به گزارش ایرنا اشعار و ترانه های كار ازجمله شاخه های ادبیات عامیانه است كه در برخی استان های ایران در حال فراموشی است و ثبت و ضبط آن فوری و ضروری به نظر می رسد.
برخی محققان كهگیلویه و بویراحمد در سال های اخیر تلاش كرده اند كه به بررسی این شاخه از ادبیات عامیانه استان بپردازند كه در ادامه به این تلاش ها پرداخته می شود.
مردم سرزمین ایران با قدمت و دیرینگی بسیار برای پیشبرد زندگی و كنار آمدن با سختی ها و دشواری ها فرهنگ و ادبیاتی ژرف و جدی با كاركردی عملی و روانشناسانه داشته اند.
در این میان اشعار نغمه ها و ترانه های بسیاری سینه به سینه منتقل شده و بر زبان ساده و بی ریایی روستاییان و عشایر جاری شده است.
هدف از خواندن و كشف روح ادبی و احساسی اشعار و ترانه های محلی پی بردن به این واقعیت است كه مردم این سرزمین چگونه با خیال، تصویر و رنگ كنار آمده و زندگی را باور داشته اند.
در پناه كوه ها و دشت ها با تفت گرما و سوز سرما بی پای پوش در نشاكاری و برنجكوبی و غیره به یاری یكدیگر بركت را به سفره خانواده آورده اند.
منطقه ای كه اكنون كهگیلویه و بویراحمد نام دارد از نظر تاریخی و ادبی پیشینه ای كهن دارد هر چند در گذشته ای نه چندان دور این منطقه ای جز یكی از بلوكهای فارس بوده كه خود شامل دو قسمت می شده است قسمت شمال شرقی كه سردسیر و كوهستانی بود و آن را پشت كوه مینامیدند قسمت جنوبی و غربی كه نره كوه بود و بهبهان نامیده می شد در دوره باستان محدوده كهگیلویه انشان یا انزان نامیده می شد كه شامل كهگیلویه و ممسنی بوده است پژوهشگران بر این باورند كه مردم انزان خود بخشی از مردمان پارس و با هخامنشیان هم نژاد بوده اند.
استان كهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۳۴۲ به دلایل سیاسی پدید آمد اما به اندازه تاریخ ایران قدمت دیرینه دارد.
اگرچه باستانشناسان به طور دقیق به سابقه آن اشاره نداشته و لیكن به دلیل قرار گرفتن در شرق تمدن ایلامی تپه های باستانی قدمتی برابر با هزاره سوم پیش از میلاد را نشان می دهد.
اشعاری كه در زمینه كار و شغل در فرهنگ شفاهی كهگیلویه و بویراحمد سروده شده است بخش وسیعی از ادبیات این مرز و بوم را تشكیل می دهد.
ترانه های شفاهی كهگیلویه و بویراحمد بیانگر وضعیت تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مردم هستند در شرایط مختلف زندگی آن را سروده اند.
واژه هایی كه در اشعار و ترانه های عامه به كار رفته، برگرفته از زندگی روزمره و طبیعت پیرامون مردم است كه ماهرانه و دقیق در آن ها نمود پیدا كرده است.
بكارگیری واژه هایی چون گرمسیر، سردسیر، داس، چویل، كبك، یار و دیار و غیره همه بیانگر پدیده های ملموس این ملت است.
مردان و زنان این سرزمین برای انجام هر كاری شعری هم نوا با كننده كار دارند كه مضمون و موسیقی متناسب با آن را دارد و انگیزه خوبی برای انجام كارهاست.
این اشعار مجموعه ای از تفكرات، انگیزه ها و حالات روانی هنگام كار است كه غنای ادبی آن نشان از قدمت ادبی مردم این استان دارد.
اشعار كار جملات و صداهای آهنگینی است كه هنگام كار خوانده میشود. این ترانه ها منعكس كننده كار جمعی كشاورزان در مزارع است و بیشتر دسته جمعی خوانده می شود كه یكی از افراد آنها را به آواز می خواند و دیگران او را همراهی میكنند موسیقی كلام این ترانه ها صدای داس، پیشه و ابزارهای كشاورزی و با حركات بدنی كشاورزان همراه است.
در جامعه عشایری و روستایی كهگیلویه و بویراحمد كارهایی از قبیل برنج كوبی، بلوط كوبی، شیردوشی، دوغ زنی، نشاكاری برنج و به چرا بردن بره ها با خواندن اشعاری همراه بوده كه متناسب با وضعیت و شرایط آن كار برای تسریع سرگرمی و فرار از خستگی خوانده میشد.
