تهران- ایرنا- كارشناسان مسائل خاورمیانه می گویند راه انداختن جنگ های نیابتی، تلاش برای عادی سازی روابط دولت های عربی با رژیم صهیونیستی و حتی روی كار آمدن بن سلمان پروژه هایی برای تحدید قدرت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران بوده كه نه تنها به شكست انجامیده، بلكه زمینه ساز افزایش قدرت و نفوذ تهران شده است.

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، تضعیف قدرت و نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران سال ها است به مقصودی برای برنامه ریزی و سیاست ورزی رهبران واشنگتن، تل آویو و متحدان منطقه ای آن ها تبدیل شده است.
این همپیمانی طی سالیان گذشته هدف مورد نظر محور غربی- عبری- عربی را تامین نكرده است. تحولات سال های اخیر خاورمیانه را هم می توان در راستای تداوم تلاش های این مثلث برای ضربه زدن به ایران و محور مقاومت تفسیر كرد؛ رقابتی كه همچنان ادامه دارد و تحولات آتی منطقه را از خود متاثر خواهد كرد.
اداره كل پژوهش ایرنا برای بررسی معادلات منطقه ای میزگردی با عنوان «تحولات خاورمیانه و سیاست خارجی ایران» با حضور «احمد دستمالچی» سفیر سابق ایران در لبنان و «رضا میرابیان» كارشناس مسایل خاورمیانه برگزار كرد.
كارشناسان در این جلسه با بررسی تحولات سال های اخیر و جاری خاورمیانه، به بررسی سمت و سوی این جریان ها پرداخته اند. گزارش پیش رو شرحی اجمالی از میزگرد مذكور است و متعاقبا نقطه نظرات هر یك از صاحبنظران به طور تفصیلی در گزارش هایی جداگانه خواهد آمد.

** شكست پروژه های ایجاد تزلزل امنیتی و اقتصادی در ایران
دستمالچی در ابتدای بحث، ارزیابی سمت و سوی تحولات منطقه را به بیان چند مقدمه و پرداختن به چند مساله و پیش فرض منوط دانست و گفت: حدود 15 سال پیش بود كه راهبردی تحت عنوان استراتژی «دوسویه» مطرح شد. یك سویه این استراتژی این است كه آمریكا متعهد به حل مساله ایران شود و سویه دیگر آن است كه اعراب به تسویه اسرائیلی- عربی متعهد شوند. این استراتژی، مسایل منطقه را در این دو چالش خلاصه كرده بود. جالب آنكه در نطق های انتخاباتی «دونالد ترامپ» رییس جمهوری آمریكا این دو موضوع كاملا مشخص و برجسته بود. حال «محمد بن سلمان» در عرصه عمل این حرف ها را ترجمه می كند. ایران هراسی یكی از شاخه های این تعهدی است كه طرفین به یكدیگر داده اند.
دستمالچی ادامه داد: پیش فرض دوم مربوط به استراتژی جنگ های نیابتی است. غرب در راستای تضعیف زیرساخت های كشورهای اسلامی منطقه، استراتژی جنگ های نیابتی را با هدف درگیر كردن دو كرانه جهان اسلام یعنی جهان اهل سنت و تشیع در جنگ های تكفیری مطرح كرد. در جنگ های نیابتی ای كه تكفیری ها با هدایت عربستان و رژیم صهیونیستی انجام می دادند، هدف این بود كه بدترین وجه جنایت و قساوت صورت بگیرد كه جهان تشیع را علیه جهان تسنن برانگیزند.
جمهوری اسلامی برای بی اثر كردن این توطئه، اقدامات مهمی انجام داد كه بعضی از آنها آشكار و برخی ناآشكار است. اقدامات ارزشمندی را كه سردار قاسم سلیمانی در عرصه سخت انجام داد می توان در زمره تلاش های آشكار ایران در این مسیر دانست. اما در عرصه نرم، دو اقدام مهم انجام شد كه با تدابیر مقام معظم رهبری بود. نخست كنفرانس علمای شیعی در قم تحت ریاست آیت الله مكارم شیرازی با این هدف برگزار شد كه اعلام كنند شیعیان انگلیسی از شیعیان اصیل جدا هستند و این انجام شد. اقدام دوم این بود كه با علمای اهل سنت تماس گرفته شد، هماهنگی هایی انجام و كنفرانسی در چچن برگزار شد. در این كنرانس، علمای اهل تسنن اعلام كردند كه تكفیری ها و وهابی ها از اهل تسنن نیستند.
