به گزارش روز سهشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، چند دههای است كه در ادبیات ما جوایز ادبی نقش مهمی در شكلدهی آثار ادبی داشتهاند. از دههها پیش كه جوایزی به نام نویسندگان و شاعران صاحبنام پایهگذاری شده است تا امروز كه جایزههای دولتی و خصوصی به بهانههای گوناگون شكل گرفتهاند، داستان پر فراز و نشیبی نگاشته شده است. آنچه در این نوشته بر آنیم تا اندكی به آن بپردازیم كیفیت این جوایز از لحاظ ادبی نیست بلكه تاثیر آن بر میزان فروش داستان و رمان است.
** اعتبار در جهان ادبیات به مثابه ثروت
شاید در جهان، كمتر نویسنده یا شاعری را بیابیم در زمره ثروتمندان جامعه باشد. نویسنده یا شاعر در این نوشته به معنای كسی است كه داستان و رمان مینویسد، شعر میسراید و از این راه امرار معاش میكند.
اما آنچه پر واضح است اینكه اعتبار در جهان هنر و ادبیات با دیگر مقولههای اجتماعی و سیاسی در مولفههای درونی و بیرونی شباهتها و تفاوتهای معناداری دارد. هنرمندان و به طریق اولی ادیب و شاعر و نویسنده در جهان زیست خود در پی شهرتاند. این شهرت از دو طریق میتواند ابزاری برای ثروتاندوزی باشد نخست تیراژ آثار نویسنده و شاعر پس از شهرت اجتماعی و رسانهای و دو دیگر حضور در مجامع فرهنگی و اجتماعی و حتی سیاسی كه با ایجاد اعتبار و پایگاه اجتماعی میتواند مسیر ثروتاندوزی او را هموار كند.
** آیا جوایز ادبی نقشی در به شهرت رسیدن نویسنده دارد؟
جایزه ادبی هر چند امری مدرن است اما پیشینهای به قدمت بوطیقا و نمایشنامهنویسی یونان باستان دارد. بیتردید نویسندگان اعتبار و شهر خود را مدیون كلاماند، حتی پس از موفقیت اثر ادبیشان آنچه استمرار این توفیق را تضمین میكند حضور مداوم و مستمر در رسانههاست. از منظر بحث ما دریافت یك یا چند جایزه ادبی برای هر نویسنده و شاعری این امكان را ایجاد میكند كه حضور رسانهای پیدا كند و در نوشتن و آفرینش اثر بعدیاش دستكم بهانهای برای اقناع ناشر در دست داشته باشد. البته اینجا میان نویسنده و شاعر و میزان توفیق آنها به لحاظ پایگاه اجتماعی و ثروت تفاوتهای بسیاری وجود دارد.
پرسشهایی از این دست كه دریافت جوایز ادبی آیا میتواند ضامن فروش اثر باشد؟ آیا خوانندگان سراغ آثاری را در كتابفروشیها میگیرند كه در جشنوارهها برگزیده شده و جوایز ادبی را دریافت كردهاند؟ آیا هیات داوران هر جایزهای با معیارهای پرفروش بودن، میتوانند و یا میخواهند اثری را انتخاب كنند كه میدانند كه اقبال عمومی را در پی خواهد داشت؟ دیگر این كه جوایز ادبی دولتی و خصوصی هر یك تا چه اندازه در پرفروش شدن اثر ادبی موثر است؟ در بحث ما اهمیت زیادی دارد.