** انواع شعر كار در كهگیلویه و بویراحمد
اشعار كشاورزی شامل اشعار نشاكاری، اشعار برنجكوبی، اشعار بلوط كوبی، برزگری می شود و اشعار دامپروری نیز شامل اشعار شیردوشی، اشعار دوغ زدن، اشعار به چرا بردن بره ها و چوپانی است.
** اشعار نشاكاری
هنگامه نشای برنج كارگران اعم از زن و مرد برای اینكه رقابتی بین گروه ایجاد شود و نیز نوعی انرژی مثبت به افراد داده شود شعر می خواندند.
طول این اشعار كوتاه و ضربی بود و افراد را به تلاش بیشتر برای عقب نماندن از دیگران تهییج میكرد. قافیه در پارهای اوقات رعایت نمی شد و بیش از شكل و ساختمان شعر، محتوا در نظر گرفته میشد.
یالی یوسه، بگو یوسه، یالی یوسه....... كار تولك، دلم ایدكه، هی قربكه
برگردان: كار نشاء كاری است دلم نگران است. صدای قورباغه بلند است دلم نگران است. آوای قورباغه به گوش می رسد.
هی قضاته، وردا پاته، سوز كن جات، هی بلات، بلات جونم
برگردان: فدایت شوم پایت را بردار( زودتر كار كن). با كاشتن بذر برنج زیر پایت را سبز كن. فدایت شوم. بلایت به جانم.
** اشعار برنج كوبی: اشعار مربوط به برنجكوبی و شیوه اجرای آن حكایت جالبی دارد، در زمان قدیم كه خبری از آسیاب نبود قبل از شروع مراسم عروسی و گاهی ختنه سوران پسران ایل، زنان آبادی دور هم جمع می شدند تا به برنج كوبی برای تهیه غذای عروسی بپردازند.
انجام این عمل به این صورت بود كه شلتوك ها را در ظرفی به نام سركو یا سیركو (معادل فارسی هاون) می ریختند دو زن اطراف سركوب مینشستند و با دسته سركو كه چوبی بود بر روی شلتوك ها می كوبیدند تا برنج ها از پوست جدا شوند.
هنگامی كه یكی از زنها دسته را به درون سركو می كوبید زن دیگر كه رو به رویش بود دسته سركوی خود را بالا می برد و وقتی زن رو به روی دسته سركو را بالا می آورد این زن دسته را به درون سركو می كوبید و برعكس این عمل را زنان چنان منظم و با دقت انجام میدادند كه هیچ گاه دسته ها با هم برخورد نمی كرد این كار را همه زنان گروه انجام میدادند.
تا بریم، های بو؛ سر كه دنا، های بو؛ سر چشمه میشی....یا وبو، های بو؛ دل دوسی مون، های بو؛ یا قوم و خویشی
برگردان: بیا تا بریم بالای كوه در كنار چشمه میشی یا به بهانه دوستی مان، یا به بهانه ی خویش و قومی مان، كلمه «های بو» به معنی «بله باشد» است.
** اشعار بلوط كوبی:
شاید بتوان گفت بلوط توتم عشایر است زیرا آنان با بلوط میزیستهاند با بلوط بزرگ می شده اند با وجود بلوط خود را گرم نگه می داشتند از آن روشنایی می گرفتند و حتی با آن می نوشتند. بلوط آنچنان وارد زندگی ایل شده كه حتی لالایی های كودكان نیز رنگ و بوی بلوط را دارد.
زمان قدیم كه خبری از آسیاب نبود این نان خوراك نخست نیاكان ما بود و بلوط كه در گویش لری به آن «بلی» گفته میشود میوه ای به رنگ نیمه زرد و با پوسته ای كلفت است كه در گذشته ای نه چندان دور غذای اصلی زاگرس نشینان و مردم كهگیلویه و بویراحمد بوده است در حال حاضر بلوط دیگر در سبد غذایی همه افراد جامعه قرار نمیگیرد ولی چون غذایی كه از آن درست می شود ارزش دارویی دارد از آن به عنوان نوعی درمان استفاده میكنند.
مضاف بر آن از پوست آن برای رنگرزی و سایر مواد دارویی و صنعتی استفاده می شود. در گذشته زنان خانواده بلوط های چیده شده را روی سنگی می گذاشتند و با دسته سنگ آن را خرد میكردند تا به آرد تبدیل شود.
