تهران- ايرنا - سال ها است آمريكا با صرف هزينه هاي مالي و جاني براي حضور خود در افغانستان به دنبال راهي براي خروج از مشكلاتي است كه خود موجد آن براي خودش، افغان ها و كشورهاي همسايه بوده است.

امروزه بعد از اين همه سال، به ظاهر قصد حل اين مشكلات با كمك همه همسايگان اصلي و بازيگران در افغانستان به غير از ايران كرده است، اما با خارج كردن ايران از اين معادله اهداف بلند مدت ديگري را پي مي گيرد كه ظاهرا همه از آن غافل هستند.
مدتي است كه زلماي خيل زاد فرستاده ويژه آمريكا در امور افغانستان ماموريت خود را براي گفت وگو با همسايه هاي افغانستان (منهاي ايران) و گروه طالبان آغاز كرده است تا در ظاهر راهي براي خروج آمريكا از اين كشور بحران زده فراهم آورد.
خليل زاد بعد از مرحله نخست چهارمين دور از اين مذاكرات صلح ميان دولت افغانستان و طالبان كه از دوشنبه تا شنبه گذشته در دوحه قطر برگزار شده بود، قرار است مرحله دوم آن را در فوريه (اوايل بهمن) در همين شهر با طالبان آغاز كند.
وي پيشتر در سومين دور از مذاكرات در ابوظبي امارات متحده عربي در حالي در يك نشست مشترك طالبان، دولت افغانستان و كشورهاي همسايه آن (غير از ايران) و نيز كشورهاي روسيه، چين و هند شركت كرد كه خود آمريكا از افغانستان به لحاظ جغرافيايي بسيار دور است.
هدف آمريكا از برگزاري اين نشست هاي صلح فراگير ميان طرف هاي درگير و حاميان آن ها در افغانستان نيل هرچه سريعتر به صلح و ثباتي است كه بتواند بعد از آن و در واقع تا پيش از برگزاري انتخابات رياست جمهوري افغانستان در 31 فروردين سال آينده پاي خود را از اين كشور بيرون بكشد.
اين نشست هاي تحت مديريت آمريكا از يك سو مي كوشند واكنشي به نشست صلح طالبان با دولت افغانستان و كشورهاي همسايه آن از جمله ايران، در مسكو باشند كه در نهم نوامبر (18 آبان) برگزار شده بود. البته دولت روسيه از نمايندگان آمريكا و هند نيز - نه در سطح شخصيت كليدي - به عنوان ناظر در اين نشست دعوت كرده بود.
خليل زاد همچنين در 5-4 دسامبر (14-13 آذر) در ديدار با رهبران پاكستان تصريح كرده بود كه همكاري آمريكا با پاكستان مي تواند موجب تسهيل حضور طالبان در اين مذاكرات و تحقق سريع صلح در افغانستان شود؛ اين درحالي است كه تا نزديك به سه هفته قبلتر يك جنگ لفظي نسبتا جدي ميان رهبران دو كشور برقرار بود.
با اين وجود، دونالد ترامپ رئيس جمهوري آمريكا چندي پيش يعني 10 روز بعد از آن جنگ لفظي تند در يك چرخش فوري نامه اي به عمران خان، نخست وزير پاكستان نوشت و خواستار همكاري نزديكتر دو كشور شد تا بتوانند بحران افغانستان را به يك نتيجه مطلوب برسانند.
چرا كه او به خوبي مي داند طالبان افغانستان تحت تاثير مستقيم پاكستان هستند، لذا اين چرخش سريع براي نيل به اهداف بلند مدت در افغانستان از سوي ترامپ توجيه پذير بوده و هست.
آمريكا تلاش دارد با كمك بازيگران منطقه اي افغانستان و آن بخش از طالبان كه از آمريكا و پاكستان حرف شنوي دارند صلح با طالبان را به نقطه اي برساند كه آنها اجازه ندهند گروه تروريستي القاعده و وابستگان آن همچون داعش بار ديگر در افغانستان نضج بگيرند و در عين حال رابطه مطلوبي با حاكميت موجود افغانستان تحت رهبري اشرف غني برقرار كنند.
البته هنوز معلوم نيست اين مذاكرات صلح بتواند تحت رهبري آمريكا به خوبي پيش برود مگر اينكه شوراي امنيت سازمان ملل نيز بتواند بر مبناي قطعنامه 1368 و 1373 اين صلح را رسميت ببخشد؛ بيشتر بدان سبب كه آمريكا به احتمال زياد نيروهايش را كاملا از افغانستان خارج مي كند.
البته اگرچه برخي كشورهاي عضو پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) گفتند كه با خروج آمريكا از افغانستان آنها اين كشور را ترك نمي كنند، اما به احتمال زياد نيروهاي سازمان ملل جايگزين نيروهاي آمريكايي در اين كشور خواهند شد.
طبق برنامه، چنانچه روزي آمريكا بتواند با طالبان كنار بيايد بايد نام آنها را از ليست تروريست هاي خود خارج كرده، زندانيان آنها را آزاد و آنها را از فهرست تحريمي خود خارج سازد، چون اين خواسته اي بود كه طالبان در نشست صلح مسكو نيز مطرح كرده بودند.