محسن حكیم معانی داستاننویس و منتقد ادبی در گفتوگو با ایرنا با بیان آنكه پیش از این رابطهای میان دریافت جایزه ادبی و پرفروش شدن اثر ادبی وجود داشت اما به نظرم امروز اعتماد مردم به جوایز ادبی از بین رفته و دیگر آن كاركرد سابق را ندارد، میگوید: شاید كتابی كه جایزه گرفته چند نسخهای بیشتر بفروشد اما دیگر اتفاقی را برای كتاب رقم نمیزند. در پی علتیابی این مساله از چند منظر میتوان به این ماجرا نگاه كرد. نخست اینكه كتابخوانی دچار بحران شده است و دوم اینكه جوایز ادبی در میان اندك افراد كتابخوان هم به دلایل ممیزیها و انتخاب شخصی اعتبار پیشین را ندارند و شاید به این مساله هم بتوان اشاره كرد كه به طور كلی در افكار عمومی اینگونه مطرح شده است كه دیگر نویسنده بزرگی وجود ندارد كه اثرش اتفاق بزرگ ادبی تلقی شود.
** جایزه ادبی به مثابه ابزار تبلیغ
پیش از این گفتیم كه جوایز ادبی در جهان به منزله مُهر تایید بر توانایی نویسنده است. اینكه عدهای كارشناس و كاربلد از میان خیل داستان و رمان چاپ شده در یك بازه زمانی، اثری را به عنوان اثر برگزیده انتخاب كنند، فی نفسه اعتباری برای نویسنده است اما از سوی دیگر نهاد حقوقی به نام موسسه انتشاراتی وجود دارد كه تمام امتیازات مادی اثر برای اوست. وقتی كتابی كه او منتشر كرده جایزه میگیرد و در میان خوانندگان مطرح میشود، لاجرم اوست كه از این موفقیت، طَرف مالی میبندد.
شهاب دارابیان خبرنگار تخصصی حوزه كتاب نیز در گفتوگو با ایرنا با تاكید بر این كه از منظر تبلیغاتی جوایز ادبی فرصت مناسبی برای ناشر است و بدون هیچ شكی هر تبلیغی در معرفی اثر موثر است، خاطرنشان میكند: اما جوایز دولتی بیشتر در پرفروش شدن آثار نقش دارند، به این علت كه ابزار تبلیغی گستردهای در اختیار آنهاست و میتوانند از رسانهها برای پوشش تبلیغاتی و معرفی آثار استفاده كنند.
دارابیان میگوید: جوایز ادبی دولتی با گستره وسیع و تبلیغات زیاد آغاز میشود و در اختتامیه آنها نیز حضور وزیران و معاونان و مقامات كشوری، رسانهها را ترغیب میكند تا این مراسم را پوشش دهند، چرا كه برای آنها مهمتر از كتاب، حرف و سخنی است كه از زبان وزیر و وكیل میشنوند و از آنها به عنوان بستههای خبری استفاده میكنند. به این معنی كه اصل ماجرا یعنی كتاب در حاشیه است اما ناشر از این امكان میتواند بهره تبلیغاتی ببرد. بعد از این ماجرا هم تبلیغ ادامه دارد. در تمام نمایشگاههای داخلی و حتی خارجی كه نویسندگان برگزیده جشنوارههای دولتی را به آنجا میبرند تبلیغ برای اثر محسوب میشود و از طرف دیگر خریدهای ارگانی و حمایتی را نیز باید به این مساله اضافه كنیم.
نكتهای كه در صحبتهای دارابیان اهمیت دارد برجسته بودن جوایز دولتی است. جوایز ادبی خصوصی، داستان دیگری دارند. این جوایز پیشترها در معرفی آثار برجسته به جامعه نقش مهمی داشتهاند اما امروزه دستگاههای دولتی این امكان را از آنها گرفتهاند. این كار با تعطیل كردن و یا تحت فشار گذاشتن برگزاركنندگان جوایز خصوصی و یا بیاعتنایی رسانهای و بیتوجهی نهادهای دولتی به آنها اتفاق افتاده و جایزههای ادبی خصوصی كم كم به محاق رفتهاند و برخی كه هنوز در گوشه و كنار نفسی میكشند و گاهی در میان گود رسانهها زندهاند، دیگر توان و برش و كاركرد پیشین را در برجسته كردن آثار ندارند.