هنگام بلوط كوبی زن یا دختر جوان و خوش آواز شروع به شعر خوانی می كرد و دیگران با دسته وسیل (سنگ مشتی سرین و زیرین) بلوط میكوبیدند و در جواب اشعارش می گفتند: هایه هایه هایه هایه.
لالالالا گل قالی بوات رهته و جاش خالی، لالالالا گل سینه مامان باید بلی بچینه
برگردان: لالالالا گل قالی بابات رفته و جایش خالی است لالالالا گل سینه( گل زینت بخش سینه) مامان باید بلوط بچیند.
**اشعار دامپروری:
اشعار شیردوشی: در زندگی ایلیاتی برای انجام هر كاری از شعر و موسیقی متناسب با همان كار استفاده میشد. اشعار شیردوشی از این جملهاند. مردم ایل هنگام دوشیدن گاو برای اینكه شیر بیشتری بدهد شعری مخصوص میخواندند این اشعار از نظر روانی در روحیه گاو اثر میگذاشت زیرا با صاحبش انس می گرفت و از این كه صاحبش در قالب شعر با وی سخن میگفت و درد دل می كرد لذت می برد و چند برابر شیر می داد.
پی پی پی گام اومه... گای جونیم شای اومه
برگردان: پی پی پی گاوم آمد... گاو عزیزم شاد آمد.
**اشعار دوغ زنی:
مادر ایلیاتی هنگام خروس خوان با آواز گنجشك ها برای زدن دوغ بیدار می شود. برای اینكه ماست تبدیل به دوغ شود، ابتدا ماست را داخل مشك می ریزد و مشك را به سه پایه ای كه در زبان محلی ملار نام دارد چنان به عقب و جلو می برد تا كره از دوغ جدا شود. او صدای مشك خود را با صدای گنجشكها هم نوا می كند و می گوید:
هی دو هی دو، بنگشتكم سر چو... بنگ ایزنه سر چو
برگردان: ای دوغ ای دوغ! گنجشكم بلند شد و روی چوب ها نشسته است و بر روی چوب ها صدا می كند.
هی دو هی دو، بنگشتكم سر برد... بنگ ایزنه كره زرد
برگردان: ای دوغ ای دوغ! گنجشكم روی سنگ نشسته است صدا می زند كره زرد.
**اشعار به چرا بردن گوسفندان:
از آنجا كه در مناطق عشایری شغل بیشتر مردم دامداری است و پرورش دام نقش تعیینكنندهای در معیشت آنان دارد، لذا برای اینكه بهترین و فربه ترین گوسفندان را داشته باشند از ذوق و استعداد خودشان برای رسیدن به هدف استفاده می كنند.
زنان عشایری هنگامی كه بره های خود را به چرا می برند برای اینكه از نظر روانی نوعی تمركز به بره ها بدهند و نیز برای خود سرگرمی ایجاد كنند، با بره هایشان حرف می زنند درد دل می كنند آنها را به حركت و پویایی دعوت می كنند به آنها نوید میدهند كه علف فراوان است و تنها به «یا علی نیاز» است، و شروع به خواندن شعر می كنند:
هی بره وری مال ره ... كوگ و سر چال ره
برگردان: های بره بلند شو كه ایل حركت كرده و كبك ها همه از آشیانه رفته اند.
در اشعار سرایندگان زنان ایلی وزن و فن شعر رعایت نمی شود از آنجا كه عشایر دام خود را دولت یعنی خوشبختی و تمام زندگی شان می دانستند با آنها حرف میزدند و درد دل میكردند و آنها را به تكاپو وا می داشتند این سخنان در قالب شعر بود.
ادبیات شفاهی كهگیلویه و بویراحمد بیشینه ای بس غنی به بلندای تاریخ این سرزمین دارد از آنجا كه مردم این استان قبل از ایجاد شهرها و زندگی شهری مردمی دامدار و كشاورز بودند خود مولد و كارگر بوده اند آنان برای تمام فصول سال كاری متناسب با آن فصل داشتند.
در زندگی عشایری بیكاری واژه ای تعریف نشده است مردم روستایی و ایلیاتی این استان در پایان بهار، نشاكاری برنج را انجام می دادند و پس از آن جو و گندمی را كه در فصل پاییز كاشته بودند درو میكردند اوایل پاییز موقع برداشت بلوط بود غذای اصلی عشایر یعنی كلگ از بلوط درست میشد.
