به گزارش روز یكشنبه خبرنگار گروه دانشگاه ایرنا ، آغاز هفته پژوهش فرصت مناسبی است تا مروری بر وضعیت پژوهشهای دانشگاهی در ایران صورت بگیرد. این بار ایرنا به سراغ دانشجویان تحصیلات تكمیلی رفته است تا از نگاه آنان وضعیت پایاننامههای دانشگاهی و نقش آن در بخشهای مختلف جامعه را مورد بررسی قرار دهد.
این نشست با حضور، حسام حسین زاده دانشجوی كارشناسی ارشد جامعهشناسی دانشگاه تهران و دبیر سابق اتحادیهی انجمنهای علمی- دانشجویی، رسول رجایی دانشجوی دكتری و دبیر مجمع انجمنهای های علمی – دانشجویی دانشگاه تربیت مدرس، رضا نوری زاده دانشجوی دكتر و دبیر اسبق انجمن علمی- دانشجویی مهندسی مكانیك دانشگاه امیركبیر و امین اقرلو فارغ التحصیل كارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه تهران و مسئول سابق بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد. به دعوت ایرنا، محمد امین زندی، فارغ التحصیل علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی مسئولیت مدیریت این جلسه را بر عهده داشت.
** ایرنا: مدتی قبل بود كه از طرف معاون وزیر صنعت معدن و تجارت در مورد طرح هدفمندی پایاننامههای دانشجویی صحبت شده و گفته شده است مطابق با تصویب این طرح، پایاننامههای دانشجویی صرفا مشروط بر داشتن مشتری در بازار و صنعت، در گروههای آموزشی تصویب خواهد شد. به عنوان اولین سوال، به نظر شما جایگاه پایان نامههای دانشجویی در دانشگاه چیست؟ و اگر اثرگذارند، چرا تا كنون اثرگذار نبودند؟
* بی توجهی به جایگاه پایاننامههای حوزه علوم انسانی
** حسام حسین زاده: در حوزهی علوم انسانی كه من نزدیكتر به فضای آن هستم، پایاننامه جایگاهی نمادین دارد و بناست به شكل نمادین این موضوع مطرح شود كه دانشجو كاری به عنوان پروژهی نهایی انجام داده است. در این روال، هم اساتید و هم دانشجویان در موارد قابلتوجهی حتی پایاننامهها را نمیخوانند. در سطح دانشكده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هم اساتید استدلال میكنند كه چون كسی نمیخواند، پس جای نگرانی دربارۀ موضوع پایاننامهها نیست.
در مورد اثرگذاری هم در فضای علوم اجتماعی و علوم انسانی، به نظر من یك پیشفرضی وجود دارد، چه در دانشگاه و چه در سطوح مدیریتی، آن هم اینكه پایاننامههای این رشته به درد نمیخورد چون بیشتر تئوری است و جنبهی عملی ندارد. برآیند هم این است كه در حوزهی ما، پایاننامهها یك چیز شكلی هستند و شاید تجربهی جالبی باشد كه روی پایاننامهها و موضوعات و محتوای آنها كار شود. مثلاً من برای پایاننامهی خودم مجبور شدم چند پایاننامه را مطالعه كنم، موردی بوده است كه در یك پایاننامه، چندین صفحه پیوسته ارجاع مستقیم داشته است و آن پایاننامه تصویب شده است یا این اتفاق میافتد كه بدون اینكه استاد داور پایاننامه را مطالعه كند، در جلسه دفاع دانشجو حضور پیدا میكند.
* لزوما سیر تحول تاریخی دانشگاهها در ایران مورد توجه قرار نمیگیرد
** رجایی: لازم میدانم مقدمهای كوتاه در مورد این موضوع بگویم و سپس وارد بحث شوم. به هر حال این واضح است كه دانشگاه نهاد نوپایی در ایران است. سابقه دانشگاه تهران كه قدیمی ترین دانشگاه ایران است، حدود 80 تا 90 سال است. این سابقه كوتاهی است در مقایسه با بستری كه در غرب شكل گرفته است. بنابراین اگر اتفاقاتی از دست طرح هدفمندی پایاننامههای دانشجویی، مطرح میشوند، كاملا واضح است كه یك شتابزدگی در مطرح كردن این پروژهها وجود دارد.