در واقع غرب نتوانست بر اساس سیاست تفرقه بیانداز و حكومت كن، دو كرانه جهان اسلام را با یكدیگر درگیر كند. كما اینكه دیدیم وقتی حشدالشعبی به فرمان مرجعیت عالی در عراق تشكیل شد، سنی ها هم در آن شركت كردند. الان هم همه فِرَق و طوایف مختلف عراقی در حشدالشعبی حضور داشته و دارند.
سفیر سابق ایران در لبنان در مورد پیش زمینه سوم گفت: پیش فرض سوم را باید در وقایع منطقه ای به ویژه وقایع سال 2006 جست كه نقطه عطف مهمی برای تحولات منطقه محسوب می شود؛ شكست رژیم صهیونیستی از محور مقاومت یعنی حزب الله و حماس در جنگ های 33 روزه و 22 روزه و 51 روزه. رژیم صهیونیستی با به كار گیری تمام ادوات جنگی تلاش كرد در این جنگ پیروز شود، ولی شكست خورد. بُعد دوم تحولات منطقه ای را باید در بهار عربی جست كه به طور كلی خلاءاستراتژیك عمیقی در جهان عرب به وجود آورد و اسباب اضمحلال نظم قدیم و حركت به سوی نظم جدید را فراهم كرد.
دستمالچی ادامه داد: در شرایطی كه برخی كشورهای عربی به خاطر سرنگونی رژیم های پوسیده خود تضعیف شده بودند و برخی دیگر نگران خشم بیشتر مردم بودند، برای جبران خلاء قدرت خود به سمت آمریكا و رژیم صهیونیستی كشیده شدند. این كشورها اغلب با عنوان ایران هراسی همپیمانی خود را با غرب و رژیم صهیونیستی تقویت كردند. به این ترتیب كه چنین القا كردند كه ایران دشمن اول ما است و رژیم صهیونیستی برای ما خطری ندارد.
سفیر سابق ایران در لبنان در پاسخ به این پرسش كه با این تفاسیر، اوضاع منطقه به نفع كیست، گفت: از نظر میدانی اوضاع به نفع محور مقاومت در منطقه پیش می رود. چون جنگ های نیابتی كه در سوریه كلید خورد، هدف سرنگونی دولت قانونی «بشار اسد» را پیگیری می كرد. می خواستند مقاومت را محاصره كنند، گلوگاه استراتژیك آن را از طریق سرنگونی اسد ببندد و این جریان را تضعیف و در صورت امكان نابود كنند. این هدف اما با هوشیاری محور مقاومت، همكاری دولت بشار اسد، اشراف جمهوری اسلامی ایران و همكاری روسها تحقق نیافت و پروژه غرب شكست خورد.
نتیجه این شد كه نه تنها حزب الله و مقاومت محاصره نشد، بلكه تقویت شد. حزب الله در نتیجه این جنگ ها مشاركت فعال پیدا كرد، از نظر ژئوپلتیكی قدرت بیشتری پیدا كرد، آموزش های بسیار سنگین نظامی دید، به سلاح های پیشرفته مهمی دست پیدا كرد و گستره جغرافیایی خود را گستراند.
« با 2 انتخابات پارلمانی كه در عراق و لبنان برگزار شد، اقدامات محور مقاومت مهر تایید مردمی دریافت داشت. در مقابل، عربستان و رژیم صهیونیستی و آمریكا درمنطقه در محاق قرار دارند.»
صاحب نظر مسائل خاورمیانه در ادامه در ارتباط با ارزیابی وضعیت كنونی ایران در تحولات منطقه ای گفت: با توجه به شرایطی كه از منطقه ترسیم شد، ایران را می توان پیروز تحولات منطقه ای دانست. ایران از سویی در عرصه میدانی قدرت گرفته و از سویی دیگر بزرگترین رقیب منطقه ای تهران زمینگیر شده است. همه برنامه های غربی- عربی برای ایجاد تزلزل های امنیتی و اقتصادی در ایران هم به شكست انجامیده است.

**ارتقای جایگاه ایران در منطقه
میرابیان در خصوص ارزیابی سمت و سوی تحولات خاورمیانه و جایگاه ایران، سخنان خود را از رخدادهای اخیر عربستان آغاز كرد.