در خلال همه ماه ها و فصل ها و زن عشایری باید شیر میدوشید و از آن محصول لبنی درست میكرد و دوغ میزد چنانچه زندگی عشایری آمیخته به كار بود عشایر با ذوق و استعداد هنری برای انجام هر كاری شعری مخصوص متناسب با همان كار می سروده اند تا هم سبب سرگرمی شان و هم انگیزهای برای تسریع در انجام كار شوند از آنجا كه عمر كتابت در این استان زیاد نیست این اشعار سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل می شدند.
**اشعار برزگری
اشعاری كه در زمینه كار و شغل در فرهنگ محلی استان كهگیلویه و بویراحمد سروده شده است بخش وسیعی از ادبیات این مرز و بوم را تشكیل می دهد مهمترین مضامین ترانه های برزگری عشق به یار (همسر یا نامزد)، سختی كار، شكوه از سختی های این كار، آرزو و امید و برانگیختن برزگران به تلاش بیشتر است. ترانه های كار در عین سادگی و بی پیرایگی بار عاطفی بالایی دارند و نیك بر دل می نشیند.
منظور از ترانههای برزگری بخشی از ترانه های شفاهی است كه با كار به معنای فیزیكی و اقتصادی آن ارتباط نزدیك دارد این ترانه ها در حین كار و بیشتر به صورت فردی خوانده میشوند. مضمون آنها بیشتر با كار فیزیكی در حال انجام مناسبت دارد و چنان این اشعار با كارهای سنتی همراه شده است كه هر كار ترانه خاص خود را تداعی میكند و به یاد می آورد.
ترانه های شفاهی و داستان های عامه، سادگی، ظرافت و بی پیرایگی خاصی دارند با توجه به نوع شغل (دامداری، كشاورزی، قالیبافی و...) در این منطقه ترانه های گوناگون با درونمایه های متفاوت بوجود آمده است.
شماری از این ترانه ها از زبان زنان و برخی از زبان مردم سروده شده است از آنجایی كه این ترانه ها صفا و صمیمیت ویژهای دارد و داستان زندگی را با همان صفا و صمیمیت بازگو می كند می توان ادعا كرد بیانگر سیمای حقیقی مردم استان است.
سرایندگان اشعار و ترانه های شفاهی با كمترین آگاهی از اصول قواعد و قالب های شعری آنها را سروده و در حالات و مناسبتهای مختلف زندگی بر زبان جاری ساخته اند.
ادب غنایی رایج ترین گونه شعری در استان كهگیلویه و بویراحمد است و محتوا و طراحی آن همانند منظومههای عاشقانه ادب فارسی است.
اشعار غنایی رایج در این منطقه بیانگر احساسات، عواطف، تفكرات، آمال و آرزوهای مردم آن است. بیشتر ترانه های لری در حیطه اشعار غنایی قرار می گیرند مواردی همچون غم از دست دادن، هجران از خانواده و یار، فقر، خیانت، سختیهای كار، دوری از مناطق شهری، كوچ ایل، وصف طبیعت زیبا به بهانه یادی از یار كردن، شكار و شكارچی بودن، اعتقادات مذهبی، مشاغل كشاورزی، دامداری، بافندگی و سختی های آن، مكان زندگی، آرزوها و مواردی از این قبیل از عوامل اساسی پیدایش نوع ادبی غنایی در استان كهگیلویه و بویراحمد است.
كشاورزان برای انجام هر كاری شعری مخصوص و متناسب همان كار را داشتند، این اشعار هم سبب سرگرمی آنها و هم سبب میشد سختی كار را تا حدودی فراموش كنند همچنین نوعی رقابت را ایجاد میكرد كه كار آنها زودتر پیش میرفت این ترانه ها بیشتر هنگام انجام دادن كارهای سخت و طاقتفرسا خوانده می شوند و بسته به نوع كاری كه انجام می شود ریتم آهنگ ها هم با آن هماهنگی دارد. این ترانه ها از قدیمی ترین ترانه های شفاهی هستند كه به وسیله آنها میتوان به باورها، ارزشها، فنون، محیط، شیوه معیشت و عناصر فرهنگی هر ملتی پی برد.
