به گزارش ایرنا، ساموئل خاچیكیان حوالی روزهای ابتدایی ماهِ زنگ مدرسه، مهرِ سال 1302 در تبریز به دنیا آمد، تا 30 سال بعد با «بازگشت» به سینمای ایران قبل از انقلاب معرفی شود. خیلی زود با ساخت آثاری در ژانر وحشت و دلهره به هیچكاك سینمای ایران معروف شد.
تا انقلاب نشده بود 26 بار در قامت كارگردان نامش بر پرده نقرهای نقش بست. تبحری در تدوین داشت. نویسندگی، طراحی صحنه و تهیه كنندگی. همان لحظه كه مینوشت، شخصیتهایی عمیقتر بر سطور كاغذ میآمدند، میرفتند، «دلهره» میشدند. وحشتی در هوا شكل میگرفت. «یك قدم تا مرگ».
با «چهارراه حوادث»، «شبنشینی در جهنم»، «ضربت»، «سرسام» و خیلی فیلمهای دیگر دلهرهای بر جان مخاطبان هنر هفتم انداخته بود. فیلم های او آن روزها یكی پس از دیگری دیدنی میشدند، واژگانش جان میگرفتند و در كسوت مردانی قهرمان قد میكشیدند.
حالا سال 1357. انقلاب شد. كمكم طنین دیگری در سینمای ایران شكل گرفت. او این بار هم دست به كار شد و نوشت و ساخت. البته تنها 7 بار. لحن فیلمهایش روایتی شد از دفاع مقدس تا «عقابها». تا آنجا كه هنوز هیچ فیلمی به اندازه «عقابها» دیده نشده است. 8 میلیون ایرانی آن روزهای ایرانِ 30 میلیونی به تماشای عقابهای ساموئل نشستند.
«شب بیست و نهم»، «چاووش»، «بلوف» و بعضی دیگر را هم بعد از «عقابها» ساخت و آدم را هی یاد شعر آن شاعر میانداخت كه میگفت خاك موسیقی احساس تو را میشنود.
اگرچه ساموئل را بانی عناصر تكنیكی در سینما ذكر كردهاند اما قطعاً او طلایهدار شیوهای خاص از فیلمسازی آن روزها بود؛ همان طور كه فیالمثل مولانا به طور شفاهی شعر میگفت، او هم قصهها را به تصاویر میآورد.
4 دهه فعالیت در سینمای ایران كارنامه پرباری برای ساموئل جمع و جور كرده بود تا آنجا كه تنها آمار فیلم سازیاش به 34 رسید. خیلی از كارهای دیگر فیلم هایش را هم خود به دست می گرفت.
مرد نجیب سینمای ایران در سنین بالا نحیف هم شد. از بیماری آلزایمر رنج میبرد تا آنجا كه دو ماه منزل او شد بیمارستان. بستری شد تا یك روز بعد از تولدش، 30 مهر 1380 یعنی 78 سال بعد در تهران بدرود حیات گفت.
این 2 روز پایانی مهر را باید به نام ساموئل گذاشت. روزی كه آمد از تبریز (29 مهر 1302) و روزی كه رفت (30 مهر 1380) از تهران، با یادگاریهای بسیار.
فراهنگ**9246** 1055
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۶
تهران- ایرنا- انگار باید انقلاب میشد در سال 57، تا «ساموئل» بعد از سنی بالاتر از 50 سال و اندی، نگاهش در حجمی بالاتر از زمین، فراسو را بنگرد. چیزی در ته آن نگاه بود، افقی. عقابی. و او شد راوی عقابها. پُرمخاطبترین فیلم تاریخ سینمای ایران.