تهران- ایرنا- فریدون مشیری در تاریخ معاصر ادبیات ایران در دوره‌ای زیست كه شاهد نزاع میان شاعران نوگرا و شاعران سنتی شعر ایرانی بود و او در این میان با مهمترین سلاح خود یعنی مفهوم «عشق» و تجلی آن در اشعارش، به آشتی میان شعر نو و شعر كلاسیك ایران كمك شایانی كرد.

به گزارش روز پنجشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، زنده یاد فریدون مشیری در سی‌ام شهریور ماه 1305 در محله عین الدوله تهران و در خانواده‌ای كاملا فرهنگی و دوستار شعر و ادب فارسی دیده به جهان گشود. اولین معلم و آشنا كننده فریدون مشیری با زبان شعر و شاعران گرانسنگ ایرانی مانند حافظ، مولوی، سعدی و فردوسی، مادر او بود كه از قضا دستی بر شعر و شاعری داشت.
نخستین گام‌های فریدون مشیری در زمینه شاعری به دوران نوجوانی او و سنین 12 تا 15 سالگی وی باز می‌گردد. زمانی كه به قول خودش «نوشته‌ها و انشاهای بچه‌های مدرسه را به زبان شعر برمی‌گرداند» و البته در آن زمان بیشترین گرایش او به شیوه سرایش غزل در گونه اشعار فارسی بود.

** برداشتن گام نخست با حمایت شهریار
هرچند نخستین گام‌های مشیری برای سرودن شعر از 15 سالگی آغاز شد اما نخستین مجموعه شعر او به نام «تشنه طوفان» در 28 سالگی این شاعر، زمانی به چاپ رسید كه زنده یاد استاد محمدحسین شهریار در سال 1334 مقدمه‌ای را بر این دفتر شعر نوشت. همین نگاه تحسین كننده محمدحسین شهریار در حمایت از جوانی به نام فریدون مشیری بود كه نام او را میان دوستداران ادب و زبان فارسی مطرح كرد.
انتشار این دفتر شعر بود كه به آشنایی بیش از پیش فریدون مشیری با اساتید شعر آن زمان مانند شهریار، نادر نادرپور و هوشنگ ابتهاج منتج شد و همین آشنایی باعث شد كه برخی از اشعار فریدون مشیری در مجلات معتبر آن روزگار مانند «مجله سخن» و یا «مجله روشنفكر» به چاپ برسد.

** نقش بی‌بدیل خانلری در زندگی مشیری
دومین فردی كه در زندگی شاعرانه فریدون مشیری تاثیری غیرقابل انكار دارد زنده یاد دكتر پرویز ناتل خانلری مدیر «مجله سخن» بود كه با حمایت بی‌چون و چرای خود از فریدون مشیری در چاپ اشعارش در مجله‌ای كه به اهتمام او منتشر می‌شد و میان اهالی ادب و شعر ایران از جایگاهی والا برخوردار بود. همین امر سبب شد تا مشیری آرام آرام در میان بزرگان ادبیات ایران نامی برای خود دست و پا كند.
فریدون مشیری در نگاه به شیوه سرایش اشعارش خط مشی ثابتی را برای پیمودن در مسیر جاودانگی و ماندگاری برداشت. در حقیقت كلید موفقیت مشیری استفاده از «مفهوم عشق و تجلی آن در شعر» به عنوان تاثیرگذارترین سلاح جامعه بشری در تمام جهان بود. بهره‌مندی مشیری از این سلاح با برخورداری از حمایت‌ها، هدایت‌ها و تاثیر نگاه زنده یاد خانلری بود و از این زمان بود كه مفهوم عشق در اشعار مشیری جایگاهی غیرقابل انكار یافت. البته این خود نكته ای است كه فریدون مشیری نیز بارها به آن اشاره كرده است.

** آرامش شعر ایرانی با مثلث مشیری، اخوان ثالث و ابتهاج
دهه‌های 30 و 40 هجری خورشیدی كه مقارن شده بود با دوران شاعری مشیری، دهه‌هایی بود كه میان شاعران نوگرای ایران مانند هوشنگ ابتهاج، مهدی اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و شاعرانی مانند دكتر مهدی حمیدی شیرازی، محمدحسین شهریار و عبدالحمید آیتی كه كماكان بر خودنمایی شعر ایرانی بر بستر و نگاه كلاسیك تاكید داشتند. به این ترتیب درگیری‌های ادبی فراوانی میان این دو طیف در جریان بود.
اما در این میان مثلث «مشیری»، «اخوان ثالث» و «ابتهاج» ثابت كردند كه با تسلط بر نگاه و زبان ادیبانه چه با گرایش به شعر قدمایی به ویژه مهمترین شاخصه آن یعنی غزل و چه با تكیه بر شعر نو در دو قالب نیمایی و سپید می‌توان پیوند و صلح و دوستی میان طرفداران شعر ایرانی ایجاد كرد. همچنین تلاش‌های مشیری و دستاوردهایش در عرصه شعر بود كه به آرامش رسیدن دریای متلاطم شعر ایرانی در دوران معاصر خود به ویژه در میانه دهه‌های 30 تا 50 خورشیدی منتج شد.

