تاریخ انتشار: ۲۲ دی ۱۳۹۷ - ۰۳:۱۴

اصفهان - ایرنا - اینجا همه چیز نبض زندگی داشت، هیج واژه ای تلخی بر دوش آن سنگینی نمی كرد، چه غم انگیز است قصه كوچ، آری سال هاست تیغ خشكسالی و كم آبی گلوی روستاها را بریده است، مناطقی كه همچنان از داغ مهاجرت می سوزند.

به گزارش ایرنا، غم مهاجرت سال هاست كمر روستاهای ایران را شكسته، روستاهایی كه همه چیز داشتند و غنی بودند اما امروز آب ندارند، چه وحشتناك است این آمار كه گفته می شود 33 هزار روستای كشور خالی از سكنه شده است.
چه شده است كه روستاهایی كه چرخ اقتصاد شهر و كشور را می گرداند امروز اهالی آن به شهر نیازمند، عامل بروز این تراژدی غمبار كیست؟ آیا تغییر اقلیم یا نداشتن مدیریت و برنامه ریزی ؟ چه شده است كه جوانانش ماندن در روستا را ملال انگیز می دانند؟
پرسش دیگر این كه چرا تاكنون نتوانسته ایم برای رفع این چالش فراگیر روستاهای ایران راهكاری اصولی اتخاذ كنیم؟ چرا امكانات لازم مربوط در زمینه های مختلف را برای روستاییان فراهم نكرده ایم؟
پدیده مهاجرت و رشد آن در سال های اخیر، یك چالش جمعیتی به شمار می رود كه عدم كنترل آن به تاكید كارشناسان پیامدهای منفی بسیاری را به دنبال داشته است.
مهاجرت های داخلی در درون مرزهای یك سرزمین انجام می شود، مهاجرت درون سرزمینی در ایران در دهه 1340 و بعـد از اصـلاحات ارضـی رخ داد.
كارشناسان آمار می گویند در پنج سال گذشته چهار میلیون و 709 هزار و 149نفر در داخل كشور مهاجرت كرده اند كه سهم مناطق شهری از آن 84.4 درصد و مقاصد روستایی 15.6 درصد است.
در سال 85 جمعیت مهاجران در كشور 12میلیون و 148هزار و 150نفر بود كه 74.1 مقصد شهری و 25.9 مقصد روستایی داشتند.
با توجه به آخرین نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسكن در سال 1395، جمعیت در معرض مهاجرت در این سال نسبت به سال 1385 حدود 2.6 برابر كاهش یافته است.
این در حالی است كه در سال 90 جمعیتی بالغ بر پنج میلیون و 534 هزار و 666 نفر در كشور مهاجرت كردند كه مقصد 77.7 درصد آنان شهری و 22.3 درصد روستایی بوده است، بر اساس آخرین آمارها، حدود 33 هزار روستا و آبادی در كشور خالی از سكنه شده اند.
با اینكه برخی نهادها از آغاز مهاجرت معكوس در كشور خبر می دهند اما آمارها چنین شرایطی را تایید نمی كند به شكلی كه از مجموع مهاجرت ها تنها 15.6درصد( 736هزار و 253 نفر) به مقصد روستاها مهاجرت كرده اند.
به واقع می توان گفت، كاهش مهاجرت در سال 95 ناشی از این است كه جابجایی جمعیت در سال های گذشته رخ داده است به طوری كه اكنون نزدیك به 74 درصد از جمعیت كشور در مناطق شهری و تنها 26درصد در مناطق روستایی كشور زندگی می كنند.
تعداد خانوارهای شهری در سال 1395 به طور تقریبی 6 برابر خانوارهای روستایی است به طوری كه 18 میلیون و 125هزار و 488خانوار در مناطق شهری و 6 میلیون و 70 هزار و 547 خانوار در مناطق روستایی زندگی می كنند.
این نسبت در سال 1355 چنان بود كه سه میلیون و 265 هزار و 524 خانوار ساكن در مناطق شهری و سه میلیون و 446 هزار و 104 خانوار ساكن در مناطق روستایی بودند.
رشد جمعیت در مناطق روستایی كشور از سال 1370 منفی شد به شكلی كه از 1.21 درصد طی سال های 70 - 1365 به منفی 0.64 در دوره زمانی سال های 75 -1370 رسید.
روند منفی رشد جمعیت مناطق روستایی همچنان ادامه داشت به نحوی كه در سال های 75 تا 85 خورشیدی به منهای 0.44درصد، 90 - 1385 به منهای 0.67 درصد و در سال 95-1390 به منهای 0.73درصد رسید.
