تاریخ انتشار: ۲۱ آذر ۱۳۹۷ - ۰۹:۴۶

تهران- ايرنا- ظاهراً افشاي واقعيت‌هاي مربوط به قتل جمال قاشقچي، كار خودش را كرده و اين سناتور حامي هميشگي سعودي‌ها را به يك منتقد پرخاشجو تبديل نموده كه باقيمانده حيثيت سعودي‌ها را با شلاق كلمات گزنده، به حراج گذاشته است.

روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله اي، آورده است:سناتور «ليندسي گراهام» ضمن انتقاد شديداللحني از جنايات بن سلمان گفت هر سناتوري كه گزارش سازمان سيا در مورد قتل فجيع جمال قاشقچي را خوانده باشد، مطمئن شده كه بن سلمان در اين جنايت دست داشته است. وي آل سعود را رژيمي جنايتكار ناميد و افزود: آمريكا نيازي به سعودي‌ها ندارد بلكه آنها به آمريكا احتياج دارند. وي ارتش عربستان را مجموعه‌اي ضعيف و ناتوان معرفي كرد و امنيت كنوني عربستان را مولود حمايت‌هاي واشنگتن دانست. او گفت اگر حمايت واشنگتن نباشد، سعودي‌ها در ظرف يكهفته فارسي صحبت خواهند كرد.

پيش از اين ترامپ در يك اظهارنظر غافلگير‌كننده به سعودي‌ها يادآور شده بود كه آنها بدون حمايت آمريكا حتي دو هفته هم دوام نمي‌آورند و در نتيجه بايد هزينه تامين امنيتشان توسط آمريكا را بپردازند. اكنون گراهام با همان استدلال، ضمن تلاش براي درك واقعيت منطقه، مي‌گويد محال است به پيشنهادات فروش اسلحه به عربستان راي مثبت بدهد.

آيا ليندسي گراهام نيز حق السكوت مي‌خواهد؟ آيا با بيان علني اين مطالب سعي دارد حق السكوت درخواستي را افزايش دهد؟ يا آنكه اظهارات وي بيانگر واقعيتي تازه است كه مقامات واشنگتن به آن دست يافته‌اند؟ ناگفته پيداست كه ماهيت رژيم فاسد و خونريز آل سعود در طول زمان تغيير چنداني نكرده ولي در پرتو اظهارات صريح ترامپ و ديگران، فضاي تازه‌اي براي آشكارسازي مواضع واشنگتن در قبال سعودي‌ها به وجود آمده است.

از عجايب آنكه ترامپ ضمن جانبداري از بن سلمان و تلاش براي مبرا دانستن وي مي‌گويد گزارش سيا به وضوح سلمان را عامل اصلي قتل قاشقچي معرفي نكرده ولي گراهام با استناد به همان گزارش، در نقش بن سلمان در اين جنايت كمترين ترديدي ندارد. با اين حال، علني ساختن چنين حملاتي عليه آل سعود چه اهدافي ممكن است داشته باشد؟ هر انگيزه‌اي كه در بيان اين جملات كوبنده و خرد‌كننده مدنظر باشد، در اين نكته نبايد ترديد كرد كه فصل مشترك آنچه مشخص شده، پوشالي بودن حكومت سعودي و اعتراف به قدرت جمهوري اسلامي ايران است.

برخي اظهارات اخير مقامات واشنگتن مبني بر عدم نياز آمريكا به عربستان و جملاتي از اين دست، به كلي نادرست به نظر مي‌رسد و حتي با تصريحات همزمان آنها در مورد نقش و جايگاه عربستان در تامين و تضمين منافع نامشروع آمريكا به ويژه در قلمرو امنيت رژيم اشغالگر صهيونيستي در تناقض كامل است. ترامپ اخيراً بارها ادامه حيات سياسي سعودي‌ها را ضامن ثبات و امنيت اسرائيل معرفي كرد كه در عين حال، تلاش‌هاي فشرده نتانياهو در جهت كاستن از اهميت قتل قاشقچي و كم رنگ جلوه دادن آنهم در همين موضوع معني و مفهوم واقعي خود را پيدا مي‌كند.

با اينهمه، كم نبوده‌اند مواردي كه تصميمات و اقداماتي حتي در جهت مخالف ديدگاه‌هاي اسرائيل و لابي صهيونيستي به اجرا درآمده و عملياتي شده‌اند. اين بدان معني است كه قاعدتاً تصميم در مورد سرنوشت بن سلمان در كريدورهاي قدرت در واشنگتن، نهائي شده و كار به جائي رسيده كه براي اعلام تصميم نهائي لازم است فضاسازي‌هاي بيشتري صورت گيرد تا همه چيز طبيعي جلوه كند.

طبعاً از اين ديدگاه، مواضع كنوني ليندسي گراهام صرفاً مواضع يك فرد نيست بلكه بيان واقعيتي است كه واشنگتن هم خود را براي پذيرش آن و تحمل پيامدهايش آماده مي‌كند. اين يك فريب بزرگ است كه مقامات آمريكا ادعا دارند واشنگتن به سعودي‌ها نيازي ندارد بلكه اين يك نياز يكطرفه است. هرگز قابل تصور نيست كه آمريكا روزي بخواهد عربستان را به حال خود واگذار كند، بلكه حتي عملكرد اخير آمريكا در دفاع وقيحانه از بن سلمان به خوبي نشان مي‌دهد كه آنها براي حفظ منافع و مطامع خود به راحتي حاضرند چشمها را بر روي واقعيت‌هاي عيني و ملموس ببندند و به سادگي همه چيز را انكار كنند. اما در عين حال، در پيش گرفتن چنين ادبياتي در تبيين مواضع واشنگتن براي دربار سعودي بسيار هشدار دهنده است و نشان مي‌دهد كه آنها براي تمكين به واقعيت‌ها فرصتهاي بسيار محدودي را در اختيار دارند.

اين سخن گراهام گه گفته اگر حمايت واشنگتن نباشد سعودي‌ها ظرف يك هفته فارسي صحبت خواهند كرد، سخني تحريك آميز است كه در نظر دارد ضمن اعتراف به قدرتمند بودن جمهوري اسلامي ايران، آن را متمايل به اشغالگري هم معرفي كند درحالي كه دولت و ملت ايران هرگز درصدد اشغال هيچ كشوري نيستند و البته به هر تجاوز و تعرضي پاسخ پشيمان‌كننده خواهند داد.

*منبع: روزنامه جمهوري اسلامي،1397،9،21
**گروه اطلاع رساني**1893**9131