تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۷ - ۱۴:۰۶

شعر آييني- به غير از يكي دو شاعر- ترجيح داده است كه موضوع و مضمون و فرم جديدي را نيازمايد و اين عدم چالش ادبي به نوعي رخوت در شعر آييني معاصر منجر شده است كه لزوم كنكاش و آسيب شناسي را دو چندان مي كند.

تحليل، تحقيق و واكاوي ادبيات معاصر، تبيين و تشريح مؤلفه هاي آن، كالبد شكافي و آسيب شناسي جريان هاي ادبي روز ، از ضرورت هاي انكار ناپذيري است كه بي اعتنايي به آن مي تواند تبعات جبران ناپذيري براي زبان و ادبيات به همراه داشته باشد.
در ساده ترين تقسيم بندي، هر اثر ادبي را مي توان از دو بعد 'فرم ' و 'محتوا' مورد بررسي قرار داد. اگر 'فرم' را زبان، صنايع ادبي، بلاغت و مجموع اصول و چهارچوب مشخصه يك اثر بدانيم ، 'محتوا' انديشه و حرفي خواهد بود كه يك اثر آن را منتقل مي كند. اگر چه مثل خيلي از ديگر علوم انساني، اصول ادبي نيز از قطعيت تامه برخوردار نيست، ولي اين به معني بي قاعدگي آن نخواهد بود. به زبان ديگر اگر چه در هر عصر و دوره و براي هر سبك ادبي ، مشخصه هاي خاصي را داريم ، ولي كليت آنچه ما براي يك اثر ادبي تحت عنوان 'تفاخر محتوا' و 'تعالي فرم' در نظر داريم ، مطرح بوده است.
بدون شك 'ادبيات آييني' نيز از اين قاعده مستثني نخواهد بود. وقتي مي گوييم ادبيات آييني، منظور ما دقيقا تمامي آثار نظم و نثر آييني مي باشد. ولي با توجه به ظرفيت اين مقال، موضوع را در شعر آييني به گفتگو مي نشينيم. شعر به عنوان يكي از هنرهاي اصيل و قديمي جهان كه با ديگر هنرهايي چون موسيقي، آواز، خوشنويسي، بيان و سخنوري و ... ، از روزگاران گذشته در بين انسانها جاي بازكرده و متولد مي شود، رشد مي كند و اعتلا مي يابد. تا جايي كه امروزه شعر ديگر يك موضوع سهل نيست و موضوعي نيست كه نگاه تخصصي به آن از عهده عوام برآيد. چه بسا كه گذشته از گستره شعر در بين ملل و زبان هاي مختلف، شعر در يك زبان نيز در گستره تاريخ و جغرافياي آن زبان، تحت عنوان سبك هاي مختلف، قالب هاي گوناگون، درونمايه هاي زياد و ساير ابعاد قابل بررسي و واكاوي است.
شعر آييني امروز، به صورت خاص، به عنوان شعر ديني و تاريخ و ادبيات يك دين خاص، و به صورت عام به عنوان قالبي براي بيان عقايد گوناگون مكاتب و اشخاص مختلف، از ديدگاه ادبي و جامعه شناختي نكات زيادي را جهت كنكاش و بررسي در خود دارد. شايد خيلي از شاعران كم تجربه يا جوان از تيغ تيز نقد بگريزند، ولي واقعيت اين است كه فقدان نقد ادبي بيش از هر چيز به هرج و مرج مي انجامد و مقدمات رشد بي رويه و قارچ گونه ي شعر و ادبيات را فراهم مي آورد.
آنچه كه امروزه تحت عنوان روند و لزوم رشد و تعالي شعر مطرح است بر كسي پوشيده نيست، اما واقعيت اين است كه، به همان اندازه كه شعر غير آييني در زبانهاي رايج در ايران- چه در بحث فرم و چه در بحث محتوا - پنجره هاي متعددي را گشوده است و به تلاش هاي متعددي دست زده است، شعر آييني- به غير از يكي دو شاعر- ترجيح داده است كه موضوع و مضمون و فرم جديدي را نيازمايد و اين عدم چالش ادبي به نوعي رخوت در شعر آييني معاصر منجر شده است كه لزوم كنكاش و آسيب شناسي را دو چندان مي كند.
اگر در آيين مراسمات آييني ايران رسم است كه هر كس هر آنچه را كه در توان و توشه دارد از هر نوع نذري ، چون غذا و غيره به يمن نيت خود به هيئات اهدا كند، اين رسم تا حدي خواسته و ناخواسته در بين كساني كه قلم را مي شناسند، ادبيات را دوست دارند و يا حتي كساني كه با ريتم آشنا هستند، در حوزه ادبيات نيز اتفاق بيفتد. يعني خيلي ها نوحه ها، مراثي و اشعار آييني خود را نه به عنوان اثر ادبي ، بلكه به عنوان نذري و يا هر آنچه از دست شان بر مي آيد به درگاه آيين خود هديه مي كنند. ولي واقعيت اين است كه اگر نذر غذا و فرش و ... بعد مادي دارد و از بين رونده است، شعر بعد معنوي دارد و علاوه بر ماندگاري آن، بر شيوه و اصول و اسلوب عصر خويش و مابعد خويش موثر است. لذا فرض سرايش شعر آييني از سوي هر غير شاعري و يا هر شاعر مبتدي و آماتوري، به ساحت شعر و شعر آييني ضربه مي زند. چرا كه تولد هر شعري منوط به شناخت زباني كه به آن شعر گفته مي شود، تاريخ ادبيات آن زبان، لزوم احاطه به موضوع و محتواي آن شعر، شناخت اصول شعر و عناصر دروني و بيروني شعر و ... مي باشد. لذا سرايش شعر امري است تخصصي و حتي اشراف به وزن و قافيه نيز به تنهايي دليل بر توان شاعري نخواهد بود.
