريت پسماند آن است كه در وزارت كشور و شهرداريها عمدتا روي نقطه آخر مديريت پسماند يعني «امحاء» تمركز شده است؛ درحالي كه بر اساس استانداردهاي جهاني، مراحل مختلفي براي مديريت پسماند وجود دارد كه «تفكيك از مبدا» و «كاهش توليد پسماند از مبدا» از جمله مهمترين مراحل آن است. مريدي تاكيد كرده امحاي پسماند بدون استفاده از فناوريهاي روز دنيا ممكن نيست و اوضاع بد اقتصادي كشور مانع خريد اين فناوريهاي نوين ميشود، به همين علت مديريت پسماند به يك مساله لاينحل در ايران تبديل شده است. طي ماههاي اخير برنامههاي مديريت پسماند وزارت كشور را دريافت كرديم و متوجه شديم كه عمده تمركز اين برنامهها بر امحاي پسماند شامل زبالهسوزي و ايجاد واحدهاي كمپوست است كه بايد از طريق صنايع وارداتي انجام شود و طبيعتا نياز ارزي خاص خود را دارد.
در ادامه اين گفت وگو مي خوانيم: خوب ميدانيم كه در چنين شرايط اقتصادي، اين برنامهها عملياتي به نظر نميرسد.مديركل دفتر آب و خاك سازمان حفاظت محيط زيست درباره شيوه حمايت از استارتآپهاي مديريت پسماند، گفت: معاونت علم و فناوري رياستجمهوري از اين طرحها حمايت ميكند و داوطلبان ميتوانند به اين بخش مراجعه كنند. سازمان حفاظت محيط زيست هم از چنين ايدههايي حمايت ميكند و امكان مراجعه به اين سازمان نيز وجود دارد؛ ضمن اينكه سعي داريم از طريق صندوق ملي محيط زيست فرصت حمايت مالي از استارتآپهاي مديريت پسماند را ايجاد كنيم.
روزنامه «ابتكار» با درج گزارشي با عنوان «گرمايش جهاني+ گوشتخواري = قحطي!» مي نويسد: گزارش هاي جديد نشان ميدهد كه جهان نيازمند كاهش قابل توجه مصرف گوشت توسط انسان است. كاهشي كه بايد همراه تغييرات بزرگي در تكنيكهاي كشاورزي و الگوهاي كشت باشد تا توانايي آينده سياره زمين براي حمايت از بشريت تضمين شود. حتما سالهاي اخير خبرهاي زيادي از انقراض برخي از گونههاي جانوري و گياهي يا حيوانات و گياهاني كه در معرض خطر انقراض هستند خوانده يا شنيدهايد. خبرهايي كه حكايت از كاهش جمعيت گونههاي گياهي و جانوري در سراسر جهان دارد. در مقابل اين كاهش چشمگير جمعيت حيوانات و گياهان، اين انسانها هستند كه زاد و ولدشان در سالهاي آينده رقم چشمگيري خواهد داشت. در آخرين گزارشي كه سازمان ملل متحد در سال 96 منتشر كرده، روند رشد جمعيت جهان با افزايش 83 ميليون نفري در سال 2030 ارزيابي كرده است. طبق پيش بينيهاي اين گزارش به اين ترتيب جمعيت جهان در سال 2030 به 8 ميليارد و 600 ميليون نفر، در سال 2050 به 9 ميليارد و800 ميليون نفر و در سال 2100 ميلادي اين تعداد بالغ بر 11ميليارد و 200 ميليون نفر خواهد شد.
در ادامه اين گزارش آمده است: برهمين اساس 47 كشور از توسعه نيافتهترين كشورهاي جهان عمدتا مسئول اين رشد جمعيت خواهند بود كه در آنها هر زن بطور ميانگين 4 فرزند به دنيا ميآورد كه در نتيجه مجموعا تا سال 2050 نزديك به2 ميليارد نفر بر جمعيت جهان اضافه خواهند كرد. اين افزايش جمعيت كه به گفته سازمان ملل چالشي براي توسعه پايدار جهان خواهد بود حتي بقاي انسانها را نيز با چالش روبهرو خواهد كرد. با هر درجهاي كه زمين گرمتر ميشود، توليد چه محصولاتي كاهش مييابد؟ تجزيه و تحليلها از جمعيت آينده زمين و تاثير تكنيكهاي كشاورزي و الگوي كشت فعلي بر محيطزيست جهان زنگهاي خطر را به صدا در آورده و جهان را به تغييرات سريع ملزم كرده است. چرا كه گرم شدن زمين تاثيرات قابل توجهي بر توليد مواد غذايي خواهد گذاشت. تاثيراتي كه هماكنون نمايش خود را آغاز كرده است.تحليلگران و محققان ميگويند تخمين زده ميشود كه با هر درجه سانتيگراد افزايش دماي زمين، توليد جهاني گندم 6 درصد كاهش يابد، اين در حالي است كه برآورد ميشود توليد جهاني برنج نيز با 10 درصد كاهش همراه باشد.
پژوهشم**9117**9131
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۷ - ۰۹:۲۷
تهران- ايرنا- سينما زباني گويا براي انتقال مفاهيم به مخاطب دارد و ابزاري قدرتمند براي مديريت فرهنگي و مسايل اجتماعي شناخته مي شود كه در شرايط كنوني هنر هفتم نيازمند حمايتهاي مسوولان است تا بتواند با جذب جوانان علاقه مند به اين عرصه توسعه اقتصادي كشور را رونق بخشد.