** از رنجش و انتقاد تا سرایش «كوچه»
مشیری در سال 1335 دومین دفتر شعر خود را با عنوان «گناه دریا» به چاپ رساند. دفتر شعری كه این‌بار به دلیل شناخته شدن نام مشیری به سبب چاپ اشعارش در مجلات ادبی و گفتگوهای او در محافل ادبی و آشنا شدن مخاطبان با قدرت، شیوه و نگاه مشیری در سرایش شعر با استقبال بسیار خوب مردم مواجه شد.
هرچند در این میان شاعران و منتقدان ادبی مانند عبدالحمید آیتی كه یكی از سرشناس‌ترین افراد در دفاع از نگاه شعر كلاسیك ایران و از منتقدان شناخته شده شعر نو ایرانی بود با نقدی بسیار تند بر دفتر دوم شعر فریدون مشیری تاخت. همین عامل باعث شد تا روح لطیف و آمیخته با عشق و مهر مشیری آزرده خاطر شود و نتیجه این رنجش سكوت او برای مدتی طولانی بود. مشیری در فاصله پنج سال شعری نسرود تا اینكه در سال 1340سومین دفتر شعر خود را با عنوان «ابر» به چاپ رساند. «ابر» به عنوان سومین دفتر مشیری در حقیقت تثبیت كننده نام این شاعر در تاریخ شعر معاصر ایران و به سبب آن در تاریخ سترگ شعر و فرهنگ شاعرانه ایرانی بود. چرا كه این دفتر زیباترین، مهمترین و جریان سازترین شعر فریدون مشیری یعنی شعر «كوچه» را میزبانی می كرد.
میزان استقبال مخاطبان و همچنین جامعه ادبیات از شعر «كوچه» مشیری تا حدی بود كه ناشر این اثر مجبور شد در چاپ‌های بعدی نام كتاب را به «ابر و كوچه» تغییر دهد. تثبیت زبان ساده، تسلط بر وزن و همچنین تاكید بر نگاه شعر نیمایی در حقیقت مثلثی بود كه قدرت شعر مشیری را به رخ می كشید.

** خداحافظی با غزل و سلام به شعر نیمایی
از این پس بود كه فریدون مشیری با فاصله گرفتن از سنت سرایش شعرهای كلاسیك كه پیش از این نیز قدرت خود را در آن به اثبات رسانده بود، تمام همت خود را بر شعر نیمایی و كمك به تعالی، توسعه و ترویج آن میان مخاطبان شعر نو ایرانی معطوف كرد.
بعد از انتشار دفتر شعر «ابر و كوچه» به عنوان سومین دفتر شعر، مشیری او در سال 1347 چهارمین دفتر شعر خود را با عنوان «بهار را باور كن» به چاپ رساند كه با استقبال بی سابقه ای از سوی مخاطبان مواجه شد.
شیوه سرایش اشعار فریدون مشیری باعث شد تا او در بین سال 1347 تا 1357 دفتر شعر دیگر خود با عنوان های «پرواز با خورشید» و «از خاموشی» را به چاپ رساند.
دهه 1350 با حضور فریدون مشیری در شورای موسیقی و شعر رادیو مصادف بود. به سبب حضور فریدون مشیری و نگاه او به مفهوم شعر و جایگاه ترانه نوین ایرانی بود كه ما شاهد شكوه و قدرت ترانه سرایی در دهه 1350 و استفاده كردن از شعر های ماندگار شاعران بزرگ معاصر ایرانی در موسیقی‌های تولید شده توسط رادیو در ایران به ویژه برنامه «گل‌های تازه» رادیو بودیم.

** دوران بعد از انقلاب، تمركز بر سرایش شعر
مشیری در سال 1360 به عنوان كارمند از اداره پست، تلگراف و تلفن بازنشسته شد و از این زمان بود كه او تمركز و فعالیت خود را به نگارش شعر و توسعه و ترویج شعر نیمایی معطوف كرد. در حقیقت می‌توان از 1365 تا 1375 را دهه نفس‌گیر شعر مشیری در سرایش اشعار و انتشار دفاتر شعر متعدد نامید. مشیری در این 10 سال از میان 12 دفتر شعر چاپ شده اش، شش دفتر را طی همین یك دهه به چاپ رساند. دفاتر شعر «از دیار آشتی» و «آه باران» سال 1371، كتاب «با پنج سخن سرا» در سال 1372، «لحظه ها و احساس» در سال 1376، «آواز آن پرنده غمگین» در سال 1377 و «تا صبح تابناك اهورایی» در سال 1379 محصول همین دهه است.

