تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۵

مقامات اروپايي نگران انتخابات پارلماني سال آينده در اروپاي واحد هستند و مي‌گويند اگر اين‌بار احزاب راست افراطي (نژاد پرستان) بتوانند آراي عمومي خود را افزايش دهند، قاره سبز با وضعيتي بحراني مواجه خواهد شد.

پس از جنگ جهاني دوم، مردم و دولت هاي اروپايي از گروه‌هاي راست گراي افراطي (‌نژاد‌پرستي) روي گردان شدند و فعاليت اين گروه‌ها نيز غيرقانوني اعلام شد. با اين حال، در طول دهه اخير شاهد تقويت پايگاه اجتماعي اين احزاب و قدرت يابي سياسي آن ها در كشورهاي مختلف اروپايي هستيم. قدرت‌يابي اين گروه‌ها در كشورهاي اروپايي از عوامل گوناگوني ناشي شده است و به نوبه خود مي تواند پيامدهاي مهمي براي كشورهاي اروپايي و به‌ويژه اتحاديه اروپا درپي داشته باشد.

آنگلا مركل، صدر اعظم آلمان از جمله رهبران اروپايي است كه نسبت به پيروزي احزاب راست افراطي كه طرفدار نژاد‌پرستي و بازگشت ملي‌گرايي در اروپاي واحدند ابراز نگراني كرده و گفته است: ارزش‌هاي مشترك اروپايي كمي تبديل به مسأله روزمره شده است. در اين زمان البته اين امر طبيعي و بديهي نيست كه ما دوباره به ملي‌گرايي روي آوريم. اروپا بايد از ارزش‌هاي مشترك دفاع كند. مهاجران بايد همان‌گونه كه با منافع ما منطبق است، هدايت شوند.

واقعيت امر اين است كه مقامات فعلي اروپايي، خود نقش موثري در تمايل شهروندان قاره سبز نسبت به بازگشت به گذشته (قبل از تشكيل اروپاي واحد)‌ ايفا كرده‌اند. در انتخابات سراسري سال 2014 ميلادي، شاهد راهيابي بيش از يك‌صد نماينده وابسته به جريان راست افراطي به پارلمان اروپا بوديم. حال ‌مجلس ژوئيه سال 2019 به پايان مي‌رسد و كشورهاي اروپايي بايد نمايندگان خود را براي دوره نهم اين پارلمان انتخاب كنند.

اين موضوع كه‌ اخيراً هم در سوئد روي داد، مي‌تواند به نقطه آغازي جهت ايجاد تحولات بنيادين در سياست‌هاي كلان اروپا و ايجاد نوعي رابطه اقناعي ميان سران اروپايي و شهروندان اين مجموعه تبديل شود. انتخابات پارلماني سوئد را كه اخيرا برگزار شد؛ مي‌توان به مثابه زنگ خطري براي انتخابات پارلمان اروپاي واحد دانست كه قرار است سال آينده برگزار شود و مقامات قاره سبز از افزايش نژاد‌پرستي و راهيابي نامزدهاي انتخاباتي آن‌ها به پارلمان اين كشور ابراز نگراني كردند.

در اين انتخابات موضوع مهاجرت، اصلي‌ترين موضوع كارزار انتخاباتي سوئد اعلام شد كه احزاب راست افراطي طي سال‌هاي گذشته در بسياري از كشورهاي اروپايي با تبليغ عليه پذيرش پناهجويان و انتقاد از اتحاديه اروپا موقعيت عوام‌فريبانه خود را نزد افكار عمومي بهبود بخشيده‌اند.

انتخابات پارلماني سوئد از نظر تأثير احتمالي آن بر انتخابات سال آينده پارلمان اروپا نيز مي‌تواند حائز اهميت باشد. پيشرفت راست افراطي در يكي از كشورهايي كه با ثبات اقتصادي و نظام كارآمد رفاه اجتماعي خود شناخته مي‌شود، در نهايت مي‌تواند بر نگراني‌ها از نتيجه انتخابات سال آينده پارلمان اروپا بيفزايد. از سويي ديگر اين نوع نگاه نژاد‌پرستانه در عرصه سياسي فرانسه هم در انتخابات رياست‌جمهوري فرانسه ديده شده است.

