مستند «من به كجا تعلق دارم؟» كاری از مهوش شیخالاسلامی در دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. انجمن دیاران، انجمن علمی-دانشجویی جامعهشناسی دانشگاه تهران و انجمن علمی-دانشجویی مطالعات توسعه دانشگاه تهران برای برگزاری این جلسه با هم همكاری داشتند.
در این جلسه ابتدا فیلم مستند «من به كجا تعلق دارم؟» نمایش داده شد و سپس مهوش شیخالاسلامی، كارگردان فیلم در مورد آن صحبت كرد و با حاضران به گفتوگو پرداخت.
«من به كجا تعلق دارم؟» كه در سال 86 ساخته شده است، زندگی زنان ایرانی كه با مردان افغانستانی ازدواج كردهاند را روایت میكند. فیلم از ایران شروع میشود و پس از آن به افغانستان میرود. در این فیلم ما میبینیم كه مادر ایرانیهای ساكن ایران مشكل پذیرش و ادغام در جامعه را دارند و همچنین چالشهای قانونی كه با آن مواجه هستند. در افغانستان اما مشكلات رنگ فقر شدید به خود گرفته است.
**اولین فیلمی كه این گونه به مسائل افغانستانیها میپردازد
مهوش شیخالاسلامی گفت: ساخت مستند بهویژه در مورد چنین مسائلی، تحقیق زیادی میخواهد. من دو سفر به افغانستان داشتم. در سفر اول در مورد مسئله پژوهش كردم و سوژههایم را در آنجا پیدا كردم و در سفر دوم، بخش افغانستان فیلم را فیلمبرداری كردم. این فیلم اولین فیلمی بود كه در مورد افغانستانیها به این شكل ساخته شد. بعد از طالبان كه محدودیتهای ورود به افغانستان كاهش یافت، مستندسازان به آنجا رفتند چون خیلی جذاب بود، ولی دستپر برنگشتند. چیز خاصی نبود و یك مقدار مستند از زندگیها گرفته بودند كه زیاد هم به درد نمیخورد. میتوانم بگویم این اولین فیلمی بود كه به مسائلی در مورد افغانستانیها پرداخت. من حدود سه چهار ماه درباره این مسئله تحقیق میكردم و مشكلات عدیدهای هم داشتم.
**رفتن افغانستانیها از ایران
شیخالاسلامی میگوید كه ساخت فیلم همزمان با دستور ترك ایران به افغانستانیها بوده است و این امر سبب شده تا برای بازتاب مشكلات آنها با دشواریهای بسیاری روبهرو شود.
«در آن بحرانی كه من این كار را كردم، سالیان زیادی نمیگذاشتند افغانستانیها ایران بمانند و بیشتر مشكلات سیاسی بود. من خانوادهها را دنبال میكردم ولی خیلی پراكنده بودند و از ترسی كه داشتند دائماً خانهها را عوض میكردند ولی یكچیزی كه در افغانستان دیدم و خیلی خوشحال كننده بود، این بود كه بچههایی كه در ایران درس خوانده بودند، آنجا مشغول كار شده بودند. در مورد اینكه ایرانیها با افغانستانیها چطور برخورد میكنند، من شخصاً دو طرفش را دیدم؛ یعنی ایرانیهایی كه افغانستانیها را دوست داشتند ولی از آن طرف هم بسیاری برخوردها با آنها مناسب نبود. زمانی كه من این فیلم را ساختم حدود 4 میلیون افغانستانی در ایران حضور داشت و ایران به هر حال به آنها پناه داده بود. من میدانم كه سختترین كارهای ما را افغانستانیها انجام دادند، اما پناهگاهشان هم بودیم.
**مادر ایرانیها در ایران وضعیتی بهتر از افغانستان دارند
كارگردان 'من به كجا تعلق دارم؟' اینطور ادامه داد كه در فیلم، بدون اینكه من بخواهم مقایسه بكنم، خودبهخود مقایسه شده است؛ ایرانیهایی كه با مرد افغانستانی ازدواج كردهاند و در اینجا زندگی میكنند، درآمدی ندارند و همان مشكلاتی كه در افغانستان دارند، در ایران هم دارند، اما با این حال شما میبینید كه زندگیشان بهمراتب بهتر است از زنان ایرانی كه با همسر خود به افغانستان رفتهاند و در آنجا زندگی میكنند. آنجا در زیرزمینها زندگی میكنند و اصلاً خوردوخوراكشان افتضاح است. خانهها گِلی است. هیچ چیزی نداشتند كه با آن زندگی كنند. بچههای كسانی كه ایران بودند، مدرسه میرفتند، به هر مشقتی درس میخواندند، اما در افغانستان اینطور نبود.
شیخالاسلامی گفت: این فیلم برای مراجع بینالمللی هم به نمایش درآمد و خیلی استقبال خوبی هم از فیلم شد. میتوانم بگویم این فیلم از اولین فیلمهایی بود كه راجع به افغانستانیها در ایران كار میشد. برای جامعه بینالمللی هم جالب بود كه اینها زندگیشان چطور است.