دارابیان تصریح میكند: جوایز خصوصی به دو دلیل نقش بسیار كمی در فروش دارند؛ نخست اینكه امكانات تبلیغی و رسانهای آنها به اندازه جوایز دولتی نیست و دوم اینكه چون امكان تداوم در برگزاری را ندارند، نمیتوانند به جایگاه معتبری كه نیاز دارند برسند.
در همین ماجرا محسن حكیم معانی اعتقاد دارد؛ در دهه هفتاد كه اولین جوایز ادبی راه افتاد چنان اشتیاقی وجود داشت كه به محض برگزیده شدن، كتاب فوراً نایاب میشد و ناشر چاپ بعدی را وارد بازار میكرد. آیا امروز حتی یك مورد اینچنینی را میشود مثال آورد؟ از سوی دیگر خریدهای ارگانی و سازمانی، پروپاگاندای دولتی و بزرگنماییهای بادكنكی یك چیز است و اقبال مردم به كتابی كه برنده فلان جایزه شده است چیز دیگر.
** فروش كتاب نیازمند اقبال جامعه دور از كتاب است
از سوی دیگر سیدمحمد طباطبایی روزنامهنگار در گفتوگو با ایرنا با اشاره به این كه تاثیر منظم و تعریف شدهای را نمیتوان برای جایزه ادبی و فروش اثر ادبی مشاهده كرد، میگوید: جوایز ادبی و كتابی در كشور ما برای كتابخوانها به طور عام چندان شناخته شده و مهم نیست، به بیان دیگر جوایز ادبی نتوانستهاند تراز و شاخص مقبول و فراگیری در مقوله انتخاب كتاب خوب ارائه دهند. با یك مثال این مساله را روشن میكنم؛ بسیاری از جوانها كتابهای رضا امیرخانی را مانند «منِ او» و « اِرمیا» را خواندهاند اما در جایزه شهید حبیب غنیپور كه ویژه آثار دفاع مقدس است كتابهای او برگزیده نشدهاند از همین روزهای اخیر هم مثالی بزنم؛ دو جایزه جلال آل احمد و كتاب سال چه تاثیری در فروش كتابها داشتهاند؟ تقریبا هیچ. در میان اهل فرهنگ این جوایز چقدر ترغیبكننده در خریدن و خواندن كتاب بودهاند؟
دیدگاههای متنوعی در اینباره وجود دارد. كتابخوانها، خبرنگاران و اهل رسانه و كارشناسان كه بسیاری از آنها نیز نویسنده و شاعر هستند درباره جوایز ادبی و نقش آن در میزان فروش به سه مقوله اهمیت دادهاند؛ نخست مساله كلان كتابخوانی در كشور است كه در قیاس با بیست سال پیش به شدت افت كرده و تیراژهای 20 هزار تایی به 500 نسخه رسیده است و مساله دوم حضور پر رنگ نهادهای دولتی در ساز و كار جوایز ادبی است. نكته سوم هم مساله خواننده و مخاطب است.
احمد ابوالفتحی نویسنده رمان «سال سی» كه با این اثر در دومین دوره جایزه احمد محمود به عنوان نامزد حضور داشت نیز در گفتوگو با ایرنا میگوید: فروش اثر ادبی بعد از دریافت جایزه، چه دولتی و چه خصوصی، بستگی به خوانندگان كتاب دارد. برای یك خواننده غیر جدی ادبیات و كتاب شاید چندان مهم نباشد كه كتابی جایزه گرفته یا خیر. اما برای مخاطب جدی كتاب مسائل گوناگونی مطرح میشود. اینكه اثر برگزیده با سلایق او همخوان است یا نه. نام و نشان و پیشینه هیات داوران همچنین گرایشهای اجتماعی و سیاسی نویسنده چیست. همه اینها در میزان تاثیر جایزههای ادبی در ترغیب خوانندگان حرفهای و به قول معروف اهل فن تاثیرگذار است.
