بيروت-ايرنا- جنگ داخلي 15 ساله لبنان چنان دردناك و رنج آور بود كه ترس از تكرار آن امروز به يكي از اصلي ترين ملاحظات رفتار بازيگران اصلي سياست اين كشور تبديل شده است.

به گزارش ايرنا، جنگ داخلي 15ساله لبنان از تاريخ 13 آوريل 1975 (24 فروردين 1354) تا 13 اكتبر 1990 (21 مهر 1369) در جريان بود.
پس از اشغال فلسطين توسط رژيم صهيونيستي در سال 1948، هزاران آواره فلسطيني به لبنان سرازير شدند. بارها و بارها طي سال هاي پيش از جنگ داخلي فلسطيني ها و لبناني ها به خصوص مسيحيان به خاطر به وجود آمدن بحران هاي اقتصادي و اجتماعي درگير مي شدند. گاهي هم لبناني هاي مخالف با حضور فلسطينيان مي گفتند كه جنبش هاي فلسطيني از لبنان عليه دشمن صهيونيستي عمليات انجام مي دهند و شهروندان و كشور ما بايد تاوان آن را پس بدهند.
در يكي از اين موارد، ارتش لبنان با فلسطيني ها بر سر اجازه داشتن حمل سلاح در لبنان درگير شد. حقي كه در پيمان قاهره در سال 1969 به آنها داده شد. در اين پيمان كه در زمان رياست جمهوري «شارل حلو» بر لبنان، در مصر امضا شد، مبارزه مسلحانه فلسطيني ها عليه رژيم صهيونيستي در خاك لبنان مشروعيت يافت و حتي نقاطي براي آموزش و فعاليت هاي نظامي به آنان داده شد.
در لبنان خيلي ها پيمان قاهره را در تضاد با حاكميت لبنان و خلاف قانون اساسي دانستند و ازسويي نيز رژيم صهيونيستي آن را نقض قرارداد آتش بس ميان كشورهاي عربي از جمله لبنان پس از جنگ سال 1948 دانست و برخي كشورهاي جهان لبنان را متهم به حمايت از تروريسم كردند.

**شعله جنگ داخلي
13 آوريل 1975 روزي كه بسياري اعتقاد دارند، به صورت قطعي جنگ داخلي لبنان آغاز شد، روزي بود كه گروهي مسلح سعي كردند تا «پيرالجميل» بنيانگذار و رهبر حزب مسيحي «الكتائب» را هنگام خروج از يك كليسا در منطقه «عين الرمانه» واقع در جنوب بيروت ترور كنند، اما او از اين حادثه جان سالم به در برد و همراهش«ژوزف ابوعاصي»و3 تن ديگر كشته شدند.
بلافاصله پس از اين حادثه، الجميل فلسطيني ها را متهم به اين كار دانست و در همان منطقه عين الرمانه و در همان روز، اتوبوسي كه حامل اعضاي «جبهه خلق براي آزادي فلسطين» بود و به سوي اردوگاه «تل الزعتر» حركت مي كرد، در كمين الكتائبي ها گرفتار شد و 27 تن از سرنشينان آن كشته شدند.
بدين ترتيب درگيري ميان فلسطيني ها و جريان راست لبنان آغاز شد و مذاكرات و پادرمياني ها اوضاع را آرام نكرد تا رفته رفته پاي همه گروه هاي ديني و سياسي لبناني به اين زد و خوردها باز شود و سراسر لبنان به ميدان جنگي خانمان سوز تبديل شود.
جريان راستي هاي لبنان شامل نيروها و احزاب مختلفي از ماروني ها مي شدند كه «جبهه لبناني» را به رهبري «كميل شمعون» تشكيل دادند. حزب «ملي گراهاي آزاده» (الوطنيين الاحرار) كه شمعون پس از پايان دوره رياست جمهوري خود در سال 1958پايه گذاري كردبا شاخه نظامي خود يعني «پلنگ هاي آزاده» (النمور الاحرار) به سركردگي «داني شمعون» ، در كنار حزب الكتائب و شاخه نظامي جريان جبهه لبناني يعني «نيروهاي لبناني» (القوات اللبنانيه) به سركردگي «بشير الجميل» يك طرف جنگ داخلي بودند.
درمقابل، احزاب چپ و قومي لبنان ازجمله حزب«سوسياليست ترقي خواه»به رهبري«كمال جنبلاط»،و احزاب «كمونيست» ، «ملي اجتماعي سوريه» و «بعث» طرف ديگر درگيري ها بودند.
اما بايد «سازمان آزادي بخش فلسطين» به همراه «جنبش امل» نيز طرف ديگر اين جنگ دانست. بعدها هم آمريكا و رژيم صهيونيستي و سوريه نيز به اين جنگ ورود كردند.