دانشگاه ها به عنوان نهاد مروج آموزش و در نسل دوم، مروج پژوهش بودهاند. در نسلهای جدیدتر دانشگاه، یعنی نسل سوم و چهارم، دانشگاهها باید بتوانند اثرگذاری داشته باشند. در گام اول به دلیل تمایل غرب به صنعتی سازی، دانشگاه های نسل سوم به وجود آمدند كه دانشگاههای كارآفرین هستند. بنابراین دانشگاه میتوانسته در حوزه صنعت نقشآفرینی كند و به تولید شغل و ثروت مشغول شود.
در گام چهارم، دانشگاهها به عنوان دانشگاههای جامعه محور شناخته میشوند و درهای دانشگاه به روی مردم باز میشود و مخاطب دانشگاه، صرفا افراد درون دانشگاه نیستند و اقشار و گروههای مختلف جامعه میتوانند از محصولات مختلف دانشگاه استفاده كنند.
آن چیزی كه در بررسی موضوع اثرگذاری پایاننامهها باید مورد توجه قرار گیرد، این سیر تاریخی است كه در غرب اتفاق افتاده است و باید در ایران هم در نظر گرفته شود. ما دانشگاههایی داریم كه هنوز بستر آموزشی اولیه مناسبی ندارند و بنابراین صحبت كردن از اثرگذاری پژوهشها، موضوع خنده داری خواهد بود. قطعا دانشگاههای موفق دنیا در حوزه پژوهش، دانشگاههایی هستند كه گام اول را كه همانا آموزش است بتوانند به خوبی اجرا كنند و اثرگذاری كه در نسل های جدید دانشگاهی اتفاق میافتد، به بستر آموزشی و پژوهشی موثر و كارآمد نیاز دارد.
از آنجایی كه در ایران دانشگاههایی داریم كه به تازگی درحال تجربه نسل دوم هستند، اگر موضوعاتی برای اثرگذاری پایاننامهها مطرح میشود، باید این سیر تاریخی در نظر گرفته شود. من در ادامه صحبتها مثالهایی را مطرح میكنم كه نشان دهم صحبت كردن از اثرگذاری شاید تنها یك شوخی باشد.
**ایرنا: خب با توجه به توضیحات شما من سوال را به صورت پیشینیتری میپرسم؛ جایگاه دانشگاه چیست؟
* اساتید ما دیگر نقش آفرینی برای تاثیر در بیرون از دانشگاه ندارند
**رجایی: میتوانیم در مورد این صحبت كنیم كه سیاستهایی كه اخیرا در دانشگاهها در حال اجراست، باعث شده كه نقشآفرینی كه دانشگاه در غرب دارد، در ایران نداشته باشد. تا چند سال پیش، دانشگاه كعبه آمال بود، ولی اكنون به عنوان یك نهاد ناكارآمد شناخته میشود. آن سرمایه اجتماعی كه در دانشگاه شكل میگیرد و در غرب كه دانشمندانشان انسانهایی تاثیرگذار در جامعه هستند، در ایران رو به زوال میرود. بنابراین نهادهای دانشگاهی ما دیگر در جامعه تاثیرگذار نیستند. اساتید ما دیگر نقش آفرینی برای تاثیر در بیرون از دانشگاه ندارند. در نظر نگرفتن نقش دانشگاه باعث شده است كه این آسیب به دانشگاه وارد شود و یكی از اولویت های فوری در وزارت علوم، باید بازگرداندن نقش دانشگاه در نهادهای اجتماعی باشد.
* ارتباط دانشگاه با بیرون از خود كاملا قطع شده است.
** نوری زاده: در مورد جایگاه پایان نامه شما پرسیدید، در حال حاضر ما با پدیده فانتزی تحت نام دانشگاه روبرو هستیم. یعنی چیزی كه با آن روبرو هستیم، با چیزی كه باید باشد یا میتوانسته باشد بسیار تفاوت دارد و تناقضهای درونی كه در آن وجود دارد در حدی غیرقابل قبول است كه نمیشود آن را توصیف كرد.
پایاننامهها میتوانند نمادی از خروجی یك گروه آموزشی باشند؛ وضعیتی كه پایاننامهها دارند اصلا قابل قبول نیست، چرا كه پایاننامه را اگر محصول پژوهش در نظر بگیریم، اینجا باز با تناقض جالبی مواجه هستیم. دانشجو برای اپلای كردن به دنبال مقاله ' آی اس آی' است، خود سواد كافی ندارد و استاد هم امكانات كافی ندارد و موسسات 'آی اس آی' دهی هم به وفور وجود دارند. یعنی اینجا هدفی وجود دارد به عنوان پژوهش كه انجام نمیشود. هدفی وجود دارد به عنوان 'آی اس آِی' دادن كه آن هم به روش مستقیم جلو نمیرود. در واقع یك بازی كاملا درونی است.