آمارها حاكی از آن است استان تهران با 20.2 درصد در سال 1395بیشترین سهم را جذب مهاجران در میان استان ها داشت و استان های خراسان رضوی با 7.3 درصد و اصفهان با 6.8 درصد در مرتبه های بعدی از استان تهران قرار دارند، استان های ایلام با 0.7درصد، چهارمحال بختیاری با یك درصد و خراسان شمالی با 1.1 درصد كمترین سهم از كل جمعیت مهاجر را به خود تخصیص داده اند.
بر اساس داده های آماری در سال 1355 از جمعیت 33 میلیون نفری كشور بالغ بر 25 میلیون نفر بومی محل سكونت خود بوده (76.8 درصد) و 7.6 میلیون نفر (22.6 درصد) نیز حداقل یك بار محل سكونت خود را تغییر داده اند.
برآیند ارقام فوق مبین رشد 2.36 برابری آمار مهاجران این دهه نسبت به دهه قبل است اما در دهه 1350 استان مركزی با 35 درصد و خوزستان با 23.4 درصد به عنوان دو قطب عمده مهاجرپذیر كشور عمل نموده و سایر استانها به عنوان مهاجرفرست مطرح بودند.
طبق این آمار در همان زمان استان های آذربایجان شرقی، همدان، گیلان، خراسان و اصفهان مهاجرفرست ترین استان ها بودند.
این روند در سرشماری عمومی نفوس و مسكن 1365 در مقایسه با ادوار پیشین بصورت متفاوتی ظاهر می شود بگونه ای كه آمار مهاجران به رقم 11 میلیون نفر (دست كم 22 درصد كل جمعیت) می رسد.
از سال 1355 به بعد به علت گشایش دفاتر برنامه ریزی در سطح استان ها مراكز جذب جمعیتی محدودی در كشور و در بعضی مراكز استان ها ایجاد می شود و مهاجران داخلی سمت و سوی درون استانی می گیرد.
در این روند مراكز استان ها بصورت جاذب جمعیت و در سطح ملی دافع و مهاجرفرست می شوند، طبق این آمار تهران همچون دهه های گذشته استان بالاترین نسبت مهاجران را با 38.9درصد به خود اختصاص داده و استان چهار محال و بختیاری در پایین ترین مرتبه قرار می گیرد.
شرایط جنگی حاكم بر این دهه و حضور مهاجران افغان در كشور و بویژه در استان خراسان، نسبت افراد مهاجر را بالا برده است.
در سال 1375 بررسی جریانهای مهاجرتی حاكی از آن است كه تعداد كل مهاجران به 13.5درصد كل جمعیت كشور افزایش(حدود 8 میلیون نفر) یافته و الگوی غالب مهاجرتها برون استانی بوده كه آن هم در نواحی شهری انجام گرفته است بطوری كه محل اقامت قبلی 29 درصد از مهاجران در نواحی شهری دیگر استان ها، 21.2درصد در نواحی شهری شهرستانهای همین استان و 14.1 درصد آنان مهاجران داخل شهرستان (64.3درصد) بوده است.

**اصفهان و چالش دیرین مهاجرت
براساس اطلاعات آماری، دهه 70 نقطه تشدید مهاجرت در استان اصفهان بود و این روند در دهه های 80 و 90 نیز سریع تر شده بگونه ای كه در سال 90، 63 هزار و 802 مرد و 60 هزار و 46 زن مهاجر وارد اصفهان شدند.
دسته بندی سنین مهاجران نشان می دهد كه محدوده سنی مهاجران بین 20 تا 49 سال بود، همچنین 20.5 درصد مهاجران به شهر اصفهان در گروه سنی 35 تا 39 سال بودند و 22.5 درصد در سن 40 تا 44 سال قرار داشتند.
بر اساس سرشماری سال 90 ،جمعیت استان اصفهان چهار میلیون و 879 هزار و 312 نفر یعنی دست كم پنج میلیون نفر بوده است.
در این میان، منطقه پنج شهرداری اصفهان با 10 هزار و 592 مهاجر مرد و بیش از 10 هزار مهاجر زن رتبه اول مهاجرپذیری را در بین 15 منطقه اصفهان به خود اختصاص داده است.
این اعداد و ارقام تنها مربوط به سال 1390 بود؛ یعنی فقط بخشی از مهاجرانی كه در سال های اخیر به اصفهان وارد شدند.