اگر به ذكر آنچه يك شاعر به صورت اعم و شاعر آييني به صورت اخص بايد علاوه بر ذوق و قريحه شاعري داشته باشد برآييم ، قطعا گزينه هاي زيادي براي نام بردن موجود خواهد بود. وزن، قافيه، قالب، زبان، فنون و صنايع ادبي، اشراف به مقتل ها، و ... از جمله موضوعاتي است كه بايد در اين حوزه در نظر گرفته شود.
اگر در دوره اي از تاريخ ادبيات فارسي پيدايش زبان مصنوعي فارسي- عربي را شاهد هستيم، اكنون فاصله گيري زبان شعر آييني را از زبان ادبي به نظاره نشسته ايم و به صورت عميق تر و قابل توجه تر، در شعر آييني تركي آذربايجاني تولد زباني ساختگي سه وجهي تركي-فارسي-عربي را شاهد هستيم. آنچه مبرهن است اين است كه يك اثر ادبي ماندگار و قابل ارج، 'زبان ادبي' دارد، و صرف توان ديالوگ و گفتگو به يك زبان كسي را به توان نگارش به زبان ادبي آن زبان توانا نخواهد كرد.پس شاعر بايد با ساختار دستوري زبان شعر خود آشنا باشد و بتواند آن را بكار ببندد.
در موضوع قالب و قافيه نيز بايد گفت، چه بسا اشعاري كه در قدم اوليه با شعر ناميده شدن آنها به مشكل برمي خوريم و قالبي براي آن يافت نمي شود و يا در قافيه بندي مشكل دارد. اگر براي تغزل، قالب غزل، براي حماسه مثنوي و براي موضوعات وصفي ، قصيده توصيه مي شود. براي نوحه و مرثيه نيز قالب هاي رايج و مناسبي وجود دارد. از اين مرحله كه بگذريم، هر موضوعي را وزن و بحر خاصي زيبنده مي باشد. عدم رعايت تناسب وزن و موضوع، گاهي در انتخاب وزن هاي دوري و تندي كه براي بيان زبانحال انتخاب مي شود و علي رغم زبان خوب و فرم مناسب شعر، و تلاش شاعر براي تاثير ، به ثمر نمي نشيند و كارگر نمي افتد. چرا كه وزن تند و شاد انتخاب شده ، ناخود آگاه به هنگام اجرا ، به جاي حزن آور بودن ، مغني وار خواهد بود.
اگر از شرح مفصل فرم و بلاغت كه بگذريم-كه قطعا در اين مقال و حتي مقال چند كتاب مجمل نيز نخواهد گنجيد- به محتوا بر مي خوريم. چندي پيش يكي از دوستان شاعر آييني خرده گرفته بودند كه زبانحالي كه مي خوانيد را از كدام 'مقتل ' نقل مي كنيد؟ جواب داده بودند كه :' چه نيازي به مقتل؟ وقتي كه جنگي مي شود، پدري پسرش شهيد مي شود، خيمه اي مي سوزد، چه پيش مي آيد و چه ها رد و بدل مي شود؟ تقريبا معلوم است، شرح درد است و زجه است و مويه و غيره... ' ولي آيا يكي دو تن از دوستان شاعري كه خود را به جاي هر كدام از اعاظم هفتاد و دو تن كربلا مي گذارند و به شرح شرحه شرحه درد مي پردازند واقف نيستند كه بايد با مقاتل اشراف داشته باشند؟ و آيا صرفا وقوف سينه به سينه بر شرح آنچه در واقعه كربلا گذشته است ، آنها را از مطالعه روضه ها و مقتل ها بي نياز مي كند؟ قطعا كه اين چنين نيست و وقوف مستند به آنچه بر زبان شاعر نقش مي بندد يكي از نكاتي است كه در 'تفاخر محتوايي' شعر آييني ارزشمند مي باشد. اين امر نه تنها در مورد شعر عاشورايي كه در تمام مضامين شعر آييني نيز صادق مي باشد.
مع الوصف آنچه گذشت اين را مي رساند كه شاعر شعر آييني بايد به حرمت آيين و باورهايمان، تا آنجا كه مي تواند به تفاخر معنايي و تعالي در فرم برسد.به ويژه شعر آييني امروز ، كه بايد علاوه بر آنكه تحريريه اي براي شرح و بسط تاريخ و انديشه هايمان باشد، بايد به مانند شمشير و سلاحي براي دفاع از حريم باورهاي ما عمل كند.

* ماهنامه 'سپهر خمسه'، رحمت خداكرمي، شماره اول.
3088/8068