اگر روابط دانشگاه با خودش را درونی و با بیرون از نهاد دانشگاه را بیرونی توصیف كنیم، دانشگاه ایرانی در روابط درونی، كاملا موفق بوده و در روابط بیرونی بسیار ناموفق. در روابط بیرونی كه وجود دارد، یك سری دانشجوی كم سواد دانشآموخته میشوند، همانجا هیات علمی میشوند با روابطی كه وجود دارد و در همان ساختار به جلو میروند. به صورت درونی كه نگاه كنیم تعداد مقالات بیشتر میشود و رتبه ایران در تولید دانش افزایش مییابد و ما خوشحال هستیم، ولی وقتی نگاه میكنیم رابطهاش با بیرون دانشگاه عملا قطع است.
آقای رجایی فرمودند دانشگاه ما الان به زور به نسل دوم رسیده است. من با این نگاه مقداری زاویه دارم. این طور نگاه كردن، مستلزم این است كه بپذیریم دانشگاه ما با بیرون هیچ ارتباطی ندارد. یعنی ما میخواهیم دانشگاهی بدون رابطه با بیرون به عنوان نسل اول داشته باشیم، بعد برای نسل دوم، دانشگاه بدون ارتباط با بیرون به شكل گستردهتر داشته باشیم و در ادامه میخواهیم وارد دانشگاه نسل سوم شویم. این سیر در یك بستر تاریخی و فرهنگی و اجتماعی اتفاق افتاده است. اینكه این سیر باید مجددا اتفاق بیافتد، من فكر میكنم روشی است كه اصلا امكان پذیر نیست.
سوال من این است كه آیا این سیر رو به پیشرفت بوده؟ من در این 10 سالی كه در دانشگاه هستم، میتوانم یك قضاوت حدودی در مورد كیفیت پایاننامهها داشته باشم. عملا الآن پایاننامههای كارشناسی در بدترین شرایط ممكن وجود دارند. یعنی اصلا پایان نامه كارشناسی شده كپی كردن از ویكیپدیا و زدن منابع آن در پایین پایاننامه و اساتید هم چون دانشجوهای زیادی دارند نمیرسند همه را مدیریت كنند.
این روندی كه ما حركت میكنیم نشان از یك سیر صعودی ندارد. به جای پیشرفت، سقوط در حال اتفاق است. اگر این مسائل را كنار هم قرار بدهیم، دانشگاه ارگانی است كه زیست خود را از محیط پیرامون قطع كرده و در زمینههای اقتصادی و فرهنگی، امكان پیشرفت و امكان بقا برایش وجود ندارد. در حال حاضر با مسئلهای مواجهیم كه اگر درمان نشود، تبدیل به بحران میشود.
*دانشجو خود را كارگری در خدمت نهادهای خصوصی تصور میكند
** اقرلو: فكر كنم مسئله جدی دانشگاه این است كه مسائلی در دانشگاه به عنوان مسئله مطرح میشود، ارتباط مشخصی با بیرون داشگاه ندارد. مسائلی در این سیستم خلق میشود كه مشخص نیست به چه نقطهای ختم شود. همیشه برای پاسخ به این مسئله گفته شده كه دانشگاه باید با نیازهای جامعه گره بخورد. اما سوال اینجاست كه «گره خوردن» به چه معناست؟ ثانیا نیازهای جامعه نیازهای چه كسی است؟ نیازهای سرمایه داران، نیازهای جامعه است؟ نیازهای دولت، نیازهای جامعه است؟ مغالطهای كه اینجا صورت میگیرد این است كه نیازهای جامعه به نیازهای صنعتی تقلیل پیدا میكند و از بین واحدهای صنعتی شما برمیخوری به نهادی به نام اتاق بازرگانی.