در ادبیات بومی كهگیلویه و بویراحمد شعری كه در فضای مزرعه و خرمن و درو سروده شده باشد شعر بازیاری نام دارد و به كسانی كه هنگام كوچ مردم از گرمسیر به سردسیر، دور از خانه و در قشلاق كارهای برداشت گندم و جو را انجام میدادند برزگر گفته می شود.
شعر بازیاری به معنای شعری است كه محور آن بازیار ( دروگر) باشد بازیار در فرهنگ كهگیلویه و بویراحمد به كسی گفته می شود كه گندم و جو درو می كند. ادبیات بازیاری در قالب متیل (قصه) و شعر نمود پیدا كرده است.
مهمترین مضامین ترانه های برزگری در این منطقه عشق به یار، سختی های كار برزگری، تشویق برزگران به كار، شكوه از یار، دوری از دیار، دوری از خانواده، آرزو و امید است.
**عشق به یار
اصلی ترین مضامین ترانه های برزگری عشق به یار است. عاشق یا برزگر و معشوق (همسر، نامزد) در این ترانه ها مشخص هستند بنابراین عشق مطرح شده در این ترانه ها كاملا زمینی است نه آسمانی. یكی از مهمترین ویژگیهای ترانههای برزگری این است كه در بیشتر موارد یك بیت آن از زبان مرد و یك بیت از زبان زن بیان می شود. اگرچه همه این ترانه ها را مردان با لحن غمناك می خوانند.
زنی كه در سردسیر به سر میبرد به شوهرش می گوید:
زهر مارم بو، نون گندم و ماس ... یار مو و گرمسیر نشتا ای كشه داس
برگردان: نان گندم و ماست زهرمار من بشود درحالیكه یارم در گرمای گرمسیر با داس مشغول درو است.
مرد در جواب همسرش كه از او دور است و به خاطر این هجران از یار غمگین است و می گوید:
زهرمارم بو، نون گندم نو .... یار مو و سرحی نشتا ایزنه دو
برگردان: درحالی كه یارم در سردسیر به ناشتا دوغ درست میكند نان گندم نو زهر مار من بشود.
چنانچه مشهور است عاشق در گرمسیر مشغول بازیاری است و در غم دوری معشوق سردسیر نشین كه در سرما دوغ میزند نان نو را بر خود حرام كرده است. دوری زن و شوهر یا دو عاشق یا دو نامزد و دو نفری كه به هم عشق میورزند و به هم بستگی دارند سبب پیدایش این گونه از اشعار عاشقانه شد. این گونه از ترانه ها را در حقیقت میتوان یكی از عالی ترین مصادیق عاشقانه ها در فرهنگ ایرانی نامید.
تخیل، موسیقی شاد و جنبش افزا، تصویرسازی های شاعرانه، نبوغ و خلاقیت این اشعار در اوج زیبایی و هنرمندی است زیرا هجران و فراق عنصر اصلی سرایش این اشعار است. غم دوری از ایل، تبار، خانواده و كسانی كه انسان به آنها عشق می ورزد و دوستشان دارد سبب خلق این سروده ها می شود.
**سختی كار
بعد از عشق كه مهمترین موضوع ترانه های برزگری است سختیهای كار برزگری (گرمای هوا، درد و رنج حاصل از كار، كمبود امكانات، مشكلات محیط كار...) از جمله مسائل برزگران است كه در این ترانه ها به خوبی به تصویر كشیده شده است در فرهنگ عامه لر همیشه بازیار خسته و رنجور است و در گرمسیر تشنه و تنها درو میكند و از یار و دیار دور افتاده است.
كركر كموتره جنگ جنگ داسه.... سرحده خور كنین بازیار خلاصه
برگردان: در حالی كه صدای خواندن كبوتر و جرینگ جرینگ داس به گوش می رسد. سردسیری ها را خبر كنید كه بازیار خلاص شده است درو را تمام كرده است یا از خستگی و رنج دوری یار دارد می میرد.
**شكوه:
بدبختی زورم گرو، بیشتر ا فقیری....داس كل، غله كوتاه، او گرمسیری
برگردان: بدبختی به ویژه فقر وجودم را فرا گرفته است با این روزگار خراب داسم كند، ساقه های غله كوتاه و زمین محصول هم مساعد نیست. برزگر از فقر می نالد و به دلیل وضعیت نامساعد زندگی شكوه سر می دهد.
**آرزو
یكی دیگر از مضامین ترانه های برزگری آرزوست. آرزوی رسیدن به محبوب، در كنار خانواده بودن، از طبیعت مناطق سردسیری بهره بردن، به پایان رسیدن كارهای برزگری و غیره.
