يزد- ايرنا- مراسم بزرگداشت شاعر شهير كشورمان ابوالفضل زرويي نصرآباد، امروز جمعه در موطنش، دهستان نصر آباد تفت برگزار شد.

يكي از سخنرانان اين مراسم در بخشي از سخنان خود از اينكه اين شاعر توانمند در استان يزد ، ناشناخته مانده بود و بخش قابل توجهي از استان يزد، او را نميشناختند ابراز تاسف كرد.
وي پيشنهاد داد مراسمي در خور اين شاعر طنزپرداز در مركز استان هم برگزار شود، حلقه مفقوده اي كه بخش فرهنگ و هنر استان از آن غافل مانده است.
زرويي نصراباد، شاعري طنز پرداز و نويسنده اي توانمند بود كه اثار بسيار زيبا و دلنشيني از خود بر جاي گذاشت، در نشريات مختلفي فعاليت كرد و اشعارش در بسياري از نشريات و محافل نقل شد.
وي اصالتا اهل دهستان نصراباد تفت در استان يزد بود، شاعري كه خيلي ها پس از فوتش، نام او را شنيدند و از اينكه ديگر در ميان ما نيست حسرت خوردند!.
اين قصه بسياري از بزرگان ادبيات اين سرزمين است كه حتي در ميان هموطنان خود هم ناآشنا مي مانند تا زماني كه چهره در نقاب خاك كشند.
لازم است مسوولان فرهنگي و هنري استان و بويژه فرهنگ و ارشاد اسلامي، حوزه هنري، سازمان تبليغات اسلامي، آموزش و پرورش و همچنين مجموعه شاعران و نويسندگان استان يزد با حمايت استانداري استان، مراسمي در خور اين شاعر طنز پرداز در مركز استان برگزار كنند.
همچنين ضروري است آثار اين شاعر توانا، بيشتر از آنچه الان هست به جوانان و مردم استان شناسانده شود.
آيين بزرگداشت او امروز در مسجد جامع نصراباد تفت برگزار شد اما اين كافي نيست، بايد مراسمي شايسته در مركز استان هم برگزار و نام يكي از خيابانها يا ميادين شهر يزد و تفت هم به نام اين شاعر متعهد و متبحر، زينت داده شود.
ابوالفضل زرويي نصرآباد كه از نسل طنزنويسان مجله گل آقا بود، عصر روز شنبه، دهم آذرماه دار فاني را وداع گفت.
اين شاعر حدود 50 ساله كه آثار بسياري در كارنامه ادبي خود دارد، يكي از تاثيرگذارترين استادان طنزنويسي در ايران محسوب مي شود، وي به دليل عارضه قلبي و براي دور ماندن از شرايط آلودگي تهران، چند سالي در منطقه احمدآباد مستوفي ساكن بود.
نام برخي از آثار اين شاعر عبارت است از: مجموعه با معرفت‌ها ، بزن قدش، آش آلو، پيقولاد، تراژدي شاعر و اتوبوس، پاره ترين قسمت دنيا، شباخندگان، شبانه، سر به... سر، راز سر ديوار، سبز ناي عاطفه دلخواه، حرف آباد، چيستان، آثار باستاني، ظهر است ساقيا، كار نيكو كردن، از پر كردن است، كبود چشم من، علت العلل، نامه‌هاي مرد ذليل، ما روزهاي جمعه تعطيليم، در بدرقه دوستم قيصر امين پور، چشمان تو، ويرانه هاي تخت جمشيدند، تقديم به همه مادران و مادر خودم كه نزد حضرت دوست است، صبحگاه واقعه
6197