طبق آمارهای پنج سال گذشته، 55 درصد مهاجرانی كه به اصفهان كوچ كردند، محل تولدشان روستا و 45 درصد دیگر، شهر بوده و محل قبلی اقامتِ 14.5 درصد از آنها در كلانشهرها و 85.5 درصد در روستاها بوده است.
پژوهش ها نشان می دهد مهاجران وارد شده به استان در طی دهه 85 - 1375 به شدت افزایش یافت، به طوری كه از مجموع 505 هزار و 736 نفر مهاجران وارد شده به استان، 2/55 درصد از سایر استان های كشور بوده است.
همچنین در این مدت از مجموع 435 هزار و 441 نفر مهاجر خارج شده از استان، 1/53 درصد به سایر استان های كشور مهاجرت كردند، با توجه به خالص مهاجرت شهرستان های استان در دوره 85-1375، شهرستان برخوار و میمه با خالص مهاجرتی 52 هزار و 779 نفر بیشترین میزان مهاجرپذیری را به خود اختصاص داد و شهرستان اصفهان و فریدن به ترتیب با خالص مهاجرتی 20 هزار و 256 و 10 هزار و 970 نفر به عنوان مهاجر فرست ترین شهرستان های استان شناخته شده است.
در زمان حاضر بر اساس تازه ترین بررسی های آماری، شاهین شهر و میمه، بالاترین نرخ مهاجرپذیری را در میان شهرستان های استان دارد و پس از آن، كاشان، لنجان، برخوار و خمینی شهر قرار دارند.
این بررسی ها نشان می دهد بالاترین نرخ مهاجر فرستی مربوط به شهرستان اصفهان بوده كه بیشتر این مهاجرت ها از شرق آن بوده است. پس از اصفهان، شهرستان های فریدن، سمیرم، فلاورجان، فریدونشهر و تیران و كرون بالاترین نرخ های مهاجر فرستی را داشته اند.
بر اساس نتایج سرشماری سال 95، شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت اكنون با نرخ رشد منفی و پیر شدن جمعیت مواجهند.

*مهاجر فرستی در شرق اصفهان
اردستان یكی از شهرستان های شرق اصفهان است كه با پدیده مهاجرفرستی مواجه است.
كارشناس آمار جمعیتی فرمانداری اردستان در این زمینه به ایرنا گفت: بر اساس سرشماری سال 95 جمعیت این شهرستان افزون بر 42 هزار و 248 نفر در قالب 14 هزار و 140 خانوار رسید .
به گفته وی جمعیت اردستان در مقایسه با نتایج سرشماری سال 90 جمعیت كه 41 هزار و 405 نفر در قالب حدود 12 هزار و 957 خانوار بود كاهش یافته است.
هادی فدائی افزود: این آمارها نشان می دهد كه هر چند در سال 95 افزون بر 700 نفر به جمعیت شهرستان اضافه شده و تعداد خانوارها نسبت به سرشماری سال 90 نیز افزایش دارد اما تعداد جمعیت و خانوار نسبت به بلند مدت كاسته شده و نسل جوان بیشتر مهاجرت كرده و جمعیت شهرستان به سمت پیری پیش می رود.
كارشناس آمار جمعیتی فرمانداری اردستان بیان كرد: این آمار متوسط جمعیت هر خانواده را سه نفر نشان می دهد كه حاكی است، وضعیت آینده شهرستان از نظر نیروی جوان چندان مناسب نخواهد بود.
اردستان كه هم اكنون 172 روستا دارد، افزون بر 300 روستای دارای سكنه داشت و بر اساس آمار موجود در ثبت احوال، جمعیت این شهرستان در سال 1318 بیش از 80 هزار نفر بود.

*اقتصاد وابسته و غیر مولد، عمده دلیل مهاجرت
رییس دانشگاه پیام نور اردستان در مورد علت ها و اثرهای پدیده مهاجرت از روستاهای این شهرستان و آسیب های آن به ایرنا، گفت: نخست موضوع مهاجرت از روستاها و بخش ها به مركز شهرستان است كه توسعه شهرنشینی را به همراه داشته، كاهش جمعیت مولد روستایی، رها سازی كشت بومی و محلی را موجب شده و تغییر كنش و ماهیت روستاها را در پی داشته است.
ابراهیم ایرج پورافزود: مقوله دوم مهاجرت از شهرستان به مركز استان و یا كلان شهرها است كه خود زاییده مسائل گوناگونی بوده كه در چارچوب های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قابل بحث و بررسی می باشد.