** سبك شعری فریدون مشیری
آنگونه كه پیشتر نیز به آن اشاره شد فریدون مشیری شاعری را از دوران نوجوانی یعنی زمانی كه 15 سال بیشتر نداشت آغاز كرد و گرایش او به سمت شعر كلاسیك ایران با نگاه غزلسرایی آمیخته بود. تا پیش از حضور در دانشگاه و آموختن علوم آكادمیك زبان و ادبیات فارسی، آثار او میان غزل و مثنوی شناور بود اما پس از آن به واسطه همراهی با شعرای بزرگ آن زمان مانند مهدی اخوان ثالث و هوشنگ ابتهاج، او با شعر نو به ویژه شاخه نیمایی آن آشنا شد. همین آشنایی باعث شد تا آن صداقت و صمیمیتی كه مشیری در شعر نیمایی یافته بود با عشق پیوند خورد و نتیجه این در هم آمیختگی صداقت و صمیمت با عشق بود كه مشیری به اوج طلایه داری و شكوه كلمات در شعر دست یافت.
در حقیقت كلید موفقیت و رمز جاودان شدن و ماندگاری زنده یاد فریدون مشیری در همراهی بی‌چون و چرای او با سلاحی به نام «عشق» بود كه به واسطه آن بر تمامی سختی‌ها و در تمامی تنگناها فائق آمد و ادامه همین مسیر بود كه به مشیری توان آنرا داد تا بلندترین قله‌های رفیع ادبیات ایران را با آن فتح كند؛ تا جایی كه امروز نیز عموم مردم در مواجهه با زبان و سبك شعری فریدون مشیری او را «عاشق‌ترین شاعر» و «شاعرترین عاشق» ادبیات معاصر ایران می نامند.
مهمترین ویژگی مشیری زبان ساده و بهره مندی از زبان پاكیزه در استفاده كردن از لغات در ساحت ادبیات بود. در حقیقت مشیری شاعری است كه به قول استاد زنده یاد دكترعبدالحسین زرین كوب منتقد ادبی شناخته شده كشورمان «ازبان شعار مشیری حرمت زبان ادبیات را حفظ كرد» و به همین دلیل بود كه طلایی ترین اندیشه های انسان دوستانه را با نگاه نجیب و همواره لبریز از احساس، عواطف و عشق خود در هم آمیخت تا زیباترین واژه ها و تعابیر را برای سرایش لطیف‌ترین اشعار تاریخ شعر معاصر ایران استفاده كند.
فریدون مشیری را می توان پیوند دهنده و آشتی دهنده شاعران كلاسیك و شاعران نوپرداز در عصر و زمانه ای دانست كه این دو دسته به واسطه نوع نگاه، گرایش و علاقه شان به سبك شعری شان رو به روی هم ایستاده بودند و نزاع و اختلاف شان بیشتر از تعامل و همكاری شان نمود داشت؛ اما فریدون مشیری كه هیچگاه درگیر تعصبات نبود و هیچوقت حاضر شد تا یوغ عِرق نسبت به شعر كلاسیك یا شعر نو را به گردن بیاویزد با سلاح عشق، یا شعر كلاسیك و قوانین شعر نو ایرانی پیوند دهنده گروهی از شاعرانی شد كه به جای ایستادن در یك مسیر مشترك - سرایش شعر و زبان شاعرانه ایرانی - برای مخاطب، بیشتر زمان و لحظات خود را به نزاع و دعوا و درگیری میان شعر كلاسیك و شعر نو می‌گذراندند.
زنده یاد فریدون مشیری با در هم آمیختن وزن به شعر نو در ادامه شعر نیمایی، به هم‌سو كردن شاعران كلاسیك كه همواره زندگی شاعرانه خود را میان وزن و قافیه جستجو می كردند و شاعران نوگرایی كه بدون توجه به وزن به سرایش «شعر سپید» و در ادامه «شعر حجم» می‌پرداختند، با اتكا بر طناب قابل اعتمادی به نام شعر نیمایی همت گمارد.
در حقیقت تعالی شعر نیمایی را می توان در تلاش‌های فریدون مشیری و تاسی از استاد غیر قابل انكارش - زنده یاد مهدی اخوان ثالث- دانست. امروز بر هیچ كس پوشیده نیست كه با حذف این دو نام یعنی زنده یادان فریدون مشیری و مهدی اخوان ثالث كُمیت شعر ایرانی با نگاه نیمایی در زمانه معاصر به شدت می لنگید!
فریدون مشیری بعد از سال‌ها رنج بردن از بیماری، در بامداد روز جمعه (3 آبان‌ماه 1379 خورشیدی) در 74 سالگی در تهران درگذشت و در قطعهٔ هنرمندان به خاك سپرده شد.

