تهران- ایرنا- سردبیر پیشین روزنامه رسالت می گوید: روزگاری رسالت حدود ۲۰۰ نفر پرسنل داشت اما با روی کار آمدن نشریات و خبرگزاری ها به خصوص آنهایی که خط سیاسی ما را دنبال می کنند این تعداد را به به کمتر از ده نفر رسانده ایم. به طور مثال دیگر عکاس هم نداریم.

محمدکاظم انبارلویی در بخش ششم و پایانی گفت و گوی خود با «پروژه تاریخ شفاهی ایرنا» به بیان مواضع خود درباره دولت های اصلاحات و مهرورزی می پردازد. او مسائلی را درباره تحریریه روزنامه رسالت نیز بیان می کند.


ایرنا: رابطه تان با دولت اصلاحات چطور بود؟
انبارلویی: دولت آقای خاتمی شعاری به نام «توسعه سیاسی» داشت. آقای خاتمی در توصیف توسعه سیاسی گفته بود که: ما باید معاند نظام را به مخالف، مخالف را به منتقد، منتقد را به دوست نظام تبدیل کنیم.
یک کارگروهی در وزارت کشور تشکیل شد که آقای تاجزاده معاون سیاسی این وزارتخانه مسوولش بود. آقای تاجزاده تمام علمای علم سیاست از سعید حجاریان گرفته تا حسین بشیریه را به آنجا دعوت کرد. این ها نشستی داشتند که نتیجه اش این بود: توسعه سیاسی یعنی دموکراتیزاسیون، دموکراتیزاسیون یعنی سکولاریزاسیون و سکولاریزاسیون یعنی لائیزاسیون.
این یعنی وقتی شما می خواهید جامعه را دموکراتیزه کنید باید ابتدا آن را سکولاریزه کنید؛ یعنی دین را محترمانه به گوشه ای برانید. سکولاریزم هم ریشه در لائیسم دارد، یعنی نه تنها باید دین را کنار بگذاری بلکه باید با آن مخالفت کنی.
محصول این تفکر ۱۸ تیر ۷۸ شد که اولین جنگ نرم آمریکا بود. من سرمقاله ای خطاب به رییس جمهور نوشتم که: آقای خاتمی شما واقعا رییس جمهور این مملکت هستید که در وزارت کشورتان سرنگونی نظام تئوریزه می شود.
من گفتم اگر منظور از توسعه سیاسی این است که دموکراسی بیاید و همه نهادها انتخابی شوند و مردم در انتخابات شرکت کنند که ما در این مورد حرفی نداریم اما چرا صحبت از سکولاریزاسیون می کنید؟
بعدا عده ای پاسخ دادند: دموکراسی یک پیشینه تئوریک دارد. بدون سکولاریزه کردن دموکراسی اصلا معنا ندارد. با وجود اسلام دیگر دموکراسی معنایی ندارد چرا که مردم در نظام اسلامی همه کاره نیستند!
گفتیم: خب! اگر مردم یک جامعه مسلمان باشند و بگویند ما می خواهیم تکلیف ما را اسلام تعیین کند چه؟ اصلا کل نظام جمهوری اسلامی از اول این طور شکل گرفت که ما مسلمانیم و اسلام باید تکلیف ما را تعیین کند.
آنها جوابی به این سوالات ما ندادند اما از داخل نظرات خود ۱۸ تیر ۷۸ را تدبیر کردند. در واقع خاتمی اسیر دست این ها بود.
این ها مدام داشتند از حقوق سیاسی ملت دفاع می کردند تا یک نفر دستگیر یا یک روزنامه تعطیل می شد می گفتند پس حقوق سیاسی ملت چه می شود؟ می گفتند قانون اساسی می گوید مطبوعات آزاد است، ولی شما آمده اید و ۱۰ روزنامه را بسته اید؟
ما دیدیم در این حوزه نمی توانیم کار کنیم گفتیم پس حقوق اقتصادی ملت چه می شود؟ آن موقع من سردبیر رسالت بودم گفتیم این ها را از حوزه سیاسی به حوزه اقتصادی بیاوریم.
شاه بیت سرمقاله های ما شد همان مقالات مربوط به نفت. من نوشتم که شما به ۷۰ میلیون نفر بدهکارید! پول نفت چه شد؟ و اسناد و مدارکی را ارائه کردم.
ولی به این اکتفا نکردم و به دو جا شکایت کردم.
یکی آن جایی که آقای خاتمی درست کرده بود برای قانون اساسی که هر کس شکایتی در مورد نقض قانون اساسی داشت به آنجا شکایت می کرد. کسانی که زندان رفته بودند یا نشریه شان بسته شده بود به آنجا شکایت می کردند که آقا حقوق سیاسی ما نقض شده است من هم شکایت کردم که آقا حقوق اقتصادی من نقض شده است.
علاوه بر این به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس هفتم از رییس جمهور شکایت کردم. آقای فاکر رییس آن بود. شکایت مرا از آقای خاتمی بررسی کردند چون در کمیسیون اصل ۹۰ اگر شکایتی را وارد بداند در دستور کار مجلس قرار می گیرد. در دستور کار مجلس شکایت مرا خواندند و گفتند این درست می گوید.
ما حدود هزار مقاله اقتصادی نوشتیم، اما فقط سه مورد آن را جواب دادند. می خواهیم بگویم نقدهای ما به انها مشخص بود از هزار تا مقاله اقتصادی که ما نوشتیم سه تایش را جواب دادند البته خود وزارت نفت هنوز جواب نداده دیوان محاسبات جواب داد.
این مقالات اقتصادی در رسالت از سال ۷۶ از ابتدای دوره آقای خاتمی شروع شد و در دوران آقای احمدی نژاد ادامه یافت و الان هم تداوم دارد. بیش از ۱۵۰۰ مقاله تا کنون در نقد اقتصادی دولت ها در رسالت نوشته ایم که در سه جلد کتاب منتشر شده است.
الان هم سطح نقدهای اقتصادی را به تصویب نامه های اقتصادی دولت رسانده ایم.