برخي تحيلگران معتقدند كه آمريكا خيال باطلي را از اين صلح در افغانستان در سر مي پروراند در حالي كه از بازيگر اصلي در صحنه افغانستان، يعني ايران كه پيشتر نيز براي آرام كردن اوضاع در اين كشور از آن بهره جسته بود، در اين مذاكرات صلح صرف نظر كرده است.
چرا كه ايران به ترتيب پس از پاكستان و هند، سومين شريك مهم تجاري افغانستان به شمار مي رود.
آمريكا در حالي ايران را در اين بازي مهم ناديده گرفته است كه چندي پيش بازرسي كل آمريكا در امور افغانستان در گزارشي، اقدامات تجاري ايران در افغانستان را گسترده و حتي 'تهاجمي يا غير عادلانه' خوانده بود.
همين اداره بازرسي همچنين گفته بود كه ايران به ويژه بعد از توافق جامع قدرت هاي هسته اي جهان با ايران (برجام) حضورش را در افغانستان تقويت كرده و حتي به همراه پاكستان به جاي اينكه به مقصدي براي صادرات افغانستان تبديل شده باشد، اين كشور را به بازاري براي توليدات خود بدل كرده است.
بازرسي كل آمريكا در امور افغانستان حتي اعلام كرده بود كه تجارت افغانستان با پاكستان در نيمه دوم سال 2017 به طور قابل ملاحظه اي كاهش يافته، در حالي كه تجارت آن با ايران و هند رشد كرده است.
از طرف ديگر، ايران داراي منافع تجاري گسترده اي در افغانستان به ويژه در استان هرات است كه ايران از لحاظ تاريخي برق آنجا را تامين مي كند.
در عين حال افغانستان، يك بازار صادراتي مهم براي كالاهاي مصرفي ايران است. كالاهاي مصرفي ايران به ويژه براي افغان هايي جذاب است كه به سبب اقامت در ايران در طول سال هاي پس از وقوع جنگ در سال 1979، سلايق ايراني پيدا كرده اند.
واردات از ايران، در سال1397 به حدود 2 ميليارد دلار گزارش شده كه بالاترين ميزان در منطقه است.
اين همه درحالي است كه خود آمريكا در فهرست شركاي تجاري بزرگ افغانستان در جايگاه يازدهم قرار دارد و هند، ايران، چين، روسيه، تركيه، امارات متحده عربي، اتحاديه اروپا و كشورهاي ديگر از آمريكا پيشي گرفته اند.
بازرسي كل آمريكا در امور افغانستان حتي چندي پيش تاكيد كرده بود كه وزارت دفاع آمريكا (پنتاگون) با نقض تحريم هاي فعلي واشنگتن عليه تهران، براي رفع نيازهاي نيروهاي امنيتي افغانستان، از ايران سوخت خريداري كرده است.
با اين وجود، چگونه مي توان انتظار داشت افغانستاني كه در كنترل پاكستان، ايران، چين و روسيه است كنفرانس صلح آن بتواند بدون حضور ايران نتيجه مطلوبي براي ديگر بازيگران در اين كشور داشته باشد.
بنابراين آمريكا و همه بازيگران منطقه اي و ذي سهم در افغانستان بايد بدانند كه نمي توانند ايران را به عنوان همسايه مستقيم افغانستان بعد از چند دهه بحران در اين كشور از صحنه مذاكرات صلح آن خارج كنند، اين در حالي است كه ايران پيشتر در چند كنفرانس صلح مشابه در ژنو، تاشكند و حتي در مسكو حضور داشته است.
بنابراين، سفرهاي اخير خليل زاد به كشورهاي منطقه را نبايد يك روزنه اميد براي تحقق صلح واقعي در افغانستان دانست بلكه او ماموريت دارد نه منافع اصلي افغان ها و كشورهاي همسايه، بلكه منافع آمريكا را تامين كند و بدون ترديد هيچ قدم مثبتي براي كابل بر نخواهد داشت.
حتي برخي تحليل ها حاكي است كه آمريكا به دنبال فعال كردن گروه تروريستي داعش در افغانستان خصوصاً در مرزهاي شرقي ايران و مرزهاي منتهي به روسيه و چين است.
از اين نظر، آمريكايي ها بخوبي مي دانند براي نيل به اين هدف نخواهند توانست هم طالبان را كنترل و هم با داعش مبارزه كنند، چرا كه حتي اخيرا وزير دفاع آمريكا نيز برخلاف ادعاي امروز خود كه مي گويند قرار است افغانستان را ترك كنند، رسما ً اعلام كرده بود كه آمريكا پس از صلح، در افغانستان باقي خواهد ماند؛ يعني حتي اگر طالبان سلاح خود را زمين بگذارد، باز هم پديده‌اي به نام داعش به علاوه نظاميان ايالات متحده در اين كشور باقي خواهند ماند.
-------------------------
كارشناس ايرنا