گرمسیر گرم تشون، گرماش چه ملیله.... بو نهام و بنگرو مردونم چویله
برگردان: در حالی كه گرمای گرمسیر سخت و طاقت فرساست از روی ناچاری درخت بنگرو را بو كردم به امید آنكه گیاه خوشبوی چویل است.
** برانگیختن برزگران:
موقی گندم برون روی سور رسیده... برزگر راس بكنین گندم بچینه
برگردان: موسم درو كردن گندم های رودشور فرا رسیده است برزگران را آماده كنید تا گندم ها را درو كنند.
**كوچ ایل:
عشایر استان كهگیلویه و بویراحمد پاییز و زمستان را در مناطق گرمسیری و بهار و تابستان و در مناطق سردسیر می گذرانند بنابراین برزگران مجبورند برای كار درو خانه را ترك كنند و موسم بهار و تابستان كه مناطق ییلاقی آب و هوایی خنك دارد در مناطق قشلاقی بماند و به كار درو در زیر گرمای طاقتفرسا بپردازند هنگام كوچ ایل برزگر روزگار خوشی ندارد و تنها ماندن در هوای گرم قشلاق و دوری از اهل و عیال برای او بسیار ملال آور است.
ماللی بار مكنین بهلیت صبح كنیم بار... یاركه خو رهتمه خم كنم خوردار
برگردان: ای آبادی ها زود كوچ نكنید بگذارید فردا كوچ كنیم تا آنگاه دلدار در خواب رفته را بیدار كنم. اجازه دهید محبوبم با آرامش بخوابد.
**چوپانی
دامداران برای اینكه بتوانند گوسفندان بهتری پرورش دهند، گوسفندان را به مكان هایی كه علوفه بیشتری دارد و كمتر مورد چرای بقیه حیوانات قرار گرفته هدایت می كنند. تنهایی چوپانان و وقت كافی در زمانی كه گوسفندان مشغول چرا در مكان های بكر هستند بهانه ای است كه چوپان دست به نی ببرد و دمی را با نی و آواز سپری كند.ترانه هایی كه چوپان می خواند گاهی یاریار و گاهی ترانه های دیگر است كه مضمون آنها بیشتر با پیشه او همخوانی دارد.
های های هایه
برگردان: آهای، آهای، آهای ( برای خطاب كردن جانوران بكار می رود).
های بره وری های بره وری گرگ اومه گرگ اومه
برگردان: آهای بره بلند شو، آهای بره بلند شو، گرگ آمد، گرگ آمد.
بره وری ، وی تی دره بره وری، جونم بره
برگردان: آهای بره از این طرف دره بلند شو؛ عزیزم از اینجا برو.
**مشك زنی:
سه پایه ملاری چنه داری ایاری
برگردان: ای ملار سه پایه! چه چیزی را می آوری! آنچه می آوری اندك است و من راضی نیستم.
بزه مشك سالاری كره بیه یه باری
برگردان: ای مشك خوب ! كره فراوانی بده. ( با خوب تكان خوردن كره زیادی بده)
یكی از جلوه های اصلی فرهنگ مردم، ترانه ها هستند ؛ ترانه هایی كه از دل انگیزترین و پراحساس ترین گونه های ادبیات شفاهی به شمار رفته و با بیان زیبا ترین و دلنوازترین عواطف انسانی و به میان كشیدن بهترین مضامین زندگی، انعكاسی از روحیات و احساس توده مردم اند. به همین دلیل همواره به آن علاقه داشته و دارند.
صادق هدایت در این باره نوشته است كه: ترانه های شفاهی و آوازها و افسانه ها نماینده روح هنری ملت می باشند و در ضمن سرچشمه الهامات بشر و مادر ادبیات و هنرهای زیبا محسوب می شوند.
ترانه های این استان مبین احساساتی عمیق و اصیل است كه بر محور موضوع هایی چون عشق، طبیعت،شكار،مرثیه، كوچ، كار، بازیاری،طنز باورهای دینی و ...هر خواننده ژرف گری را به حیرت وا می دارد. ادبیات این منطقه اغلب زاییده اندیشه ها و احساسات مردم عامی و كم سواد است و افراد تحصیل كرده و دانشمند در ایجاد آن نقش چندانی نداشته اند.به علاوه این اشعار كه حاصل احساسات لطیف مردمی است چون به رشته نگارش در نیامده، بخش مهمی از آن از بین رفته است.