ایرنا: رابطه تان با دولت آقای احمدی نژاد چطور بود؟
انبارلویی: دوره اولش خوب بود. در حوزه نفت اتفاقاتی افتاد. اولین محصول آن هدفمندی یارانه ها بود که من به احمدی نژاد گفتم این کار اشتباه و انحراف است ولی بهتر از سکوتی است که دولت های قبل شما کردند.
آن روزی که تفریغ بودجه سال ۸۳ آمده بود و احمدی نژاد تازه رییس جمهور شده بود من رفتم پیش ایشان. به آقای احمدی نژاد گفتم بیایید به این تفریغ بودجه عمل کنید. آن وقت برای اولین بار دیوان محاسبات صد صفحه تفریغ درآورده بود که در آن همه قراردادهای نفتی از جمله استات اویل و کرسنت هم بود.
آقای احمدی نژاد هم از قبل مقالات ما را در این باره می خواند و در جریان نقدهای ما به فروش نفت و تفریغ بودجه بود.
گفتم: به این تفریغ عمل کنید .
گفت: همین الان روی میز من است نمی دانم باید با آن چکار کنم؟
گفتم: بالاخره باید در این مملکت قانون حاکم باشد. کسی که شش میلیارد دلار پول نفت را به خزانه نریخته باید چکار کرد؟ باید روند دادرسی قضایی خاص خود را طی کند. بازرسی کل کشور باید مدعی باشد. دولت جدید که شما باشید هم باید علیه آقای خاتمی و وزارت نفتش اقامه دعوی کند.
اما متاسفانه این کار صورت نگرفت تا احمدی نژاد را انداختند در خط هدفمندی یارانه ها و در حقیقت این را در کاسه احمدی نژاد گذاشتند. یعنی آنهایی که می خواستند بر این تفریغ بودجه سرپوش بگذارند که این پول نفت چرا بخشی از آن به خزانه نمی رود و اصلا به کجا می رود همین ها تبلیغات شدیدی راه انداختند که باید بنزین گران شود. توفان تبلیغاتی برای سرپوش گذاشتن بر این تخلف عظیم وزارت نفت راه انداختند. لذا این تخلف به حاشیه رفت.