وی اضافه كرد: اقتصاد شهرستان اردستان در گذشته بیش از اینكه به صنعت وابسته باشد، بر پایه كشاورزی و دامپروری نهاده شده بود و این موضوع به ایجاد گونه ای اقتصاد پویا، درون زا و به نسبت پایدار منجر شده بود كه بر این اساس نیز در ردیف باغ شهری شاخص به حساب می آمد.
این استاد دانشگاه تصریح كرد: فقدان برنامه ریزی های راهبردی، گره زدن اقتصاد بومی و درون زای شهرستان به اقتصاد بی برنامه و كم رونق، تلاش برای گذر از اقتصاد كشاورزی و رفتن به سمت اقتصاد صنعتی در بازه های كوتاه مدت به دلیل ناآگاهی دست اندركاران امر، كنشگران و بازیگران سیاسی و اقتصادی محلی موجب شده تا اردستان اقتصاد درون زا و مولد خود را در این سال ها از دست بدهد و به یك اقتصاد وابسته و غیر مولد تبدیل شود.
وی افزود: این شرایط مساله اقتصادی و چالش های پیش روی آن مانند بیكاری، فقدان توسعه یافتگی و مهاجرت را در شهرستان به دنبال داشته كه استمرار چنین روندی در سال های، تخلیه بیشتر روستاها و سیل مهاجرت از منطقه را به دنبال خواهد داشت.
ایرج پور تاكید كرد: موضوعی كه اكنون با آن رو به رو هستیم، تبدیل شدن روستاها از مركز تولید به نوعی مركز تفریحی ناكارآمد در روزهای پایانی هفته و تعطیلات است كه در نتیجه آن سه چهارم روزهای سال این نقاط خالی از سكنه بوده كه می تواند آسیب های اقتصادی و مشكلات امنیتی هم در پی داشته باشد.
این استاد دانشگاه از دیگر مسائل اثرگذار بر سیمای روستانشینی و شهرنشینی را موضوع كمبود بارندگی و خشكسالی دانست و تشریح كرد: نبود برنامه ریزی در گذشته و فقدان توجه به اقدام های ترویجی و اصلاح سیستم های آبیاری، تداوم كشت به روش های سنتی رایج را غیر ممكن كرده كه نتیجه آن كاهش سطح درآمد خانوارهای روستایی، مهاجرت از روستاها به شهرها بوده كه با توجه به نبودن ظرفیت لازم در اردستان، در نهایت مهاجرت از شهرستان صورت گرفته است.
رییس دانشگاه پیام نور اردستان یادآور شد: توسعه نیافتگی مركز شهرستان، نبود امكانات آموزشی، تفریحی و بهداشتی مناسب جاذبه مهاجرت را بیشتر كرده و از بازگشت اهالی به زادگاهشان جلوگیری كرده است.
وی اثرگذارترین اقدام برای جلوگیری از سرعت مهاجرت و كاهش جمعیت شهرستان اردستان را ساماندهی وضعیت روستاها از جمله مشكلات كشاورزان و باغداران، آمایش فوری و هدفمند و ایجاد اشتغال پایدار، توسعه صنایع كوچك و زود بازده، توسعه صنعت گردشگری، فراهم كردن زمینه رفاهی و ایجاد فرصت های مناسب تر زندگی در این نقاط عنوان كرد.

* نرخ منفی رشد جمعیت در غرب اصفهان
فریدن یكی دیگر از شهرستان های مهم و تاریخی غرب استان اصفهان است كه در طول سال های اخیر با پدیده مهاجرفرستی و نرخ منفی رشد جمعیت مواجه بوده است.
فرماندار فریدن در این رابطه به ایرنا گفت : در سال های اخیر با پدیده پیرسال شدن جمعیت برخی از شهرستان های استان از جمله فریدن مواجه شده ایم به این معنی كه سهم جمعیت بالای 60 سال آن از سایر گروه های سنی فزونی گرفت و نرخ رشد منفی جمعیت دارند.
معین الدینی افزود: مهاجر فرستی عمده دلیل پیرشدن جمعیت این منطقه بوده است.
وی تصریح كرد: این در حالی است كه چنانچه امكانات، جذابیت ها و زیرساخت های كافی در شهرستان های با جمعیت پیر در طول چند دهه گذشته فراهم شده بود اكنون با این وضعیت مواجه نبودیم.