گذشت زمان نتوانسته سبب فراموشی كلی این دل سروده ها و نغمه ها شود؛ چرا كه این ترانه ها از درون زندگی مردم این استان جوشیده و با تاریخ، ادبیات و فرهنگ آنها پیوندی ناگسستنی دارد.
ادبیات شفاهی این مردم تجلی روح ادبی و هنری آنهاست. اغلب نویسندگان و سرایندگان محلی گمنام اند. آنها به زبانی بسیار ساده و لطیف، پاك ترین و خالص ترین احساسات و عواطف خود را در جریان زندگی به تصویر كشیده اند.ترانه های شفاهی كهگیلویه و بویراحمد سادگی، ظرافت و بی پیرایگی خاصی دارند.
ادبیات مشهور لری در این استان در قالب تك بیت سروده شده اند كه هر تك بیت مفهوم مستقل دارد و در فارسی به این تك بیت ها، بیت فرد گفته می شود.
جز گونه های عاشقانه (یار یار و دی بلال )، ترانه های سرور ( سرود و شیره داماد) و لالایی ها سایر گونه ها رونق گذشته را از دست داده اند. امروزه از ظلم خان و زندان هایش، برزگر و هجران از یارش، كوچ ایل از قشلاق به ییلاق، شب نشینی های سالم، پوشاك های قدیمی و عروسی های گذشته خبری نیست. با تغییر این آداب و رسوم، اشعار و ترانه های آنها، هم یا به طور كلی فراموش شده اند یا دیگر آن رونق را ندارند.
یكی از گونه های ادب غنایی این استان ترانه های كار هستند كه بیشتر در هنگام انجام دادن كار و متناسب با نوع آن فعالیت به صورت آهنگین خوانده می شود و خود شامل انواع مختلف می شود از جمله ترانه های كشاورزی، دامداری و بافندگی.این ترانه ها بیشتر هنگام انجام دادن كارهای سخت و طاقت فرسا خوانده می شوند و بسته به نوع كاری كه انجام می دهند ریتم آهنگ ها هم با آن هماهنگی دارند.
یكی از انواع موسیقی و ترانه های لری ترانه های كار است كه به منظور سهولت و تسریع در كار مردان و زنان ایلیاتی، ترانه ها به صورت فردی یا جمعی خوانده می شود؛ مانند ترانه های برزگری، خرمنكوبی، مشك زنی، شیر دوشی، چوپانی.
این ترانه های عامیانه كه همه جا منعكس كننده احوال روحی طبقات اجتماعی است. موضوع ها و مضمون های وسیع و گونه گون زندگی را در برمی گرفته است. سرایندگان هم اشخاصی بوده اند گمنام و بی نام كه آثارشان ترانه، واسونك، متل ها نزد آدم های ساده ای مثل خودشان خریدار داشته است.
از آنجا كه زبان و گویش هر قوم آیینه تمام نمای فرهنگ و هویت آن قوم به شمار میرود و هر گویش بخشی از میراث بشریت است حفظ، ثبت و ضبط گویش ها امری ضروری است.
به علت استفاده روزافزون از وسایل ارتباط جمعی، گسترش آموزش و پرورش گسترش راهها و ارتباطات روستاییان با شهرها و تاثیر و نفوذ زبان فارسی معیار گویشوران گویش لری كهگیلویه به تدریج واژههای فارسی معیار را جانشین واژههای گویش خود میكنند به طوری كه بچه ها و جوانان در كاربرد واژگان با والدین خود فرق دارند و روز به روز نسبت به گویش خود بیگانه تر می شوند این گویش مانند سایر گویش های ایرانی ریشه ای باستانی دارد پس می توان واژه های آن را در اختیار بخش واژه گزینی فرهنگستان قرار داد همچنین گردآوری و توصیف علمی این گویش میتواند در شناخت ماهیت بر روند تغییرات گذشته زبانی و بازسازی زبان های كهن ایرانی موثر باشد، برخی مشكلات زبانی را حل كند و گره گشای پژوهشهای زبانی آینده باشد.
ادبیات عامه كه روح هنری هر ملتی است شامل عناصری همچون ضرب المثل، چیستان، ترانه، مثل، تمثیل، لالایی، اشعار محلی، ترانه، تصنیف و شعر كار است.