ایرنا: سوالات پایانی درباره مباحث مالی و فنی و اداری روزنامه رسالت است. تحریریه تان چند نفر است؟
انبارلویی: رسالت در آغاز شکل گیری اش تا ده سال بیش از ۲۰۰ نفر نیرو داشت. از تحریریه گرفته تا چاپ و توزیع. چون آن موقع چاپ و توزیع دست خودمان بود. بعد از پدیده اینترنت همکاران ما به خبرگزاری هایی که تاسیس شده بود کوچ کردند. از آن بعد تولیدات خبری رسالت متوقف شد.
قبلا ما صبح یک خبرنگار را می فرستادیم می رفت حوزه خبری اش خبر تولید می کرد ماهی فلان مقدار حقوق می گرفت. اما الان یک خبر را ده خبرگزاری پوشش داده اند دیگر نیازی نیست که خبرنگار اعزام کنیم. بلکه خبرهای این خبرگزاری ها را که با دیدگاه های متفاوتی هم به یک خبر پرداخته اند، می گیریم و مغزش را در می آوریم و کار می کنیم.
تعداد کادر ما به این ترتیب کاهش پیدا کرد.
از سویی روزنامه کیهان که در حوزه نقد لیبرالیسم قلم می زد به مرور از ما جلو زد. کیهان تبدیل به یک روزنامه رادیکال شد که الان جلوتر از ما دارد حرکت می کند. دیگر فلسفه وجوی رسالت از بین رفت. فلسفه ما این بود که ما حرفی داریم و باید آن را منتشر کنیم.
دیگر جایی که کیهان دارد خیلی تندتر از ما می نویسد و حداقل ۷ روزنامه دیگر هم جلوی ما حرکت می کنند دیگر فلسفه وجودی رسالت از بین رفت.
الان تحریریه ما کمتر از ۱۰ عضو دارد.

ایرنا: رسالت عکاس هم دارد؟
انبارلویی: اصلا عکاس نداریم. قبلا ولی لابراتوار عکاسی داشتیم که یک مسوول داشت و ۵ عکاس. مثلا وقتی امام یا رهبری سخنرانی می کردند حتما عکاس می فرستادیم. اما الان وقتی رهبری صحبت می کند دو سایت متعلق به رهبری تصاویر مربوطه را منتشر می کنند و ما از همان ها برمی داریم. یا هر عکس دیگری بخواهیم از خبرگزاری ها برمی داریم. یا وقتی مسوولی صحبت می کند ده ها خبرنگار آنجا می رود دیگر چه نیازی است خبرنگار ما آنجا باشد.

ایرنا: یعنی برای کنفرانس های خبری رییس جمهور هم خبرنگار نمی فرستید؟
انبارلویی: چرا برای رییس جمهور می فرستیم. البته آن هم می رود در نوبت و معمولا نوبت سوال کردن به او نمی رسد.
ولی سابق این طور نبود خیلی راحت می توانستیم با رییس جمهور و وزیر صحبت و از آنها مصاحبه بگیریم.
ما چرا این قدر مقاله می نویسیم؟ این ها همان سوالاتی است که پرسیدیم و جواب ندادند و البته اکنون که آن ها را تبدیل به سرمقاله کرده ایم باز هم جواب نمی دهند.