وی به اهمیت تراكم جمعیت در مطالعات آمایشی سرزمین اشاره و خاطرنشان كرد: به این موضوع در سال های گذشته توجه چندانی نشده و برنامه های توسعه بدون در نظر گرفتن تبعات آن در توازن منطقه ای، صورت گرفته است.
فرماندار فریدن گفت: این در حالی است كه نقاط دارای تراكم بیش از اندازه جمعیت باید از اولویت های پایین تر برای سرمایه گذاری جدید برخوردار شوند.
به گفته وی در سند پایه الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت كه مهر امسال توسط رهبر معظم انقلاب ابلاغ شد توجه ویژه ای به استقرار متعادل جمعیت و توازن منطقه ای در پهنه سرزمین بر مبنای آمایش ملی شده است .
بر اساس بند 30 این سند، تخصیص امكانات و تسهیل و تشویق سرمایه گذاران در بخش های اقتصادی و فرهنگی مختلف باید بر اساس استعدادهای سرزمینی و تعادل جمعیت صورت گیرد اما در عمل توجه چندانی به رعایت این مهم نمی شود.
بر اساس نتایج سرشماری سال 95، شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت اكنون با نرخ رشد منفی و پیر شدن جمعیت مواجهند كه به گفته معین الدینی این موضوع گویای توسعه نامتوازن منطقه ای و استقرار نامتعادل جمعیت است.
فرماندار فریدن اضافه كرد: 10 هزار و 544 نفر در بازه 10 ساله 1385 تا 1395 از منطقه فریدن مهاجرت كردند.
به گفته وی اسناد ولادت تنظیم شده در این دهه 10 هزار و 750 و اسناد وفات تنظیم شده پنج هزار و 225 مورد بوده است.
سید تقی معین الدینی افزود: با وجود آنكه در این دهه انتظار افزایش جمعیت به بیش از تعداد متوفیان داشته ایم، اما شاهد كاهش جمعیت به تعداد پنج هزار و 19 نفر بودیم.
فرماندار فریدن ادامه داد: مهاجرت نخبگان به طور معمول ورود آنان به عرصه های مطلوب اشتغال در مراكز شهرها را به دنبال خواهد داشت اما نیروی كار در برخی موارد موفق و اغلب ناموفق است و زندگی در حاشیه شهرهای بزرگ مشكلات و آسیب های جبران ناپذیری را برای آنان به دنبال دارد.
فرماندار فریدن با بیان اینكه مهاجرت، منطقه را از نیروی فكری، انسانی و كار تهی می كند، توجه به توازن منطقه ای و توزیع عادلانه فرصت ها و سرمایه ها را در كاهش مهاجر فرستی شهرستان های محروم موثر دانست.
وی به مهاجرت روستائیان به شهرها اشاره كرد و افزود: گردش پول و سرمایه و فضای كسب و كار در شهرهای بزرگ به گونه‌ای است كه بستر اشتغال افراد در مشاغل واقعی و حتی كاذب را در مقایسه با روستاها به راحتی فراهم می‌كند، از این رو امروز با آنكه روستاها به طور نسبی از امكانات اولیه مناسب برخوردار هستند اما به دلیل بالارفتن سطح توقع و تمایل به تغییر سبك زندگی، روند مهاجرت از این مناطق سرعت گرفته است.
به گفته وی نبود شغل و از بین رفتن پیشه های خاص مردم هر روستا نظیر كشاورزی و باغبانی به دلیل استمرار خشكسالی ، تغییر نگرش و سبك زندگی و جاذبه های كاذب شهرها از دلایل مهم مهاجرت روستاییان است.

*حاشیه نشینی، پیامد عدم كنترل مهاجرت
یك استاد جامعه شناسی در گفت و گو با ایرنا پدیده حاشیه نشینی را ارتباط مستقیم با مهاجرت دانست و اضافه كرد: تغییرات زیست محیطی و به ویژه خشكسالی باعث شده كه مهاجرت و حاشیه نشینی افزایش پیدا كند.
مرتضی پدریان با اشاره به ضرورت مدیریت مهاجرت ادامه داد : پدیده مهاجرت از جمله موضوع های زندگی های كنونی در سراسر جوامع بشری به شمار می رود اما باید با برنامه ‌ریزی مناسب آن را به سمت و سویی سوق داد كه میزان آسیب آن كمتر و بهره وری انسانهای مهاجر افزایش پیدا كند.
پدریان تصریح كرد : نظام برنامه ریزی باید به گونه ای عمل كند كه مهاجرت ها با نظارت و كنترل همراه شود و امكانات رفاهی در این مناطق همچون مناطق مركزی و برخوردار شده برای شهروندان ارایه شود.
