تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۷ - ۰۸:۴۲

تهران- ايرنا- چرخه خشونت در مدارس در حالي كه از معلم به دانش‌آموز و از دانش‌آموز به معلم تغيير مي‌كند كه براساس قوانين آموزش و پرورش سال‌هاست تنبيه در مدارس ايران ممنوع شده است. بر اساس آيين ‌نامه انضباطي مدارس، هرگونه تنبيه، توهين و تعيين تكاليف اضافي براي دانش‌آموزان غيرقانوني است.

«خشونت در مدارس ايران بيداد مي‌كند»؛ شايد به اعتقاد برخي اين جمله، يك جمله كلي و نوعي سياه ‌نمايي و اغراق باشد. در صورتي كه اگر هر روزه خبرهاي حوزه آموزش و پرورش را دنبال كنيم نه تنها آن را اغراق نمي‌دانيم بلكه به چرخه خشونتي مي‌رسيم كه بين معلم و دانش‌آموز مدام در حال جابه‌ جايي است.

روزي نيست كه بر تارنماي رسانه‌ ها خبري از كتك و ضرب و جرح در مدارس ايران منتشر نشود. همين چند روز پيش معلم همداني انگشت دانش آموز‌ خود را شكست و مسئولان آموزش و پرورش همدان طبق معمول تنها قول پيگيري حادثه را دادند. اين موضوع در حالي است كه آذرماه نيز در يكي ديگر از مدارس همدان اتفاق مشابهي افتاد و باز هم آموزش و پرورش اعلام كرد كه با جديت پيگير داستان مي‌شود اما با گذشت دو ماه از ماجرا هيچ كدام از مديران آموزش و پرورش پاسخي در اين زمينه به افكار عمومي ندادند.

در اوايل بهمن امسال نيز ويديويي در فضاي مجازي منتشر شد كه نشان از تنبيه چند دانش‌آموز توسط يك مدير مدرسه در شهر «چلگرد» استان چهارمحال و بختياري داشت. تنبيه دردناك اين دانش آموزان تنها به دليل 10 دقيقه تاخير در هواي برفي بود. همزمان با انتشار اين ويديو، ويديو ديگري در فضاي مجازي از يك معلم كوهرنگي منتشر شد كه نشان مي‌دهد وي به جاي تنبيه دانش آموزان تنبل، در اقدامي عجيب، چوب را به دست دانش ‌آموزان مي‌دهد تا آن را به كف دست او بزنند و به آنان مي‌گويد «هر كدام از شماها درس نخوانيد، من بايد تنبيه شوم.»

شايد انگيزه اين معلم كوهرنگي در وادار كردن دانش‌آموز به كتك زدن وي، تشويق دانش‌آموزان به درس خواندن يا شايد هم براي خلاص از عذاب وجداني بوده كه خود را مقصر وضعيت موجود دانسته، اما انگيزه اين معلم هر موضوعي بوده، كار وي مصداق ترويج خشونت در مدرسه به شمار مي‌رود و از حيث اصول تربيتي مذموم است.
اقدام عجيب معلم كوهرنگي و موارد مشابه، اين ذهنيت را ايجاد مي‌كند كه گويا معلمان مدارس راه حلي براي رفع مشكلات دانش‌آموزان به غير از تنبيه سراغ ندارند و زباني به غير از زبان كتك در مدرسه كارساز نيست. حال در اين ميان فرقي ندارد چوب به كف دست معلم بخورد، يا كف دست دانش‌آموز را سرخ كند. اين چرخه خشونت، خشونت باز توليد مي‌كند.

چرخه خشونت در مدارس در حالي كه از معلم به دانش ‌آموز و از دانش‌ آموز به معلم تغيير مي‌كند كه براساس قوانين آموزش و پرورش سال‌ هاست تنبيه در مدارس ايران ممنوع شده است. بر اساس آيين ‌نامه انضباطي مدارس، هرگونه تنبيه، توهين و تعيين تكاليف اضافي براي دانش ‌آموزان غيرقانوني است. به عبارت ديگر مطابق ماده 77 آيين‌نامه انضباطي مدارس، «اعمال هر گونه تنبيه از قبيل اهانت، تنبيه بدني و تعيين تكاليف درسي جهت تنبيه ممنوع است» اما براي برخورد با تخلفات احتمالي دانش‌آموزان، قانون سلسله مراتبي را بر اساس اصول تربيتي تعيين كرده است كه براي تنبيه دانش‌آموزان بايد به آن توجه شود.

لازم به ذكر است كه بر اساس ماده 74 اين آيين‌نامه، «قصور و سهل انگاري دانش ‌آموزان نسبت به انجام وظايف خود تخلف محسوب مي‌شود و مدير، شوراي مدرسه، معاونان و مربيان موظف‌اند قبل از اعمال هرگونه تنبيه از وضع و موقعيت محصل آگاهي يابند و در جستجوي انگيزه و علت تخلف برآيند و نسبت به رفع آن اقدام كنند».