من تصور میكنم این طرح]هدفمند كردن پایاننامههای دانشجویی[ یا عملی نخواهد شد یا نهایتا به یك استبداد عظیمی در نهادهای آكادمیك ختم خواهد شد. این حرف مهمی است كه یك سامانهای قرار است طراحی شود كه صدهزار بنگاه اقتصادی كشور ملزماند در آن ثبت نام كنند و مشكلاتشان را اعلام میكنند و اگر هم دانشجویان قرار است عنوان پایان نامه خود را انتخاب كنند باید از بین معضلات این صدهزار شركت و بنگاه اقتصادی انتخاب كنند. اولا كه این موضوع اجرایی نخواهد شد و منجر به بلاتكلیفی خیلی از دانشجویان خواهد شد.
همچنین جمله كلیشهای گفتهاند كه از این پس هیچ پایاننامهای در گروههای آموزشی دانشگاه ها پذیرفته نمیشود، مگر اینكه در بازار كار برای آن تقاضایی وجود داشته باشد. عملا تقاضای بازار كار را محدود كردهاند به چیزهایی كه خودشان در نظر دارند و بقیه جایگاهی ندارند. یعنی این طرح با سازوكار شبه خودگردان و مستقل دانشگاهها آشنایی ندارند. به نظر میرسد ساختارهای فعلی دانشگاه را به شدت تضعیف خواهد كرد.
كیفیت پایاننامهها پایین است و این هم طبیعی است. نه استاد وقت دارد و نه دانشجو و نه داور. شما میبینید داوری كه باید پایان نامهای را مطالعه كند، حقالزحمهای كه دریافت میكند، خندهدار است. استاد اگر بخواهد پایاننامهای را درست مطالعه كند و نقد جدی بكند، باید یك هفته وقت بگذارد. از یك طرف هم میخواهند هزینههای دانشگاه را كم كنند، پس به فروختن دانشگاه به نهادهای خصوصی روی میآوردند. خروجی این رویكرد این است كه دانشجو و استاد فقیرتر میشوند و نهادهای خصوصی روز به روز بیشتر دانشگاه را تصاحب میكنند. نتیجه این است كه دانشجو تصور میكند كه باید كارگری باشد در خدمت نهادهای خصوصی كه اینجا را اداره میكنند. نهایت این است كه این طرح نه تنها مشكل فعلی را حل نخواهد كرد، بلكه نهادهای دانشگاهی را تضعیف میكند و تبدیل میشود به سیستم مدركگرایی.
چیزی كه من فكر میكنم برای سامان دادن به وضعیت پایاننامهها باید اتفاق بیافتد، این است كه بازتعریفی از نیازهای جامعه و بازار كار انجام دهیم و بر این مبنا بتوانیم طرحی بیاوریم كه مسئله را حل بكند.
**ایرنا: بحثی در مورد دانشگاه های نسل اول و دوم صورت گرفت، این نسلبندی كه بخشی از وزارت علوم هم به آن اعتقاد دارد، باعث شده است یك سری پاركهای علم و فنآوری در دانشگاههای بزرگ تاسیس شود. شما شكلگیری این پاركها در دانشگاهها، نسلبندی تغییرات در دانشگاهها و انطباق روند آن با آنچه را كه در دانشگاههای خارج از كشور صورت گرفته، چگونه تحلیل میكنید؟
*لزوم توسعه آموزشی به منظور مقدمهای برای توسعه پژوهشی
** رجایی: در مورد سیر تكاملی نسلهای دانشگاهی كه به آن معتقدم، در واقع منظورم این است كه اگر در دانشگاه، نهادهای آموزش و پژوهش موفقی نداشته باشید، در ارتباط با بیرون از دانشگاه هم موفق نخواهید بود. سالهاست كه در جریانید بحث ارتباط با صنعت در ایران داغ بوده است و هیچگاه موفق نبوده است.
در قانون هدفمندی پایاننامههای دانشجویی سایتی وجود دارد و به واسطه ارتباطات با یك سری بنگاه اقتصادی صحبت میشود كه شما عضو سایت باشید و پروژههایتان را مطرح كنید. این چیزی است كه سالها مطرح است و چیز جدیدی نیست.
گام اول این بود كه یك دریچه و درگاهی نیاز داریم تا تقاضای این بنگاهها و ارتباطاتشان با دانشگاه از این درگاه پیگیری شود. كار خاصی نشده است. یك طرح شتابزدهای مطرح شده بدون اینكه اصلا پیشینه و توان دانشگاههای ایران را در نظر بگیرند. وقتی پایاننامه درستی میتوانید داشته باشید كه یك كورس آموزشی مناسب با یك استاد توانمند پشت سر گذاشته باشید، از آنجا به بعد میتوانید بگویید میخواهید وارد بحث پژوهشی شوید. وقتی خیلی از اساتید ما توان آموزشی مناسبی ندارند و دورههای آموزشیمان نیز كیفیت لازم را ندارند یعنی در گام اول متوقف شدیم.