آنجا كه مارين لوپن، رهبر منتقد جدي دولت و مخالف مهاجران، توانست با كسب 30‌درصد از آرا به رقيب اصلي ماكرون در فرانسه تبديل شود و همه نگاه‌ها را به خطر قدرت‌گيري نژاد‌پرستان در اروپاي واحد به‌سوي خود معطوف سازد. اگرچه ناتواني سران اروپايي در مديريت بحران مهاجرت و از همه مهم‌تر، استمرار بحران اقتصادي در برخي كشورهاي حوزه يورو و جدايي بريتانيا از اتحاديه اروپا در رقم خوردن وضعيت فعلي تاثيرگذار بوده، نبايد فراموش كرد كه رشد تصاعدي آراي احزاب افراطي و ملي‌گرا در اروپا، تا حدود زيادي به قانع نشدن شهروندان اروپايي نسبت به سياست‌هاي كلان جاري در اروپا برمي‌گردد. نگاه‌هاي نژاد‌پرستانه كه در اروپا در حال گسترش است تا آنجا پيش رفته است كه صدها نفر از فعالان جنبش «نسل هويت‌طلب» فرانسه، چندي پيش با حضور در مناطق كوهستاني مرزي با ايتاليا، به‌صورت نمادين گذرگاه‌هاي ورود پناهجويان به فرانسه را بستند.

اين افراد با اجاره بالگردهاي تفريحي در كوه‌هاي آلپ عمليات ديده‌باني نمادين اجرا كردند و از حركت «ميهن‌پرستانه» خود فيلم‌ گرفتند. در اين خصوص افرادي مانند آنگلا مركل و ماكرون نيز عملاً احساس وظيفه‌اي نكرده و همچنان نمي‌كنند. بدون شك در‌صورتي‌كه چنين روندي متوقف نشود يا تجديد نظر اساسي در آن صورت نگيرد، تمايل به ناسيوناليسم يا به عبارت بهتر، تمايل نسبت به بازگشت به گذشته‌اي نه چندان دور، سر‌اسر اتحاديه اروپا و به‌ويژه منطقه يورو را در بر خواهد گرفت. موضوعي كه بريتانيا با جدايي از اتحاديه اروپا سنگ بناي ملي‌گرايي و نژاد‌پرستي را در سال‌هاي اخير در قاره سبز بنا نهاد و ساز براي جدايي از «برگزيت» ‌نواخت.

آقاي «علي بيگدلي» كارشناس اروپا در گفت ‌وگو با خبرنگار روزنامه «صبح نو» با اشاره به تضعيف ارزش‌هاي مشترك اروپايي و خطر نژاد‌پرستي در قاره سبز، عنوان كرد: صدر اعظم آلمان براي چندمين بار طي يك‌سال اخير نسبت به وقوع ملي‌گرايي در اروپاي واحد هشدار داده است.

اين هشدار در حالي از سوي «آنگلا مركل»‌ عنوان مي‌شود كه ديگر مقامات اروپايي از جمله امانوئل ماكرون، رييس‌جمهوري فرانسه هم نيز به‌صورت مستقيم يا غير‌مستقيم نسبت به تضعيف ارزش‌هاي مشترك اروپايي سخن گفته‌اند و خطر ملي‌گرايي و بازگشت به گذشته را دور از ذهن تصور نمي‌كنند. اين كارشناس مسائل بين‌الملل‌، تصريح كرد: نزديك به دو دهه است كه جريان راست‌افراطي به محبوبيت بيشتري در اروپا دست يافته است. موضوع ناسيوناليستي و ديگري، نژاد‌گرايي كه برجسته‌ترين اين موضوعات در فرانسه ديده شده، خطراتي‌اند كه كشورهاي اروپايي از آن بيم و واهمه دارند. خانم مارين لوپن (‌كه جريان ملي‌گرا، ضد مهاجرت و اسلام‌ستيز فرانسه را رهبري مي‌كند) 15‌درصد آرا را چند سال پيش در انتخابات فرانسه به‌دست آورده بود، اخيراً در رقابت با ماكرون اين آرا را به 30‌درصد آرا رساند. حتي عنوان مي‌شود كه اين افراطي‌گري كه در فرانسه و يا آلمان ديده شده است در كشورهاي كوچك اروپايي همانند هلند و بلژيك هم ادامه يابد.

اين استاد دانشگاه‌‌‌ ادامه داد: برخي علت رشد و قدرت راست افراطي در اروپا را ورود گسترده مهاجران از كشورهاي آفريقايي و آسيايي مي‌دانند كه موجب شده است تركيب فرهنگي اروپا را به‌هم بريزند. بيگدلي با اشاره به اينكه مركل موافق پذيرش 800‌هزار نفر مهاجر به كشورش بود، اظهار داشت: مركل با اينكه با پذيرش مهاجران موافق بود ولي اين اقدام وي موجب شد‌ نتواند آرايي همچون گذشته داشته باشد چرا كه برخي منتقدان وي خطر ناسيوناليستي را متوجه اين موضوع مي‌دادند. حتي تفكرات پوپوليستي هم كه ترامپ را‌ه انداخته است در اروپا ديده مي‌شود.