** جوایز ادبی دولتی یا خصوصی، تاثیری در فروش كتاب ندارند
نكته دیگری كه در تاثیر جوایز ادبی اهمیت بسیار زیادی دارد موقعیت و شرایط روز اجتماعی و سیاسی است. مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تابعی از یكدیگرند و با اثرگذاری و اثرپذیری از یكدیگر مولفههای تازهای را در اجتماع ایجاد میكنند. این مولفهها و انگارههای تازه شكل گرفته كه تاثیر بسیاری در انتخابات مردم دارد در بحث مطالعات فرهنگی مطرح میشود. اینكه مثلا یك رمان پرفروش چقدر میتواند در سطح و نوع سلیقه مردم در پوشش و سخن گفتن تاثیر بگذارد و یا آنكه آن رمان از چه بخشی از جامعه بیشتر تاثیر پذیرفته و نقش رفتارهای اجتماعی آن طبقه را در اثرش انعكاس داده مساله تاملبرانگیزی است.
در این ارتباط علیرضا بهرامی مدیر انتشارات آرادمان و منتقد ادبی شناختهشده كشورمان با تاكید بر آنكه جوایز ادبی در شرایط بسامان سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میتواند در پر مخاطب شدن یك اثر نقش ایفا كند، یادآور میشود: در روزگار ما جوایز داخلی چه از نوع دولتی و چه از نوع خصوصی چندان جذابیتی برای فروش كتاب ایجاد نمیكند. سیاستزدگی و آگاهی مردم از انتخابهای اغلب سودار داوران جوایز دولتی نقش این جوایز را از رنگ و جلا انداخته است. جوایز به ظاهر مستقل هم در كشور ما در چنبره سلایق شخصی داوران با پارامترهای اغلب غیر ادبی و محفلی گرفتار آمده است. حال آنكه بر اساس گزارش موسسات مطالعاتی كتاب محور در جهان جوایزی مانند نوبل، فروش كتابها را به طرز چشمگیری افزایش میدهند.
بهرامی می افزاید: این اتفاق به نظر من یك دلیل ساده و در عین حال موثر دارد و آن شكلگیری جریان تمام عیار رسانهای برای معرفی و تبلیغ كتاب مورد نظر است. در ایران برگزیدگان جوایز دولتی بیشتر از جانب رسانههایی تبلیغ و معرفی میشوند كه مُهر خاصی بر پیشانی دارند و در میان طبقه تعیینكننده جامعه كه همانا طبقه متوسط هستند جایگاه و مقبولیت قابل توجهی ندارند. جوایز گروههای مستقل هم به دلیل زوایای پیدا و پنهانی كه با حاكمیت دارند به شكل محدودی تبلیغ و معرفی میشوند. بنابراین اگرچه این جوایز را در رونق فروش چند كتاب ـ تاكید میكنم چند كتاب و نه جریان كلان نشر كشور ـ بیتاثیر نمیدانم اما در مقایسه با اثرگذاری جوایز جهانی این دكان را بیرونق میبینم.
دست آخر باید به این نكته در جوایز ادبی ایران توجه كنیم كه روابط خصوصی و قدرتمدار نویسندگان با جوایز دولتی و خصوصی میتواند در شكلگیری جریان ادبی مسلط و تاثیرگذار، چشمانداز آتی ادبیات كشور ما را ترسیم كند و این مساله گاهی با جوایز ادبی گره میخورد و گاهی هم در فروش آثار موثر میافتد.
گزارش از امین خرمی
فراهنگ**9266** 1055
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۳۹۷ - ۰۸:۲۱
تهران- ایرنا- میدانیم كه میزان فروش آثار و اعتبار ادبی و هنری نویسنده و شاعر با ثروت اجتماعی و اعتبار او ارتباط مستقیم دارد، البته این ارتباط مستقیم در جریان عرضه و تقاضای اثر و همچنین میزان برجستهسازی رسانهای تعریف میشود.