** آرای دیگران درباره مشیری
در پایان این نوشتار بد نیست تا نگاهی به آرا و نظرات شاعران و منتقدان ادبی شناخته شده كشورمان در بازه زماین سال هایی داشته باشیم كه آسمان فرهنگ و هنر شعر ایرانی از حضور فریدون مشیری خالی شده است:
** شاعری كه عشق را بی‌ریا می ستاید
زنده یاد دكترعبدالحسین زرین كوب، ادیب، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی برجسته كشورمان درباره فریدون مشیری گفته است: با چنین زبان ساده، روشن و درخشانی است كه فریدون مشیری واژه به واژه با ما حرف می‌زند، حرف‌هایی كه مال خود اوست، نه ابهام گرایی رندانه. شعر او سخن شاعری است كه دوست ندارد در پناه جبهه خاص، مكتب خاص و دیدگاه خاص، خود را از اهل عصر جدا سازد. او بی‌ریا عشق را می‌ستاید، انسان را می‌ستاید و ایران را كه جان او به فرهنگ آن بسته است دوست دارد.
** شاعری كه هضمش برای روشنفكران مشكل ساز شد
محمدشمس لنگرودی شاعرنوگرا و جریان ساز ایران درباره مشیری و جایگاه شعر او معتقد است: مشیری و برخی افراد همچون او، برای برخی از روشنفكران كه می‌خواهند مسائل را ساده حل كنند، به معضلی تبدیل می‌شوند. افرادی كه می گویند چون شعر او ساده است، خوانندگان عام دارد. درست است كه مشیری شاعر توده‌های شعرخوان و شعرش ساده است؛ اما به این دلیل، شاعر مطرحی نیست؛ چرا كه اگر این‌گونه بود، در طول ‌80 سال گذشته، خیلی‌ها برای توده‌ مردم شعر ساده و ساده‌لوحانه گفتند؛ اما تقریبا كسی جز هوشنگ ابتهاج و نادر نادرپور مانند مشیری مطرح نشد. بنابراین مشیری باید علاوه بر سادگی، چیز دیگری داشته باشد كه این‌گونه مطرح شده است. این برای برخی از روشنفكران ما كه اهل شعرند، به مشكلی تبدیل شده است.
** مشیری، شاگرد خلف نیما نبود
زنده یاد منوچهر آتشی شاعر جریان ساز كشورمان نیز درباره شعر فریدون مشیری گفته است: مشیری با وجود حس روشن‌گرایی بسیار زیبایش، از نظر شكل، ساختار و حتا دیدگاه‌های زیبایی‌شناسی، دنباله‌رو نیما ماند؛ یعنی نتوانست به اوج شعر نیمایی برسد. شاعرانی كه شاگردان خلف نیما بودند، همچون اخوان ثالث، شاملو و سپهری، توانستند موفق شوند؛ ولی فریدون مشیری همیشه وسواس كلمه و زیبایی كلمه داشت و در استفاده بسیار معنایی و منطقی از كلمه، خیلی دقت می‌كرد.
** مشیری، میراث شعر معاصر است
همچنین محمدعلی بهمنی شاعر و ترانه ساز نامدار ایران از شاگران زنده یاد فریدون مشیری با اشاره به انسانی بودن شعرهای مشیری گفته است: ما شاعرانی داریم كه شاید خیلی از تاریخ حضور آنان نگذشته است، ولی جزو میراث ما هستند. این شاعران كسانی هستند كه گویی هر كس برای ورود به گستره‌ شعر باید آن‌ها را بشناسد و مشیری یكی از این‌گونه شاعران است و می‌بینیم حتا كسانی كه چندان الفتی با شعر ندارند، شعر او را دوست دارند. شعر مشیری انگار دست انسان را می‌گیرد و او را به دنیای شعر دعوت می‌كند.
** رسالت مشیری، آشتی میان نوپردازان و سنت گزایان بود
در میان منتقدان خارجی، «رادولف گلیكه» نویسنده و پژوهشگر سوئیسی كه دررشته ادبیات فارسی تحصیل و پژوهش كرده در مقاله‌ای درباره شعر فریدون مشیری آورده: چنین به نظر می‌رسد كه فریدون مشیری مانند معدودی از شاعران، رسالت دارد كه به شكرانه وسعت دانشش و اطمینان و حساسیت در جمله‌بندی، آن شكاف مصنوعی را كه درگذشته نزدیك كشمكش‌هایی میان نوپردازان و سنت گرایان ایجاد شده بود، ببندد.
گزارش از امین خرمی
فراهنگ**9266** 9053