به تاكید این استاد دانشگاه ما نباید جلوی مهاجرت را بگیریم اما باید مهاجرتها را مدیریت و به سمت بهره وری پیش رویم.
این جامعه شناس با بیان این كه چنانچه هم اكنون به فكر حل این مشكلات نباشیم در دهه آینده شرایط مناطق حاشیه نشین به مراتب بدتر از حال حاضر می‌شود، گفت : برنامه ریزی شهری باید به گونه ای عمل كند كه توزیع امكانات به طور عادلانه تری انجام گیرد و تفكیك پذیری و توسعه مناطق مركزی شهر نباید به فراموشی نقاط پیرامونی منجر شود.

*فرد مهاجر و سراب آرزوها
رییس انجمن آسیب شناسی اجتماعی ایران در گفت و گو با ایرنا در این خصوص اظهارداشت: غوغا سالاری شهری و تجمل گرایی از نمودهای جوامع كنونی و شهرهای ما به شمار می رود و بسیاری را از شهرهای دور افتاده به این شهر می كشاند تا یك زندگی خوب را آغاز كند، اما این سراب، آینده ای روشن برای فرد مهاجر ندارد.
كوروش محمدی افزود: متاسفانه اصفهان برای حاشیه نشینی از ارزانترین مناطق كشور به شمار می رود كه هر مهاجری را برای حضور در این شهر ترغیب می كند
به گفته وی در كلانشهر اصفهان بالغ بر 500 هزار نفر از شهروندان كمتر تعلق خاطری به شهر دارند و پهنه هایی كه به شهر اضافه می شود تنها درآمدزایی را برای شهرداری به ارمغان می آورد و خدمات فرهنگی و اجتماعی در این مناطق رنگ می بازد.
این آسیب شناس اجتماعی به لزوم برنامه ریزی و طراحی برنامه های كاربردی اشاره كرد و افزود: هم اكنون 6 منطقه حاشیه نشین با 400 منطقه بحرانی از این حیث در اصفهان وجود دارد و چنانچه برنامه درستی نداشته باشیم ظرف چند سال آینده این مناطق به شدت افزایش پیدا می كند.

*افزایش مهاجرت های زیست محیطی در ایران
جمعیت‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به ایرنا گفت: مهاجرت هایی كه در شرق، جنوب شرق و غرب كشور افتاده است، نشان از موج مهاجرت‌ های زیست ‌محیطی دارد.
رسول صادقی با بیان اینكه افزایش مهاجرت ‌های داخلی می ‌تواند چالش‌ های امنیتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایجاد كند، اضافه كرد: در ایران بیشترین مهاجرت‌ها از پیرامون به مركز است و در طولانی ‌مدت مناطق مرزی خالی از سكنه می‌ شود.
وی با بیان اینكه چالش ‌های زیست‌محیطی منجر به ناپایداری جمعیتی در مناطق شرقی كشور شده است، افزود: ناپایداری جمعیتی كه در نرخ‌های بالای مهاجرتی و رشد منفی جمعیت معنا پیدا می‌كند، برای مناطق روستایی و مرزی شرق كشور، به‌ویژه جنوب شرقی كشور و همچنین غرب كشور محسوس و قابل‌ مشاهده است.
به گفته وی ناپایداری جمعیتی بخشی از ناپایداری در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست‌ محیطی است و ناپایداری جمعیتی نه‌تنها بر این ابعاد اثر گذاشته، بلكه به‌شدت از آن‌ها نیز تأثیر می‌پذیرد.
این جمعیت شناس اضافه كرد: مهاجرت ‌های داخلی در ایران بیشتر به دلایل اقتصادی شامل بیكاری‌ های بالای مناطق مرزی است، به خصوص در غرب كشور كه حجم و درصد بالایی از بیكاری را دارند، در سیستان و بلوچستان و كرمان نیز بیكاری خیلی مؤثر بوده است، اما اتفاقی كه در چند سال اخیر رخ داده، خشكسالی‌ های پی‌ درپی‌ بوده كه در این استان ‌ها وجود داشته است و سبب خالی از سكنه شدن خیلی از روستاها و یا كم‌جمعیت شدن آن‌ها شده است.