وي با بيان اينكه مهاجران در موضوع ملي‌گرايي در اروپا داراي تأثير‌ند، گفت: از آنجا كه مهاجران زبان بلد نيستند و فرهنگ و سنت خودشان را به كشورهاي اروپايي بردند و حتي با برقع و حجاب يا علائم مذهبي در اين كشورها تردد مي‌كنند، غربي‌ها اين گونه رفتارها را موجب افزايش افراطي‌گري يا نژاد‌پرستي توصيف مي‌كنند و يكي از مخالفت‌هايشان با حجاب به اين خاطر است. حتي نصب صليب براي مسيحيان هم در اروپا ممنوع شده است تا شاهد توسعه چنين تفكراتي در اروپا نباشند.

اين كارشناس مسائل اروپا با اشاره به اينكه برگزيت يا مشكلات اقتصادي اروپا هم تا اندازه‌اي در ملي‌گرايي اروپا تأثير‌گذار است، افزود: سياست كشوري مثل انگليس كه به‌دنبال مسائل جداگانه‌اي مي‌رود، بي‌تأثير نيست. به نظر من اتحاديه اروپا به سمت متلاشي شدن مي‌رود و اميدي به بقاي آن نيست.

**بي‌مروتي ترامپ نسبت به اروپا
وي با بيان اينكه آلمان حاضر به پرداخت هزينه‌هاي اشتباه سياستمداران يونان نيست، يادآور شد: آلماني‌ها مي‌گويند به چه دليل هزينه بي‌لياقتي سياستمداران يونان را كه با مشكلات اقتصادي و يا اجتماعي روبه‌رو شده است؛ ما بپردازيم. مشكلاتي كه در كشورهاي اروپايي ديده مي‌شود موجب شده‌ ‌آمريكا از اين موضوع خرسند باشد. آمريكا بعد از جنگ جهاني درست است كه اقتصادش را بهبود بخشيد ولي بي‌مروتي را در برابر اروپا در پيش گرفته است.

بيگدلي، ادامه داد: وقتي دونالد ترامپ به سركار آمد در ديدار با خانم مركل با سردي برخورد كرد. موضوعي كه واكنش مجلس آلمان را به همراه داشت و مركل را مواخذه كردند كه چرا وقتي ترامپ بي‌احترامي كرد،
بلند نشدي. اين‌گونه بي‌احترامي‌ها را ‌نسبت به مكرون و همسرش از سوي رييس‌جمهوري آمريكا هم ديده‌ايم.

اين كارشناس امور بين الملل، افزود: غير از مهاجرت -كه يك واكنش رواني به جامعه اروپا و هويت آن دارد- ‌بي‌تعادلي توزيع ثروت در اروپا هم خيلي خطرناك است. شايد برخي از كارشناسان رفتن يك خودروي ون به ميان مردم فرانسه را كار تروريستي بدانند ولي بايد گفت كه اين راننده مراكشي و آفريقايي شايد با اين اقدام نسبت به وضعيتي كه فرانسه در چند دهه گذشته در كشور آن‌ها در آفريقا وارد كرده است، اعتراض كرده است.

هشدار مقامات اروپايي از بيگانه‌ستيزي و نژاد‌پرستي در قاره سبز البته به نظر مي‌رسد اظهارات صدر اعظم آلمان، به‌جاي آنكه به‌مثابه نوعي خود انتقادي تلقي شود، يك فرافكني جديد از سوي سران اروپايي محسوب مي‌شود. مركل، ماكرون و ديگر مقامات اروپايي كه امروز نسبت به وقوع ملي‌گرايي در اروپا هشدار مي‌دهند، بايد سهم و نقش پررنگ خود را در اين معادله بپذيرند. اكنون مقامات اروپايي به‌شدت نگران انتخابات پارلماني سال آينده در اروپاي واحدند.

اگر اين بار احزاب راست افراطي بتوانند ميزان آراي عمومي خود را افزايش داده و از اين طريق كرسي‌هاي بيشتري را در پارلمان اروپا كسب كنند، با وضعيتي بحراني در قاره سبز مواجه خواهيم شد. از سال‌2014 ميلادي تاكنون احزاب راست افراطي در كشورهايي مانند فرانسه، سوئد، اتريش‌، آلمان و... توانسته‌اند آراي خود را افزايش داده و ضمن تقويت موقعيت خود در معادلات سياسي كشورشان، در حوزه اجتماعي دست به يارگيري گسترده‌تري بزنند.

اين موضوع اصلي‌ترين پيش‌شرط نسبت به اصلاح بنيان‌هاي موجود در اروپاي واحد محسوب مي‌شود. در غير اين صورت حركت اروپاي واحد در مسير نزولي و در نهايت، فروپاشي اتحاديه اروپا و منطقه يورو موضوعي اجتناب‌ناپذير خواهد بود. مسأله‌اي كه مركل و ماكرون نيز در خفا نسبت به آن آگاه‌اند.

منبع: روزنامه صبح نو؛ 1397.7.23
گروه اطلاع رساني**9370**2002