يك فعال صنفي با بيان اين كه امروزه بيش از هر زمان ديگر خشونت در مدارس به صورت فزاينده اي درحال رشد است، به «همدلي» گفت: اگر خشونت در مدارس به رغم ممنوعيت‌ هاي قانوني و تاكيدات قانون گذار، برچيده نشده و به صورت پنهاني به حيات خود ادامه مي‌دهد، ريشه‌اش را بايد ابتدا در بي‌توجهي متوليان آموزش و پرورش و سپس در كوتاهي هاي اولياي دانش آموزان دانست.

بدون ترديد اگر مديران آموزش و پرورش در اين زمينه بي‌توجه نبودند و به محض بروز خطايي از يك معلم سريع به آن رسيدگي مي‌كردند، راه تكرارش براي هميشه مسدود مي‌شد. از طرفي اگر والدين دانش‌آموزان به قوانين آشنايي داشتند و فرزندان خود را از حقوقشان آگاه مي‌كردند، اجازه نمي‌دادند برخي از معلمان خطاكار با فرزندانشان برخوردي خشونت ‌بار داشته باشند. واقعاً قابل درك نيست كه معلمي در دوره نخ‌ نما شدن قانون نانوشته تنبيه بدني در كلاس‌هاي درس، بازهم گفت ‌وگو و شيوه ‌هاي مسالمت ‌آميز را ناديده بگيرد و از مشت و كتك براي تربيت دانش ‌آموزان استفاده كند.

«علي قدمي» گفت: برخي تنبيه دانش‌ آموزان را به زنجيره خشونت در جامعه نسبت مي‌دهند و معتقدند خشونتي كه در سطح جامعه جاري است و حتي به فيلم‌ها و سريال ‌ها نيز رخنه كرده الگوي رفتاري برخي از معلمان شده است. در صورتي كه نمي‌توان پذيرفت كه معلم، مانند دانش ‌آموز نوجوان، تحت تاثير سريال‌ هاي تلويزيوني يا فضاي عمومي جامعه، دست به خشونت بزند. اگر معلم انسان بالغ و از لحاظ روحي سالم باشد، بلد است كه خشم خود را در شرايط بحراني كنترل كند و تلافي مشكلات صنفي مانند كمي حقوق يا سختي معيشت و كمبودهاي مدرسه را سر دانش‌آموز در نياورد.

قدمي به شيوه استخدام معلمان اشاره كرد و افزود: تمام معلماني كه در آموزش ‌‌و پرورش استخدام مي‌شوند،دوره‌هاي تربيت معلم را طي نكرده‌اند. در بعضي اوقات معلمان حق‌التدريس يا قراردادي پس از طي تحصيلات دانشگاهي بدون گذراندن دوره‌‌هاي تربيت معلم به كلاس درس وارد شدند، اين افراد به اين دليل كه دوره ‌هاي لازم را براي تربيت معلم طي نكرده‌اند، اغلب شيوه برخورد درست با دانش‌آموزان را آموزش نديده‌اند.

وي ادامه داد:‌ اگر معلم از طريق دانشگاه فرهنگيان جذب شود در طول دوران تحصيل با مهارت‌هاي لازم مانند روانشناسي تربيتي، روانشناسي رشد و فنون اوليه معلمي و تعليم و تربيت آشنا مي‌شوند. اما گاه شاهد بوده‌ايم كه تعداد زيادي با يك مصوبه مجلس به آموزش ‌وپرورش وارد شدند بدون اين كه آموزش‌ هاي صحيح را ديده باشند.
بدون ترديد با يك دوره آموزش ضمن خدمت نمي‌توان شخصي براي شغل خطير معلمي پرورش داد.

قدمي تاكيد كرد:‌ لازم است گزينش معلمان علمي‌تر و تخصصي‌تر شود و در گزينش اين افراد به جز صلاحيت‌هاي اخلاقي و اعتقادي به صلاحيت‌ هاي عمومي و تخصصي مانند روانشناسي تربيتي توجه بيشتري شود.

ناگفته پيداست مدارس به مثابه كارخانه‌ مي‌ماند و دانش ‌آموزان ماده‎ هاي خامي كه به اين سيستم وارد مي‌شوند و در نهايت خروجي مدرسه دانش ‌آموز فارغ ‌التحصيل است. حال بايد ديد كجاي اين چرخه معيوب است كه اين محيط آموزشي كه انتظار كسب دانش و تمرين گفتمان از آن مي‌رود خود به محلي براي ترويج خشونت تبديل
شده است.

منبع: روزنامه همدلي؛ 1397،11،15
گروه اطلاع رساني**9117**2002