**جنايات و مكافات در لبنان
طي سال ها جنگ چندين جنايت خونين در لبنان صورت گرفت كه در تارك تاريخ نقاط سياهي را برجاي گذاشته است.
در يكي از نخستين و بزرگترين جنايت هاي تاريخ جنگ داخلي، روز شنبه 6 دسامبر 1975 (15 آذر 1354) شبه نظاميان حزب الكتائب در پي پيداشدن جسد 4 تن از اعضاي وابسته به آن در نقاط نزديك بندرگاه اصلي بيروت، با برپايي ايست و بازرسي هايي، هر كس كه در كارت شناسايي او در مقابل دين، اسلام نوشته شده بود، كشتند و صدها مسلمان لبناني و فلسطيني در «شنبه سياه» در خون خود غلتيدند و بسياري از آنها حتي پيكرشان نيز يافت نشد.
بر اثر اين حادثه بيروت به دو بخش شرقي (مسيحي) و غربي (اسلامي) تقسيم و شعله جنگ برافروخته تر شد.
درسال 1978 درجريان كشتار «اهدن» نيروهاي لبناني به فرماندهي «سمير جعجع» با يورش به خانواده «سليمان فرنجيه» رئيس جمهوري پيشين لبنان كه رهبري جريان ماروني «المرده» را بر عهده داشت،ده ها تن از اعضاي خانواده اش از جمله «طوني فرنجيه» فرزند او را كشتند. «سليمان فرنجيه» رهبر كنوني حزب المرده آن روز به طور معجزه آسايي نجات پيداكرد.
در جريان كشتار «الصفرا» در سال 1980 نيز كه با هدف غلبه بر پلنگ هاي آزاده انجام شد، ده ها تن از خانواده شمعون و ياران او به قتل رسيدند، اما داني شمعون به منطقه غربي فرار كرد و جان سالم به در برد.
بدين ترتيب، بشير الجميل توانست با كشتار رقيبان ماروني خود نبض قدرت را هم در نيروهاي لبناني و هم احزاب مسيحي بدست بگيرد و در سال 1982 (تابستان 1361) زماني كه لبنان زير چكمه هاي نيروهاي اشغالگر صهيونيستي قرار داشت، وي به كمك و زور آنها به رياست جمهوري لبنان رسيد اما تنها 3هفته بعد ترور شد و مسيحيان تندرو، فلسطيني ها را متهم دانستند.
فالانژها اينگونه جنايت «صبرا و شاتيلا» را مرتكب شدند و طي سه روز بيش از چهار هزار نفر را با خونسردي كشتند؛ برخي را سلاخي كردند، برخي را به رگبار بستند و برخي را در كنار استاديوم ورزشي بيروت زنده زنده در گور دسته جمعي دفن كردند.
چنين جنايت هايي در اين سالها كم صورت نگرفت. بر اساس برخي گزارش ها، طي 15 سال جنگ داخلي در لبنان، نزديك به 150 هزار نفر كشته شدند، در حدود 200 هزار نفر زخمي بر جاي ماند و دستكم 17 هزار نفر مفقود شد و همچنان از سرنوشت شان خبري نيست.

**نوش دارو پس از برادركشي
در اين سال هاي خون و آتش و ويراني آنقدر اختلافات زياد شد كه ديگر همه جريان ها و گروه هاي سياسي و ديني در گرداب كشتار و انتقام گرفتار شده بودند. چندين كشور هم با حمايت از حزب و گروهي پايش به جنگ در لبنان كشيده شده بود. از سوي بخش هايي تحت تصرف ارتش سوريه بود و جنوب لبنان در اشغال رژيم صهيونيستي. از سوي ديگر پس از پايان رياست جمهوري«امين الجميل» در سال 1988 به دليل شدت اختلاف ها، پارلمان لبنان قادر به انتخاب رئيس جمهوري نبود.
الجميل قدرت را به جاي واگذاري به نخست وزير، به «ميشل عون» فرمانده وقت ارتش تحويل داد و همين به اختلاف ها دامن زد.
ميشل عون جنگي را موسوم به «آزادسازي» لبنان از سوريه آغاز كرد و با گروه هايي مانند نيروهاي لبناني، جنبش امل، سوسياليست هاي ترقي خواه درگير شد و تخريب گسترده اي در مناطق شرقي بيروت بوجود آمد و ساكنين آن آواره شدند.
در اين اوضاع عراق كه از عون حمايت مي كرد به كويت حمله ور شد، و جامعه جهاني تحرك خود را براي پايان جنگ در لبنان افزايش داد. در اين راستا نمايندگان مجلس لبنان با حضور در «طائف» عربستان سعودي، توافقي را امضا كردند كه به نوعي آغازي بر پايان جنگ داخلي مي توان دانست. در اين توافق لبناني ها طي يك ميثاق ملي قرار شد قدرت را بين همه طرف ها تقسيم كنند.
پس از آنكه نمايندگان پارلمان لبنان به بيروت آمدند، «رينيه معوض» را به رياست جمهوري برگزيدند، اما ميشل عون حاضر به تسليم قدرت نشد. معوض 16 روز بعد در انفجاري ترور شد و مجلس «الياس الهراوي» را برگزيد، اما بازهم عون سر باز زد، تا اينكه در جريان حمله 13 اكتبر 1990 به كاخ رياست جمهوري «بعبدا» كه تحت نظارت آمريكا و سوريه انجام شد، ده ها تن از ياران عون كشته شدند و وي نيز به سفارت فرانسه پناه برد، و با خروجش از كشورش و تكيه زدن الهراوي بر كرسي رياست جمهوري، و اجراي توافق طائف جنگ به پايان رسيد.
در مارس 1991 نيز قانون عفو عمومي به تصويب رسيد كه همه مرتكبين جنايت در جنگ داخلي بخشوده شدند و فرايند سياسي در لبنان از سر گرفته شد.
خاورم**2054**1708