صادقی با بیان اینكه در خوزستان هم این پدیده شكل گرفته است، افزود: وقتی روند را نگاه می‌كنیم، متوجه می‌ شویم از استان‌هایی كه درگیر چالش ‌های زیست‌ محیطی شده‌اند، مهاجرت ‌ها بیشتر شده است، روستاها خالی از سكنه می‌شوند كه هم مهاجرت ‌‌های روستا به شهر و هم مهاجرت ‌های بین استانی بیشتر می‌ شود، بنابراین، در حال حاضر در كنار مهاجرت ‌های اقتصادی، شاهد مهاجرت ‌های زیست‌ محیطی هستیم.
صادقی خاطرنشان كرد: با این وجود، در سرشماری ‌های عمومی نفوس و مسكن وقتی علت‌ های مهاجرت را كه می ‌پرسند، اشتغال، تحصیل، سربازی، تبعیت از خانوار و غیره است و علل مطرح شده در سرشماری، مسائل محیط زیستی را شامل نمی ‌شود.
وی افزود: اگر بخواهیم مقصد مهاجرت‌ها را نشان دهیم، همواره جریان مهاجرتی كشور به سمت تهران و چند استان دیگر بوده است.
صادقی با بیان اینكه مهاجرت نوعی استراتژی بقاست، اضافه كرد: ماندن در مكانی كه آب ندارد، كشاورزی ندارد، بیكاری است و پولی كسب نمی‌ شود، منطقی نیست و افراد به طور عمده به سمت تهران، اصفهان، مشهد، كرج و غیره می ‌آیند تا به امكانات بیشتری برای زندگی دسترسی پیدا كنند.
به گفته وی پدیده مهاجرت داخلی در حالی كه جمعیت جوان و میانسال داریم، به طور یقین بیشتر نیز خواهد شد.
این جمعیت شناس افزود: مهاجران در پیرامون شهر مستقر می‌ شوند و حاشیه ‌نشینی را گسترش می‌دهند.

*مهاجرت روستاییان در استان اصفهان
به گفته مسوولان در سرشماری سال 1395 حدود 237 روستای خالی از سكنه در اصفهان توسط ماموران سرشماری شناسایی شده است.
معاون آمار و اطلاعات سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان اصفهان در این خصوص به ایرنا گفت: بیشتر این روستاها در شهرستان های اصفهان، نائین، شاهین شهر و میمه، شهرضا، كاشان، اردستان، تیران و كرون و برخوار، شناسایی شده اند.
محمدرضا لعلی، افزود: ممكن است تعدادی از این روستاها، اقامتگاه دوم قلمداد شود و ساكنان آن در فواصل یا روزهای خاصی از سال به روستا بیایند و در زمان مراجعه مامور سرشماری، هیچ فردی در روستا نبوده است.
به گفته وی روستا مجموعه یك یا چند مكان و اراضی به هم پیوسته اعم از كشاورزی و غیر كشاورزی است كه خارج از محدوده شهرها واقع شده و دارای محدوده ثبتی و عرفی مستقل و با تعداد كمتر یا بیشتر از 20 خانوار ساكن باشد.
لعلی ادامه داد: روستای خالی از سكنه به روستایی اطلاق می شود كه هیچ فرد یا خانواری در آن سكونت ندارد و از امكاناتی مانند آب و برق برخوردار نیست.
بررسی ها نشان داده است در شهرستان لنجان فقط یك روستا با جمعیت زیر 10 خانوار ( روستای فتح آباد با سه خانوار) در بخش باغبهادران وجود دارد كه تعداد این خانوارها در فصل تابستان به دلیل آب و هوای مناسب افزایش می یابد.
به گفته مسوولان از بین 25 روستای شهرستان شهرضا نیز 2 روستای افتخاریه و پرزان خالی از سكنه است و بیشترین مشكل های روستاهای این شهرستان، نبود آب كشاورزی عنوان شده است.
مسئولان شهرستان های خوانسار، گلپایگان و نجف آباد نیزاعلام كرده اند كه این شهرستان ها، روستای خالی از سكنه ندارند.
همچنین روستاهای شرق این شهرستان به ویژه در بخش های كوهپایه و جرقویه درسال های اخیر به دلیل خشكسالی و مهاجرت با كاهش جمعیت مواجه شدند اما گزارشی از متروك شدن روستاها نداشته اند.