**یك قدم رو به جلو برای حل مسائل مادرایرانیها
قمر تكاوران، نماینده انجمن دیاران نیز در این جلسه توضیح داد: انجمن دیاران، انجمن یك شهر و وزارت رفاه و بهطور خاص دكتر میدری، نهادهایی هستند كه پیگیر مسائل و مشكلات مادر ایرانیها بوده و توانستند در بهبود وضعیت این افراد تأثیر بگذارند. ولی كسان دیگری كه فعالیت كردند، یعنی روزنامهنگارهایی كه در این باره نوشتهاند یا مستندسازانی كه مستند ساختهاند و بخشی از واقعیت را بازنمایی كردهاند، هم بدون شك تاثیرگذار بودهاند. تأثیر این فعالیتها را ما هفته پیش دیدیم كه دولت لایحه اعطای تابعیت به مادر ایرانیها را تصویب كرد و حالا باید به تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان برسد. در این صورت، قطعاً بخش زیادی از مشكلات آنان حل خواهد شد. شاید برخی، ایراداتی را به این لایحه وارد كنند اما ما نباید فراموش كنیم كه این یك قدم خیلی بزرگ و رو به جلو است.
**اشتراكات فرهنگی و مرز مشترك، افغانستانیها را به ایران جذب میكند
نماینده دیاران همچنین گفت: افغانستانیها به دلیل اشتراكات فرهنگی، زبان و مرز مشترك، به ایران میآیند و آمدن به ایران را به رفتن به دیگر كشورها ترجیح میدهند. الان 2 میلیون و 700 هزار نفر مهاجر در ایران داریم كه حدود 1 میلیون و 600 هزار نفر از آنان اقامت قانونی دارند. به نظر میرسد پاكستان میزبان بهتری برای افغانستانیها بوده است. تعداد مهاجران افغانستانی در پاكستان بیشتر از ایران است و این كشور چندی پیش تصویب كرده است كه به مهاجران متولد در این كشور تابعیت پاكستان بدهد.
**18 سال بیشناسنامگی علت تحقیر و تبعیض علیه فرزندان مادرایرانی
مادران ایرانی نیز در این نشست حضور داشتند و نماینده مادرایرانیها گفت: بچههای ما اینجا به دنیا میآیند، یعنی از لحاظ خاك در اینجا به دنیا آمدهاند، از لحاظ خون هم مادر ایرانی است، ولی اصلاً بهعنوان یك ایرانی قبولشان ندارند. بچههای ما تا 18 سالگی شناسنامه نمیگیرند، 18 سالگی تازه باید كفش آهنین بپوشند، مراحل خیلی سنگین و طولانی را طی كنند، اگر موفق بشوند در سن 23 سالگی بتوانند شناسنامه بگیرند.
من دختر بزرگم را 9 سالگی در كلاس اول نوشتم چون شناسنامه نداشت، مدرسه او را قبول نمیكرد. برای ثبتنام كه میرفتم میگفتند اتباع خارجی باید آخر شهریور بیایند، آخر شهریور كه میرفتم میگفتند مدرسه پر شده است و مدرسه بعدی و بعدی هم همین را به من میگفتند. این یك نمونه خیلی كوچك است كه چقدر بچههای ما زجر كشیدهاند. مهاجر در همه كشورها وجود دارد، ولی مسئولان آن كشور باید تدابیری بیندیشند كه خانم اهل آن كشور مشكلی نداشته باشد. همانطور كه یك آقای ایرانی كه ازدواج میكند، اولین كاری كه میكنند به زنش شناسنامه ایرانی میدهند. اگر همسرم خارجی است و شما قبولش ندارید، حداقل بچههایم را قبول كنید.
**احقاق حقوق شهروندی در سایه داشتن شناسنامه از بدو تولد
نماینده مادر ایرانیها سپس افزود: در كشور ما تمام حقوق شهروندی و دریافت انواع خدمات دولتی و غیردولتی در سایه داشتن شناسنامه و كارت ملی قابل تعریف است و بدون شناسنامه تمام و یا قسمت اعظم این حقوق قابل احقاق نخواهد بود. با توجه به مسائل مطرح شده، توجه كنید كه فرزندان ما در چه محرومیت و محدودیتی به سر میبرند و وضعیت آنان تا چه حد اسفناك و نگرانكننده است.
« 20 سال عمر ابتدایی انسان جزو سرنوشتسازترین و مهمترین سالهای عمر اوست كه فرزندان ما در همین سنین حیاتی بدون شناسنامهاند. در این سنین است كه انسان به فراگیری انواع مهارتهای علمی و عملی نیاز دارد. ثبتنام در مدرسه و مراكز آموزشی و ورزشی، واكسیناسیون، برخورداری از بیمههای درمانی، شركت در مسابقات و غیره همه در گرو داشتن شناسنامه و كد ملی قابل اجرا است.»
بچههای ما همیشه این سؤال برایشان وجود دارد كه اگر من ایرانی هستم چرا شناسنامه ندارم؟ اگر خارجی هستم چطور در ایران متولد شدم و مادرم ایرانی است و دارم اینجا بزرگ میشوم و با اتباع خارجی فرق دارم؟
**اداره كل اخبار چندرسانهای**ایرناپلاس**
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۷ - ۰۹:۵۴
تهران- ایرناپلاس- «من به كجا تعلق دارم» نام مستندی است كه در آن به مشكلات زنان ایرانی پرداخته كه همسر افغانستانی دارند. این زنان میگویند، مادرایرانیها با وجود این كه در خاك ایران به دنیا آمدهاند، اما بهعنوان یك ایرانی قبولشان ندارند.