حليم دايي پيرمرد 63 ساله روزنامه‌فروش وقتي با قطع درخت از سوي شهرداري بندرتركمن مواجه شد با اشك و گريه و مراجعه به شهردار ناله هاي خفته درختان را اعتراض گونه واگويه كرد.

پايگاه خبري تحليلي تركمن سسي نوشت: شهرداري بندرتركمن درختي را قطع كرده است. خُب چه اهميتي دارد؟ روزانه ده‌ها و صدها بلاي بدتر از اين سرِ طبيعت مي‌آيد و كسي كَكِش هم نمي‌گزد.
موسي توماج ايري در اين مطلب نوشت: احساس مسئوليتِ اغلب ما معمولا از چارديواري خانه‌مان فراتر نمي‌رود. در همين بندرتركمن خانه‌هاي بسيار شيكي را مي‌بيني در حالي كه جوي كنارش را لجن پر كرده است. از بين رفتن حساسيت و احساس مسئوليت اجتماعي نسبت به آنچه در پشت ديوارهاي خانه‌مان مي‌گذرد، شهر را به اين شكلِ زشت، كثيف و بدقواره درآورده است. شكاف ميان منافع فردي و جمعي بسيار عميق است. بيشتر ما صرفا منافع شخصي و فوري خود را مي‌بينيم و از درك و تعهد نسبت به منافع جمعي و درازمدت غافليم. ريشۀ بسياري از بحران‌هاي خرد و كلان امروزي را بايد در اين غفلت جست.
شهرداري بندرتركمن درختي را قطع كرده است. اتفاق پيش پا افتاده‌اي كه براي هيچ كس اهميتي نداشته جز يك نفر؛ همان كسي كه بر پاي تنۀ بريدۀ آن درخت نشسته و گريسته است.
حليم دايي (حليم‌بردي سعيد) شصت و سه ساله است. دكه روزنامه‌فروشي دارد. خودش نيز روزنامه‌خوان و اهل مطالعه است. آدم جالبي است. از آن آدم‌هايي كه مثل هيچ كس نيست. او خودش است و اصلا سعي ندارد نقش كس ديگري را بازي كند و به همين دليل شخصيتي جذاب و خاص دارد. خنده و گريه‌اش واقعي است. روحي حساس، جوان و سرزنده‌ دارد و به مسائل اطرافش بي‌توجه نيست.
حليم دايي وقتي فهميد كه شهرداري درختي را كه سال‌ها در كنار دكه در پياده‌رو با او انس داشته قطع كرده است، همانجا مي‌نشيند و گريه مي‌كند. كسي را سراغ داريد كه براي قطع يك درخت گريسته باشد؟ البته حليم دايي به گريستن اكتفا نمي‌كند. او پا مي‌شود، مي‌رود شهرداري و نسبت به قطع درخت اعتراض مي‌كند.
حليم دايي با نوه‌هايش آتيلا و طاهر
ظاهرا شهرداري مي‌خواسته آنجا پلي بزند. درخت مزاحم بوده و آن را قطع كرده‌اند. احتمالا آنها ساده‌ترين راه را براي حل مشكل انتخاب كرده‌اند. هر راه حل بهتري كه منجر به قطع درخت نمي‌شد در وهله اول نيازمند درك عميق از اهميت يك درخت و سپس نيازمند اندكي ابتكار و خلاقيت بوده است. كه هر دوي اين‌ها، بويژه در ادارات دولتي، متاعي كمياب است. به خاطر يك درخت كدام مسئولي خودش را به زحمت مي‌اندازد كه خلاقيت به خرج دهد؟ بزرگترين خلاقيت شهرداري‌ها، مخصوصا در شهرهاي بزرگ، اين بوده كه به جاي كاشت درخت و توسعۀ فضاي سبز، تا جاي ممكن تراكم بفروشند و سپس روي ديوار ساختمان‌هاي نوساختۀ مشرف به خيابان، درخت و گل و گياه نقاشي كنند!