ایرنا: اشاره کردید که فلسفه وجودی رسالت از بین رفته است. پس چرا دیگر منتشر می شود؟
انبارلویی: ما فلسفه اصلی وجود خود را از دست دادیم. چون آن موقع فقط ۴ تا ۵ روزنامه در تهران بود ولی الان فقط در تهران ۴۰۰ روزنامه منتشر می شود. در شهرستان ها هم همین قدر و شاید هم بیشتر.
منظور از بین رفتن فلسفه وجودی مان این است که الان بسیاری از همین روزنامه ها دارند همان حرف ما را می زنند. یعنی سرمقاله های من در رسالت در مطبوعات استان ها یا خبرگزاری ها نقل و منتشر می شود. یعنی ما به اهداف خود رسیده ایم. یعنی تفکرمان در رسانه های سراسر کشور رواج داده ایم. وگرنه بیکار هم ننشسته ایم. هنوز ما داریم آن سوزنبانی خود را در عرصه رسانه ای کشور انجام می دهیم. یعنی بسیاری از خبرنگاران ما الان در صدا و سیما و خبرگزاری ها هستند. ما تربیت نیرو کرده ایم و این کادرهای ما به آنجا رفته اند.

ایرنا: دخل و خرجتان چطور است؟
انبارلویی: از راه آگهی. از ۱۲ صفحه ما ۸ صفحه اش آگهی است. اگر آگهی نبود که باید جمع می کردیم و می رفتیم.

ایرنا: پرداخت هایتان چطور است؟
انبارلویی: خیلی محدود. مثلا قبلا باید به نیروهای کادر حقوق کلانی می دادیم. می آمدند در تحریریه مستقر می شدند و مطلب می نوشتند. اما الان حق التحریر می دهیم. خوب شخص می نویسد، تایپ می کند و برای ما واتس آپ یا ایمیل می کند. یک حق التحریر ناچیزی هم به او می دهیم. ما همان را چاپ می کنیم. قبلا ده ها حروفچین نیاز داشتیم ولی الان یک حروفچین هم نداریم. قبلا حرفچینی سربی بود و کلی زمان می برد.

ایرنا: تیراژتان چقدر است؟
انبارلویی: تیراژ که در رسانه ها محرمانه است. آن موقع که اینترنت نبود مطبوعات تیراژشان را سری نگه می داشتند الان که دیگر جای خود دارد.
اما شما الان تیراژ روزنامه ها را از روی دکه های روزنامه فروشی می توانید حدس بزنید. قبلا وقتی کنار دکه می ایستادی به اندازه قد شما روزنامه کیهان چیده شده بود اما الان ببینید وضع چطور است؟
علتش هم اینترنت است. شخص به جای اینکه بیاید از دکه روزنامه بخرد و ۵۰۰ تومان بدهد رسالت را بخرد، در اینترنت به سایت ما مراجعه می کند و کل روزنامه را می خواند.

ایرنا: در پایان مقداری از خودتان بگویید؟
انبارلویی: من محمد کاظم انبارلویی متولد ۱۳۳۵هستم. قبل از انقلاب فعالیت سیاسی و نظامی علیه رژیم شاه داشتم. در گروه سیاسی به نام حزب الله در قزوین زیر نظر آیات قریشی و باریک بین فعالیت می کردم.

ایرنا: قبل از انقلاب عضو حزب موتلفه نبودید؟
انبارلویی: مرتبط با آنها بودم ولی عضو نبودم.

ایرنا: عضو حزب جمهوری اسلامی چه؟
انبارلویی: بله. بعد از انقلاب به حزب جمهوری اسلامی پیوستم. وقتی این حزب منحل شد به همراه عده ای آمدیم و رسالت را تشکیل دادیم. یعنی از ابتدای تاسیس روزنامه رسالت در اینجا بودم.
بعد از انحلال حزب جمهوری اسلامی اعضای موتلفه به امام نامه نوشتند که چه کنیم امام گفتند همان موتلفه قبل از انقلاب را دوباره ادامه دهید. من هم به موتلفه پیوستم. تا به امروز هم در تمام کنگره های این حزب به عنوان عضو شورای مرکزی انتخاب شدم و همین الان هم عضو شورای مرکزی و رییس دفتر سیاسی این حزب هستم.
گفت و گو از: ناصرغضنفری
پژوهش۳۰۸۱**