این كارشناس مسایل خاورمیانه گفت: گردش عربستان به سمت جریان های مخالف برجام در آمریكا از زمان خود اوباما شروع شده بود و زمانی كه ترامپ بر سر كار آمد سعودی ها همه تخم مرغ های خود را در سبد ترامپ گذاشتند. روی كار آمدن محمد بن سلمان هم در همین راستا و برای مخالفت با برجام و همچنین در راستای صلح با رژیم صهیونیستی و مسایل دیگر بود. آمدن بن سلمان در راستای ایفای نقش علیه جمهوری اسلامی ایران و مهار تهران در منطقه بود. بن سلمان می خواست این مساله را به آمریكایی ها بقبولاند كه اگر قرار باشد گزینه ای در منطقه برای رویارویی با جمهوری اسلامی ایران مطرح باشد، بهترین گزینه عربستان بن سلمان است. رژیم صهیونیستی هم بر همین باور است كه محمد بن سلمان بهترین گزینه برای رویارویی با ایران است.
میرابیان در خصوص جریان عادی سازی روابط كشورهای عربی با رژیم صهیونیستی به منظور تحدید قدرت منطقه ای ایران گفت: بحث نزدیكی رژیم صهیونیستی با شورای همكاری خلیج فارس نكته دیگری است كه باید مورد توجه قرار دهیم كه در دوره اخیر عمان آن را كلید زد.
میرابیان افزود: هدف گذاری جریان عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی به نوعی متوجه جمهوری اسلامی ایران است. این كشورها تلاش می كنند ایران را در فضای پیرامونی خود در خلیج فارس محدود كنند و تحرك ایران را كاهش دهند و حضور رژیم صهیونیستی را در منطقه و جهان اسلام مشروعیت ببخشند.
كارشناس خاورمیانه در خصوص آینده روابط اعراب با اسرائیل بیان داشت: به نظر می رسد این جریان شكننده باشد و از پایداری چندانی برخوردار نباشد. من بقای این روند و تداوم این سیاست و امكان تاثیرگذاری آن بر روند تحولات خاورمیانه را بسیار بعید می دانم و بالعكس این نزدیكی ها واكنشی شدیدا منفی را در سرزمین های اشغالی به وجود می آورد. نمونه اش واكنش شدیدی بود كه مردم سرزمین های اشغالی به هیات قطری نشان دادند كه به منظور توزیع كمك های مالی به این سرزمین ها رفته بود. بسیار بعید می دانم كه اینگونه حضور فیزیكی، تبلیغاتی و رسانه ای در خلیج فارس بتواند جمهوری اسلامی ایران را محدود كنند و قبح روابط با رژیم صهیونیستی را بشكنند.
میرابیان تصریح كرد: آنچه مشخص است اینكه آمریكا به خواسته های خود در عراق، سوریه، لبنان و ... دست نیافته است و جمهوری اسلامی ایران در شرایط حاضر در منطقه دست بالا را دارد. در چنین شرایطی برخی اعمال تحریم ها را عاملی برای تضعیف ایران می دانند، ولی می بینیم وقتی هنوز تحریم ها آغاز نشده بود، آمریكایی ها از آن عقب نشینی كردند. تنها گزینه برای مقابله با ایران بحث عربستان بود. بن سلمان را برای رویارویی با ایران و به عنوان شاخص صلح اعراب و اسرائیل روی كار آوردند. البته با این فضاحتی كه بن سلمان به بار آورد، او هم دیگر نمی تواند گزینه مناسبی برای آمریكا باشد.
«اگرچه فشار روانی تحریم ها بسیار زیاد است و آوازه تحریم ها از آنچه در واقع وجود دارد بیشتر است، ولی نمی تواند موقعیت و جایگاه جمهوری اسلامی ایران را تضعیف كند. »
میرابیان در خصوص سیاست های منطقه ای ایران افزود: سیاست جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس سیاست خویشتنداری، مدارا و آرامش بخشی است. سیاست ایجاد توازن است، نه سیاست غلبه و تسلط. ایران معتقد است كه تنش و بی ثباتی در خلیج فارس، پای بیگانگان و غربی ها را به منطقه می كشاند. سیاست جمهوری اسلامی ایران در منطقه این نیست كه بیگانگان وارد معادلات شوند.
بنابراین سعودی های، اسرائیلی ها و آمریكایی ها گزینه های زیادی در منطقه ندارند. سیاست های پخته جمهوری اسلامی ایران جایگاه كشور را در منطقه ارتقا داده است و كشورهای دیگر چاره ای ندارند به جز اینكه با جهوری اسلامی ایران به گف و گو بنشینند.
پژوهش**9275**9279