تاریخ انتشار: ۱۹ آذر ۱۳۹۷ - ۱۵:۴۷

تهران- ايرنا- كارشناسان معتقدند كه تكرار اتفاقات ناگوار در مدارس مثل تنبيه هاي بدني ، آموزش و پرورش را بايد به سمت نظارت و ارزيابي سلامت روان در معلمان هدايت كند تا ديگر شاهد چنين وقايع تاثر برانگيزي نباشيم.

به گزارش گروه تحليل، تفسير و پژوهش هاي خبري، تنبيه بدني منجر به شكستگي گونه يك دانش آموز 9 ساله در مشهد توسط يك معلم، تنبيه بدني يك دانش آموز در همدان و تشويق معلم به مشاركت دانش آموزان ديگر در تنبيه بدني، پخش فيلم هاي مستهجن و نامناسب براي دانش آموزان توسط مسوولان مدرسه و... تنها مواردي از اعمال غير اخلاقي و خشن در مدارس است كه در ماه هاي اخير خبري و باعث جريحه دار شدن احساسات مردم شده است.
مدرسه خانه دوم دانش آموزان است كه والدين از آن انتظار دارند تا فرزندانشان با امنيت خاطر و آرامش راهي مدرسه شوند، اما با وجود اين اتفاقات، والدين همواره اين نگراني را دارند كه فرزندانشان در مدرسه آسيب نبييند.
گرچه تنبيه بدني دانش آموزان و يا ساير تنبيه ها طبق ماده 77 آيين نامه، ممنوع و تخلف اداري محسوب مي شود اما اين سوال به طور ريشه اي مطرح است كه چرا و در چه شرايطي مسوولان مدرسه و معلمان دست به اين اقدام مي زنند. با وجود تخلف تنبيه دانش آموزان، چرا معلمان براي مديريت كلاس شان از تنبيه استفاده مي كنند، مشكل از روش هاي تدريس است يا سلامت روان معلمان در اين رخدادها دخيل است؟ براي بررسي وضعيت نظارت بر سلامت روان معلمان پژوهشگر ايرنا با يك كارشناس علوم اجتماعي كه در يكي از مدارس تدريس مي كند، صحبت كرد.
اين معلم در ارتباط با جايگاه سلامت روان در استخدام معلمان به پژوهشگر ايرنا گفت: پس از قبولي در كنكور استخدامي آموزش و پرورش، داوطلبان به مصاحبه اي دعوت خواهند شد كه هياتي به اضافه نماينده گزينش از داوطلب سوالاتي مي پرسند كه تعدادي از آن، سوالات روان شناسي است يعني در ابتداي استخدام، سلامت روان فرد داوطلب معلمي مورد توجه قرار مي گيرد. پس از قبولي فرد در اين مرحله، به مصاحبه اختصاصي گزينش عقيدتي سياسي مي رود.
وي افزود: اما معلمان حق التدريسي كه در مدارس غيرانتفاعي كار مي كنند، تنها براي گزينش سياسي عقيدتي به آموزش و پرورش فراخوانده مي شوند و تعيين صلاحيت علمي و رواني معلم بر عهده آن مدرسه غيرانتفاعي است. در مواردي كه معلمي در مدارس غيرانتفاعي تخطي كند، مسئوليت آن بر عهده مدرسه است.
اين معلم از تجربه خود گفت: در گزينش سياسي و عقيدتي يك بخش درباره فعاليت هاي سياسي است و ديگري احكام. سوالاتي كه اغلب مي پرسند حضور در راهپيمايي ها، نماز جمعه، حضور در انتخابات، قرائت قرآن، نحوه نماز خواندن و ... است. اكثر افرادي كه به گزينش سياسي و عقيدتي مي روند، تاييديه اين مرحله را مي گيرند.
وي در پاسخ به ضرورت نظارت بر سلامت روان معلمان گفت: به طور اساسي اغلب كساني كه براي استخدام آموزش و پرورش اقدام مي كنند و حاضرند براي ماهي كمتر از دو ميليون تومان كار كنند، كساني هستند كه نتوانسته اند شغل بهتري پيدا كنند و از سر ناچاري تقاضاي استخدام در آموزش و پرورش را دارند. دستمزد معلمان در جامعه نسبتا پايين است. اگر حتي فردي با سلامت روان جذب آموزش و پرورش شود با وجود مشكلات معيشتي، حقوق كم كلاس هاي پرجمعيت و ... به مرور زمان از لحاظ سلامت روان تحت فشار قرار مي گيرد. آموزش و پرورش نيز به طور متوالي و منظم معلمان را از منظر رواني رصد نمي كند و در اين موضوع تنها نمي شود به آن آزمون و مصاحبه استخدامي اكتفا كرد.
در همين ارتباط «عليرضا شريفي يزدي» جامعه شناس درباره ريشه هاي مساله تنبيه بدني در مدارس به سه دليل اشاره كرده است، اولا وجود خشونت در جامعه، ثانيا خوب نبودن حال معلمان به علت وجود مشكلات اقتصادي و ناهمخواني هزينه‌ها و درآمدها و سومين عامل ناكارآمدي سيستم گزينش در دستگاه آموزش و پرورش است.
شريفي درباره اهميت سلامت روان افزود: سلامت روان معلمان در طول خدمت صد در صد به طور مستقيم تاثيرگذار است. مساله هنگامي حل خواهد شد كه هيچ معلمي در صورت نداشتن سلامت رواني وارد آموزش و پرورش نشود. اين امر هم با گزينش قبل از استخدام معلم ‌ها محقق مي‌ شود، البته بي ‌ترديد بايد معلماني كه در حال حاضر مشغول به كار هستند نيز به لحاظ رواني مورد سنجش قرار گيرند و در صورت نياز به درمان، به مراكز درماني ارجاع داده شوند تا اقدامات درماني لازم در خصوص آنها انجام شود.
باتوجه به صحبت هاي يك معلم و يك جامعه شناس در سيستم هاي گزينشي معلمان، ارزيابي و پايش سلامت روان معلمان در بدو ورود به آموزش و پرورش و حتي ارزيابي به طور منظم در طول سال هاي استخدامي از جمله مواردي است كه بايد از طرف وزارت آموزش و پرورش بيشتر مورد توجه قرار گيرد.
از آنجايي كه آموزش و پرورش يكي از حساس ترين سازمان ها در تربيت نسل هاي آينده است و معلمان اين كشور به طور بي واسطه اي فرزندانمان را در اختيار دارند، لازم است از سه بعد به وضعيت معلمان رسيدگي شود، يكي از ابعاد معضل معيشت معلمان است كه حقوق آنان درخور شغل حساس و ويژه معلمي شود، ديگر اينكه بر شأن معلمان در جامعه تاكيد شود تا اين معلمان مرز و بوم بتوانند با آسايش خاطر و بدون افسردگي به تدريس و اداره كلاس ها بپردازند و در آخر در پرتوي اين دو بعد، سطح سلامت رواني معلمان مورد سنجش و ارزيابي قرار گيرد و در كنار آن دريافت خدمات بهداشت سلامت رواني براي آنان به طور رايگان درنظر گرفته شود.
پژوهش** ر*ش*