شعر كار نسخه خوانای احساسات سرایندگان و چگونگی محیط كار آنهاست و اشعار گندمكاران در حین مراحل كاشت، داشت و برداشت كه به طور انفرادی یا جمعی خوانده میشود و بیانگر وضعیت معیشت، دلتنگی ها، رنج ها، آمال و آرزوها، عشق ها و نیایش ها است.
گونه های شعر كار عبارت است از دعایی، مناجاتی و عاشقانه. گندم كاران با خواندن شعر درد و رنج خود را كاهش میدهند و امید و شوق در اثر هم آوایی شعر كار در آنها به وجود می آید و خستگی آنها برطرف می شود.
فرهنگ عامه یكی از عناصر اصلی و بستر فرهنگی هر قوم و نژاد محسوب میشود و در برگیرنده تمام دانش عامه از جمله ادبیات شفاهی، اخلاق، پرسش های عامیانه، آداب و رسوم ملی مذهبی، موسمی و ادواری، زندگی اجتماعی و معنوی هزاران پدیده آشكار و پنهان است.
گندم كاران در شعرهایی كه می خوانند و در حوزه ادبیات شفاهی جای می گیرد سرایندگان بی نام و نشانی هستند كه با كلام موزون و رازگونه در حین كار آن چه در دل دارند می خوانند.
آفرینندگان این اشعار بدیع با خواندن این اشعار در حین كار با دنیای این جهان و آن جهان ارتباط برقرار میكنند مصداق این گفته حضور ویژه مظاهر طبیعت در اشعار كار آنهاست. سروده های دلنواز كشاورزان به هنگام مراحل مختلف گندمكاری سرشار از تحرك هیجان و عاطفه است همچنان كه فضای كار را از یكنواختی و خشكی تهی میسازد خستگی رنج و غم را تسكین میدهد و انگیزه، شوق و امید را فزونی می بخشد.
درو می كردند و شعر می گفتند، شخم می زدند و شعر می خواندند، گوسفندان را به چرا می بردند و شعر می سرودند، دوغ می زدند و شعر می گفتند؛ این روزگار چند دهه پیش مردمی بود كه با شعر زندگی می كردند.
همین مردم، زمانی كه كمباین را به مزارع خود بردند، شعر را فراموش كردند، وقتی زمین هایشان را با تراكتور شخم زدند صدای تراكتور اجازه شعر سرودن نمی داد، دوغ را وقتی از مغازه خرید كردند دیگر برایش شعری نسرودند و دام ها دیگر به چراگاه ها نرفت بلكه در پرواربندی ها نگهداری شد و از این رو شعر هم نیاز نبود. آن روزها رفت با همه شعرهایی كه برای زندگی سروده می شد.
به نظر می رسد ثبت و ضبط این ترانه ها كاری است كه نویسندگان و نهادهای فرهنگی می توانند در این موقعیت زمانی و مكانی انجام دهند.
**منابع:
-رزمجو، سید آیت الله و رزمجو، سید هیبت الله؛ گویش لری كهگیلویه: بررسی و توصیف نظام آوایی
-دوستی، شهرزاد؛ گندم كاری در آیینه شعر عامیانه
-جمالیان زاده، سید برزو و رضایی، محمود؛ بررسی درونمایه ترانه های برزگری در استان كهگیلویه و بویراحمد
-زرین كوب، عبدالحسین؛ شعر بی دروغ، شعر بی نقاب
-جمالیان زاده، سید برزو؛ نگاهی به اشعار و ترانه های دامداری در استان كهگیلویه و بویراحمد
-كمال الدینی، سید محمد باقر؛ اشعار كار در كهگیلویه و بویراحمد
-جمالیان زاده، سید برزو، كرمی، محمد حسین و نظری، جلیل؛ ترانه های كار در شهرستان كهگیلویه (دهدشت)
-جاودان خرد، محمد، كمال الدینی، سید محمد باقر؛ شعر كار در شهرستان دنا
-سبزعلیپور، جهاندوست، باقری، سیده باقره؛ شعر كار شالیزار و تحلیل محتوایی آن
9928/6110
تاریخ انتشار: ۹ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۰
یاسوج- ایرنا- شخم می زد و ترانه می خواند، درو می كرد و شعر می گفت، گوسفندان را به چرا می برد و ترانه می سرود، دوغ می زد و شعر می گفت؛ این روزگار چند دهه پیش مردمی بود كه با شعر زندگی می كردند.