حساسيت و اقدام حليم دايي نسبت به قطع يك درخت در شهر، قابل ستايش و تقدير است. حركتي كه عليرغم ظاهر ساده‌ و بي‌اهميتش، معناي نمادين عميق و مهمي دارد و عملي بسيار انساني، حكيمانه و حتي قهرمانانه است. اين حركت مي‌تواند الگويي عالي براي همه ما در جهت احساس مسئوليت اجتماعي و آگاهي و حساسيت نسبت به اهميت و ارزش طبيعت و محيط زيست باشد.
بر اساس تحقيقات اخير انجام‌شده توسط دانشگاه ييل حدود سه هزار ميليارد درخت در جهان وجود دارد. اين تحقيقات بر اساس ارزيابي تراكم درختان در چهارصد هزار نقطه كره زمين صورت گرفته است. اين مطالعات نشان مي‌دهد كه سالانه پنج ميليارد اصله درخت كاشته و در مقابل پانزده ميليارد اصله قطع مي‌شود و بدين‌ترتيب در هر سال ده ميليارد اصله از درختان سطح كره زمين كاهش مي‌يابد. در صورت ادامه اين روند تا سيصد سال آينده همه درخت‌هاي موجود بر سطح سياره زمين از بين خواهند رفت.
حدود هفت درصد از مساحت ايران را پوشش جنگلي تشكيل مي‌دهد. آمار تخريب و نابودي درختان جنگلي در ايران فوق‌العاده نگران‌كننده است. سالانه سي و پنج تا چهل هزار هكتار از جنگل‌هاي ايران نابود مي‌شوند. روزانه فقط چهل هكتار از جنگل‌هاي شمال تخريب مي‌شود. در چهار دهه گذشته شصت ميليون هكتار از جنگل‌هاي ايران نابود شده درصورتي‌كه در اين مدت فقط سيصد هكتار نهال‌كاري انجام شده است. با تداوم اين روند تا سي سال آينده تمام جنگل‌هاي ايران از بين خواهند رفت و كل ايران، همچنان كه هم اكنون در بسياري از نقاط اين سرزمين شاهد هستيم، به مرور به برهوتي غيرقابل زيست بدل خواهد شد.
در متون كهن آمده كه بشر به دليل تجاوز به حريم درخت ممنوعه از بهشت اخراج شد. اين روايت، استعاره‌اي عميق از درهم‌تنيدگي سرنوشت ما با درختان است. شايد به همين دليل است كه علاوه بر نقش بنياني درختان در حفظ چرخۀ حيات در سياره زمين، در روح و روان بشري نيز همواره كاركرد سمبليك وسيعي داشته است. ادبيات شرق و غرب سرشار از استعارات درختي است. درختان، همواره ضامن زيبايي، آرامش و لطافت طبيعت بوده‌اند. شايد از اين‌روست كه ابن عربي درخت را خواهر طبيعت مي‌داند. دامان آرام‌بخش اين خواهر، هميشه داروي مُسكِن روح بي‌قرار و آشفتۀ بشر بوده است. و از طرفي زيبايي افسون‌كنندۀ درختان، همواره روح انسان‌هاي حساس را به آسمان‌ها عروج داده است. تي اس اليوت، كه به عنوان بزرگترين شاعر انگليسي‌زبان در دوران حيات خود شناخته مي‌شد، گفته: «هرگز نخواهم توانست شعري به زيبايي يك درخت بسرايم.» همين زيبايي، لطافت و شكوه درختان كافي است تا آنها را چون گنجي بي‌بديل حفظ و حراست كنيم اما اين فقط بخش كوچكي از نقش حيات‌بخش و روح‌نواز درختان در زندگي ماست. نبايد طبيعت را كوته‌نظرانه و از دايرۀ تنگ نيازها و منافع كوتاه‌مدت نگريست. بر خلاف تصور رايج، هيچ درختي بي‌ثمر نيست. بسياري از مواهب زندگي را مديون درختانيم.
شهرهاي ما به اندازه كافي زشت هست، با قطع درختان آنها را زشت‌تر نكنيم. به خواهر طبيعت تجاوز نكنيم.
3014/2729