آمارها نشان می دهد از 28 روستای شهرستان فریدن در سال 1395 ، جمعیت 18 روستا كاهش یافته است. مجموع جمعیت كاهش یافته روستاهای شهرستان فریدن حدود 2 هزار و 300 نفر بوده كه با توجه به افزایش 450 نفری شهر داران(مركز فریدن) -با فرض اینكه همه 45٠ نفر از روستاها به جمعیت داران اضافه شده باشند، بدون در نظر گرفتن نرخ زاد و ولد ، مهاجرت معكوس و مرگ و میر- نزدیك به هزار و 800 نفر از جمعیت شهرستان فریدن، به شهرهایی به جز داران مهاجرت كرده اند كه اغلب اصفهان اولین انتخاب آنها بوده است.
بررسی های آماری كارشناسان بر اساس سرشماری سال 1395 نشان می دهد، شهر دامنه فریدن با 311 نفر كاهش جمعیت با مهاجرت حدود هفت درصد از جمعیت روبرو شده است و در بین روستاها، روستای خویگان با كاهش 390 نفری، بالاترین میزان كاهش جمعیت را در بین روستاها به خود اختصاص داده است به عبارتی از هر چهار نفر جمعیت این روستا یك نفر مهاجرت كرده است. روستای سفتجان با 230 نفر كاهش جمعیت، نهرخلج با 200 نفر، اسكندری برآفتاب با 172 نفر و روستای گنجه با 137 نفر كاهش جمعیت در صدر روستاهای با كاهش جمعیت بوده اند.
تعدادی از كارشناسان خشكسالی های اخیر به ویژه در یك دهه گذشته را مهمترین عامل مهاجرت روستاییان بویژه در روستاهای شرقی استان اصفهان عنوان كرده اند.
با وجود پرداخت تسهیلات و خسارت خشكسالی به كشاورزان این روستاها، اما بیشتر ساكنان آنها به امید یافتن شغلی جدید رهسپار روستاها یا شهرهای دیگر شده اند.
به همین دلیل برخی مسئولان و كارشناسان، ایجاد فرصت های شغلی غیر از كشاورزی مانند صنایع دستی و گردشگری را یكی از راه های جلوگیری از مهاجرت و خالی از سكنه شدن این روستاها پیشنهاد كرده اند.
بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسكن 95، جمعیت استان اصفهان پنج میلیون و 120 هزار و 850 نفر است كه سهمی حدود 6.41 درصد از جمعیت كشور را به خود اختصاص داده است.
متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت در دوره 90 تا 95 در استان اصفهان به 0.97 درصد رسیده كه در مقایسه با دوره های 85-75و 90 - 85 به كمترین میزان خود در 20 سال اخیر رسیده و فاصله زیادی با متوسط نرخ 1.24 درصدی كشور دارد.
بر اساس نتایج سرشماری 95 از جمعیت ساكن در استان اصفهان 88 درصد در شهرها و 12 درصد در روستاها ساكن هستند كه در مقایسه با سال 90 حدود یك درصد از جمعیت روستایی كم و به جمعیت شهری اضافه شده است.
شهرستان های خمینی شهر با 99 درصد و اصفهان و شاهین شهر و میمه با 94 درصد بیشترین سهم شهرنشینی و شهرستان های تیران و كرون با 42، چادگان 44 و فریدن با 49 درصد كمترین سهم شهرنشینی را در استان اصفهان دارند.
بالا بودن نرخ رشد جمعیت در برخی شهرستان ها مانند شاهین شهر و میمه، لنجان و شهرضا بدلیل مهاجر پذیر بودن آنها بوده است.
بر اساس نتایج سرشماری 95 بالاترین نرخ مهاجرت از استان ها و مناطق دیگر در پنج سال گذشته به استان اصفهان به ترتیب از خوزستان(21.7 درصد)، چهارمحال و بختیاری(14.8 درصد)، تهران(13.4 درصد)، خارج از كشور(6.1 درصد)، فارس (5.9 درصد)، لرستان (5 درصد)، قم(2.9 درصد)، مركزی (2.4 درصد) و خراسان رضوی (2.2 درصد) بوده است.
همچنین بر اساس نتایج این سرشماری، نرخ رشد جمعیت شهری در دوره 95 - 90 معادل 1.15 و نرخ رشد جمعیت روستایی استان در این دوره منفی 0.31 (0.31-) درصد بوده است.
همچنین ، بالاترین نرخ رشد جمعیت استان اصفهان مربوط به شاهین شهر و میمه 3.61، سمیرم 2.64، كاشان 2.42، برخوار 2.36 و خورو بیابانك 2.12 درصد بوده است.
در عین حال شهرستان های دهاقان، چادگان، فریدن، فریدونشهر و بویین و میاندشت با نرخ رشد منفی مواجه بودند.
6026/9861