آن چیزی كه من در مورد سیر تكاملی میگویم، معنیاش این نیست كه ما صبر كنیم تا به ترتیب اتفاق بیافتد. منظورم این است كه تمام گامهای دانشگاه تاثیرگذار اجتماعی باید برداشته شود تا بتوانیم حرفی از این درگاه و سامانه ملی بزنیم. اگر این گامها برداشته نشود همانطوری كه شما گفتید و من هم معتقدم این طرح در گام اول شكست خواهد خورد. هم دستوری است هم اینكه كارشناسی شده نیست.
اصرار دارم بخش های اولیه توسعه آموزشی برداشته شود و اساتید كیفی در حوزهی آموزش داشته باشیم؛ نهادهای مردمیتر و دانشجوییتر در داخل دانشگاه برای كمك به تكمیل برنامههای آموزشی داشته باشیم. انجمنهای علمی دانشجویی با این فلسفه به وجود آمدند. در وزارت علوم، انجمنهای علمی نهاد مكمل آكادمیكی هستند كه بتوانند آموزش های تكمیلی ارائه كنند. بنابراین، ما تا این بخشها را به طور موثر اصلاح نكنیم، نمیتوانیم وارد فاز پایاننامههای موثر شویم. چون بدون در نظر گرفتن تقاضاها و توانمندسازیهایی كه لازم بوده در حال اتفاق افتادن است.
در مورد پارك علم و فناوری، اتفاقا این مدل در داخل ایران به وجود نیامده است؛ ما یك انجمن بین المللی پاركهای علم و فناوری داریم كه ایران هم در آن نماینده دارد. پارك علم و فناوری در راستای برآوردن ارتباط بین دانشگاه و نهادهای بیرونی آن به وجود آمده است و پایاننامهها را سعی كردند سوق دهند به سمت پاركهای علم و فناوری و در این نهادها، یك سری مجموعههای تسهیلگر به وجود آمدند برای اینكه پایان نامهها بتوانند با صنعت ارتباط برقرار كنند و بتوانند ثروت آفرین باشند.
فلسفه پاركهای علم و فناوری در دنیا بد نبوده است. پارك علم و فناوری اگر در دانشگاه قرار است موثر باشد، باید در دل دانشگاه شكل بگیرد كه اتفاقا داریم به آن سمت حركت میكنیم كه دانشگاهها در حال تاسیس مراكز نوآوری هستند. این مراكز نوآوری جای پاركهای علم و فناوری را كه یك نهاد بیرون از دانشگاه است، میگیرند. بنابراین در مدل جدیدتر پاركهای علم و فناوری، ما دیگر نهاد بیرون از دانشگاه نداریم، همان دانشگاه خود یك نهاد تسهیلگر خواهد بود. دورههای آموزشی با هدف توانمند كردن دانشجویان برای تدوین پایاننامههای موثر اجتماعی در آنجا ارائه میشود.
** حسین زاده: شما میگویید كه «مراحل اولیهی این سیر كامل نشده است ولی این پاركها و مراكز نوآوری موفق بودهاند؟»
**رجایی: من میگویم سیر تاریخی آن در جهان طی شده است و ما باید به این سیر تاریخی توجه كنیم. بنابراین پاركهای علم و فناوری در حال حاضر ناموفق بودهاند. دلیل اصلی آن این است كه ما به بخشهای آموزش و پژوهش بیاعتنا بودیم و باید مدلهای جدید آن را از دنیا بگیریم. مدل جدید پاركهای علم و فناوری كه در داخل دانشگاهها شكل میگیرند، مدل های جدیدتری هستند كه باعث میشوند این سیر كاملی طی شود.
**م.م**1601**
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۷ - ۱۷:۲۹
تهران - ایرنا- همزمان با هفته پژوهش خبرگزاری جمهوری اسلامی میزگردی با عنوان «پایاننامههای دانشجویی در دانشگاهها و نسبت آن با دولت، جامعه و صنعت» با حضور چهار نفر از دانشجویان مقاطع تحصیلات تكمیلی دانشگاههای تهران برگزار كرد ، در این نشست تردیدهایی در اثرگذار بودن پایاننامههای دانشجویی مطرح شد.